* با توجه به شرايط پيش آمده در دو سال اخير، موضوع حج امسال بسيار مورد توجه قرار گرفته است. عدهاي تلاش كردند با بد جلوه دادن آن، مردم را از رفتن به حج منصرف كنند. در ابتدا مايليم در باب اهميت مراسم حج در ابعاد مختلف اجتماعي و ديني آن براي ما بگوييد، تا سپس به باقي سؤالات برسيم.
** اگر به مناسك و آموزههاي ديني نگاه كنيم، شايد هيچكدام مانند حج ابعاد سياسي، اجتماعي، فرهنگي و عبادي را باهم نداشته باشد، به اين معنا كه حج فريضهاي است كه تمامي محورهاي اجتماعي و عبادي را در آن مشاهده ميكنيد. شايد به همين خاطر باشد كه پيامبر گرامي اسلام(ص) ميفرمايد: «حج تبلور كل شريعت و دين است.» مرحوم شيخ مفيد در تحليل خود ميگويد: «بسياري از احكام و مسائل ديني در حج قابل مشاهده است و اين بسيار اهميت دارد.» از طرف ديگر در منابع ديني ما به فريضۀ حج بسيار توصيه شده است. مثلاً گفته ميشود كسي كه حج نرفته بميرد، مانند اين است كه نصراني يا يهودي از دنيا رفته باشد. در باب حج آمده است كه وظيفۀ امام يا رهبر جامعه اين است كه عدهاي را با هزينۀ خودش به مكه بفرستد تا فريضۀ حج تعطيل نشود. فارغ از اينها وقتي به مكه و خانۀ خدا نگاه ميكنيم، ميبينيم خطاباتي كه نسبت به خانۀ خدا وجود دارد، خطابات عامي است. اگر خدا دربارۀ نماز ميفرمايد: «قُل لِّعِبَادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا يُقِيمُوا الصَّلَاةَ»، دربارۀ حج ميفرمايد: «إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا»؛ يعني در اين آيه تمام مردم مخاطب خداوند هستند. خداوند دربارۀ خانۀ خود تعبير «هُديً لِلْعالَمِينَ» را به كار ميبرد؛ يعني خانۀ خدا ميتواند همۀ جهانيان و عالميان را هدايت كند. در آيۀ قبل تعبير «إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ» آمده است كه اولين خانه در زمين به دست حضرت آدم ساخته شد و حضرت ابراهيم آن را تجديد بنا كرد. در آيات ديگر تعبير «لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ» دربارۀ قرآن آمده است؛ يعني يكي از ويژگيهاي خانۀ خدا اين است كه براي همه منافع دارد و منابع آن گوناگون است. وقتي اين موارد را مشاهده ميكنيم، متوجه ميشويم كه حج در ميان آموزههاي اسلامي، جايگاه وزيني دارد. همچنين حج اسراري دارد كه بخش عمدۀ آن هنوز براي ما روشن نشده است. اينكه اسرار مناسك احرام چيست؟ اسرار طواف چيست؟ و...؛ همگي اسراري دارند كه هنوز براي ما روشن نشدهاند. بخشي از اين اسرار توسط ائمۀ اطهار بيان شدهاند؛ اما بخش عمدۀ آنها هنوز روشن نشده است. متأسفانه در گوشه و كنار كشورهاي مختلف جنگها و عمليات انتحاري صورت ميگيرد، اما همين كه موسم حج فرا ميرسد، تمامي اينها كنار گذاشته و تبديل به دوستي ميشود و مسلمانان از هر فرقه و كشوري دور هم جمع ميشوند. اين هم يكي از رمز و رازهايي است كه در حج مشاهده ميشود. اين نشان ميدهد كه حج ظرفيتي دارد كه اگر ابعاد آن به خوبي شناخته بشوند، ميتوان آن را به صورت دقيق به منصۀ ظهور درآورد و از آن استفاده كرد. در باب اهميت حج رفتن امسال، عرض كنم كه در سال گذشته موسم حج ايرانيها به دلايلي تعطيل شد. متأسفانه مكه و مدينه تحت اشغال وهابيهاست و آلسعود در آنجا حكومت ميكنند؛ اما آيا حضور وهابيت و آلسعود در مكه و مدينه بايد موجب بشود حضور ما در حج به خاطر دشمني با آنان كمرنگ بشود؟ شكي در آن نيست كه آلسعود و وهابيت شايد يكي از مهمترين دشمنان شيعيان باشند و تبليغات بسيار زيادي از اين جهت انجام ميدهند؛ اما حاكميت آنها در مكه و مدينه نبايد موجب كمرنگ شدن حضور ما در موسم حج بشود. اتفاقاً به نظر من اگر موسم حج از طرف ما شيعيان فسخ بشود، بسياري از كشورهاي اسلامي و غيراسلامي همچنان به حج ميروند. بيش از يك ميليارد مسلمان در حج شركت ميكنند. اينها با تبليغات بسيار زياد وهابيت و آلسعود روبهرو ميشوند و در مقابل كسي از شيعيان را نميبينند كه از كيان و ارزشهاي مذهب تشيع دفاع كند؛ به عبارت ديگر وقتي كه بسياري از وهابيان ميگويند شيعه نماز نميخوانند، اگر ما در آنجا نباشيم در ذهن افراد اين امر به شدت جا ميافتد. آنان شايعه كردند كه شيعيان قائل به اين هستند كه بعد از نماز به جاي اينكه بگويند: «اللهاكبر»، ميگويند: «خان الامين»، يعني نعوذ بالله جبرئيل در ابلاغ وحي به امام علي(ع) خيانت كرد. اگر ما شيعيان در حج حضور نداشته باشيم چه كسي ميخواهد با مناسك و نمازهاي خود بر اين شايعات خط بطلان بكشد؟ آنان قائل به اين هستند كه شيعيان در ذكر جايگاه ائمه غلو ميكنند و به طرف ضريح نماز ميخوانند يا ائمه را در حد الوهيت بالا ميبرند. وقتي ما شيعيان همه ساله در موسم حج حضور نداشته باشيم، نميتوانيم از كيان و ارزشهاي شيعه دفاع كنيم. آنهايي كه به حج عمره يا تمتع رفتهاند، ديدهاند كه وهابيها چگونه جزوهاي زيادي در ميان حجاج بخش ميكنند و عقايد وهابيت را ترويج ميكنند. بارها شده كه در حج مورد سؤال قرار ميگيرم. از من ميپرسند كه در فلان كتاب شيعه چنين چيزي آمده است و آيا شما واقعاً قائل به آن هستيد؟ بايد به آنان توضيح داد تا ديدگاهشان تغيير كند؛ بنابراين وقتي ميدان كارزار ميدان آشفتهاي است، حضور ما در آنجا بايد بسيار پررنگتر و كاملتر باشد.
* سؤالي كه مطرح ميشود اين است كه آيا وهابيت تمايل دارد ما ايرانيها در اين شرايط و روابط تيره ميان دو كشور به مكه برويم يا نه؟ حضور همه سالۀ حجاج ما در مكه و مدينه به نفع وهابيت و دولت عربستان است يا به ضرر آنها؟
** جواب اين سؤال بسيار ساده است. به خاطر دارم حضرت امام و مقام معظم رهبري ميفرمودند: «شما هنگامي بايد به يك حركتي شك كنيد كه دشمن از آن دفاع كند. اگر دشمن از شما تعريف كند، نشانگر اين واقعيت است كه در مسير صحيح نيستيد.» حال آيا واقعاً وهابيت به دنبال اين است كه ما به مكه برويم؟ نظر من اين است كه وهابيت به حضور ما شيعيان در مكه تمايلي ندارد. دليلش اين است كه اگر شما به هر ايراني بگوييد ما ميخواهيم در سال حدود هشتاد هزار وهابي وارد قم و تهران كنيم، آيا موافقت ميكنند؟ مسلماً مخالفت ميكنند. مراجع و علما نيز موافقت نميكنند. چون بالاخره حضور اينها در اينجا مفاسدي به همراه دارد. درست است كه پول به كشور ميآوردند، اما بهاي اين پول ضربههاي اعتقادي به جامعه ميزدند. در سال هشتاد هزار ايراني به حج مشرف ميشوند. سالانه قريب به يك ميليون زائر داريم. اگر اين جمعيت شيعه همه ساله در عربستان حضور پيدا كنند، باعث نگراني وهابيها ميشود. وقتي ميبينند تمام دروغهايشان و شايعاتشان عليه ما نقش بر آب ميشود، قطعاً از حضور ما در مكه و مدينه نگران ميشوند. بسياري از دروغهايشان از بين خواهد رفت؛ بنابراين اتفاقاً وظيفۀ ما ايجاب ميكند كه در اين شرايط شركت كنيم و حضور داشته باشيم. لذا اتفاقاً نفس وجود وهابيت و آلسعود در عربستان وظيفۀ ما را نسبت به شركت در مراسم حج جديتر ميكند. از طرفي ديگر، موسم حج دروازۀ ارتباط ما با دنيا است. مثلاً ده درصد از مردمي كه به حج ميروند از نخبگان هستند؛ يعني هشت هزار نفر؛ در كجا چنين ظرفيتي وجود دارد كه بتوان هشت هزار نخبه را در مكاني خاص براي تبليغ و دفاع از مذهب تشيع اعزام كرد؟ طرف مقابل نيز نخبگاني دارد و اغلب اين نخبگان در باب انقلاب اسلامي ايران و تشيع پرسشهايي دارند. هدف ما شيعه كردن ديگران نيست، بلكه هدف اين است كه معارف شيعه و ائمه را بيان كنيم. ائمۀ اطهار ميفرمايند: «فإنّ الناس لو علموا محاسن كلامنا لاتبعونا».
