تاريخ : 1393/06/17 | کد : 11066 |
ياد يار و ديار،شامل نوزده سفرنامه مكه از رسول جعفريان منتشر شد
در مقدمه اين كتاب آمده است:
سالانه هزاران نفر از ايران عازم عربستان مي شوند تا فريضه يا سنت حج و عمره را به جاي آوردند. اين سفر معنوي فرصتي است تا علاوه بر دستاوردهاي معنوي براي اهلش، به شناخت ماهيت اين سفر و آنچه براي زائران روي مي دهد بپردازيم. وقتي سفر مكرر شد، مي توان باز هم از آن براي شناخت بهتر مسائل حاشيه اي استفاده كرد. اين مجموعه دستاورد نوزده سفر مكه همراه با يك سر به رياض است كه ضمن گزارش روزانه، غالبا مسائل كتابي و فرهنگي را مد نظر داشته است.
بارها از كارهايي كه طي بيش از دو دهه در باره ادبيات حج انجام دادهام، در مقدمه برخي از سفرنامه ها يا در مصاحبهها، سخن گفتهام؛ از جمله در مصاحبهاي كه در شماره 80 مجله ميقات حج داشتم. شايد گسترده ترين آنها دوره نه جلدي سفرنامه هاي حج قاجاري بود كه شصت سفرنامه در آن جاي گرفته بود.
در كنار آن كارها كه بيشتر شامل تاريخ و جغرافياي اماكن متبركه (مانند كتاب آثار اسلامي مكه و مدينه) و يا تصحيح سفرنامه هاي قديمي بود، در بيشتر سفرهايي كه خودم توفيق حج يا عمره داشتم، گزارشي مينوشتم.
نخستين سالي كه به حجّ مشرف شدم سال 1371 بود. در آن سال و سال بعد، به طور مشترك با برخي از دوستان گزارش عمومي فعاليت هاي بعثه را در ايام حج تمتع نوشتيم. دو كتاب «با كاروان ابراهيم» و «با كاروان عشق» نام آن دو گزارش بود كه همان زمان چاپ شد. سال 1373 نيز به تمتّع مشرف شده و گزارش سفر را نسبتاً مفصل نوشتم كه همراه با سه سفرنامه قديمي ديگر در كتابي با نام «بسوي ام القري» در سال مزبور انتشار يافت. آن سفرنامه را در نخستين بخش اين كتاب ملاحظه خواهيد كرد. دو سفر ديگر، يكي عمره 77 و ديگري تمتع 78 داشتهام كه ظاهرا گزارشي از آنها ننوشتم، اما گزارش سفرهاي عمره و تمتع بعدي، نوشته شده كه ملاحظه خواهيد فرمود. در اين ميان، در سال 1382، بسان دو سفرِ تمتع نخست، گزارش حج تمتع را براي بعثه حج نوشتم كه زير عنوان «با كاروان صفا» انتشار يافت.
بدين ترتيب آنچه در اين مجموعه عرضه شده، جمعا شامل گزارشهايي است كه بنده طي سالهاي 1373 تا 1393 نوشتهام و شامل بيست سفرنامه مي شود. چهار مورد تمتع، پانزده مورد عمره ( سالهاي 76، 78، 81 - 93) ، و يك مورد گزارش سفر به رياض است. سال نود و سه دوبار كه يكي به مناسب سفر به حائل بود.
در باره اين مجموعه چند نكته را يادآور ميشوم:
1. ممكن است گفته شود چطور تكرار اين هم سفرنامه براي يك سفر با ماهيت يكسان ممكن است؟ بايد عرض كنم، به عكس من فكر مي كنم يكي از جنبه هاي مثبت اين سفرنامهها همين است كه به رغم برخي از نكات تكراري، برخي از مسائل را به صورت مستمر مورد توجه قرار داده، و امكان مقايسه و پيگيري آن ها را در طول ساليان از 1373 تا 1393 فراهم كرده است.
2. در ميان اين سفرنامهها، يك گزارش هست كه در اصل مربوط به سفر به استان حائل عربستان است، اما چون ضمن آن عمره هم انجام دادم، و كل آن هم در سعودي است، آن را نيز در بين همين سفرنامه ها گذاشتم.
3. گفتني است كه برخي از اين سفرنامه ها در «مقالات تاريخي» چاپ شده، اما شماري نيز به خصوص از اين اواخر، تنها روي وبلاگ بنده آمده، و جايي انتشار نيافته است.
4. نكته ديگر در اين گزارش ها، مصاحبه هايي است كه با افراد مختلف كرده و اطلاعاتي از آنان در باره موضوعاتي جز حج آورده ام. حيف بود اينها را حذف كنم، چرا كه ممكن است هيچ گاه در جاي ديگري ارائه نشود. شايد تنها يك مورد مفصل با آيت الله انواري و نيز آيت الله اشعري در اين مجموعه نيامده و جدا روي سايت ها درج شد.
