چكيده
نخستين گام براي هرگونه سياست گذاري و مقابله با سلفيه، بررسي وضعيت سلفيه كنوني آن در جهان اسلام است. اما در بررسي علمي نيازمند مدل مناسبي هستيم كه بتواند زواياو ابعاد مختلف اين وضعيت موجود را تبيين كند. در اين تحقيق از مدل مكعب بحران استفاده شده است. بر اساس اين چارچوب نظري هشت وضعيت از تركيب سه عامل «ميزان تهديد»، «مقدار زمان» و «مقدار آگاهي» به وجود ميآيد كه با نگاهي به عملكرد سلفيه در فضاي بيداري اسلامي، روشن ميشود كه ميزان تهديد: زياد، مقدار زمان: كم و از نظر آگاهي: شرايط غافلگيري، حاكم است و در ميان هشت وضعيت مكعب بحران، چنين وضعيتي منطبق با شرايط بحراني است و چنين شرايطي نيازمند، سرعت در هرگونه سياست گذاري و تصميم گيري است.
واژگان كليدي: سلفيگري تكفيري ، جهان اسلام، مكعب بحران، بحران
مقدمه
هرچند سابقه جريان سلفيه حداقل در حوزه عملگرايي به سه قرن پيش يعني دوران محمد بن عبدالوهاب(ت.۱۱۱۵ق) برميگردد و در طول سه قرن گذشته، خسارتها و مشكلات بسياري را براي جهان اسلام پديد آورده است،[۲] اما در اواخر قرن گذشته و سالهاي آغازين هزاره دوم، رشد و گسترش سلفيه تكفيري، شتاب بيشتري به خود گرفته و در قالب گروهها، احزاب و شاخههاي مختلف، در گوشه و كنار جهان اسلام، سربرآورد؛ به گونهاي كه شايد نتوان در گذشته دورهاي را يافت كه جهان اسلام اين چنين گرفتار گروههاي سلفي تكفيري بوده باشد.[۳]
يكي از الزامات تقابل با چنين وضعيتي پيش از هرچيز، فهم دقيق ميزان مخاطره آميز بودن جريان سلفي است. پاسخ به اين پرسش كليدي كه وضعيت سلفيه تكفيري در حال حاضر چگونه است و تا چه اندازه خطر، جدي است؟ نقش مهمي در هرگونه برنامه ريزي در اين حوزه دارد.به عبارت ديگر، هدفگذاري، تعيين سياستها، تعريف راهبردها و راهكارهاي تقابل و يا تعامل با اين جريان گسترده، پيش از هرچيز نيازمند برآورد خطر و ميزان تهديد آميز بودن آن است.
اين در حالي است كه كمتر به صورت روشمند و علمي به اين مسأله پرداخته شده است و ادبيات بحث بيشتر در فضايي غير علمي، هيجاني و احساسي رقم خورده است.
اين تحقيق در پي آن است كه با نگاهي روشمند و در قالب چارچوب نظري مكعب بحران، به برآورد خطر سلفيه بپردازد.
چارچوب نظري: (مكعب بحران)[۴]
براي ارزيابي و ميزان خطر سلفيه، به ناچار بايد چارچوب نظري و مدل مشخصي مورد استفاده قرار گيرد. يكي از قالبهايي كه ميتواند بحران سلفيه را به صورت شفاف تبيين نمايد، «مكعب بحران»[۵] است. در اين رويكرد معمولا سه ويژگي اصلي مورد توجه قرار ميگيرد كه شدت و ضعف و تركيب اين ويژگيها، ميزان مخاطره آميز بودن موضوع را مشخص ميكند.اين سه عامل عبارتند از:«تهديد»[۶]، «آگاهي»[۷] و «زمان»[۸].
در حوزه تهديد،از دو متغير كم و زياد استفاده مي شود، به اين معنا كه آيا تهديد كم است و يا زياد.[۹] به عبارت ديگر« هرچه ارزش مورد تهديد اساسيتر بوده و تهديد متوجه آن شديدتر و جديتر باشد، احتمال بحران تلقي كردن يك حادثه نيز بيشتر خواهد بود.»[۱۰]براي شناخت ابعاد و عمق تهديد، ميتوان از روشهاي سنجشي حسي(مصاديق) استفاده كرد كه در اين تحقيق از مفهوم قدرت بهره برداري شده است. به اين معنا كه سلفيه در شرايط حاضر داراي چه ميزان قدرت است؟
در مكعب بحران، آگاهي به موضوع نيز نقش به سزايي در تخمين برآورد خطر دارد. در اين حوزه از دو مفهوم «قابل پيشبيني» و «غافلگيري» استفاده ميشود. غافلگيري: «شكافي بين زماني است كه بازيگر انتظار دارد حادثهاي رخ دهد و زماني كه آن حادثه واقعا رخ خواهد داد.» و يا به بيان ديگر وقوع تهديد به هنگامي كه انتظارش را نداريم.[۱۱]بر اين اساس، بايد بررسي شود كه چه اندازه نسبت به سلفيه تكفيري اطلاعات و شناخت كافي وجود دارد و تا چه اندازه فعاليتهاي آنان قابل پيش بيني است؟
عامل سوم زمان است. مراد از زمان محدوديت زماني براي تصميمگيري است. هرچه زمان براي تصميمگيري و اقدام بيشتر باشد، ميزان بحراني بودن موضوع كمتر است. اما اگر بر اساس موارد، موضوع بحراني باشد، سخن از «فشار زماني»[۱۲] است. فشار زماني نيز امري ذهني و ادراكي و در درجه اول، حاصل تجزيه و تحليل و تعاطي بين دو عامل در ذهن تصميم گيرنده است. اول زمان لازم براي واكنش و دوم زمان موجود براي تصميمگيري، به بيان رابرتز«فشار زماني به شكاف بين زمان لازم براي تصميمگيري و مهلت موجود براي انتخاب»[۱۳] اطلاق ميشود. مهمترين نكته اين است كه زمان بحراني همان زمان ساعتي نيست. زمان بحراني بيشتر به نسبت زمان موجود با فشار زماني تصميمگيري بستگي دارد.[۱۴]
چون وضعيتهاي بحراني به تناسب شدت تهديد ، تداوم زماني و درجه آگاهي با هم متفاوتند ، هر يك از سه عامل اصلي تعيين كننده بحران را ممكن است در حد غايي شدت و اهميت آنها در يكي از ابعاد سه گانه مكعبي كه اصطلاحاً « مكعب بحران » ناميده ميشود ، تجسم نماييم . اين نمودار سه بعدي كه اضلاع آن روي زواياي قائمه يك مكعب قرار ميگيرد، مكعب بحران ناميده مي شود.