* اگر دوباره واقعهاي مانند منا پيش بيايد و تعداد زيادي از حجاج ما شهيد بشوند، در اين شرايط تكليف ما چيست؟ به عبارت ديگر با وجود ناامني كه در عربستان براي حجاج وجود دارد، آيا حج رفتن ما ضرورت دارد؟
** در اين شرايط بايد به دو جنبه توجه كنيم: يكم، جنبۀ فقهي و دوم جنبۀ اجتماعي و سياسي. جنبۀ فقهي آن اين است كه چنانچه سه نوع استطاعت در كسي نباشد، حج از گردن او ساقط ميشود: 1. استطاعت مالي؛ 2. استطاعت بدني؛ 3. استطاعت طريقي؛ يعني اولاً، از حيث مالي قدرت هزينه كردن را داشته باشد و در قرض و حرج نيفتد؛ دوماً، از حيث بدني قدرت و قُوت داشته باشد؛ سوماً، راه و مسير حج براي او باز باشد. حجاج ما در سال گذشته استطاعت بدني و مالي داشتند، اما استطاعت طريقي نداشتند؛ يعني امنيت وجود نداشت و مسئولين حج نتوانستند امنيت را تضمين كنند؛ بنابراين حج برگزار نشد. وقتي ميبينيم مسئولين ما به عربستان ميروند و در آنجا حضور پيدا ميكنند و برايشان يقين حاصل ميشود كه تا حدي امنيت برقرار شده است، اينجا استطاعت طريقي هم حاصل ميشود. اين يقين به اين معنا نيست كه صد در صد در مكه و مدينه يا منا ديگر هيچ اتفاقي نخواهد افتاد، بلكه حسب شرايط پيش آمده و اتخاذ امور امنيتي احتمال وقوع آن پيامد كم ميشود. اگر چنين شرايطي پيش بيايد، آيا همچنان ميتوانيم از حيث فقهي مراسم حج را تعطيل كنيم؟ مسلم است كه خير. چون هم استطاعت مالي و هم بدني و هم طريقي حاصل شده است. يعني خطري ما را تهديد نميكند، مگر اينكه خطري و وضعيتي پيش بيايد كه نشود آن را كنترل كرد. اتفاقي كه امسال رخ داد اين بود كه در كنار قرارداد حج، متممي نوشته شد. در آن متمم دولت عربستان رسماً تضمين كرد كه عزت و كرامت و امنيت حجاج ايراني را تأمين خواهد كرد. در اين شرايط تكليف به گردن ما هست. لذا از حيث فقهي ديگر حجيتي براي تعطيلي حج نداريم. به ويژه اينكه پيش از يك ميليون نفر از هموطنان ما در نوبت حج هستند. ما نميتوانيم در اين شرايط كه كساني در آستانۀ پيري هستند و عبادت حج به گردن دارند و نگران هستند و دغدغه حج رفتن دارند، مراسم حج را تعطيل كنيم. حوزۀ دوم حوزۀ سياسي و اجتماعي است كه رويكرد حقوقي هم ميتوان به آن داد. به اين معنا كه در دو سال گذشته عزت و كرامت ايرانيها زير سؤال رفت. مسئولين دولت عربستان آنگونه كه بايد و شايد به حقوق ايرانيها اعتنا نكردند. اگر بپذيريم كه قضيۀ منا قضيهاي غيرعمدي بوده است، آنان ميتوانستند كارهايي انجام بدهند كه از تعداد زياد قربانيان جلوگيري كنند و به جنازههاي شهدا احترام كنند. آنان ميتوانستند به كساني كه در اين حادثه مجروح شدند، بهتر