5 . در بسياري از اين سفرها، بيشتر عمره هاي از 79 به بعد، كارواني كه بنده و دوستانم در آن بوديم، مشخصاً مدير واحدي داشته (آقاي جواد مبصري) و سرور ارجمند جناب آقاي حجت الاسلام و المسلمين شهرستاني هم بوده اند. در كنار ديگران، جمع پنج نفره ما، شامل بنده به علاوه آقايان: معراجي، مهدوي راد، مهريزي و عابدي، تقريباً هميشه حضور داشتيم و كار عمده ما به جز خريد كتاب براي كتابخانه هاي تخصصي بود؛ گنجينه اي كه امروز به دليل همان سفرها، بسيار با ارزش شده و پژوهشگران حوزه تاريخ و نيز رشته هاي ديگر در كتابخانه هاي تخصصي قرآن، حديث، اخلاق عرفان، ادبيات فارسي و فقه و حقوق از آن ها استفاده مي كنند.
6 . در اين سفرنامه ها، گزارشهايي كه از كتابهاي چاپي در سعودي و البته مورد توجه بنده آمده، خود يك رشته مطالبي است كه مي تواند به صورت مستقل مورد توجه قرار گيرد.
7. علاوه بر اينها، روي نكات و مطالب تاريخي و اماكن مقدسه، به دليل داشتن كتاب آثار اسلامي مكه و مدينه، حساسيت داشته و لذا اگر تغيير قابل توجهي در نقطه اي صورت گرفته، معمولا ًگزارش كرده ام، گرچه اين كليت ندارد.
8 . شايد نگارش سفرنامه هاي نخست قدري متفاوت با سفرنامه هاي بعدي باشد كه از پختگي بيشتر برخوردار است(لااقل در نگاه خود بنده)، اما وجود همه اينها كنار هم يك سير را از هر جهت نشان مي دهد.
9. براي نام اين مجموعه، تلاش كردم از ديوان حافظ كمك بگيرم. در همان نخستين جستجو، اين اشعار آمد:
به ياد يار و ديار آن چنان بگريم زار / كه از جهان ره و رسم سفر براندازم
من از ديار حـبيبم نه از بـلاد غريب / مهيمنا به رفيـقان خـود رسـان بازم
از بين دو عنوان «ياد يار و ديار » و «ديار حبيب»، اولي را انتخاب كردم. بسا مي شد عنوان «سفر به ديار حبيب» را برگزينم، اما همان نام نخست را پسنديدم، هرچند مثل برخي از آدم هايي كه دو نام دارند، احتياط نام دوم را هم نگه مي دارم. يكي از دوستان هم عنوان قافله دل را انتخاب كرده بود كه دير گفت، شايد آن را مي گذاشتم.
10. مجموعه حاضر را يكي از شاگردان فعالم سركار سيده وجيهه ميري، مرور كردند و آنچه از اغلاط و نارواني در عبارات يافتند، اصلاح نمودند. لازم به توضيح است كه اين اثر به دليل داشتن حالت سفرنامه اي و نگارش سريع آن در حين سفر ـ افزون بر سستيهايي كه در جنس عبارات و كتابت و كتابات بنده هست ـ غالبا شكل نگارشي رسمي ندارد. در هر حال مسؤوليت آنچه از غلاط مطبعي و عبارتي مانده بر عهده من است.
11. بعد از اين كه همه كارهاي اين كتاب آماده شد، يادم آمد كه سفري هم به رياض داشتم كه آن بار لطف الهي براي عمره، شامل حال ما نشد. با اين حال، چون در باره فرهنگ سعودي بود و البته سفرنامه، آن را در جاي خود در اين مجموعه، يعني دي ماه 1383 آوردم. جالب است كه از آن سال سفرنامه عمره هم نداشتم، چرا نمي دانم.
12. فكر مي كنم تا اين لحظه، اولين بار است كه كسي 20 بار به يك كشور و قريب به اتفاق آنها به دو شهر مدينه و مكه سفر كرده باشد و هر بيست بار سفرنامه نوشته باشد. اين براي بنده مي ماند تا كسي ديگر از راه برسد و بر اين تعداد بيفزايد. در پايان چهل عكس را از مجموعه عكسهاي اين سالها كه بيشتر از اماكن تاريخي و يا دوستان همراه است آورده ام. «غرض نقشي كز ما باز ماند»
زحمت كارهاي چاپي و پيگيري هاي آن هم بر عهده جناب آقاي عليرضا اباذري بود كه در نقش مدير داخلي كتابخانه فعالانه تلاش مي كند كه ما و مراجعين كتابخانه را مديون خويش مي سازد.