در مجموع برآيند اين سه محور، درجه خطر را مشخص ميكنند كه چنين وضعيتي را هرمن در قالب مكعب بحران بيان ميكند:
«هشت وضعيت احتمالي كه حاصل تركيبهاي متفاوت از سه ويژگي است[۱۵]
مكعب بحران، با بهره گيري از سه عامل تهديد، زمان و آگاهي، قدرت تبيين و برآورد وضعيت سلفيه در جهان اسلام را دارد كه در ادامه مورد بررسي قرار خواهد گرفت:
۱. تهديد
ادبيات تهديد در علوم سياسي معمولا ناظر به واحدهاي سياسي و كشورهاست. به عبارت ديگر، مباحث تهديد هنگامي مطرح ميشود كه ويژگيهاي حياتي يك كشور در مخاطره بيافتد. اما مراد از تهديد در اين تحقيق فراتر از محيط محدود كشور خاص و يا واحد سياسي خاصي است، بلكه محدوده جغرافيايي آن جهان اسلام است.
اين تحقيق جهان اسلام را به عنوان يك مفهوم واحد كه به جاي مرزهاي جغرافيايي، مرزهاي عقيدتي را شامل ميشود، مورد توجه قرار داده است. چنين تعريفي از جهان اسلام بر آمده از مفهوم امت در معارف اسلامي است.[۱۶] چنين نگرشي با توجه به ابعاد گسترده آن، بررسي را دشوارتر و مصاديق را افزايش ميدهد، اما به هرحال بررسي وضعيت سلفيه، چنين نگاهي را ضروري ميكند.
در بررسي ميزان تهديد، ابتدا بايد شاخصها و معيارهايي براي مطالعه روشمند تهديد تدارك شود و سپس با توجه به اين معيارها، ابعاد و عمق تهديد مشخص نمود. به نظر ميرسد براي تعيين ميزان تهديد سلفيه ميتوان از مدل معطوف به روش استفاده كرد. يعني تهديد را از نظر روش به سه نوع نرم، سخت و نيمه سخت، تقسيم نمود.[۱۷]
در سايه اين تقسيم، تقسيم ديگري كه ناظر به موضوع است نيز شكل ميگيرد و آن تقسيم تهديدها به تهديدهاي فرهنگي(نرم)، تهديدهاي امنيتي- نظامي(سخت) و تهديدات مركب(نيمه سخت) است.
پرسش اصلي در اين بخش اين است كه عمق و ابعاد تهديد سلفيه در سه حوزه تهديدات سخت، نرم و نيمه سخت چه اندازهاست؟
تهديدات سخت
تهديد سخت، معمولا به نوعي از تهديد گفته ميشود كه همراه با خشونت، استفاده از قوه قهريه، به كارگيري تسليحات و متعاقب آن تخريب، كشتار، ويراني و تصرف ارضي و فيزيكي است.[۱۸] بر اين اساس، كليه فعاليتهاي نظامي همانند جنگها، انفجارها، حملات نظامي محدود و… همه در زمره تهديد سخت، شمرده ميشود.[۱۹]
تهديد سخت معمولا مستند به قدرت سخت است كه عبارت است از تسليحات نظامي، حضور فيزيكي و به كار بردن شديد خشونت و ارهاب.
مباني فكري استفاده از قدرت سخت
براي بررسي تهديد سخت و يا همان قدرت سخت سلفيه، ابتدا بايد برخي از مفاهيمي كه موجب شده است سلفيه از قدرت سخت بهره برداري كند، مورد بررسي قرار گيرد: برخي از اين مفاهيم عبارتند از:
الف) قرائت انحرافي از مفهوم توحيد و شرك: مفهوم توحيد وشرك در قرائت سلفي، مفهومي به شدت ضيق و بسته است. به اين معنا كه بسياري از آموزههاي ديني از قبيل توسل، زيارت، طلب شفاعت، بناي بر قبور و … فرد را از دايره توحيد خارج كرده و گرفتار شرك ميكند و بنا بر اعتقاد سلفيه، براي محو شرك و ايجاد توحيد نيز بايد جنگ نمود.[۲۰] چنين وضعيتي را در تاريخ سلفيه تكفيري همانند وهابيت به خوبي ميتوان مشاهده كرد. وهابيان با تكيه بر همين قرائت در منطقه نجد، حجاز و مناطق ديگر، مسلمانان بسياري را به شهادت رساندند.[۲۱] همچنين از آنجا كه بناء بر قبور و تقديس اماكن مقدس در نگاه سلفيه همان شرك است، مراقد و مزارات و اماكن مذهبي نيز بايد ويران شود.
ب) جهاد: مفهوم جهاد در قرائت سلفي، بر خلاف ساير مذاهب اسلامي است. در حالي كه تمامي مذاهب اسلامي، خون، مال و ناموس اهل قبله را محترم ميشمارند، در انديشه سلفي تكفيري، جهان يك سره قلمرو جاهليت است و مخالفت با آموزههاي سلفي، به منزله خروج از دين و اباحه دم و مال و ناموس ميباشد. سلفيه با تفسيري كه از جهاد ارايه ميدهد، براي گسترش قرائت خود از اسلام در جهان اسلام، هرگونه جنگ و توسل به قدرت سخت را جايز ميشمارد.[۲۲] آنان با تفسيري كه از آيات و روايات جهاد ارايه ميكنند، مسلمانان را كافر، مشرك و خارج از دين شمرده و جهاد با آنان را جايز ميشمارند.
