چكيده
زيارتگاه هاي مبتني بر خواب و رؤيا از ديرباز تاكنون در مناطق مختلف اسلامي وجود داشته است. در منابع تاريخي به تعداد قابل توجهي از اين گونه زيارتگاه ها در دو سرزمين مصر و شام اشاره شده است. توجه پيروان اديان از جمله مسلمانان به معنويت و در بسياري موارد، وجود علاقة وافر به پيامبران(ع)، شخص رسول اكرم(ص)، صحابه و اهل بيت(ع) ايشان را مي توان از جمله عوامل شكل گيري اين زيارتگاه ها دانست. در اين نوشتار با استناد به گزارش هاي نقل شده در منابع ـ البته بدون بحث از اثبات و يا نفي زيارتگاه هاي مذكور ـ تنها فهرستي از اين زيارتگاه ها در حوزه جغرافيايي مورد نظر تهيه شده است.
كليدواژه ها: زيارتگاه هاي اسلامي، خواب و رؤيا، مصر، شام و حلب.
مقدمه
زيارتگاههاي مبتني بر خواب و رؤيا، گونهاي از زيارتگاههاي ديني است كه از گذشته تا به امروز در نقاط مختلفي از جهان اسلام و حتي نزد جوامع پيروان ساير اديان به آنها توجه شده است. در جهان مسيحيت، مكانهاي زيارتي متعدّدي وجود دارد كه بر مبناي آشكار شدن حضرت مريم در رؤياها يا شهودها شكل گرفته است.[۱] از مشهورترين اين نقاط ميتوان به زيارتگاه واقع در شهر لورد (Lord) در فرانسه اشاره كرد كه گفته شده در آنجا حضرت مريم را در خواب ديدهاند و به مكاني براي طلب شفاي بيماريها تبديل شده است.[۲] يكي از قديمترين اين گونه زيارتگاهها دير عظيم منتسب به حضرت مريم در روستاي صيدنايا، موسوم به «دير بانوي صيدنايا» (Monastery of Our Lady of Saidnaya) واقع در حدود سي كيلومتري شمال دمشق است. بر اساس داستان رايج در ميان مسيحيان منطقه، امپراتور بيزانس، ژوستينيَن اول در سال ۵۴۷ م مريم مقدس را در اين مكان در رؤيا ديد كه به او دستور بناي دير را داد.[۳] امروزه اين دير به علت وجود تصوير معروفي از مريم عذرا در آن، منسوب به «لوقاي قدّيس»، به يكي از مهمترين زيارتگاههاي مسيحيان ارتدوكس در خاورميانه تبديل شده است.
دو سرزمين مصر و شام از حوزههاي جغرافيايي مهم و تأثيرگذار جهان اسلام از نظر سياسي و فرهنگي در قرنهاي اوليه اسلامي است كه منابع تاريخي فراواني درباره تاريخ اين دو سرزمين در قرنهاي اوليه و مياني تاريخ اسلام تأليف شده است. در شماري از اين منابع، به تعداد قابل توجهي از زيارتگاههاي مبتني بر خواب و رؤيا در اين مناطق در قرنهاي مياني اشاره شده است.
در اين نوشتار تلاش شده است تا با استناد به منابع تاريخي و ساير اسناد مرتبط، نظير سنگنوشتهها، حتيالامكان فهرست و گزارش نسبتاً جامعي از اين گونه زيارتگاهها ارائه شود. اين گزارش ميتواند به شناخت بهتري از ماهيت اين پديده و نقش آن در پيدايش زيارتگاهها در حوزه جغرافيايي مورد نظر و نيز شناخت گرايشهاي مذهبي اهالي اين مناطق و شخصيتهاي مورد علاقه آنان كه اين زيارتگاهها به آنان ارتباط يافته است، كمك كند. در اين گزارش به زيارتگاههايي كه در منابع تاريخي از ارتباط واضح آنها با خواب و رؤيا سخن گفته نشده و نيز مزارهايي كه امروزه بر اساس اطلاعات شفاهي اهالي به اين مسئله ارتباط يافته، اشاره نشده است.
۱- زيارتگاههاي مصر
۱-۱- مقامهاي رؤيت پيامبر (ص) در قاهره
موفقالدين بن عثمان (تاريخ حيات نامشخص)، مزارشناس مصري، به محرابي در قبرستان «قُرافه» قاهره اشاره كرده است كه «دعا در آن مستجاب است و يكي از صالحان، رسول خدا (ص) را در خواب رؤيت كرد كه در آنجا نماز ميخواند و دعا ميكرد.»[۴] همچنين اين نويسنده به مسجدي در همين قبرستان اشاره كرده است كه پيامبر گرامي (ص) دستور ساخت آن را در رؤيا داده بود. داستان آن به طور خلاصه چنين است كه فخرالدين فارسي (م ۶۲۲ ق) از صوفيان ايراني مقيم مصر، حضرت پيامبر (ص) را در خواب ديد كه به او دستور داد اين مسجد را بنا كند. همچنين پيامبر گرامي اسلام (ص) نماز مخصوصي را به نامبرده آموزش داد كه هر كس آن را در اين مسجد بخواند دعايش مستجاب ميشود.[۵]
در موزه هنر اسلامي در قاهره نيز يك لوح سنگي وجود دارد كه در سال ۱۹۳۲ م در منطقه «ابوالسعود» قاهره شناسايي شده است. در هر يك از طرفين اين لوح، كتيبهاي وجود دارد كه يكي از آنها بيانگر ساخته شدن مكاني است كه پيامبر (ص) و امام علي (ع) در حال نماز خواندن در آنجا رؤيت شدهاند. با توجه به شيوه نگارش كتيبه و سادگي خط آن، قدمت آن از نيمه اول قرن ششم هجري برآورد شده است.[۶]
۱-۲- مقامهاي رؤيت حضرت فاطمه زهرا (س) در قاهره
مقريزي (م ۸۴۵ ق) به مكاني در مسجد الازهر قاهره اشاره كرده است كه حضرت فاطمه زهرا (س) در آنجا در خواب رؤيت شده است، و خليفه فاطمي الحافظ لدين الله (حكـ ۵۲۵-۵۴۴ ق) براي آن مقصورهاي ساخت. او در اين باره نوشته است:
[الحافظ لدين الله] در كنار وروديِ غربيِ واقع در ابتداي مسجد، مقصورهاي در داخل رواقها ايجاد كرد كه به مقصوره فاطمه شهرت يافت، زيرا فاطمه زهرا در آنجا در خواب رؤيت شده بود.[۷]
موفقالدين بن عثمان نيز به وجود جايگاه مشابهي به نام «مقام فاطمه» (س) در مسجد ابن طولون قاهره اشاره كرده و درباره آن چنين گفته است:
مردي در خواب ديد كه گويا فاطمه زهرا ـ عليها السلام ـ در محلي در اين مسجد نماز ميخواند. روز بعد مردم را از رؤياي خود آگاه ساخت؛ پس در آنجا نماز خواندند. اين جايگاه، امروزه به مقام فاطمه شناخته ميشود و روي آن مقصورهاي قرار دارد و دعا در آن مستجاب است.[۸]
۱-۳- زيارتگاه رقيه دختر امام علي (ع)
زيارتگاهي منسوب به رقيه دختر امام علي (ع) در شهر قاهره وجود دارد كه از نظر معماري، از بناهاي مهم و نفيس دوره خلفاي فاطمي به شمار ميآيد.[۹] ابن زيّات (م ۸۱۴ ق)، آن را زيارتگاهي مبتني بر رؤيا دانسته و نوشته است كه به دستور الحافظ لدين الله[۱۰] و به دست وزير وي ابوتميم تراب حافظي ساخته شده است.[۱۱]
