جهان اسلام و ضرورت پيگيري مسأله بقيع
محمدسعيدنجاتي
«عضو گروه تاريخ پژوهشكده حج و زيارت»
مقدمه
توجه به شرايط امروزين جهان اسلام به روشني ضرورت مساله احيا و بازسازي مقبره بقيع به عنوان مهمترين مقبره مقدس ميان همه مسلمان از مذاهب مختلف و نيز ساير مقابر مطهر را هويدا مي كند وبا نگاهي به كارنامه دولت سعودي در صد سال اخير و عملكرد گروهك هاي تابع فرقه وهابيت، ضرورت چاره جوئي و تلاش همه جانبه براي اين مطالبه همگامي بيشتر روشن مي شود.
برخلاف ادعايي كه سخن گفتن از اين مقولات را برخلاف عقيده وحدت امت اسلامي مي داند، به نظر مي رسد تشريح فجايعي كه به بهانه هدم مظاهر شرك در سرزمين هاي اسلامي رخ مي دهد ، به همسويي موج عظيم ملت اسلام كه با نگاه خشك و تهجر آميز وهابيت موافق نيستند، بيانجامد، به خصوص كه افكار عمومي امروز هرچند به زبان، سياست ها و جنايت هاي داعش كه نمونه هاي كوچك شده جنايت وهابيان نجد هستند را محكوم ميكند. اين ضرورت را مي توان از چهار رهيافت مورد توجه قرار داد:
۱. حفظ مستندات عيني دين اسلام
بازسازي بقيع و ساير بقاع مقدس به شيوه هاي مختلف، تلاشي الزامي براي حفظ و برجا ماندن، مستندات موجود دين اسلام در حرمين شريفين و كشورهاي اسلامي است.
يكي از اصلي ترين مستندات تاريخي ، منابع خارجي و عيني تاريخ اند، امروزه ضرورت حفظ و مرمت آثار باستاني باقيمانده از اقوام مختلف براي حفظ نشانه هاي تمدني اين اقوام و از آن مهمتر براي بررسي هاي تاريخي وقرينه سنجي هاي تاريخي روشن است. در ميان همه فرهنگ ها و اديان الهي كه امتداد تاريخي دارند، هيچ مكتب و آئيني به اندازه دين مبين اسلام تا يكصدسال اخير براي بسياري از حوادث تاريخي صدر اسلام عليرغم گذر زمان شواهد عيني داشت، محل تولد و محل بعثت و خانه و محل زندگي پيامبرش، محل جنگ هاي او منزلگاه هاي حجه الوداع و سفر او از مدينه به مكه و بالعكس، ميدانگاه هاي غزوات مختلف، مساجدي كه آن حضرت در آنها نماز خوانده بود، محل دفن او و همسران و دخترانش و...ولي متاسفانه امروز بسياري از اين اماكن مشخص نيست و اگر از كساني كه وظيفه نگهباني از آنان را دارند درباره آنها سئوال كني ، تنها مي گويد نمي دانيم «الله اعلم»اين در حالي است كه ميراث فرهنگي ملت هاي مختلف نسل به نسل و سينه به سينه همينگونه باقيمانده و مسلمانان پيش از رسيدن دوره وهابيت در اين زمينه كوتاهي نمي كردند و به همين دليل است كه كتاب هاي تاريخ حرمين و سفرنامه ها لبريز از توصيف هاي دقيقي از اين يادگارهاي فرهنگ و تمدن اسلامي هستند، از سال 1334 قمري كه آخرين تخريب توسعه يافته حرمين آغاز شد، هرچند نزديك به صد سال مي گذرد اما هنوز در ميان مجاوران و حاجيان كساني يافت مي شوند كه از موقعيت مكان هاي تخريب شده در اين يكصد سال اخير اطلاع قابل توجهي را عرضه كنند، بنابراين به نظر مي رسد كه در اولين فرصت به دنبال احيا و بازسازي تاريخ از دست رفته و ثبت آخرين شكل هاي اين اماكن پيش از تخريب با توجه به اطلاعات شاهدان عيني ممكن است، اين مساله چيزي است كه فرصت سوزي در آن جبران ناشدني است، البته در شرايط فعلي بازسازي و احياي خود اماكن با توجه به سلطه وهابيت ميسر نيست اما هنرهايي چون ماكت سازي و تصويرسازي سه بعدي مي تواند كمك هاي جدي به اين مساله نمايد.