ج) خلافت: يكي از محوري ترين انديشههاي سلفيه، ايجاد خلافت اسلامي است. در سال هاي اخير، طالبان و داعش رسما حكومت خود را بر مدل خلافت استوار كرده اند. سلفيه تكفيري براي احيا و يا ايجاد خلافت، به قدرت سخت متوسل ميشوند.[۲۳]
۱٫۱٫۲٫ حجم تاريخي
تاريخ سلفيها به ويژه تكفيريها، مشحون به كشتارها، جنايات و هدم آثار و ابنيه اسلامي است. اگر آغاز وهابيت را نقطه عزيمتي در تاريخ سلفيه بدانيم، هيچ مقطعي از تاريخ وهابيت را نمي توان يافت كه خالي از جنايتها و كشتارها و ويرانيهاي بي شمار نباشد. به گفته حامد الگار، وهابيان از قرن دوازدهم تا كنون بيش از ۴۵۰۰۰۰ نفر را كشتهاند كه در ميان آنها شايد به ندرت بتوان كافر مهدور الدم يافت.[۲۴] البته وهابيان هرگز ميان قربانيان خود از نظر مذهبي تفاوتي قايل نشدهاند و شيعه و سني را از دم تيغ گذرانيدهاند.[۲۵]
برخي براين باورند كه جنايتهاي سلفيه تكفيري تنها در عصر فتوحات وهابيت و سلفيه بوده است و پس از تسلط و استيلا بر حرمين شريفين و تشكيل كشور عربستان سعودي، جنايتها فروكش كرده است، اما اگر نگاهي به وضعيت سلفيه در دو دهه اخير نيز بيافكنيم، به سادگي مشاهده خواهيم كرد كه هرگز از روشهاي سخت جريانهاي سلفي چيزي كاسته نشده است. كشتارهاي بسيار در عراق، سوريه، الجزاير، پاكستان و افغانستان و هرجاي ديگري كه دستشان برسد، شاهد بر عدم تغيير عملكرد آنها است.
در مجموع ميتوان گفت با نگاهي به گذشته دو ويژگي اساسي در عملكرد آنها در حوزه قدرت سخت، مشاهده ميشود:
نخست: در روش اعمال خشونت، نوع كشتار و جنايتها، آنچنان وحشيانه و نامتعارف است كه در ادوار گذشته سلفيه به اين كيفيت مشاهده نمي شود. مثله كردن، آتش زدن و ذبح كودكان در مقابل والدين و… از مواردي است كه نوع روش اعمال خشونت ميان گذشته و حال را متفاوت ميكند.
دوم: بهره برداري از ابزارهاي رسانهاي براي بازتابي اين اعمال كه هرچند براي ايجاد رعب و وحشت در دل مخالفان انجام ميشود، اما موجب اسلام هراسي شديد شده است.
۱٫۱٫۳٫ حجم مكاني
وسعت و فراگيري اقدامات تروريستي گروههاي تندرو سلفي امروز در بيشتر مناطق جهان اسلام مانند عراق ، پاكستان ، افغانستان ، لبنان، سوريه، يمن، مصر، تونس، الجزاير و…به چشم ميخورد.
در تحليل حجم مكاني تهديد جريان سلفيه مناسب است عرصه فعاليت آنها در مهم ترين كشورها و مناطق اسلامي همچون خاورميانه، آسياي مركزي، شبه قاره هند و شبه جزيره بالكان مورد توجه قرار گيرد. در اين ميان عربستان سعودي، با ۹۰ درصد جمعيت اهل تسنن، مهم ترين كانون تمركز اهل سنت با گرايش وهابي در منطقه خاورميانه محسوب ميشود و حاكمان اين كشور از حاميان جدي سلفيه تكفيري هستند. سايركشورهاي عرب حوزه خليج فارس شامل بحرين، امارات، كويت، قطر وعمان نيز، به مكاني امن و در عين حال مستعد براي گسترش وهابيت و تامين منابع مالي آنها تبديل شدهاند.[۲۶]
براي شناخت جريانهاي سلفي تكفيري بايد پا را فراتر از جريان وهابيت گذاشت و نگاهي عامتر به جريانهاي تكفيري سلفي افكند. با اين نگاه، گروههاي تندروي ديگري مانند گروههاي وابسته به مكتب ديوبند در پاكستان مانند سپاه صحابه، لشكر جهنگوي و لشكر طيبه همگي از گروههاي سلفي هستند كه به طور رسمي، شيعيان را كافر اعلام ميكنند. در افغانستان نيز طالبان، هماره در حال جنگ با دولت و گروههاي مذهبي بوده است. همچنين نزديكي به افغانستان در كنار فقر و مشكلات اقتصادي، زمينه خوبي براي حضور برخي از گروههاي سلفي در كشورهاي آسياي ميانه همچون حزب التحرير فراهم كرده است. سلفي گري با استفاده از برخي مسلمانان حوزه آسياي جنوب شرقي، در كشورهايي مانند بنگلادش و فيليپين نيز جاي خود را باز كرده است؛ البته فقر اين نواحي هم در جذب افراد به اين نوع نگرش ديني موثر بوده است. حضور تعداد زيادي از اعراب مسلمان در كشورهاي اروپايي در كنار نوع نگاه آنها به اين كشورها باعث شده سلفي گري در قلب اروپا هم نفوذ كند. در آمريكا حضور تعداد زيادي از مهاجران در اين كشور در كنار امكان فعاليت تبليغي از طريق رسانهها، زمينه مناسبي براي فعاليت سلفيان به وجود آورده است؛ البته پس از حملات يازدهم سپتامبر اين زمينه بشدت كمرنگ شد و سلفيان تحت نظارت شديدي قرار گرفتند.[۲۷]
قاره آفريقا نيز به علل گوناگون از جمله ضعفهاي مختلف نرم افزاري و سخت افزاري اعم از عقب ماندگيهاي اقتصادي، بيثباتيهاي سياسي، نابرابريهاي اجتماعي و در كنار آن مداخلات خارجي كه منافع خود را جز در ناامني و بي ثباتي نميبينند، هم اكنون به بهشت گروههاي افراطي و تروريستهاي خشونت طلب و رعب انگيز نظير بوكوحرام در نيجريه والشباب در سومالي و انصار الشريعه در تونس و انصار السنه در الجزاير تبديل شده است.[۲۸]
۱٫۱٫۴٫ حجم آثار و پيامدها
اگر براي ارزيابي تهديد، به آثار و پيامدهاي گروههاي سلفي نگاهي افكنده شود، به سادگي ميتوان آثار و پيامدهاي جريانهاي سلفي و تكفيري را در گوشه گوشه جهان اسلام مشاهده كرد.