ابن ناسخ مصري، معروف به ابن عينالفضلاء (م حدود ۸۰۰ ق) در كتاب خود مصباح الدياجي، داستان پيدايش اين زيارتگاه را چنين نقل كرده است:
عبيدالله بن سعيد گفت: الحافظ شبهنگام كسي را به دنبال من فرستاد. پس با آن كس به نزد او رفتم و از وي پرسيدم: چه ميخواهي؟ گفت: خوابي ديدم. گفتم: چه خوابي؟ گفت: زني پوشيده را ديدم. از او پرسيدم: تو كيستي؟ گفت: رقيه دختر علي. سپس ما را شبانه به اينجا آوردند، اما قبري را نيافتيم. الحافظ دستور داد تا زيارتگاهي در آن بسازند و ساختند.[۱۲]
۱-۴- زيارتگاه زينب دختر امام علي (ع)
ابن ناسخ مصري، قبر «سيدة زينب» در منطقه «قناطر السباع» قاهره را از جمله قبوري دانسته است كه بر مبناي خواب و رؤيا به وجود آمدهاند.[۱۳] عبدالوهاب شعراني (م ۹۷۳ ق)، از صوفيان مشهور مصر در قرن دهم هجري، از شيخ خود علي الخَوّاص (م ۹۴۹ ق) نقل كرده است كه زينب مدفون در قناطر السباع، بيشك دختر امام علي (ع) است.[۱۴] پس از شعراني، تعدادي از صوفيان و نويسندگان مصري از قبيل قليوبي، صبّان، شبلنجي، شبراوي و … اين ادعا را در كتابهاي خود نقل كردهاند.[۱۵] البته پيش از ابن ناسخ، در هيچ يك از منابع تاريخي و جغرافيايي به اين مزار اشارهاي نشده است. اين زيارتگاه بعدها توسعه بناي چشمگيري يافته و امروزه به يكي از مهمترين زيارتگاههاي قاهره تبديل شده است.
۱-۵- زيارتگاه روبيل فرزند يعقوب (ع)
موفقالدين بن عثمان به وجود قبر يكي از فرزندان حضرت يعقوب (ع) در كنار زيارتگاه ابراهيم بن يَسَع بن اسحاق بن ابراهيم (ع) در «جبل المقطّم» قاهره اشاره كرده كه بر اساس رؤيا پديد آمده است. او داستان پيدايش آن را اينچنين نقل كرده است:
گويند در گذشته، مردي در كنار اين قبر شب را سپري كرد. [پيش از خواب] سوره يوسف را قرائت كرد و بر پيامبر (ص) صلوات فرستاد و خوابيد. در خواب، شخصي را ديد كه به او گفت: به خدا داستان ما همين است، چه كسي آن را به تو آموخت؟ گفت: اين داستان در كتاب خدا كه بر پيامبرش نازل نمود، آمده است، و تو كيستي؟ گفت: من روبيل بن يعقوب، اسرائيل خدا، يكي از برادران يوسفام. روز بعد مردم را از اين رؤيا باخبر ساخت، و آنها نيز از روي صداقت و راستگوئي كه از وي سراغ داشتند، اين مسجد را بنا كردند.[۱۶]
اين زيارتگاه تا به امروز باقي مانده است.
۱-۶- ساير زيارتگاههاي مبتني بر رؤيا در قاهره
امروزه در خيابان صنادقيه قاهره، پيش از رسيدن به زيارتگاه مشهور رأس الحسين (ع)، مسجد كوچكي وجود دارد كه به «زاويه جعفر صادق» (ع) معروف است. در نماي خارجي آن، لوحي از مرمر است كه كتيبهاي به خط كوفي دارد. بر اساس اين كتيبه، امير جوامرد افضلي، در سال ۴۹۵ ق امام جعفر صادق (ع) را در خواب ديد كه به وي دستور ساختن اين مسجد را داد. از اينرو، در سال ۴۹۶ ق آن را بنا كرد.[۱۷]
ابن ناسخ مصري نيز از زيارتگاهي به نام «مشهد اشراف» نام برده است كه يكي از فقرا (دراويش) مصر به نام ابن لبّان، در خواب هاتفي را شنيد كه به او گفت: «اينجا [قبر] علي بن حسين بن علي بن ابيطالب است.» پس او آنجا را بازسازي كرد. اما ابن زيّات در اعتبار اين داستان ترديد كرده و آن را محل دفن ساداتي دانسته است كه اسامي آنها مشخص نيست.[۱۸]
۱-۷- زيارتگاههاي رؤيا در ساير شهرهاي مصر
علي بن ابيبكر هروي (م ۶۱۱ ق)، در كتاب خود الإشارات إلي معرفة الزيارات، به تعدادي از زيارتگاههاي مبتني بر رؤيا در مصر اشاره كرده كه در محل رؤيت شخصيتهاي مقدس ديني ساخته شده است. مزاراتي كه او از آنها نام برده است، عبارتاند از: مشهد پيامبر (ص) و مشهد امام علي (ع) در شهر «قُوص»[۱۹]، از شهرهاي صَعيد مصر[۲۰]؛ مشاهد حضرت فاطمه زهرا (س) و امام علي (ع) و امام حسين (ع) در شهر «مَحَلَّه»[۲۱]؛ مشهد امام علي (ع) در منطقه «شَطا» در «دِمياط»[۲۲]؛ مشهد امام علي (ع) در شهر «تَنّيس»[۲۳]؛[۲۴] و مشهد پيامبر (ص) و امام علي (ع) در جزيره «تُونَة»[۲۵].[۲۶]
او درباره داستان پيدايش زيارتگاه اخير نوشته است:
از اهالي اين جزيره، از زيارتگاههايي پرسيدم كه به نام پيامبر (ص) و علي بن ابيطالب برپا شده است. گفتند: حكايتي دارد. پس پيرمردي خوشسيما را فراخواندند. [وقتي كه آمد] گفتند: اين پيرمرد مبتلا به جذام بود. اهل او، از ترس بيماري و تلف بدن و هلاك شدنش، وي را در گوشهاي از جزيره انداختند. تا اينكه يك شب، فرياد بلندي زد و مردم نزد او آمدند، در حاليكه بدون هيچ دردي، از جا برخاسته و ايستاده بود. از او از اين حال وي سؤال كردند. گفت: رسول خدا (ص) را در اين مكان ديدم كه به من گفت: اينجا مسجدي بنا كنيد. گفتم: يا رسول الله! من مبتلا به بيماري هستم و كسي سخن مرا باور نميكند. پس رو به آن كس كه در كنار او ايستاده بود كرد و گفت: يا علي! دست او را بگير. او دستش را به سوي من دراز كرد و من همانگونه كه ميبينيد برخاستم.[۲۷]
نگارنده از وضعيت كنوني هيچ يك از زيارتگاههاي ياد شده، اطلاعاتي به دست نياورده است. اما در منطقه قوص، گنبدي وجود دارد كه بر اساس كتيبه كوفي موجود در آن، به دستور الحافظ لدين الله فاطمي ساخته شده است. امروزه هويت و كاربرد اين بنا مشخص نيست، گرچه بررسي باستانشناختي و معماري آن نشان ميدهد كه كاربري آن، مسجد و آرامگاه نبوده است.[۲۸] بنابراين نگارنده احتمال ميدهد كه اين بنا يكي از مشاهد رؤيت پيامبر اسلام (ص) و امام علي (ع) در قوص بوده كه هروي به آن اشاره كرده است. به ويژه آنكه خليفه فاطمي مزبور به ساختن مساجد و زيارتگاهها اهتمام فراواني داشته، و ـ همانطور كه گذشت ـ تعدادي از زيارتگاههاي مبتني بر رؤيا در مصر، در دوره وي ساخته شده است.