۲. پيشگيري از استمرار و گسترش تخريب ها
پيگيري مساله بقيع واحياي آن در مجامع اسلامي گامي عملي و جدي براي پيشگيري از تهديد هايي است كه براي از بين بردن آثار اسلامي در حرمين شريفين و استمرار و گسترش تخريب اين آثار درسراسر جهان اسلام، با قدرت يابي تكفيريان در جريان است. نگاهي به كارنامه ننگين وهابيت در تخريب ، و طرح هاي پيش روي آنان ، ضرورت پيشگيري را براي ما جدي تر مي نمايد. بنابر آمار مؤسسه واشنگتن كه بر امور كشورهاي عربي خليج فارس نظارت دارد، 95% ساختمانهاي تاريخي عربستان كه با زندگي پيامبر(ص) در ارتباط است، در دو دهه گذشته تخريب شد تا جايي كه ديگر آسمان صحراي جزيره را نه ستارگان بلكه چراغ هتلهاي لوكس و فروشگاهها و مراكز بزرگ تجاري آن روشن ميكند.
برخي از تهديد هاي پيشرو:
۱. ۲ احساس خطر وهابيت از گنبد مطهر نبوي
بدن مطهر پيامبراكرم(ص) به وصيت خود آن حضرت در جائيكه از دنيا رفته بود، دفن شد كه يكي از اتاق هاي خانه خودشان در مسجد النبي بود به همين دليل از آغاز بر فراز قبر مطهر آن حضرت سقفي قرار داشت.امري كه وهابيون آن را بدعت و حرام مي شمردند.شايد به همين دليل بود كه حتي در دوران محاصره مدينه در زمان حمله وهابيون ، اين گنبد مطهر در معرض شليك گلوله هاي آنان قرار گرفت و طبق گزارش فرستاده ايران، در آن زمان رد گلوله ها بر آن آشكار بود.
[1]ولي هميشه اين مساله براي آنان كه بناي بر روي قبور را بدعت مي دانند يك عقده حل ناشده است. اعتراض عمومي مسلمانان كه نگران سرنوشتي چون سرنوشت بارگاه هاي بقيع براي قبه الخضراء بودند باعث شد تا آنها نتوانند نيات پليد خود را در مورد حرم پيامبر به اجرا در آورند و حتي ملك عبدالعزيز ، امنيت گنبد مطهر پيامبراكرم (ص) را در نوشته اي رسمي براي آيت الله صاحب فصول تعهد داد.