رسيدگي كنند. اين قصور بر گردن آنان بوده است و الحق كه جمهوري اسلامي ايران در اين حوزه كم نگذاشت؛ يعني با قدرت به اين قضيه ورود پيدا كرد. هيچ كشوري مانند جمهوري اسلامي ايران به اين قضيه ورود پيدا نكرد. شما ديديد كه مقام معظم رهبري در آن ديدار كه با نيروهاي مسلح داشتند چگونه با قوت و قدرت سخنان خود را ايراد كردند. پس از آن سخنراني بود كه مسئولين دولت عربستان اجازه دادند در كانتينرها را باز كنند و مسئولين ما جنازهها را ببيند و تحويل بگيرند؛ در حالي كه به هيچ كشوري چنين اجازهاي ندادند. بعد از آن قضيه مسافرتي به پاكستان داشتم. همايشي در آنجا برگزار شده بود. شما ميدانيد كه پاكستان به شدت تحت نفوذ عربستان سعودي است با اين حال در سخنراني خود به شدت به حكام و برگزاركنندگان حج انتقاد كردم. گفتم: «وقتي حاكمي ميگويد من خادم حرمين شريفين هستم، واقعاً بايد حرمت مهمانها را نگه بدارد. وقتي شما به مهمانان خدا خوشآمد ميگوييد، بايد حرمت آنان را حفظ كنيد.» وقتي از تريبون به پايين آمدم، پسر رئيس دانشگاه بينالملل اسلامي پاكستان نزد من آمد. دانشگاه بينالملل پاكستان بزرگترين دانشگاه پاكستان است. به من گفت: «شما واقعاً چه قدرتي داريد كه با اين قُوت عليه عربستان سعودي انتقاد كرديد و از حقوق و كرامت حجاج صحبت ميكنند، در حالي كه پدر من كه رئيس دانشگاه بود، يك كلمه به دولت پاكستان گفت كه چرا شما از مسئولان عربستاني سؤال نميكنيد؟ همين حرف باعث شد او را از مسئوليت خود سلب كنند.» با اين جو خفقاني كه حكام عربستان به وجود آوردهاند، ميبينيم كه مسئولان جمهوري اسلامي ايران به قُوت حق خود را مطالبه ميكنند و انتقادهاي صريح و روشني عليه آنان ايراد ميكنند. مقام معظم رهبري رسماً حجاج ما را شهيد معرفي كردند و بنياد شهيد موظف شد كه تمام حقوق را به خانوادۀ شهدا بدهد. اينكه چه مقدار به خانوادۀ شهدا رسيدگي كردند، ورود پيدا نميكنم؛ اما اصل قضيه را كاملاً شاهد بوديم كه چقدر نسبت به اين قضيه اهتمام به عمل آمد. حتي نسبت به هتك حرمتي كه به جده شد، عمره را تعطيل كردند. بسياري از افراد گفتند كه جمهوري اسلامي ايران با توجه به اينكه از حج عمره منافعي دارد، عمره را تعطيل نميكند، ولي جمهوري اسلامي ايران رسماً به خاطر آن قضيه حج عمره را در آن سال تعطيل كرد. حج عمره بازگشايي نشد تا اينكه مسئولان عربستان رسماً اعلام كردند كه خاطيان را زندان كرديم و به هزار ضربه شلاق و انفصال از خدمت دولتي محكوم كرديم و حتي تقاضاي اعدام هم كرديم؛ اما قاضيهاي ما اعدام را براي آنها مناسب جرم ندانستند و ما در قضاوت نميتوانستيم ورود پيدا كنيم.