در سالهاي اخير جريان سلفي با استفاده از هيجانات و انقلابهاي ناشي از فضاي بيداري اسلامي، زمينههاي انحراف بيداري اسلامي را فراهم كرده است. تلاش براي تبديل بيداري اسلامي به جريان سلفي از جمله اهداف سلفيه در سالهاي اخير بوده است.
از طرف ديگر در حالي كه جهان اسلام نيازمند ائتلاف و همگرايي در برابر توطئههاي دشمنان مشترك به ويژه غرب ميباشد، به سبب فعاليت و تبليغ جريانهاي سلفي، جهان اسلام به شدت به خود مشغول شده است. شعله ور شدن اختلافات فرقهاي و مذهبي،[۲۹] به وجود آمدن جنگهاي داخلي و بيثباتي در كشورهاي اسلامي[۳۰] و در نتيجه تهليل قدرت مسلمانان به عنوان يك مجموعه واحد، از ديگر پيامدهاي جريانهاي سلفي در جهان اسلام است.
توسعه و گسترش پروژه اسلام هراسي و متعاقب آن اسلام هراسي از آثار و نتايج عملكرد آنهاست.
رشد وگسترش خشونت عريان، راديكاليزم مذهبي و توسعه افراط گرايي نيز پيامد عملكرد جريان سلفيه تكفيري است.
در سايه فعاليتهاي سلفيه، بسياري از تهديدهاي اساسي جهان اسلام نيز به فراموشي شمرده ميشود كه از آن جمله ميتوان به مسأله اسرائيل و امريكا اشاره كرد. در حالي كه در ظاهر سلفيه مقابله با غرب را به عنوان يكي از اهداف اساسي خود برمي شمرد، اما واقعيت اين است كه به ابزاري در دست امريكا و صهيونيست تبديل شده است و در راستاي اهداف آنها در جهان اسلام گام برميدارد.[۳۱]
همچنين از ميان بردن بنيههاي سياسي، اقتصادي و نظامي و انساني مسلمانان و كشورهاي اسلامي نيز از آثار و پيامدهاي جريان سلفيه است.
۱٫۲٫ تهديد نرم
تهديد نرم نوعي سلطه در ابعاد سه گانه حكومت، اقتصاد و فرهنگ است كه از طريق استحاله الگوهاي رفتاري در اين حوزهها و جايگزيني الگوهاي جديد محقق ميشود.[۳۲] با اين نگرش، تمامي اقداماتي كه موجب شود تا اهداف و ارزشهاي حياتي (زيرساختهاي فكري، باورها و الگوهاي رفتاري در حوزه اقتصاد، فرهنگ و سياست) به خطر افتد، يا موجب ايجاد تغيير و دگرگوني اساسي در عوامل تعيين كننده هويت شود، تهديد نرم به شمار ميآيد. در تهديد نرم، بدون منازعه و لشكركشي فيزيكي، مهاجم اراده خود را تحميل و آن را در ابعاد گوناگون با روشهاي نرم افزارانه اشغال ميكند.
ترديد در مباني و زيرساختهاي فكري، بحران در ارزشها و باورهاي اساسي، بحران در الگوهاي رفتاري و بحرانهاي پنجگانه سياسي (هويت، مقبوليت، مشاركت، نفوذ و توزيع) را ميتوان از مؤلفههاي اين تهديد نام برد. تغييرات حاصل از تهديد نرم، ماهوي، آرام، ذهني، تدريجي و نرم افزارانه است. اين تهديد همراه با آرامش و خالي از روشهاي فيزيكي و با استفاده از ابزارهاي تبليغات، رسانه، احزاب، تشكلهاي صنفي و قشري و شيوه القاء و اقناع انجام ميپذيرد.[۳۳]
از طرف ديگر تهديد نرم، ريشه در قدرت نرم دارد. مفهوم قدرت نرم مربوط به جوزف ناي استاد دانشگاههاروارد است. وي اين مفهوم را در سال ۱۹۹۰ در كتابي با عنوان «تغيير ماهيت قدرت امريكايي» مطرح كرد و سپس در سال ۲۰۰۴ مفهوم قدرت نرم را در كتاب «قدرت نرم: راه موفقيت در سياستهاي جهاني»[۳۴] بسط داد. تهديد نرم از طرف ديگر ارتباط تنگاتنگي با «جنگ رواني» دارد.[۳۵] براي درك مفهوم “جنگ رواني” ميتوان به تعريف وزارت جنگ آمريكا اشاره كرد كه در كتابي با عنوان «در صحنه نبرد» در سال ۱۹۵۵آورده شده است:
«جنگ رواني استفاده برنامهريزي شده از تبليغات و ساير اعمالي است كه قبل از هر چيز با هدف تأثير بر نظرات، احساسها، موانع و رفتار جوامع دشمن، بيطرف يا دوست و به شيوهاي خاص كه براي دستيابي به اهداف جبهه خودي صورت ميگيرد.»[۳۶] در اين تعريف، مفهوم جنگ رواني در دايرهاي وسيع تعريف شده است و اعتقادش بر اين است كه اين استراتژي، تمام جوانب امر تأثيرگذاري بر رفتار تودهاي از انسانها را دربر مي گيرد.[۳۷]
با عنايت به آنچه گفته شد، تهديد نرم در عصر حاضر كه عصر ارتباطات و رسانه است، نقش تعيين كنندهاي در تخمين ميزان تهديد پيدا ميكند.