۲- زيارتگاههاي شام
۲-۱- كهف جبريل
در كوه قاسيون در شمال دمشق، زيارتگاهي به نام «كهف جبريل» (= غار جبرئيل) وجود داشته است كه به نوشته ابن عساكر (م ۵۷۱ ق)، ساخت آن در سال ۳۷۰ ق، به دست يكي از اعلام دمشق در قرن چهارم به نام ابوالفرج ابن معلّم (م ۴۱۲ ق) شروع شد. او در اين مكان، جبرئيل (ع) و حضرت محمد (ص) را رؤيت كرده بود. ابن معلّم تفصيل رؤياي خود را چنين شرح داده است:
جبرئيل عليه السلام را در خواب ديدم كه به من گفت: خداوند [تبارك و] تعالي به تو دستور ميدهد كه مسجدي بسازي تا در آن براي او نماز گزارده و نام او ذكر شود. گفتم: محل آن كجاست؟ پس به اين مكان كه من آن را كهف جبرئيل ناميدم، آمد. گفتم: چگونه اين كار را انجام دهم؟ گفت: خداوند تبارك و تعالي، به وسيله كساني كه تو را ياري خواهند كرد، تو را موفق خواهد گردانيد.[۲۹]
همچنين او درباره علّت نامگذاري آن گفته است:
من آنجا را كهف جبرئيل عليه السلام و مسجد محمد (ص) ناميدم، زيرا آنها را در آنجا در خواب ديدم؛ و محلي كه جبرئيل و محمد (ص) در آنجا ديده شوند، از بهترين نقاط زمين است؛ و كوه دمشق [قاسيون] نيز چنين است. در آن هيچ درختي نروييده بود و هيچ ميوهاي پديد نيامده بود؛ اما از زمانيكه جبرئيل و محمد (ص) را [در آنجا] ديدم، خداوند به بركت آن دو، [در اين كوه] درخت رويانيد و ميوه پديد آورد، و مردم در آن چيزهايي خوردند كه تا پيش از اين نخورده بودند.[۳۰]
غار مزبور تا كنون نيز زيارتگاه باقي مانده، اما امروزه به اصحاب كهف كه در قرآن از آنها ياد شده، انتساب يافته است و نزد اهالي دمشق به «مقام اهل كهف» شهرت دارد.
۲-۲- مكانهاي رؤيت امام علي (ع) در دمشق
ابن عساكر به حادثه پيدايش زيارتگاه ديگري در دمشق در سال ۴۰۴ ق اشاره كرده است كه توسط مردي مصري جعل شده بود. ابن عساكر از دستخط ابومحمد عبدالمنعم بن علي بن البحتري اين گونه نقل كرده است:
مرد بافندهاي از اهل مصر، در «قبة اللحم» در دمشق، مسجد و مناره كوچكي بنا كرد. او در شب جمعه همين سال، يعني ۴۰۴ ق، كه دو روز از ماه رمضان باقي مانده بود، چنين گفت كه پيامبر (ص) و علي (ع) را [در رؤياي خود] در مسجد ديده و به آنها گفته بود: نشانهاي ميخواهم تا مردم سخن مرا باور كنند كه شما به اينجا آمدهايد. اميرالمؤمنين علي (ع) دست خود را بر ستون سنگي داخل مسجد زد و جاي پنجه او بر ستون باقي ماند. روز جمعه مردم به مسجد ميشتافتند تا جاي پنجه را كه در سنگ افتاده بود، ببينند. و من شنيدم كه از صاحب رؤيا پرسيدند: كدام دست بر سنگ گذاشته شده بود؟ گفت: دست راست. ديدند كه جاي پنجه دست چپ بوده. گويند: صاحب رؤيا اين اثر پنجه را در سنگ تراشيده بود.[۳۱]
از ديگر زيارتگاههاي مبتني بر خواب در دمشق، مشهد امام علي (ع) در مسجد اموي بوده است. ابن جبير (م ۶۱۴ ق) در توصيف آن گفته است:
در شرق صحن [مسجد اموي] دري وجود دارد كه به مسجدي از بهترين و جالبترين و زيباترين مساجد متصل است و شيعيان آن را مشهدي از آنِ علي بن ابيطالب (رض) ميدانند، … زيرا ميپندارند كه او در خواب در اين مكان در حال نماز خواندن ديده شده است. پس مسجدي در آنجا ساختند.[۳۲]
موقعيت كنوني اين زيارتگاه، سالن واقع در شرق مسجد اموي است كه با گذشتن از آن، به دو زيارتگاه محراب امام زينالعابدين (ع) و مقام رأس الحسين (ع) وارد ميشوند و تا به امروز نيز به نام «مشهد علي» (ع) شناخته ميشود، البته كاربري زيارتي خود را از دست داده است.