[2] ولي بي اعتنايي و بي حرمتي شديدي كه امروزه به صورت علني نسبت به حجره مباركه پيامبرابراز مي شود، نشانگر تمهيداتي براي اين توطئه است، به گونه اي كه از پشت پنجره هاي نيمه بسته ضريح مطهر ، غبار سنگيني را كه بر قبر مطهر و در و ديوار حجره شريف پيامبراكرم (ص) نشسته آشكارا مي توان ديد. هم اكنون ماموريني كه نام خود را هيات امر به معروف و نهي از منكر در حرم نبوي گردش مي كنند ، با وجود روايت هاي فراواني كه در منابع شيعه و سني دلالت بر حيات برزخي آن حضرت دارند، مانع از مخاطب قراردادن قبر مطهر دارند و اگر كسي را رو به قبر مطهر رسول اكرم ببينند كه چيزي مي گويد يا آن حضرت را مخاطب قرار مي دهد، او را مرتكب شرك دانسته و او را به خيال خود با تندي و بي حرمتي نهي از منكر مي كنند.حال آنكه تا پيش از دوره سعودي همزمان با عوض كردن پرده كعبه معظمه حجره مطهره رسول خدا نيز غبار روبي مي شد و همان كارگاهي كه پرده كعبه را با تشريفات خاص مي بافت ، وظيفه بافت پرده حجره مباركه را نيز برعهده داشت و اين دو پرده همراه با تشريفات خاصي در محمل همايوني به حجاز مي آمد. خبرهايي كه جسته و گريخته از مجامع مختلف وهابي درز مي كند، نشان از تلاش وهابيون افراطي براي توطئه اي جهت تخريب اين گنبد رفيع دارد. به عنوان نمونه مي توان به پايان نامه اي اشاره كرد كه در دانشگاه اسلامي مدينه به وسيله شخصي به نام« مقبل بن هادي الوادعي» دفاع شده با نام«بحث حول القبة المبنية على قبر رسول الله.» در پايان نامه نويسنده كه يكي از مبلغان وهابيت افراطي است، صريحا قبر زير گنبد را بدعتي بزرگ دانسته و از بين بردن گنبد را پيشنهاد داده است
[3] كه مي توان اينگونه نوشته ها را تلاش براي تئوريزه كردن تخريب حرم نبوي دانست.
۲. ۲ تلاش وهابيت براي تغيير هويت بومي مدينه با تغيير بافت جمعيتي آن
بنا به اظهارات شيعيان بومي مدينه دولت وهابي تدابير بسياري را براي از بين بردن فرهنگ بومي مدينه كه تحت تاثير مكتب تشيع بوده انديشه است. تغيير توازن جمعيتي شهر مدينه با تشويق به مهاجرت افراد مناطق مختلف عربستان به خصوص از مناطق متعصب وهابي مانند قصيم و نجد به گونه اي كه تركيب جمعيتي مدينه كه در سي سال قبل حدود يك سومش را شيعيان بومي تشكيل مي داد آنچنان تغيير يافته كه نسبت شيعيان با وجود رشد جمعيتشان كه بيش ز بيست هزار نفر است
[4] به در صدي كمتر از ده درصد كاهش يافته است. تغيير آداب و رسوم و فرهنگ بومي مدينه، از آنجا كه بوميان مدينه كه بيشتر از نسل انصار و ساكنان اصلي مدينه اند؛ به خاطر سوابق تاريخي عميقي كه شيعيان در اين شهر مقدس دارند و با توجه به سابقه طولاني دولت هاي شيعي در حجاز، به تشيع گرايش دارند، وهابيت براي مقابله با مظاهر فرهنگي تشيع تلاش هاي بي صدا و محرمانه اي را براي از بين بردن اجتماعات و كلوني هاي شيعه و مراكز اجتماعي آنان و تغيير و تبديل محله هاي شيعه نشين مدينه كه سابقا در هسته مركزي مدينه و در منطقه عوالي بود، انديشيده و به مرور محله هاي شيعه نشين از نقطه مركزي مدينه حذف شده و شيعيان بومي يا به شهرهاي ديگر يا در حلقه هاي بسيار دورتر مدينه به صورت پراكنده ساكن شده اند، امري كه به ناپديد شدن و كمرنگ شدن هويت شيعي آنان خواهد پرداخت، اين در حالي است كه با هرگونه محفل رسمي يا حتي گروه هاي اجتماعيي كه نماينده هويت بومي و شيعي مدينه هستند به شدت مخالفت مي شود. نمونه كوچكي از اين تغيير و تحريف فرهنگي را مي توان در خرمايي كه امروزه به نام عجوه مدينه عرضه مي شود ديد، خرماي عجوه براساس روايت هاي متعدد پيامبراكرم(ص) داراي ويژگي ها و خواص منحصر به فردي است كه آزمايش هاي امروزي نيز بر بسياري از آن صحه گزارده است، ولي به شهادت بوميان و نخاوله مدينه آنچه امروز به نام عجوه به دست حجاج مشتاق مي رسد خرمايي غير عجوه است كه تنها نخلداران سنتي مدينه يا همان شيعيان معروف به نخاوله آن را پرورش مي دهند و امروزه به نام خرماي «حلوي» براي اندكي شناخته مي شود.