با نگاهي به عملكرد جريانهاي سلفي به خوبي ميتوان رد پاي تهديد نرم را در فعاليتهاي آنان مشاهده كرد.
۱٫۲٫۱٫ بررسي تهديدات نرم( معطوف به موضوع)
براي بررسي تهديدات نرم، ميتوان از روشهاي مختلفي استفاده كرد. گاه ابزار به عنوان ملاك بررسي قرار ميگيرد. به اين معنا كه ابزارهايي كه براي تهديد نرم استفاده ميشود، كدامند و چه وزني را به خود اختصاص ميدهند؟ در اين زمينه ميتوان از ابزارهايي از قبيل فضاي سايبري، شبكههاي ماهوارهاي، مطبوعات، منشورات، محصولات هنري مانند فيلم، كليپ و… نام برد.
در روشي ديگر ميتوان تهديدات نرم را موضوعبندي كرد و بر اساس موضوع به بررسي آن پرداخت كه در اين تقسيم مواردي از قبيل تهديدات نرم مذهبي، اجتماعي، سياسي، اجتماعي و اقتصادي قابل توجه است. در اين تحقيق نيم نگاهي به تهديدات نرم معطوف به موضوع مد نظر بوده است:
۱٫۲٫۱٫۱٫ مذهبي: شايد بتوان يكي از مهمترين راهكارهاي سلفيه در حوزه تهديدات نرم را فعاليت در حوزه مذهب و ارايه قرائتهاي منحرفانه از مفاهيم و آموزههاي ديني شمرد. به عبارت ديگر مهمترين ابزاري كه سلفيه براي ايجاد آشوب مذهبي به كار ميگيرد، القاء شبهاتي است كه ريشه در عقايد سلفيه دارد. در اين مسير نيز شبكههاي ماهوارهاي، سايتهاي اينترنتي، مطبوعات و … مدد كار سلفيه هستند. از آنجا كه تأثيرات مذهبي، تأثيراتي عميق و ماندگار در شخصيت فرد بر جاي ميگذارد، اين تهديد شايد از ساير موارد مهمتر باشد. سلفيه با روشهاي مختلف، بسياري از عقايد مسلمانان همانند توسل، زيارت، بناء بر قبور، مولد النبي، تبرك و … را مترادف شرك شمرده و با بهره برداري نادرست از آيات و روايات، ذهن و فكر عامه مسلمانان به ويژه تودههاي كم سواد و عوام را منحرف ميسازد. در اين ميان كاربرد بسيار واژههايي مانند شرك، بدعت و كفر و جهاد، مخاطبان را به سوي عقايد سلفي جلب ميكند. جذابيت قالبهاي استفاده از اين مفاهيم و همچنين استدلالهاي عامه پسند، بر گستره اين تهديد ميافزايد.
آنچه اين گفته را تأييد ميكند، اين واقعيت است كه بسياري از افرادي كه در غرب به اسلام ميگروند، (نومسلمانان) جذب جريانهاي سلفي ميشوند و دليل بر اين ادعا حضور اروپاييان در سوريه و عراق در صف تكفيريها است.[۳۸]
مخاطبان اين تبليغات نيز بيشتر جوانان هستند كه كانون هيجانات و احساسات و انرژيهاي انباشته شده و خسته از نگاه تحقير آميز غرب و علاقمند به ايجاد تحول ميباشند. با نگاهي به طيف اعضاي حاضر در جريانهاي تكفيري سوريه، الجزاير، تونس، مصر، پاكستان و عراق، به خوبي اين نكته قابل اثبات است.
۱٫۲٫۱٫۲٫ سياسي: در حوزه سياسي، جريان سلفيه در پي ايجاد خلافت سنتي است. خلافتي كه قدرت آن بسيط، نامحدود، غير پاسخگو، بدون مرز جغرافيايي و مقدس است. دو نمونه خارجي از اين نوع نگاه به خلافت را نيز تاكنون شاهد بودهايم؛ نمونه اول آن طالبان و ملا عمر و نمونه دوم آن داعش و ابوبكر بغدادي است. همچنين در گوشه و كنار دنيا مانند نيجريه نيز بوكو حرام ادعاي تشكيل خلافت كردهاند و يا برخي از جريانهاي سلفي مانند طالبان پاكستان بنا بر برخي از اخبار با خلافت داعش بيعت كردهاند.
به عبارت ديگر، جريانهاي سلفي تماما با تبليغ ميكوشند انديشه احياي خلافت را در ميان جوامع اهل سنت زنده كنند و با توجه به پيشنه اهل سنت در مدل خلافت، اين انديشه توانسته است نگاههاي بسياري را به سوي خود جلب كند. به گفته غسان شريل، دبير الحياه داعش در حال تبديل مرزهاي جغرافيايي به مرزهاي عقيدتي است. به همين سبب نيز بخشي از مرزهاي ميان سوريه و عراق و لبنان توسط آنها برچيده شده است و نشانگر نگاه آنها به مرزهاي عقيدتي به جاي مرزهاي جغرافيايي است.[۳۹]
آنچه زمينه را براي چنين رويكردي فراهم و اميكند، تبليغات بسيار آنان در احياي خلافت است. اخيرا از سوي داعش كتابي با عنوان «الدوله الاسلاميه في العراق و الشام، مشروع خلافه الموعود»[۴۰] منتشر شد كه نشانگر تلاش آنان براي نظريه پردازي در اين حوزه است. همچنين در نشريهاي با عنوان دابق كه تاكنون دو شماره از آن منتشر شده است، نيز تلاش بسياري براي تبيين مشروعيت احياي خلافت اسلامي صورت گرفته است.