۲-۳- زيارتگاه «ملكه» در دمشق
از ديگر زيارتگاههاي رؤيا در دمشق، قبري منسوب به زني به نام «ملكه»، از نسل امام علي (ع) بوده كه در فاصله قرون هفتم تا نهم هجري به وجود آمده است. ابن طولون صالحي (م ۹۵۳ ق) مورخ بزرگ دمشق، روند پيدايش و از بين رفتن آن را به تفصيل نقل كرده و خلاصه آن چنين است كه اين زيارتگاه در سال ۶۳۶ ق بر مبناي رؤيا در محله «باب جيرون» دمشق، واقع در شرق مسجد اموي به وجود آمد و پس از يك دوره اهمال و ويراني و بازسازي مجدّد، سرانجام در سال ۸۹۲ ق به فتواي علماي اهل سنت و به دستور ملك الاشرف قايتباي (حكـ ۸۷۲-۹۰۱ ق)، پادشاه مملوكي، به طور كامل از بين رفت.[۳۳]
۲-۴٫ قبور منسوب به حضرت موسي (ع)
در جنوب دمشق، محلهاي به نام «قَدَم» وجود دارد كه در مسجد جامع آن، قدمگاهي منسوب به پيامبر اسلام (ع) نگهداري ميشود. البته با استناد به نوشته ابن جبير، ظاهراً اين قدمگاه در قديم به حضرت موسي (ع) منسوب بوده است.[۳۴] مورّخان و جهانگردان مسلمان به وجود قبري منسوب به اين پيامبر اولوالعزم در همين مسجد اشاره كردهاند.[۳۵] اما از قول ابن جبير برميآيد كه اين قبر بر مبناي رؤيا به وجود آمده است. مشاهدات او در اين باره چنين است:
در آن مسجد، اتاق كوچكي و در آن اتاق، سنگي وجود دارد كه بر آن نوشته شده است: يكي از صالحان، پيامبر (ص) را در خواب ميديد كه به او ميگفت: اينجا قبر برادرم موسي (ع) است.[۳۶]
شايان ذكر است كه ابن طولون صالحي درباره اين مكان و اثبات اينكه قبر مورد نظر مدفن حضرت موسي (ع) است، رسالهاي به نام تحفة الحبيب فيما ورد في الكثيب تأليف كرده كه نسخه خطي آن به شماره Or. 2512 در ليدن نگهداري ميشود. او در اين رساله، داستاني را درباره قبر منسوب به حضرت موسي (ع) در نزديكي شهر «اَريحا» در فلسطين اشغالي نقل كرده است كه بر اساس آن، شخصي در خواب، گنبدي را در محل اين قبر و در آن گنبد، حضرت موسي (ع) را رؤيت كرد. ابن طولون سپس افزوده است كه اين قبر بر اساس همين رؤيا اشتهار يافت و بعد از گذشت بيش از بيست سال از اين تاريخ، ملك الظاهر بيبَرس (حكـ ۶۵۸-۶۷۶ ق)، پادشاه مملوكي، گنبدي روي آن بنا كرد.[۳۷]
۲-۵- مشهد امام علي (ع) در «عَكّا»
از جمله مزارهاي رؤيا در فلسطين ميتوان به مشهد امام علي (ع) در «عين البقر» (= چشمه گاو) در شهر «عَكّا» واقع در ساحل درياي مديترانه اشاره كرد. علي بن ابيبكر هروي درباره اين چشمه نوشته است: «گفتهاند از اين چشمه، گاو براي آدم (ع) خارج شد و با آن به كشاورزي پرداخت»؛ و درباره رابطه آن با امام علي (ع) گفته است:
در كنار اين چشمه مشهدي منسوب به علي بن ابيطالب [ع] وجود دارد و [علت اين انتساب] آن است كه فرنگ (صليبيان) آن را به كليسا تبديل كردند و يك متولّي بر آن گماشتند تا به بازسازي و خدمتگزاري به آن بپردازد. او صبح روز بعد گفت: در خواب شخصي را ديدم كه به من ميگويد: «من علي بن ابيطالب هستم! به آنها بگو اينجا را به حالت مسجد بازگردانند، و اِلاّ هر كس در آن اقامت گزيند به هلاكت خواهد رسيد.» آنها سخن او را نپذيرفتند و شخص ديگري را بر آنجا گماشتند، اما صبح روز بعد او را مرده يافتند. پس آن را تا به امروز به حالت مسجد رها كردند.[۳۸]
۲-۶- ساير مزارهاي رؤيا در شام
در شهر «نَبَك»، در حدود هشتاد كيلومتري شمال دمشق مقامي منسوب به حضرت فاطمه زهرا (س) وجود داشته است. عبدالغني نابلسي (م ۱۱۴۳ ق)، كه در يكي از سفرهاي خود آن را زيارت كرده، درباره آن نوشته است: «… در روستاي مذكور، مسجد كوچكي وجود دارد كه به مقام فاطمه زهرا (رض) شناخته ميشود، زيرا در آنجا در خواب رؤيت شد. به آنجا رفتيم و زيارت نموديم و تبرّك جستيم و خداوند را دعا كرديم.»[۳۹]
همچنين در شهر «حُمص»، در مركز سوريه كنوني، مشهد يا زيارتگاه امام علي (ع) وجود داشته است كه به گفته هروي، در يكي از ستونهاي آن، اثر انگشت امام (ع) بر جا مانده بود. مبناي پيدايش اين اثر، خواب يكي از صالحان بوده كه داستاني هم براي آن نقل شده است. اما هروي داستان تفصيلي آن را نقل نكرده است.[۴۰]
۳- زيارتگاههاي حلب
در شهر حلب، در شمال سوريه تعداد قابل توجهي از مزارهاي مبتني بر رؤيا وجود داشته است كه مورّخان اين شهر، به ويژه ابن شدّاد حلبي (م ۶۸۴ ق)، به آنها اشاره كردهاند.
۳-۱- مشهد «قَرَنبِيا»
از مهمترين مزارهاي رؤيا در حلب، مشهد «قَرَنبيا» در حد فاصل ميان شهر حلب و روستاي «نَيرَب» بوده كه به دست قسيمالدوله آقسنقر (حكـ ۴۷۸-۴۸۷ ق)، حاكم حلب در دوره سلجوقي، ساخته شده است. گفتهاند اين مكان در اصل، «مقر الانبياء» نام داشته، اما در زبان عاميانه به قرنبيا تغيير يافته است. ابن شدّاد، به نقل از ابن ابيطيّ (م ۶۳۰ ق)، مورخ شيعه حلب، درباره چگونگي پيدايش آن گفته است:
پيري از اهالي منبج در حلب چند بار [در خواب] ديد كه گويا علي بن ابيطالب (ع) در آن نماز ميخواند، و سپس خطاب به او ميگويد: به آقسنقر بگو در قرنبيا مشهدي بنا كند. پير به علي (ع) گفت: نشانه آن چيست؟ پاسخ داد: زمين را حفر كنند؛ در آنجا زميني مييابند كه داراي سنگفرش آمادهاي از سنگ و مرمر و نيز محرابي پايهريزي شده و قبري در كنار محراب است كه يكي از فرزندان من در آن دفن شده است. پس از اينكه رؤيا چند بار بر پير تكرار شد، با چند تن از اصحاب خود مشورت كرد و آنها به او گفتند كه رؤيا را [براي آقسنقر] بازگو كند. سپس با چند نفر به نزد آقسنقر رفتند. او با ديدن آنها، پردهدار خود را به سويشان فرستاد تا از آنها حاجتشان را سؤال كند. آنها رؤياي پير را بازگو كردند. او به وزير خود دستور داد تا آنجا را حفر كند. او نيز آنجا را حفر كرد و نشانهها را همانگونه كه پير در رؤيا ديده بود يافت. بدين ترتيب، آقسنقر در آنجا بنايي ساخت و اوقافي بر آن وقف كرد و به آنجا رفت و آمد ميكرد.