تهديد ديگري كه توجه به آن در فرصت برجا مانده ضروري به نظر مي رسد، از بين رفتن آثار و به ويژه باغ ها و زمين هاي زراعي متعلق به اهل بيت (ع) است. اين مزارع كه از جمله آنها حوائط سبع رسول اكرم (ص) يعني موقوفات آن حضرت براي حضرت زهرا (س) و اولاد ايشان است، امروزه به صورت زمين ها و مزارع و باغ هاي سنتي به عنوان ميراثي دست اشراف مدينه يعني ساداتي كه به رسول اكرم (ص) نسب مي برند باقيمانده است اما به دليل ناكارآمدي و با تشويقي كه به ساخت و ساز در اين مناطق مي شود، به مرور و با سرعت زياد از شكل و حالت سابق محو شده و تبديل به مجتمع هاي مسكوني و تجاري مي شود. مالكان اين زمين ها كه از مشكلات اقتصادي رنج مي برند وقتي با پيشنهاد افراد مورد حمايت دولت ،با قيمت هاي كلاني كه قابل قياس با درآمد كشاورزي با كاربري فعلي اين زمين ها نيست ، مواجه مي شوند، به مرور و ناگزير به فروش ملك آباو اجدادي خود ، به كساني رضايت مي دهند كه تاريخ و پيشينه اين املاك نه تنها براي آنان تقدس ندارد بلكه با توجه به تقدس آن نزد شيعه به دنبال از بين بردن و محو كردن آن هستند.
[5]
۳. واجب تعظيم شعائر
مطالبه بازسازي بقيع كوچكترين اقدام عملي به مقتضاي مودت پيامبراكرم و اهل بيت آن حضرت (ص) و تعظيم شعائر الهي است.اين نكته حائز اهميت است كه برخلاف تخريب مجسمه هاي بودا و آثار تخريب شده ديگر توسط وهابيان، هنوز مطالبه اي رسمي و بين المللي براي جلوگيري از اين روند تخريب كه هنوز باقي است تشكيل نشده است.
نماد ها و يادمان ها در جاجاي اعمال حج به روشني قابل رويت است، به دستور قرآن كريم در توحيدي ترين مكن نماز گاه انسا ن در حج بايد از كنار جا پاي ابراهيم خليل آغاز شود(مقام ابراهيم)، حجر اسماعيل مدفن هاجر و پيامبران متعدد الهي در درون كعبه شناخته مي شود و به همين دليل حجاج در طواف خود دور آن نيز طواف مي كنند. محل يكي از ديگر از مناسك حج و عمره، سعي است كه به يادبود و تقليد سرگشتگي جناب هاجر ميان كوه هاي صفا و مروه انجام مي شود.حج يكي از بزرگترين عبادت هاي الهي اصولا سنتي ابراهيمي است وحاجي در قرباني و رمي جمرات و بسياري از سنن ديگر از حضرت ابراهيم تبعيت مي كند.