* سؤالي كه ممكن هست براي خوانندگان پيش بيايد اين است كه آيا كشته شدن حجاج در منا ديه دارد يا خير؟ اگر ديه دارد از لحاظ فقهي و حقوقي پرداخت آن بر عهدۀ چه كسي است؟
** در قضيۀ مسجدالحرام دولت عربستان سعودي قرار شد تمام ديۀ افراد را بدهد. در باب قضيۀ منا نيز در ديداري كه با مسئولان مذاكره داشتيم، مسئولين جمهوري اسلامي ايران رسماً اعتراض كردند. حرف آنان اين بود كه اين مسئله كاملاً غيرعمدي بوده و رخداد اين مسئله دست ما نبوده است. ما هم تحقيقات مفصلي در پژوهشكدۀ حج و زيارت انجام داديم تا مشخص بشود كه ديۀ حجاج شهيد به عهدۀ چه كسي است؛ يعني كسي كه در ازدحام كشته ميشود، آيا ديه دارد؟ اگر دارد، پرداخت آن به عهدۀ چه كسي است؟ ثابت كرديم كه ديۀ قتيل الزحام به گردن بيتالمال است و جالب اين است كه در ميان تمام مذاهب اسلامي، هيچ يك به اندازۀ مذهب حنبلي به اين مسئله ورود پدا نكرده است. در مذهب حنبلي آمده است كه ديۀ قتيل الزحام به گردن بيتالمال است. خب عربستانيها حنبلي مذهب هستند؛ يعني در مكتب حنبلي ديۀ قتيل الزحام را بايد دولت پرداخت كند. وقتي اين مسئله مطرح شد، آنها خيلي تعجب كردند كه واقعاً همچنين چيزي هست؟ حاج آقا قاضي عسكر سريع دستور دادند كه اين تحقيقات را مدون كنيم و به دست هيئت مذاكره كننده بسپاريم. ما هم تمام آنها را به زبان عربي برگردانديم و آماده كرديم و براي مسئولين و هيئت مذاكره كننده فرستاديم. طرف مقابل هم كساني را براي تحقيق در اين باب تعيين كرد تا قضيه برايش روشن بشود. ما تا آنجا كه ميتوانستيم پيش رفتيم و كار را به اينجا رسانديم. مستندات فقهي آن را استخراج كرديم تا معلوم بشود كه در اين شرايط ديه به گردن چه كسي است و چه كسي مسئول است. تا اين مرحله كار انجام شد، اما دولت عربستان محدوديتهايي براي خودش ترسيم كرد. ترس دولت عربستان اين است كه اگر بپذيرد كه خطاكار است، اول اينكه قريب به هشت هزار نفر از اتباع ديگر هم از آنان مطالبۀ ديه ميكنند؛ دوم اينكه به قصور خود اعتراف كرده است و اين هم ترس ديگري است. ترس سوم دولت عربستان اين است كه در سالهاي آينده هر كسي در هر جايي كشته بشود، مثلاً نفسش بگيرد و كشته بشود، ديۀ آن را هم بايد پرداخت كند؛ اما اين واقعيت را هيچگاه نميتوان فراموش كرد كه واقعاً دولت عربستان نسبت به مديريت مراسم حج ضعيف عمل ميكند. سالانه در اربعين حسيني، قريب به بيست ميليون زائري به كربلا ميروند، آن هم بدون هيچ برنامهاي. با وجود تهديدات داعش باز هم زائران شيعه با پاي پياده به كربلا ميروند و الحمدالله اتفاقي خاصي نيفتاده است؛ اما در عربستان هر سال اتفاق تلخي ميافتد. نكتۀ ديگر اينكه شكي نيست كه دولت عربستان قصور داشته است، شكي در آن نيست كه مسئولان عربستاني نسبت به ساير حجاج بيانصافي و بيمهري كردند. در يك مقالهاي اين را توضيح دادم كه عمل آنها ريشه در آن نگاه بزرگبيني خودشان دارد. واقعاً بقيه را مانند يك موجودات غيرانساني ميبينند.
* وقتي حادثۀ منا پيش آمد رسانههاي زيادي به اين موضوع ورود پيدا كردند. گاهي ديده ميشد كه برخي رسانههاي معاند از اين واقعۀ تلخ براي اهداف مغرضانۀ خود بهرهبرداري كردند و به تضعيف باورهاي مسلمانان پرداختند. به نظر شما اين نوع فعاليتها چقدر توانسته است در جهت تضعيف باور عمومي به مناسك ديني مؤثر واقع بشود؟
** متأسفانه بعضيها از اين شرايط سوءاستفاده كردند. به اين معنا كه به حج و مراسم آن ناجوانمردانه حمله كردند. وقتي قضيۀ جده پيش آمد جوكهاي سخيفي منتشر كردند. بحث عرب ستيزي را مطرح كردند و به اين نكته توجه نداشتند كه عمدهاي مردم كشور خود ما عربزبان هستند. از طرف ديگر تفكيك عرب و عجم معنا ندارد: «انّ اكرمكم عند اللّه اتقيكم». اگر بخواهيم به اين حوزه ورود پيدا كنيم و كساني كه ناجوانمردانه به حج انتقاد كردند را تقسيمبندي كنم سه دسته ميشوند: دستۀ اول اسلامستيزان هستند؛ يعني كساني كه با دين اسلام مخالفاند. اين عده از اين فاجعه براي مقابله با اسلام بهره بردند؛ يعني به مصداق به قصد اردۀ به كل اسلام حمله كردند. به جاي اينكه لبۀ تيز انتقاد خود را به سوي دولت عربستان و آلسعود ببرند، به طرف حج بردند. اين گروه در اين حوزه با تمام وجود به قصد ضربه زدن به دين اسلام ورود پيدا كردند. گروه دوم كساني بودند كه ندانسته در اين فضا افتادند، يعني عِرق مذهبي و عِرق ملي خودشان گُل كرد و به جاي اينكه هدفمند انتقاد كنند، بيهدف به اين مسئله ورود پيدا كردند كه كل مراسم حج را زير سؤال بردند. در حقيقت فريب دستۀ اول را خوردند. دستۀ سوم كساني هستند كه در اين قضيه ورود پيدا كردند، اما چون تحليل قوي نداشتند گرفتار بيبصيرتي شدند و آنگونه كه بايد و شايد حق مطلب را ادا نكردند. به نظرم اگر ما رهبري جامعه را قبول داريم، اگر ما ميپذيريم كه رهبري به نمايندگي از خودشان كسي را در نهاد حج گذاشتهاند، بايد واقعاً پيرو سياستهاي معتدل و منطقي و درست باشيم و اگرنه هر كسي براي خودش تحليلي در اين آشفته بازار بدهد، در حقيقت شرايط از اين كه هست به مراتب بدتر خواهد شد و وضعيت به هم خواهد ريخت.