بر اساس قول ديگري، علّت بناي اين زيارتگاه آن است كه پيامبر اسلام (ص) به همراه تعدادي از پيامبران در آنجا در حال نماز خواندن رؤيت شدند.[۴۱] محمد اسعد طلس با اشاره به اينكه اين زيارتگاه هنوز از سوي مردم زيارت ميشود، مكان آن را در خارج محله ضوضو در شرق حلب تعيين كرده است.[۴۲]
۳-۲- مشاهد رؤيت امام علي (ع)
از ديگر زيارتگاههاي مبتني بر رؤيا در حلب، مشهدي از آنِ امام علي (ع) بوده كه در خارج «باب الجنان» (از دروازههاي شهر حلب) و متصل به آن قرار داشته است و به گفته ابن ابيطيّ، در سال ۵۲۲ ق ظاهر شده است. او درباره چگونگي پيدايش آن، چنين گفته است كه:
محل مشهد، مكاني بود كه در آن شراب ميفروختند. يكي از اهل حلب كه براي مدت طولاني به تبِ شديد مبتلا بود، شبي در خواب ديد كه گويا در همان مكان است و مردي به او ميگويد: از چه درد ميكشي؟ گفت: از تب. آن مرد دستش را به سمت زمين دراز كرد و مشتي از خاك آنجا برداشت و گفت: به خودت بمال كه از بيماري شفا خواهي يافت، و به مردم بگو در اينجا مشهدي بنا كنند. گفت: مولاي من! آنها [اين سخن را] از من نميپذيرند. آن مرد گفت: اينجا را حفر كنند، صخرهاي مييابند كه همه خاك اطراف آن بوي مشك ميدهد. مرد بيمار پرسيد: تو كيستي؟ گفت: من علي بن ابيطالبام. آن مرد از خواب بيدار شد، در حاليكه از تب خود شفا يافته بود. سپس اين موضوع را به خانواده خود خبر داد و صبحگاه به آنجا رفت و مردم را از حادثه باخبر ساخت. در حلب «شُقَير سوادي» نامي بود كه «سواد» را به باغها ميبرد و در اين هنگام در آنجا حاضر بود. مردم آنجا را حفر كردند و خاكي كه خارج شد بويي مانند مشك داشت و مردم با آن خاك، خود را عطرآگين ميكردند. شقير از كارهاي بدي كه انجام ميداد توبه كرد و ساختن زيارتگاه را برعهده گرفت.[۴۳]
گفتني است كه هروي نيز به اين زيارتگاه و ارتباط آن با رؤيت امام علي (ع) در خواب اشاره كرده است.[۴۴]
از ديگر مشاهد منتسب به امام علي (ع)، مشهدي در ساحل غربي رود «قُوَيق» (واقع در غرب حلب) بوده كه توسط يكي از فرزندان عُلَيقي، بر اساس خوابي كه ديده بود، ساخته شد.[۴۵]
همچنين از آن جمله، مشهد ديگري در بازار «حَدّادين» (= آهنگران) حلب بود كه بارها ديده شد كه امام علي (ع) در آنجا نماز خوانده و همواره در آن مكان حاضر ميشد و گفتهاند دعا در آنجا مستجاب بوده است.[۴۶] محمد ابوالوفاي رفاعي (م ۱۲۶۴ ق) در منظومه خود كه درباره زيارتگاهها و قبور اولياء در حلب سروده است، ضمن اشاره به مسجد حدّادين (امروزه واقع در شمال شرقي بافت تاريخي حلب) گفته است كه در اين مكان بارها امام علي (ع) را [در خواب] رؤيت كردهاند.[۴۷] اما كامل غزي (م ۱۳۵۱ ق)، اين مشهد را منطبق بر مسجدي در نزديكي «مدرسه حَدّاديه» در كوچه حدّادين، در جنوب بافت تاريخي اين شهر دانسته است[۴۸] كه اين قول، قابل قبولتر به نظر ميرسد.
۳-۳- مكانهاي رؤيت پيامبر (ص)
در شهر حلب مكانهايي نيز وجود داشته كه در آنها حضرت رسول خدا (ص) در خواب رؤيت شده است. از جمله سبط ابن العجمي (م ۸۸۴ ق) به مكاني در نيمه شرقي شبستان مسجد جامع حلب اشاره كرده است كه پيامبر اسلام (ص) در آنجا بسيار در حال نماز خواندن رؤيت شده بود و محل آن به صورت سكويي مرتفعتر از كف شبستان بوده است.[۴۹]
محمد ابوالوفاي رفاعي نيز در ابياتي از منظومه خود به مكاني در جنوب شرقي مسجد «اُطروش»، واقع در شرق قلعه حلب اشاره كرده است كه گفتهاند پيامبر (ص) در آنجا رؤيت شده است و محل آن را با نردههايي در اطراف آن مشخص كردهاند.[۵۰]
۳-۴- مشهد انصاري
از ديگر زيارتگاههاي رؤيا در حلب ميتوان به مشهد انصاري در محله «ياروقيه» در جنوب كوه جوشن حلب اشاره كرد. ابن عديم حلبي (م ۶۶۰ ق) از پدر خود نقل كرده است كه زني از زنان امراي ياروقيه در خواب ديد كه هاتفي ميگويد: اينجا قبر انصاري، صحابي رسول خدا (ص) است. پس آنجا را حفر كردند و قبري در آن يافتند و روي آن، اين مشهد را بنا كردند و ضريحي بر آن ساختند.[۵۱] هروي از اين مشهد با عنوان قبر «عبدالله انصاري» ياد كرده، اما به ارتباط آن با خواب و رؤيا اشاره نكرده است.[۵۲]
امروزه اين زيارتگاه در داخل مسجد وسيعي در محله انصاري در جنوب حلب قرار دارد، اما به سعد بن ايوب انصاري منسوب است؛ حال آنكه در منابع نامي از اين شخصيت برده نشده است. در جنوب زيارتگاه، مقابر سه تن از امراي حلب در دوره مملوكي به چشم ميخورد.