چرا كه ابراهيم خليل و تابعان او نزديك ترين راه به توحيد و بندگي خالصانه حضرت حق هستند؛ تعبير رسايي كه درباره زيارتگاه هاي معصومان در منابع ما مطرح است اين تعبير است «هذه العرصات استعبدتها اهل الارضين و السماوات» عرصه هايي كه خداوند عالميان اهل آسمان ها و زمين را به وسيله آن به پرستش خود خواند چنانكه وظيفه اصلي كعبه مشرفه نيز همين است والا «كعبه سنگ نشاني است كه ره گم نشود»
پروردگار جهانيان زيارت اين بقعه هاي نوراني را عبادتي براي خود دانسته و از ما خواسته تا علاقه و ارتباط خود را با صاحبان اين مكان هاي نوراني آنچنان تقويت كنيم كه مشتاق مكان هايي باشيم كه عزيزانمان از آن گذشته اند و با نگاه به خانه ها و مكان هاي زندگي و رفت و آمدشان ، آنان را حاضر و ناظر خود ببينيم آنچنانكه گويا با خودشان سخن مي گوييم.«واجعل ارواحنا تحّن الي مواطن اقدامهم و نفوسنا تهوي النظر الي مجالسهم و عرصاتهم حتي كاننا نخاطبهم في حضور اشخاصهم»
[6]در دنيايي كه براي پاسداشت گروه ها و فداركاران خود ، مقبره هاي خاليي را به عنوان يادمان محل احترام مردم كشور خود و سران سرزمين هاي ديگر معرفي مي كنند، وهابيت پليد، مقابر و بقعه هاي مستند و صحيح شخصيت هاي پرافتخار تاريخ اسلام را اينچنين تخريب مي كند و در تلاش براي از بين بردن آنهاست.
بي جهت نيست كه خداوند تعظيم شعائر الهي و نشانه هاي خدا را كه شامل احكام الهي و مناسك حج و حتي قرباني حج مي شود را از تقواي دل مي داند.يادمان امامان دين و اصحاب بزرگ رسول خدا (ص) و فرزندان و همسران پاك آن حضرت نيز قطعا درزمره اين نشانه هاست كه به يقين براي هرمسلمان شيعه و سني محترم و واجب التعظيم است.
۴. اقتضاي مودت واجب
مساله ديگري كه ضرورت مطالبه احيا و بازسازي بارگاه هاي بقيع و ديگر بارگاه ها چون بارگاه هاي موجود در قبرستان معلاه در مكه مكرمه را روشن مي سازد، مساله وجوب مودت و دوستي نزديكان و خويشان نزديك رسول خدا (ص) واجب ديگري است كه قطعا قبور مطهر بقيع روشن ترين مصاديق آن هستند از جمله قبر منسوب به زهراي مرضيه (س) و ديگر فرزندان رسول خدا (ص) به خصوص سيد جوانان بهشت امام حسن مجتبي(ع) و ديگر امامان بزرگ مسلمانان مانند امام سجاد زين العابدين و امام محمد باقرالعلوم(ع) و امام جعفر بن محمد الصادق(ع) و همچنين عمه ها و عموي رسول خدا و ديگر وابستگان آن حضرت كه درود و سلام خدا بر آنها باد.
آيا از بين بردن آثار اين قبور مطهر و تخريب اين آثار و رها كردن آنها چونان قبرمردگاني معمول مقتضاي مودتي است كه قرآن كريم به آن فرمان داده و اجر رسالت دانسته يا حد اقل آن است كه مانند مردمان زمان اصحاب كهف چنانكه قرآن كريم ياد كرده يا مانند ابو جندل بن عمرو صحابي كه براي جناب ابوبصير صحابي رسول خدا بر سرمزارش مسجدي به يادمان ساخت، حرم و مسجدي با شكوه بنا كنيم، چرا مسلمانان جهان بي توجه به فهم و عمل نسل هاي پيشين مسلمانان كه قبر مطهر بزرگان دين را احترام مي كردند كه از روايت پيامبر(ص) كه فرموده بود: «اتخذوا قبور انبيائهم مساجد » : مانند اهل كتاب نكنيدكه قبرپيامبران پيشين را سجده گاه خود ساخته بودند و به سوي آن سجده مي كردند ، چرا بايد به فهم ناقص و كوته بينانه بيابان نشينان نجد و حران ازاين روايت بسنده كنيم كه آن را بر قبور انبيايشان مسجد ساخته بودند تفسير كرده اند و آيه قرآن و سنت و فهم مسلمانان ديگر را تخطئه كرده اند. يا دستور پيامبر به امام علي(ع) درباره تخريب بارگاه هاي شرك آلود جزيره العرب را در مورد قبور و مزاراتي تطبيق بدهيم كه نشانه هاي توحيد و يكتا پرستي اند و ما را به معرفت الله و توحيد واقعي مي رسانند (اظهرت فيهاادله التوحيد)
ضرورت و وجوب تعظيم شعائر و مودت و دوستي خويشان پيامبراكرم (ص) هر مسلمان خردمندي را چه شيعه و چه سني به مطالبه براي بازسازي و احياي بقيع و ديگر آثار تخريب شده وادار مي كند كه اين كوچكترين قدم ممكن در اين مسير است.