۱٫۲٫۱٫۳٫ رسانه: عليرغم اين كه تصور ميشود سلفيه با توجه به عقايدشان نسبت به بهرهبرداري از رسانهها و امكانات ارتباطي، برخورد سردي داشته باشند، اما بيشترين بهره برداري را از فضاي سايبري و شبكههاي ماهوارهاي دارند.
محورهايي كه مورد توجه سلفيه در فعاليتهاي رسانهاي است، انعكاس موفقيتها و كاميابيها در جهان اسلام است. آنان با بزرگنمايي فعاليتها و عملكرد خود، ميكوشند افكار عمومي را به سوي خود جلب كنند.
محور ديگري كه به شدت مورد توجه رسانههاي سلفي قرارگرفته است، ايجاد رعب و وحشت در دل دشمنان است. آنان با ترويج خشونت عريان و ارايه مصاديق آن در فضاي مجازي و شبكههاي ماهوارهاي عملا ميكوشند با ايجاد رعب و وحشت دشمن را به زانو درآورند. چنين وضعيتي را در سالهاي گذشته نسبت به زرقاوي و يا قتلهاي انصارالسنه در الجزاير به خوبي شاهد بودهايم. امروز نيز كليپها، عكسهايي كه در شبكههاي اجتماعي و فضاي سايبري ترويج ميشود، به خوبي نشانگر چنين رويكردي است. متأسفانه تا حدودي در اين حوزه موفق بوده اند.
اما عليرغم آثار اسفباري كه چنين عملكردي براي اسلام و مسلمين و دامن زدن به اسلام هراسي داشته است، ماهيت و ذات جريانهاي سلفي تكفيري را نشان داده است. خشونت عريان، كشتارهاي وحشتناك و جنايتهايي كه اين گروهها در حق شيعه و سني روا داشته اند، نفرت و انزجار عموم مسلمانان را برانگيخته است و در جهان نوعي اعتراض عمومي به افكار و انديشهها و به ويژه اعمال آنان به وجود آمده است.
با توجه به آنچه گفته شد، تهديد سلفيه و جريانهاي سلفيه با استفاده از مدل تهديد سخت و تهديد نرم، بسيار زياد است و بايد اين تهديد جدي گرفته شده و راهكارهاي مناسب براي آن انديشيده شود.
زمان
يكي از متغيرهاي مهمي كه در تعريف بحران نقش اساسي ايفا ميكند، مدت زماني است كه براي مقابله با تهديد وجود دارد. به عبارت ديگر هرچه زمان موسعتر باشد، از شدت بحران كاسته ميشود و حتي بحران به غير بحران تبديل ميشود. به همين سبب زمان نقش اساسي در ايجاد بحران دارد. هرچه زمان كوتاهتري براي اقدام عليه تهديد در اختيار باشد، ابعاد بحران گستردهتر و خطر آن جديتر ميشود.
براي فهم وضعيت از نظرزمان، نگاهي به سير تحولاتي كه در چند ساله اخير رخ داده است، به خوبي نشانگر سرعت حوادث و گاه غير قابل پيش بيني بودن آنهاست. آنچنان در اين شرايط، دولتهاي كشورهاي تونس، مصر، ليبي و يمن سرنگون شدند، كه تمامي كارشناسان اين حوزه متحير شدند. همچنين تحولات پس از اين دولتها نيز با سرعت زيادي اتفاق افتاد كه تبيين سير توالي اين حوادث خود فرصت ديگري را ميطلبد، از سوي ديگر فعاليتهاي سلفيان در كشورهاي مختلف اسلامي نيز هماهنگ با اين تحولات رقم خورد. در مصر، اخوان المسلمين به قدرت رسيد و احزاب سلفي النور، الفضيله و الاصاله، از فرصت استفاده كردند. در تونس، به سرعت حزب النهضه فعاليت خود را آغاز كرد و متعاقب آن حزب سلفي انصار الشريعه، رويكرد افراطي و خشونت پيش گرفتند و در شمال تونس عليه نيروهاي ارتش صف آرايي كردند. در يمن، خاندان الاحمر عليه حوثيها اعلام جهاد كردند و به كشتار زيديها پرداختند كه با مجاهدتهاي زيديها و حوثيها، شرايط دگرگون شد.
در منطقه خاورميانه توسعه و گسترش جريان سلفي تكفيري غير قابل باور بود. داعش در مدتي كوتاه توانست سه استان عراق را در كمال ناباوري اشغال كند و تا نزديكيهاي بغداد نيز پيش آيد.
چنين تحولاتي نشانگر اين واقعيت است كه جريان سلفي اكنون به خطري بالفعل تبديل شده است و هرگز نبايد به آن به عنوان خطري بالقوه نگريست. از نظر امنيت ملي، در افغانستان، پاكستان و عراق و حتي در داخل كشور در مناطق اهل سنت، جريانهاي سلفي عليه ج.ا.ا. صف آرايي كردهاند.
آگاهي
آگاهي نيز همانند عامل تهديد و زمان، عامل تعيين كنندهاي در تخمين ميزان خطر است. آگاهي در مكعب بحران هرمن داراي درجات مختلفي است كه مهمترين آنها، غافلگيري و قابل پيش بيني بودن است. گاه تحولات جامعه و رويدادها، به گونهاي هستند كه قابل پيش بيني و به همين سبب ميتوان براي كنترل و يا هدايت آنها برنامهريزي كرد. در مورد سلفيه طبق شواهد موجود، عنصر غافلگيري حاكم است. به اين معنا كه نميتوان پديده سلفيگري و تحولات آن را دقيقا پيش بيني كرد. اين امر نيز به سبب سياليت، وجود جريانهاي متعدد، حاميان مختلف با انگيزههاي گوناگون، سياليت بيداري اسلامي و تحولات كشورهاي اسلامي و… ميباشد. چنين متغيرهايي سبب شده است كه پيش بيني تحولات دشوار باشد و نياز به برنامهاي دقيق داشته باشد.