زيارتگاه انصاري در شهر حلب
۳-۵- ساير مزارات رؤيا در حلب
ابن شدّاد به زيارتگاهي به نام «مشهد احمر» (= زيارتگاه سرخ) در بالاي كوه «جوشَن» (در غرب حلب) اشاره كرده است كه در آنجا حضرت فاطمه زهرا (س) در خواب رؤيت شده بود. او درباره اين مشهد نوشته است:
اهل حلب در زمان حاجات و نيازهاي خود به آنجا رفته و براي رفع گرفتاريهاي خود دعا ميكنند و دعايشان مستجاب ميشود. يكي از صالحان در خواب، فاطمه دختر رسول خدا (ص) را در حال نماز خواندن در اتاقواقع درضلع جنوبي زيارتگاهرؤيت كرد؛ و اين اتاق محلي است كه مردم آن را زيارت ميكنند. يكي از معاصران من، گنبد بزرگ و مرتفع و آبانباري در آن مشهد بنا كرد.[۵۳]
همچنين اين مورّخ به زيارتگاه ديگري به نام «مشهد الثلج» در «باب اربعين» (از دروازههاي شهر حلب) اشاره كرده است كه گفته شده عمر بن خطّاب را در خواب ديدهاند كه در آنجا نماز ميخواند.[۵۴]
۴- زيارتگاههاي بلاد جزيره
در سرزمين جزيره (مناطق شمال عراق و شمال شرقي سوريه كنوني)، زيارتگاههايي مبتني بر خواب وجود داشته است كه هروي، به تعدادي از آنها اشاره كرده است. اين زيارتگاهها عبارتاند از: مسجد پيامبر (ص) در شهر «نَصِيبِين»[۵۵]؛[۵۶] مسجد جبرئيل (ع) در شهر «آمِد»[۵۷]، كه به نوشته هروي، «جبرئيل در حاليكه با رسول خدا (ص) سخن ميگفت، در آنجا رؤيت شد؛ و حكايتي دارد»[۵۸]، اما هروي حكايت آن را نقل نكرده است.
همچنين مسجد ابوبكر و مسجد عمر بن خطّاب در شهر آمد، كه اين دو در آنجا در خواب ديده شدند[۵۹]، و محراب عمر بن خطّاب در شهر «مَيّافارِقِين»[۶۰]، كه در آنجا در خواب ديده شد[۶۱]، از جمله اين زيارتگاهها هستند.
نتيجهگيري
بنا بر آنچه گذشت، ميتوان خواب و رؤيا را يكي از عوامل تأثيرگذار در پيدايش زيارتگاهها ـ در كنار ساير عوامل پيدايش مزارات كه در اين نوشتار بررسي نشده است ـ در دو سرزمين شام و مصر دانست. بر اساس منابع تاريخي مورد استناد، اين گونه مزارها در فاصله قرنهاي چهارم تا ششم هجري از انتشار قابل توجهي برخوردار بوده است. البته در منابع متأخر، گزارشهاي كمتري در اين باره نقل شده است كه شايد علّت آن، كاهش نقش اين عامل در پيدايش مزارها در دورههاي تاريخي بعدي است.
با توجه به بررسي صورت گرفته ميتوان مزارهاي مبتني بر رؤيا را به سه گروه عمده تقسيمبندي كرد:
۱- مزارهايي كه بر اساس رؤيت يكي از شخصيتهاي مقدس ـ غالباً در حال نماز خواندن ـ به وجود آمده است، نظير تعدادي از زيارتگاههاي رؤيت پيامبر (ص) و امام علي (ع) و فاطمه زهرا (س).
۲- مزارها يا مساجدي كه شخصيت مقدس، خود به صاحب رؤيا دستور ساختن آن را داده است، نظير زاويه امام جعفر صادق (ع) در قاهره، كهف جبريل در كوه قاسيون دمشق و زيارتگاه بابالجنان حلب.
۳- زيارتگاههايي كه براي صاحب رؤيا، به عنوان محل قبر يكي از شخصيتهاي مقدس، از سوي هاتف غيبي و يا حتي خود صاحب قبر، تعيين شده است، نظير زيارتگاههاي رقيه دختر امام علي (ع) و روبيل بن يعقوب (ع) در قاهره، مشهد قَرَنبيا و مشهد انصاري در حلب، و زيارتگاه ملكه در دمشق.
شايان توجه است كه امروزه بيشتر مزارهايي كه منشأ آنها دو عامل اول و دوم بوده، از بين رفته يا كاربري خود را به عنوان زيارتگاه از دست دادهاند. اما بيشتر زيارتگاههايي كه منشأ آنها عامل سوم است، تا به امروز باقي ماندهاند.
نكته ديگر آنكه در برخي موارد، ظهور شخصيت مقدس در رؤيا با صدور كرامت يا معجزهاي از سوي او، مانند شفاي صاحب رؤيا، و يا برجاي ماندن علامت يا نشانهاي، مانند اثر كف دست وي، همراه بوده است.
در شخصيتشناسي صاحبان مزارها (يعني شخصيتهاي رؤيت شده در خواب) ملاحظه ميشود كه امام علي (ع) در رتبه نخست، پيامبر اسلام (ص) در رتبه دوم و حضرت فاطمه زهرا (س) در رتبه سوم قرار دارند. همچنين مزارهايي نيز از آنِ شخصيتهايي مانند ابوبكر و عمر و ديگر ائمه (ع) و امامزادگان و پيامبراني چون حضرت موسي (ع) وجود داشته است (جدول پيوست).
در پايان براي يادآوري تأكيد ميشود كه نقش عامل خواب و رؤيا در پيدايش مزارها نبايد به ساير زيارتگاهها نيز تعميم داده شود و ـ همانگونه كه بيان شد ـ هدف اين نوشتار تنها بررسي نقش عامل ياد شده بوده و بررسي ساير عوامل دخيل در پيدايش زيارتگاهها از حوصله اين مقال خارج است.
نام شخصيت هاي رؤيت شده | مصر | شام | حلب | جزيره | جمع |
امام علي(ع) | ۴ | ۴ | ۳ | | ۱۱ |
پيامبر اسلام(ص) | ۳ | | ۲ | ۱ | ۶ |
حضرت فاطمه(س) | ۳ | ۱ | ۱ | | ۵ |
پيامبر(ص) و امام علي(ع) | ۲ | ۱ | ۱ | | ۴ |
پيامبر(ص) و جبرئيل(ع) | | ۱ | | ۱ | ۲ |
عمربن خطاب | | | ۱ | ۲ | ۳ |
ابوبكر | | | | ۱ | ۱ |
حضرت موسي(ع) | | ۲ | | | ۲ |
روبيل بن يعقوب(ع) | ۱ | | | | ۱ |
امام حسين(ع) | ۱ | | | | ۱ |
امام جعفر صادق(ع) | ۱ | | | | ۱ |
عبدالله انصاري | | | ۱ | | ۱ |
دختران ائمه(ع) | ۲ | ۱ | | | ۳ |
جمع | ۱۷ | ۱۰ | ۹ | ۵ | ۴۱ |
[1] جان آر. هينلز، فرهنگ اديان جهان، ص ۵۸۲٫
[۲] همان، ص ۳۶۶٫
[۳] فاطمة جودالله، سوريا نبع الحضارات، ص ۵۶۹٫
[۴] موفقالدين ابن عثمان، مرشد الزوار إلي قبور الابرار، تحقيق: محمد فتحي ابوبكر، ص ۲۸۳٫
[۵] براي تفصيل بيشتر، ر.ك: همان، ص ۳۹۵-۳۹۶٫
[۶] فرج حسين فرج الحسيني، النقوش الكتابية الفاطمية علي العمائر في مصر، ص ۳۲۹٫ متن كامل كتيبه مورد نظر بدين شرح است: «بسم الله الرحمن الرحيم لا اله الا الله وحده لا شريك له محمد رسول الله علي ولي الله ابو الامامين الزكيين ابي علي الحسن وأبو عبدالله الحسين صلوات الله عليهما وعلي اهل بيتهما صلاة باقية دائمة الي يوم الدين. يا ايها الذين آمنوا اطيعوا الله وأطيعوا الرسول وأولو الامر منكم فإن تنازعتم في شيء فردوه الي الله والرسول ان كنتم تؤمنون بالله واليوم الآخر ذلك خير وأحسن تأويلاً. رأي في هذا الموضع المبارك النبي وأمير المؤمنين علي وهم يصلّو.» در حاشيه كتيبه نيز آمده است: «رحم الله من ترحّم علي من بناه، وما تقدّموا لأنفسكم من خيرٍ تجدوه عند الله هو خير وأعظم اجراً.»