راه كارهاي مقابله با تخريب
- ميتوان با توجه به ماهيت مساله تخريب راه كاري هاي عملي و نظري را براي اين مساله ارايه داد.
ايجاد يك مطالبه بين المللي براي احياء و بازسازي بقيع و جلوگيري از تخريب كه با شركت مسلمانان و حتي غيرمسلمانان علاقه مند به ميراث فرهنگي مي تواند شكل بگيرد و حمايت سازمانهايي چون يونسكو را نيز در پي داشته باشد. با توسعه شبكه هاي مجازي اين مطالبه مي تواند با سهولت بسياري نسبت به سابق ايجاد و گسترش يابد.
- بازسازي سه بعدي موقعيت بارگاه ها و اماكن مقدس پيش از تخريب با استفاده از عكس ها و تصاوير برجامانده و خاطرات شفاهي افرادي كه هنوز سال هاي پيش از تخريب را به ياد دارند. اين امكان براي بازسازي بسياري از اماكن تاريخي به كمك نرم افزار هاي پيشرفته رايانه اي فراهم است.
- ثبت بين المللي اين اماكن مقدس و ثبت علمي آن از طريق دانشنامه ها و كتاب هايي كه با نگاه علمي و بي طرفانه براي معرفي اين اماكن نوشته مي شود، گفتني است كه دايره المعارف حج كه به همت پژوهشكده حج در حال تدوين است و تاكنون پنج جلد آن منتشر شده و همينطور فرهنگ اماكن مذهبي حرمين كه در دست اقدام است، تلاش هايي در خور تقدير در اين زمينه دارند كه حمايت مسئولان زير ربط را بيش از پيش مي طلبد.
- همت و تلاش خيرين شيعه براي خريدن و نجات دادن ميراث هاي فرهنگي موجود در حرمين به خصوص مدينه منوره و حفظ و بازسازي آن براي ثبت تاريخي كه البته اينكار بايد با پوشش هاي خاص و به كمك بوميان شيعه مدينه منوره انجام شود و كوتاهي در آن باعث حسرت هايي جبران ناپذير خواهد شد.
- ترويج و اشاعه تاريخ بقيع و آثار اسلامي ديگرچه در ميان شيعيان و چه در موسم حج با پخش و گسترش نقشه ها و تاريخ آن ميان مسلمانان كشورهاي اسلامي با كمك گرفتن از ظرفيت عظيم حجاج به خصوص حجاج عرب زبان در حج.
- تلاش براي حفاظت و دفاع از آثار اسلامي كشورهاي درگير با خطر گروه هاي وهابي مانند داعش و جبهه النصره و ... با مبارزه همه جانبه سياسي و نظامي با رشد و گسترش اين گروه ها در سوريه، عراق و ديگر كشورهاي اسلامي كه بي ترديد بدون اين گونه تلاش ها و بسنده كردن به تلاش هاي آكادميك و نظري پس از مدتي نشاني از اين آثار برجاي نخواهد ماند و همت و تلاش واقعي و همهجانبه را براي مقابله نظامي و اقتصادي گستره بين المللي را با اين گروه هاي تكفيري مي طلبد. در اينجا لازم است از شهدايي كه به عشق دفاع از حرم اهل بيت پيامبر(ع) در عراق و سوريه از كشورهاي مسلمان مختلف چون لبنان و سوريه و عراق و ايران و افغانستان و ... بر سر اين راه مقدس جان دادند ياد كنيم. بي شك اين تلاش هاي مردمي و خود جوش و داوطلبانه و اشاعه و زنده نگهداشتن اين راه در ميان جوانان مسلمان محب اهل بيت (ع) يكي از مهمترين راهكارهاي عملي است كه در اين شرايط كه دولت هاي اسلامي به خاطر مسائل و مشكلات سياسي نمي توانند به روشني به آن بپردازند ولي كار فرهنگي و تبليغ آن از ضرورت هاي دفاع از آثار اسلام و پيامبراكرم (ص) و خاندان او در سرزمين هاي اسلامي است.