* به نظر شما با اين شرايط پيش آمده وظيفۀ مسئولان ما در قبال حجاج چيست؟
** به نظرم كاري كه ما بايد در آينده انجام بدهيم اين است كه اولاً بايد با جديت به دنبال اين باشيم كه استيفاي حقوق شهداي خودمان را از عربستان سعودي بگيريم و اين استيفاي حقوق از طريق مراجعۀ بينالمللي و از طريق فعاليتهاي علمي و دانشكدهها انجام شود. حتي در حج خونيني كه در سال 1366 اتفاق افتاد، ما مستندات آن را آماده كردهايم و به صورت قريب به پانزده جلد كتاب مدون شده است. به هر حال اين اتفاق در عربستان افتاده است. اگر قضيۀ منا را حادثهاي غيرعمدي بدانيم، آن قضيۀ سال 1366 را كه نميتوانيم غيرعمدي بدانيم. بيش از 300 نفر از حجاج ما در آن وضعيتي به شهادت رسيدند؛ بنابراين ما بايد در اين مسير حركت كنيم و با قدرت و قوت كار خودمان را ادامه بدهيم؛ اما نسبت به حج امسال مستحضر هستيد كه از حيث سياسي مسئولان جمهوري اسلامي ايران و عربستان هيچ گونه رابطۀ ديپلماسي با همديگر ندارند؛ يعني اين روابط كاملاً سرد و قطع شده است. ما حتي سفيري در آنجا نداريم. جالب اينكه قبل از اينكه اين شرايط به وجود بيايد، سفارت داشتيم اما سفارتها عملاً با هم ارتباط نداشتند؛ يعني هيچ ارتباطي ايجاد نميشد. به قول يكي از مسئولان «نه ما تلفن آنها را برميداشتيم و نه آنها تلفن ما را برميداشتند. صرفاً اسمش سفارتخانه بود.» اين هم به خاطر اين است كه در آن شرايط سياستهاي آنان با منافع جمهوري اسلامي ايران در تضاد بود و هنوز هم هست. در قضيۀ يمن با عربستان سعودي مشكل داريم، در قضيۀ سوريه با عربستان مشكل داريم، در قضيۀ تكفيرها با عربستان مشكل داريم، با سياستهاي دولت عربستان در منطقه سنينشين خودمان مشكل داريم، با فعاليتهاي آنان در منطقه مشكل داريم، در روز استعمارستيزي با آنها مشكل جدي داريم. روابط عربستان سعودي با آمريكا به شدت نزديك است و به نوعي آنها نمايندۀ آمريكا در منطقه هستند؛ در حالي كه جمهوري اسلامي ايران سمبل مقابله با آمريكا است. تمام اين شرايط موجب شده است كه ما در حقيقت هيچ گونه رابطهاي در حوزۀ سياستي با عربستان سعودي نداشته باشيم. اما كاري كه عربستان در سالهاي گذشته و قبل از قضيۀ منا كرده، اين است كه قضاياي حج را از سياست جدا كرده است؛ يعني قضاياي حج از سياست جداست و حساب سياست هم از قضيۀ حج جداست. ما در سياست هيچ ارتباطي با هم نداريم و واقعاً هم بايد اين مسئله همين گونه باشد. نه اينكه دولت عربستان به خاطر خدا اين كار را كرده است، بلكه به خاطر اينكه مورد سؤال از سوي ساير كشورها قرار نگيرد، چنين تفكيكي را انجام داده است. ممكن است ساير كشورها بگويند دولت عربستان از مراسم حج استفادۀ ابزاري ميكند. مگر ميشود جلوي حج را بگيرند چون سياستشان با فلان كشور نميسازد؟ در واقع معضل اساسي براي آنها پيش ميآيد؛ بنابراين حج را بايد از حوزۀ سياست جدا كرد؛ اما در اين سالهاي اخير عربستان سعودي دو سه مشكل پيدا كرده است: اولاً مسائل حج را وارد مسائل سياسي كرد. مثلاً حج اتباع يمن و سوريه را ممنوع كرد. اين يعني استفادۀ ابزاري از مراسم حج كردن. حج ايرانيان هم در سال گذشته ممنوع شد. با اين شرايط در حوزۀ بينالملل به عربستان سعودي فشار آمد؛ يعني به گونهاي شد كه عربستان سعودي به شدت مورد سؤال قرار گرفت. اين سؤال مطرح شد كه چرا زائرين سوريه و يمن و ايران در حج سال گذشته غايب هستند؟ دولت عربستان مورد سؤال قرار گرفت كه چطور ميگويد ما خادم حرمين شريفين و ضيوف الرحمن هستيم؟ شما داريد مسلمانان را از حج دور ميكنيد. جايي كه حرم امن اللهي است را از مسلمانان دور ميكنيد. فشارهاي زيادي به عربستان سعودي انجام گرفت. جالب اينكه وقتي آقاي اوحدي در همان ايام به مذاكره با آنان پرداخت من با ايشان صحبتي داشتم و گفتم: «اينها كه اينقدر اصرار داشتند كه شما اين برگه را امضا كنيد، بعد شرايط بعدي را حل ميكنند شما چرا قبول نكرديد؟» آقاي اوحدي گفت: «در زماني كه در آمريكا تحصيل ميكردم با وزير حج عربستان همكلاس بودم و حتي همديگر را به اسم كوچك صدا ميكرديم؛ اما در حين مذاكره آنقدر روي منافع كشورمان حساس بوديم به هيچ عنوان به اين موضوع ورود پيدا نكرديم. ايشان از من ناراحت بود و ميگفت كه چرا شما امضا نميكنيد؟ من وزير حج هستم و قول ميدهم اين كار را انجام بدهم. شما فقط امضا كنيد؛ اما من امضا نكردم؛ چون واقعاً تا اينها مكتوب نشود و روي كاغذ نيايد، معلوم نميشود.» اتفاقي كه امسال افتاد، اولاً از طرف ايران هيچگاه دعوتي براي مذاكره صورت نگرفت، بلكه آنها ايران را به مذاكره دعوت كردند. عليرغم اينكه در سال گذشته از هيچ چيزي عليه عربستان فروگذاري نكرديم، چه در حوزۀ بينالملل و چه در حوزۀ داخلي انتقادات تندي عليه عربستان وارد كرديم؛ يعني اينكه بگوييم ايران در تقابل خود با عربستان كوتاه آمده، اشتباه است و واقعاً اينگونه نبوده است. در حوزۀ بينالملل مقام معظم رهبري رسماً ورود پيدا كردند و آنان را شيطان خواندند و تعابيري عليه آنان به كار بردند كه بالاتر از اين تعابير چيزي نبود. مسئولين ما نيز همين حملات را در قبال سياستهاي عربستان سعودي در موضوع سوريه و يمن بكار بردند و مواضعي را بيان كردند؛ بنابراين ما كوتاه نيامديم. به نظرم چيزي كه موجب شد آنان از ما دعوت به مذاكره كنند، اين واقعيت بود كه احساس كردند جايگاهشان در سطح بينالملل خدشهدار ميشود و ايران را هم نميشود ناديده گرفت. در تمام معادلات منطقه ايران به عنوان كشوري كاملاً جا افتاده و قدرتمند شمرده ميشود و نميشود در تعاملات دنيا آن را ناديده گرفت. در سوريه و يمن ميخواستند ايران را ناديده بگيرند ديدند نميتوانند. امروزه در تمام تحولات دنيا ايران نقش دارد. نمايندۀ مقام معظم رهبري، حاجآقا قاضي عسكر گفت: «درست است كه آنها دعوت كردند و ما هيئت مذاكره كننده را ميفرستيم ولي از مواضع خود كوتاه نميآييم.» هيئت مذاكره كننده به آنجا رفتند موضع خود را اعلام كردند و با قُوت و قدرت در آن حوزه ورود پيدا كردند.