[۷] احمد بن علي المقريزي، الخطط المقريزية، تحقيق: محمد زينهم و مديحة الشرقاوي، ج ۳، ص ۲۱۷٫
[۸] موفقالدين ابن عثمان، همان، ص ۲۰۴٫
[۹] در كتيبههاي موجود در بنا، از زيارتگاه با عنوان مشهد رقيه دختر امام علي (ع) ياد شده است. ر.ك: محمد عبدالستار عثمان، موسوعة العمارة الفاطمية، ج ۲، ص ۷۳٫
[۱۰] محمد بن محمد ابن الزيّات، الكواكب السيّارة في ترتيب الزيارة، ص ۱۸۴٫ ابن زيّات درباره الحافظ لدين الله نوشته است كه «او مشهدها و مسجدهاي فراواني را ساخت». (همان)
[۱۱] همان، ص ۱۷۸٫
[۱۲] علي باشا مبارك، الخطط التوفيقية، ج ۲، ص ۱۸۸ (به نقل از ابن ناسخ).
[۱۳] محمد حسنين السابقي، مرقد العقيلة زينب، ص ۳۹ (به نقل از مصباح الدياجي).
[۱۴] عبدالوهاب بن احمد الشعراني، المنن الكبري، تصحيح: احمد عزّو عناية، ص ۴۷۷٫
[۱۵] محمد حسنين السابقي، همان، ص ۶۷٫
[۱۶] موفقالدين ابن عثمان، همان، ص ۶۰۲٫
[۱۷] فرج حسين فرج الحسيني، همان، ص ۲۳۸٫ متن كامل كتيبه بدين شرح است: «بسم الله الرحمن الرحيم لا اله الا الله وحده لا شريك له محمد رسول الله علي ولي الله. انما يعمر مساجد الله من آمن بالله واليوم الآخر واقام الصلاة وآتا الزكاة ولم يخش الا الله. امر بإنشاء هذا المسجد المبارك مولانا الصادق جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن ابي طالب صلوات الله عليهم اجمعين في المنام لعبده الامير زعيم الدولة جوامرد الافضلي في سنة خمس، وكان انشاؤه في سنة ست وتسعين واربعمائة.»
[۱۸] ابن الزيّات، همان، ص ۳۷٫
[۱۹] شهر قُوص امروزه در ساحل شرقي رود نيل در استان «قِنا» در حدود ۶۴۵ كيلومتري جنوب قاهره واقع است.
[۲۰] علي بن ابيبكر الهروي، الإشارات إلي معرفة الزيارات، تحقيق: جانين سورديل ـ طومين، ص ۴۴٫
[۲۱] شهر مَحَلّه كه امروزه به نام «المحلّة الكبري» شناخته ميشود، بزرگترين شهر استان «غربيه» مصر و منطقه دلتاي رود نيل است و در فاصله حدود ۱۱۰ كيلومتري قاهره و ۱۲۰ كيلومتري اسكندريه واقع است.
[۲۲] شهر دمياط مركز استان دمياط مصر و در ساحل شرقي شاخه دمياطِ رود نيل، در فاصله ۱۵ كيلومتري مصبّ آن، واقع است.
[۲۳] تَنّيس امروزه جزيرهاي است كه در ميان درياچه «منزله» در استان «دهقليه» مصر در منطقه دلتاي رود نيل واقع است.
[۲۴] الهروي، همان، ص ۴۶٫
[۲۵] تونة امروزه جزيرهاي در ميان درياچه منزله است.
[۲۶] الهروي، همان، ص ۴۷٫
[۲۷] همان.
[۲۸] محمد عبدالستار عثمان، همان، ج ۲، ص ۳۲۹-۳۳۰٫
[۲۹] ابن عساكر الدمشقي، تاريخ مدينة دمشق، تحقيق: عمر بن غرامة العمروي، ج ۲، ص ۳۳۷٫
[۳۰] همان، ج ۲، ص ۳۳۸٫
[۳۱] همان، ج ۲، ص ۳۳۹-۳۴۰٫
[۳۲] محمد بن احمد، ابن جبير، رحلة ابن جبير، ص ۲۴۱٫
[۳۳] محمد بن علي، ابن طولون الصالحي الدمشقي، قرة العيون في اخبار باب جيرون، تحقيق: صلاحالدين المنجد، ص ۱۲-۲۳٫
[۳۴] ابن جبير، همان، ص ۲۵۴٫
[۳۵] ر.ك: ابن عساكر الدمشقي، همان، ج ۲، ص ۳۲۱٫
[۳۶] ابن جبير، همان، ص ۲۵۴٫
[۳۷] ابن طولون الصالحي الدمشقي، تحفة الحبيب باخبار الكثيب، نسخه خطي به شماره Or. 2512 در ليدن (به خط مؤلف)، برگ ۴ ر.
[۳۸] الهروي، همان، ص ۲۲٫ در زمان بازديد هروي، شهر عكا و بيشتر شهرهاي فلسطين در اشغال صليبيان بوده است.