- هرچند نقش اهل سنت در اعتراض به اين جنايت ها و تخريب ها از همان آغاز انكار ناپذير است ولي از آنجا كه جريان هاي افراطي وهابي منسوب به اهل سنت هستند و خود را در عين زشت كاري و ناصبي گري عملي مدافع سنت و شريعت مي دانند، جريان افراطي تشيع انگليسي نيز تلاش مي كند تا از اين مطالبه نمدي براي خود ببافد و آن را تبديل به بهانه اي براي ترويج خشونت و دشمني ميان مسلمانان چونان وهابيان قرار دهد حال آنكه وقتي به تاريخ تشيع نگاه مي كنيم مي بينيم تنها راه كاري كه ائمه شيعه براي حفظ اين مكتب و گسترش آن داشتند تلاش براي وحدت يا همان همزيستي برادرانه ميان مسلمانان مذاهب مختلف بوده است. اگر شيعه از جمعيتي سه نفري به سيصد ميليون رسيده به خاطر حقانيت مكتب و منطق معتدل و دوري از افراط بوده است.
تنها راهي كه مي تواند شيعه را در احياي مراقد مطهر ائمه بقيع و جلوگيري از ادامه هتك حرمت ها به اين بارگاه هاي مقدس بازدارد، همراه كردن سيل عظيم جمعيت مسلمان مذاهب اسلامي است كه چونان شيعه بزرگداشت و تكريم بزرگان دين و زيارت قبور و توسل به آنان را برخلاف وهابيت نه تنها شرك نمي بينند بلكه مقتضاي توحيد و دستور الهي مي دانند و دلشان از اهانت هاي وهابيت به بارگاه هاي مختلف در سرزمين هاي اسلامي به خصوص در حرمين شريفين خون است.
اين دقيقا سياست وهابيت است كه با دورويي و به ضرب دلارهاي سعودي عقايد خردستيزانه و افراطي خود را به مسلمانان مذاهب ديگر و مناطق ديگر اسلام تحميل مي كند و عقايد آنان را محترم نمي شمارد و با ترويج سياست هاي ايران ستيزي و شيعه ستيزي در صدد همراه كردن مسلمانان ديگر كشورها با گروه اندك خود است.
شيعيان بايد بدانند برخلاف اعتقاد شيعيان لندن نشين تفرقه افكن با بددهني و جسارت نمي توانند قدرتي را كه مانع گسترش وهابيت در جهان اسلام مي شود بدست آوردند بلكه تنها راه مقابله با اين غده سرطاني وحدت با ساير مسلمانان و احترام به اعتقادات آنان و رفتار اخلاقي و نيكو با آنان است چنانكه اين امر سفارش قرآن و وصيت مورد تاكيد مراجع عظام تقليد و رهبران و چهره هاي شاخص جهان تشيع است. والسلام
پي نوشتها:
[1] .تخريب و بازسازي بقيع به روايت اسناد؛ص90
[5] . اين اطلاعات ازمصاحبه نويسنده با برخي از شيعيان بومي و فعالان فرهنگي مدينه بدست آمده است.
[6] . مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار، دار إحياء التراث العربي، بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.ج99 ؛ ص116