هفتمين جلد از سري كتابهاي ذخائر الحرمين الشريفين دربردارنده يكصد نامه اديبانه و تاريخي است كه ميتوان آنها را شاهكار نثر عربي به شمار آورد. اين نامهها از 60 مجموعه خطي برگزيده شده و در 9 فصل سامان يافته است، به اين ترتيب:
فصل اول: 40 نامه دربردارد كه بين رجال دولت صفوي، و حاكمان و علماي مكه مبادله شده است.
فصل دوم: حاوي 5 نامه به زبان فارسي است به حاكمان مكه و بغداد و مصر.
فصل سوم: مشتمل بر 2 نامه از سلاطين عثماني به فرمانروايان مكه است.
فصل چهارم: در بردارنده 12 نامه از سوي صفويان و ديگران، به برخي حاكمان شيعي و سني احسا و بصرهاست، درباره كاروانهاي حج ايراني كه از آن سرزمين عبور ميكردهاند.
فصل پنجم: حاوي 3 نامه از سوي رجال ايران و عراق به سادات مدينه، و 1 نامه از سوي سادات حسيني مدينه به فرمانرواي بنگال است.
فصل ششم: مشتمل بر دو نامه از دولت قاجار به امير سعود حاكم نجد و حجاز است.
فصل هفتم: دربردارنده فرمانهاي خليفه عباسي به سيد رضي و سيد مرتضي و پدرشان، درباره رياست حجاج جهان اسلام، و آگاهيهايي درباره رؤساي قافلههاي اصلي و فرعي حج ميباشد.
فصل هشتم: حاوي 22 نامه متبادله بين ميرزا نظام الدين احمد شيرازي مكي از رجال دولت شيعي قطب شاهيان درحيدرآباد هند، و دانشمندان مكه مكرمه است.
در فصل پاياني: 10 نامه آمده بدين قرار: سه نامه متبادله بين برخي رجال تبريز و نايب الحرم مكه. سه نامه كه بين شيخ محمد بن عبدالوهاب همداني از علماي كاظمين و شريف مكه رد و بدل شده است.
سه بيانيه از سوي مراجع تقليد نجف درباره تشويق مسلمانان در كمك كردن به پروژه راهآهن بين شام و حجاز، تا رفت و آمد حجاج با سرعت و راحتي و امنيت انجام پذيرد. يكصدمين و آخرين نامه، قصيدهاي عربي و عالي است به انشاء يكي از علماي تهران در سال 1362 هـ ق كه در 73 بيت خطاب به ملك عبدالعزيز سروده، درباره واقعه قتل ابوطالب يزدي به تهمت آلوده كردن مسجدالحرام، در حالي كه وي بر اثر بيماري دچار استفراغ شده بود.
محتواي يكصدنامه عبارت است از: نامههاي دوستانه، روابط ادبي بين دو طرف، سفارش براي افراد خاصي كه عازم حج بودند تا در مكه نسبت به آنها خدمات ويژه انجام شود، سفارش براي افرادي خاص از مكه تا دولت صفوي به آنها كمك كند، قراردادهاي منعقده بين ايران و حاكمان مكه و احسا و بصره مربوط به كاروان حجاج ايران، روابط سياسي بين ايران و مكه، هدايايي كه از سوي دولت ايران براي حاكمان يا ساكنان مكه ارسال ميشده، سفارش اكيد درباره خدمت به حجاج عموما و حجاج ايران خصوصا، بستن يا گشودن برخي راههاي حج، طلب كردن اسب عربي براي سلطان ايران، روابط مكه با حكومت شيعي قطبشاهيان در حيدرآباد هند، فرمانهاي خليفه عباسي براي رياست حجاج توسط سيد مرتضي و سيد رشي و پدرشان و آگاهيهايي راجع به اميران حج اصلي و فرعي و برخي امراي حج شيعي، و تشويق مسلمانان به ياري كردن پروژه راهآهن شام تا حجاز.
براي هر نامه، در آغاز شناسنامهاي آمده است كه اين نامه از چه كسي و به سوي كسي چه كسي، انشاء كنندهنامه، تاريخ نامه، و مصادر خطي كه اين نامه در آن آمده، ذكر شده است.