[۳۹] عبدالغني النابلسي، الحقيقة والمجاز في رحلة بلاد الشام ومصر والحجاز، تحقيق: رياض عبدالحميد مراد، ج ۱، ص ۱۰۲٫
[۴۰] الهروي، همان، ص ۸٫
[۴۱] محمد بن علي، ابن شدّاد الحلبي، الاعلاق الخطيرة في ذكر امراء الشام والجزيرة، تحقيق: دومينيك سورديل، ج ۱، ق ۱، ص ۴۶-۴۷٫ ابن عديم حلبي درباره اين زيارتگاه تنها به اين قول اكتفا كرده است كه: «گويند پيامبر (ص) در حال نماز خواندن در آنجا رؤيت شد، پس قسيمالدوله آقسنقر آنجا را بنا كرد و اوقافي بر آن وقف كرد.» ر.ك: عمر بن احمد، ابن العديم الحلبي، بغية الطلب في تاريخ حلب، تحقيق: سهيل زكار، ج ۱، ص ۴۶۴٫
[۴۲] محمد اسعد طلس، الآثار الاسلامية والتاريخية في حلب، ص ۲۴۱٫
[۴۳] ابن شداد الحلبي، همان، ج ۱، ق ۱، صص ۴۷-۴۸٫
[۴۴] الهروي، همان، ص ۴٫
[۴۵] ابن شداد الحلبي، همان، ج ۱، ق ۱، ص ۵۳٫
[۴۶] همان، ج ۱، ق ۱، ص ۴۲٫
[۴۷] محمد ابوالوفاء الرفاعي، «اولياء حلب»، تحقيق: توتل اليسوعي، ص ۴۰۲٫
[۴۸] كامل الغزي، نهر الذهب في تاريخ حلب، تصحيح: شوقي شعث و محمود فاخوري، ج ۲، صص ۸۸-۸۹٫
[۴۹] احمد بن ابراهيم، سبط ابن العجمي، كنوز الذهب في تاريخ حلب، تحقيق: شوقي شعث و فالح البكّور، ج ۱، ص ۲۱۰٫
[۵۰] ابيات وي در وصف اين مكان بدين شرح است:
وبقعةٌ في جامع الاطروش مشرقةٌ بنورها المرشوش
من قبلةٍ في جهةٍ للشرق سناؤها يُضيء مثل البرق
رُئي فيها سيّد الوجود محمد صاحب فيض الجود
وحوله الدرابزون معقود تكرمةً لذي المقام المحمود
ر.ك: محمد ابوالوفاء الرفاعي، همان، ص ۴۰۹٫
[۵۱] ابن العديم الحلبي، همان، ج ۱، ص ۴۶۵٫
[۵۲] الهروي، همان، ص ۴٫
[۵۳] ابن شداد الحلبي، همان، ج ۱، ق ۱، ص ۵۲-۵۳٫
[۵۴] همان، ج ۱، ق ۱، ص ۴۸٫
[۵۵] شهر نصيبين امروزه در جنوب شرقي تركيه، در مجاورت مرز سوريه واقع است و در مقابل آن در خاك سوريه شهر قامِشلي قرار دارد.
[۵۶] الهروي، همان، ص ۶۶٫
[۵۷] آمِد نام قديمي شهر «دياربكر» كنوني در نيمه شرقي تركيه است.
[۵۸] الهروي، همان، ص ۶۶٫
[۵۹] همان، ص ۶۵٫
[۶۰] مَيّافارقين نام قديمي شهر «سيلوان» كنوني، واقع در استان دياربكر تركيه است.
[۶۱] الهروي، همان، ص ۶۶٫
فهرست منابع
۱- ابن جبير، محمد بن احمد، رحلة ابن جبير، بيروت، دار صادر، (لا. ت)
۲- ابن الزيّات، محمد بن محمد، الكواكب السيّارة في ترتيب الزيارة، الطبعة الأولي، القاهرة، المكتبة الازهرية للتراث، ۲۰۰۵
۳- ابن شدّاد الحلبي، محمد بن علي، الاعلاق الخطيرة في ذكر امراء الشام والجزيرة، تحقيق: دومينيك سورديل، دمشق، المعهد الفرنسي، ۱۹۵۳
۴- ابن طولون الصالحي الدمشقي، محمد بن علي، تحفة الحبيب بأخبار الكثيب، نسخه خطي به شماره Or. 2512 در ليدن
۵- ــــــــــ، قرة العيون في اخبار باب جيرون، تحقيق: صلاحالدين المنجد، دمشق، المجمع العلمي العربي، ۱۹۶۴
۶- ابن عثمان، موفقالدين، مرشد الزوار إلي قبور الابرار، تحقيق: محمد فتحي ابوبكر، الطبعة الأولي، القاهرة، الدار المصرية اللبنانية، ۱۴۱۵ / ۱۹۹۵
۷- ابن العديم الحلبي، عمر بن احمد، بغية الطلب في تاريخ حلب، تحقيق: سهيل زكار، بيروت، دار الفكر، (لا. ت)
۸- ابن عساكر الدمشقي، علي بن حسن، تاريخ مدينة دمشق، تحقيق: عمر بن غرامة العمروي، بيروت، دارالفكر، ۱۴۱۵ / ۱۹۹۵
۹- جودالله، فاطمه، سورية نبع الحضارات، الطبعة الأولي، دمشق، دار الحصاد، ۱۹۹۹
۱۰- الحسيني، فرج حسين فرج، النقوش الكتابية الفاطمية علي العمائر في مصر، الإسكندرية، مكتبة الإسكندرية، ۲۰۰۷
۱۱- الرفاعي، محمد ابوالوفاء، «اولياء حلب»، تحقيق: توتل اليسوعي، المشرق، سنة ۳۸، تشرين الأول ـ كانون الأول ۱۹۴۰، صص ۳۲۰-۴۲۲
۱۲- السابقي، محمد حسنين، مرقد العقيلة زينب، الطبعة الأولي، بيروت، مؤسسة الاعلمي للمطبوعات، ۱۳۹۹ / ۱۹۷۹
۱۳- سبط ابن العجمي، احمد بن ابراهيم، كنوز الذهب في تاريخ حلب، تحقيق: شوقي شعث و فالح البكّور، الطبعة الأولي، حلب، دار القلم العربي، ۱۴۱۸ / ۱۹۹۷
۱۴- الشعراني، عبدالوهاب بن احمد، المنن الكبري، تصحيح: احمد عزّو عناية، دمشق، دار التقوي، ۱۴۲۵ / ۲۰۰۴
۱۵- طلس، محمد اسعد، الآثار الاسلامية والتاريخية في حلب، دمشق، مطبعة الترقي، ۱۹۵۶
۱۶- عثمان، محمد عبدالستار، موسوعة العمارة الفاطمية ـ الكتاب الثاني: عمارة المشاهد والقباب في العصر الفاطمي، الطبعة الأولي، القاهرة، دار القاهرة، ۲۰۰۶
۱۷- الغزي، كامل، نهر الذهب في تاريخ حلب، تصحيح و تعليق: شوقي شعث و محمود فاخوري، الطبعة الثانية، حلب، دار القلم العربي، ۱۴۱۲ / ۱۹۹۱
۱۸- مبارك، علي باشا، الخطط التوفيقية الجديدة لمصر القاهرة، الطبعة الثانية، (لا م.)، الهيئة المصرية العامة للكتاب، ۱۹۸۰
۱۹- المقريزي، احمد بن علي، المواعظ والاعتبار بذكر الخطط والآثار (= الخطط المقريزية)، تحقيق: محمد زينهم و مديحة الشرقاوي، القاهرة، مكتبة مدبولي، ۱۹۹۸
۲۰- النابلسي، عبدالغني، الحقيقة والمجاز في رحلة بلاد الشام ومصر والحجاز، تحقيق: رياض عبدالحميد مراد، الطبعة الأولي، دمشق، دار المعرفة، ۱۹۸۹
۲۱- الهروي، علي بن ابيبكر، الإشارات إلي معرفة الزيارات، تحقيق: جانين سورديل ـ طومين، دمشق، المعهد الفرنسي، ۱۹۵۳
۲۲- هينلز، جان آر.، فرهنگ اديان جهان، سرويراستار: ع. پاشايي، چاپ ۱، قم، مركز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب، ۱۳۸۵