نتيجه:
بر اساس مكعب بحران، جريان سلفيه جهان اسلام را در شرايط وخيم و بحراني قرار داده است. متأسفانه به علت سيطره ادبيات احساسي و هيجاني و تسلط جنبه هاي رواني بر جنبه هاي علمي، نگاهي علمي و روشمند به اين پديده نشده است. بر اساس مكعب بحران مي توان پديده سلفيه را در با سه عنصر تهديد، آگاهي و زمان، مورد بررسي قرار داد. با استفاده از ادبيات تهديد نرم و سخت، مي توان به اين نتيجه رسيد كه سلفيه چه در حوزه قدرت سخت و چه در حوزه قدرت نرم، ميزان تهديد را به شرايط بحران نزديك كرده است. بهره برداري از قدرت نظامي، گسترش جغرافيايي، كشتارها و ويراني هايي كه امروزه توسط جريان سلفيه تكفيري انجام مي شود، همه نمونه هاي قدرت سخت هستند. در حوزه قدرت نرم نيز جريان سلفيه تكفيري كوشيده است در حوزه هاي عقايد، سياست و فرهنگ بر جهان اسلام تأثير بگذارد و رشد و توسعه انديشه ها و الگوبرداري هاي طيف هاي مختلف جهان اسلام از روش هاي سلفيه، شاهدي بر گسترش قدرت نرم سلفيه در جهان اسلام است.
با توجه به عنصر آگاهي، روند تحولات جهان اسلام از جمله تحولات سوريه، عراق، ليبي، تونس و مصر به خوبي نشان مي دهد كه تحولات سلفيه در حوزه سياسي، نظامي، اعتقادي و فرهنگي آنچنان سيال است كه قدرت برنامه ريزي هاي كلان مدت را كاهش مي دهد. همچنين سرعت توالي تحولات به اندازه اي است كه شرايط غافلگيري را براي جهان اسلام پديد آورده است.
از نظر زمان نيز، توالي اتفاقات، نزج و گسترش انديشه هاي سلفي و گروه هاي تكفيري در جهان اسلام، از نظر زماني جهان اسلام را با فشار زماني روبرو كرده است. به گونه اي كه بايد به سرعت نسبت به وضعيت موجود تصميم گيري كرد و زمان را از دست نداد.
با توجه به آنچه گفته شد، وضعيت سلفيه را در جهان اسلام مي توان اين گونه ترسيم كرد:
پي نوشت ها
[۱] عضو هيأت علمي پژوهشكده حج و زيارت.
[۲] براي آشنايي با عملكرد وهابيت تكفيري ر.ك. حامد الگار، وهابيگري، ترجمه احمد نمايي، انتشارات بنياد پژوهش هاي آستانقدس رضوي، ۱۳۹۳٫
[۳] براي آشنايي با جريان هاي سلفي معاصر، ر.ك. سيد مهدي عليزاده موسوي، سلفي گري و وهابيت، ج۱(تبارشناسي) دفتر تبليغات اسلامي، چاپ هفتم، ۱۳۹۳،
[۴] Cube Crisis.
[۵] Hermann,Cf. Cricsis in foreign policy: Asimulation analysis; Indiana polis:Bobbs Merirril,1969,P.55-75.
[۶] Threat.
[۷] Awareness.
[۸] Time.
[۹] Hermann,Ch, Crisis in foreign policy:A simulation analysis, Indianapolis:Bobbs Metirill,1969,P55-75
[۱۰] سيد حسين حسيني، بحران چيست و چگونه تعريف مي شود، فصلنامه امنيت، شماره ۱و۲، ۱۳۸۵، ص۲۶٫
[۱۱]همان، ص۳۲٫
[۱۲] Time pressure.
[۱۳] Roberts, Jonathan, Decision making During International crisis, P.80, London:The Macmillan Press,1988.
[۱۴] ibid.
[۱۵] Hermann,Ch, Crisis in foreign policy:A simulation analysis, Indianapolis:Bobbs Metirill,1969,P.5.9
[۱۶] براي اطلاعات بيشتر پيرامون مفهوم امت ر.ك. امت، دانشنامه بزرگ اسلامي،ج۱۰،ص۳۹۳۱٫
[۱۷]. براي مطالعه بيشتر، ر.ك. جمعي از نويسندگان، مفهوم شناسي تهديد سخت، نيمه سخت و نرم، مطالعات بسيج، شماره۳۹، ۱۳۸۷٫ موجود در پورتال جامع علوم انساني.
[۱۸] همان.
[۱۹]www.ensani.ir/fa.
[۲۰] براي آشنايي با مفهوم توحيد و شرك در انديشه سلفي، ر.ك. سيد مهدي عليزاده موسوي، سلفي گري و وهابيت، ج۲(مباني اعتقادي)، ص۱۳۳-۲۲۰٫
[۲۱]. حامد الگار، وهابيگري، ترجمه احمد نمايي، ص۵۱، بنياد پژوهش هاي آستان قدس رضوي.
[۲۲]. ر.ك. محمد عبدالسلام فرج، الجهاد الفريضه الغائبه، مصر،۱۹۸۱٫
[۲۳]. البته مباني آنان در ايجاد خلافت تا حدودي متفاوت است. در حالي كه سلفيه مصر، احياي خلافت را با توحيد در حاكميت تفسير ميكنند، سلفيه تكفيري اقتدا به خلفاي راشدين و صحابه را در ايجاد خلافت اسلامي، بهانه قرار ميدهند.
[۲۴] حامد الگار، وهابيگري، ترجمه احمد نمايي، ص۵۳، بنياد پژوهشهاي آستان قدس رضوي، ۱۳۹۲
[۲۵]. به علت آن كه دسترسي آنها به شيعيان محدود بوده است، بيشتر قربانيان آنها از اهل سنت هستند و تنها در ايالت شرقيه و حمله به كربلا در سال ۱۲۱۶ به كشتار شيعيان پرداختند.
[۲۶]. حسين هرسيج، رئوف رحيمي، تجزيه و تحليل جنبش وال استريت بر اساس نظريه هابرماس، جستارهاي سياسي معاصر، زمستان ۱۳۹۲، سال چهارم، شماره ۴۵، ص۱۱۰٫
[۲۷]. www.jamejamonline.ir: 91/7/29
[۲۸]. جغرافياي سياسي تروريسم تكفيري در قاره آفريقا: www.islamtimes.org
[۲۹]. به عنوان نمونه در ليبي، الجزاير و تونس
[۳۰]. به عنوان نمونه در عراق و سوريه.
[۳۱]. به عنوان نمونه داعش رسما اعلام كرد كه اسرائيل در اولويت حمله داعش نيست و دشمنان نزديك (مسلمانان عراق) مهمتر از اسرائيل هستند. نتانياهو نيز به امريكا توصيه كرده بود كه در جنگ داخلي عراق وارد نشود، تا هر دو طرف كه از دشمنان غرب و اسرائيل هستند، يكديگر را از بين ببرند.
[۳۲] جمعي از نويسندگان، مطالعات بسيج، شماره ۳۹، ۱۳۸۷٫
[۳۳] براي مطالعه بيشتر، ر.ك. جمعي از نويسندگان، مفهوم شناسي تهديد سخت، نيمه سخت و نرم، مطالعات بسيج، شماره۳۹، ۱۳۸۷٫ موجود در پورتال جامع علوم انساني.
[۳۴]. Joseph S. Nye. Soft Power: The Means To Success In World Politics,2004,US.
[۳۵] . اصطلاح جنگ نرم نيز اشاره به چنين مقوله اي دارد.
[۳۶] . براي اطلاعات بيشتر، ر.ك. صلاح نصر، جنگ رواني، ترجمه محمود حقيقت كاشاني، سروش،۱۳۸۷٫
[۳۷] . جنگ رواني به مدد رسانه، ح. اژدر،تهران، ۱۳۷۸٫
[۳۸]. محمد علي فارسي، در فيلم ابرها در راهند، به گوشهاي از وضعيت سلفيان اروپايي اشاره كرده است. اين فيلم توسط حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي در سال ۹۳ ساخته شده است.
[۳۹] غسان شريل، نقشه داعش از عراق تا لبنان، ترجمه سيد علي موسوي خلخالي، الحياه، ۱۸/۵/۹۳٫
[۴۰] ابينسيبه المقدسي، الدوله الاسلاميه في العراق والشام، فرسان البلاغ للاعلام قسم الدعوه و البلاغ،۲۰۱۳٫
منابع
ابي نسيبه المقدسي، الدوله الاسلاميه في العراق والشام، فرسان البلاغ للاعلام قسم الدعوه و البلاغ،۲۰۱۳٫
جمعي از نويسندگان، مفهوم شناسي تهديد سخت، نيمه سخت و نرم، مطالعات بسيج، شماره۳۹، ۱۳۸۷٫
ح. اژدر، جنگ رواني به مدد رسانه، تهران، ۱۳۷۸٫
حامد الگار، وهابيگري، ترجمه احمد نمايي، انتشارات بنياد پژوهش هاي آستانقدس رضوي، ۱۳۹۳٫
حسين هرسيج، رئوف رحيمي، تجزيه و تحليل جنبش وال استريت بر اساس نظريه هابرماس، جستارهاي سياسي معاصر، زمستان ۱۳۹۲، سال چهارم، شماره ۴۵٫
حسن انصاري، امت، دانشنامه بزرگ اسلامي، ج۱۰،ص۳۹۳۱٫
سيد حسين حسيني، بحران چيست و چگونه تعريف مي شود، فصلنامه امنيت، شماره ۱و۲، ۱۳۸۵٫
سيد مهدي عليزاده موسوي، سلفي گري و وهابيت، ج۱(تبارشناسي) دفتر تبليغات اسلامي، چاپ هفتم، ۱۳۹۳،
سيد مهدي عليزاده موسوي، سلفي گري و وهابيت، ج۲(مباني اعتقادي)، دفتر تبليغات اسلامي، چاپ هفتم، ۱۳۹۳٫
صلاح نصر، جنگ رواني، ترجمه محمود حقيقت كاشاني، سروش،۱۳۸۷٫
غسان شريل، نقشه داعش از عراق تا لبنان، ترجمه سيد علي موسوي خلخالي، الحياه، ۱۸/۵/۹۳٫
محمد عبدالسلام فرج، الجهاد الفريضه الغائبه، مصر،۱۹۸۱٫
زبيگنيو برژينسكي، در جستجوي امنيت ملي، ترجمه ابراهيم خليلي، تهران، نشرسفير، ۱۳۶۹٫
سلمان خاكسار، عبدالحميد، حكومت، فرد و امنيت، دانشگاه عالي دفاع ملي ۱۳۸۹٫
باري بوزان، مردم، دولتها وهراس، ترجمه پژوهشكده مطالعات راهبردي، تهران، انتشارات پژوهشكده مطالعات راهبري، ۱۳۷۸٫
Hermann,Cf. Cricsis in foreign policy: Asimulation analysis; Indiana polis:Bobbs Merirril,1969.
Joseph S. Nye. Soft Power: The Means To Success In World Politics, 2004,
Roberts, Jonathan, Decision making During International crisis, London: The Macmillan Press,