* اگر ممكن است به مسائلي و مواردي كه بر سر آنها ميان ايران و عربستان در موضوع حج توافق شد، اشاره بفرماييد. آن موارد چه هستند؟
** موضوع مذاكره در زمينۀ تأمين امنيت حجاج ايراني بود؛ به اين معنا كه اولاً بايد امنيت حجاج ايراني تضمين بشود. آنان در ابتدا گفتند ما نميتوانيم تضمين بدهيم. مثل ساير حجاج به هيچ كشوري تضمين نداديم. مذاكرهكنندگان ما گفتند ما به ساير كشورها كاري نداريم شايد آنان نسبت به حجاج خود حساس نيستند، اما ما براي اتباع و ملت خودمان اهميت قائليم؛ بنابراين شما بايد نسبت به امنيت حجاج كشورمان تضمين بدهيد. آنها هم گفتند ما تضمين ميدهيم شما اين برگه سفيد را امضا كنيد؛ اما مذاكرهكنندگان ما قبول نكردند و برگشتند. وقتي به ايران برگشتند، نمايندۀ مقام معظم رهبري با مشاورهايي كه انجام داد، از مواردي كه مدنظر ما بود ليستي تهيه كرد. اين نامه را تنظيم كردند و به عربستان سعودي فرستادند. به آنان اعلام شد كه اگر تمام اين موارد را قبول كنيد ما دوباره هيئت خودمان را براي امضا كردن تعهدنامه ميفرستيم. متممي به آن نامه هم اضافه شد. مواردي كه در آن نامه تنظيم شده بود خيلي مهم هستند. عربستان سعودي در باب هيچ كشوري نميگويد كه ما امنيت حجاج را تضمين ميكنيم، ولي نسبت به حجاج ايراني اين تضمين را داد؛ بنابراين ما در حج تافتۀ جدا بافته هستيم. دوم اينكه قرار بود از طريق كشور ثالثي به صورت كنسولگري ويزا براي حجاج ما صادر بشود كه به نوعي اهانت به ما محسوب ميشد و ما اين را هم لغو كرديم و قرار شد از طريق اينترنت ويزا صادر بشود. هيچ كشوري اين كار را نميكند؛ يعني اتباع كشورهاي ديگر را به كشور خودش با ويزاي اينترنتي راه نميدهد و با اين حال اين اتفاق براي رفاه حجاج ما افتاد. در سالهاي گذشته نصف حجاج ما با هواپيماي عربستان به حج ميرفتند، اما كاري كرديم كه اين هم لغو بشود. آنها از اين طريق درآمد خيلي زيادي كسب ميكردند. در سال گذشته گفتند كه ايران نبايد بعثه داشته باشد، اما امسال اين را هم قبول كردند. حتي ما اگر اجتماعي در هتل براي گفتن احكام داشتيم، ميآمدند و اجتماع را به هم ميزنند. ميگفتند اجتماع در حج ممنوع است، حتي در هتلها، اما امسال گفتيم كه به هر نوعي كه بخواهيم بايد اجتماعي براي حجاج خودمان ترتيب بدهيم و آنها هم پذيرفتند. مراسم برائت هم با همان كيفيتي كه خواهد داشت اجرا ميشود. چيزي كه در دو حوزه وجه اختلاف ما هست: يكي مسئلۀ دعاي كميل است كه برگزار نميشود. در برگزاري دعاي كميل نگاه تخصصي خودم را عرض ميكنم. امروز عربستان سعودي بيش از بسياري از كشورها با تكفير روبهرو است؛ يعني كساني كه در آستين خود دولت عربستان رواج پيدا كردند، امروزه عليه خود دولت عربستان موضع گرفتهاند. در استان القصيم عربستان رسماً حكومت نظامي برقرار است. چون آنقدر در اين استان گروهاي تكفيري ضددولت عربستان موضع گرفتند كه دولت آلسعود راهي جز مقابله با آنها با برقراري حكومت نظامي پيدا نكرده است. اين تكفيرها دولت عربستان را به شدت مورد هجمه قرار ميدهند. امروزه چنين شرايطي در عربستان سعودي وجود دارد؛ بنابراين اين ترس در عربستان طبيعي است كه اگر حجاج ايراني در ميان حرمين دعاي كميل را با اين عظمت و در اين فضاي محدود برگزار كنند، نميتوانند امنيت حجاج را تضمين كنند. نگران هستند كه يكي از تكفيرها بيايد و آنجا بمب منفجر كند و عدۀ زيادي را شهيد كند. آنها سابقۀ ايران را ميبينند و ميدانند كه ايران در باب قضيۀ منا چقدر موضع تند و سختي گرفته است و اگر باز چنين اتفاقي بيفتند، مطمئناً ايران تبليغات عليه دولت سعودي را دوباره شروع ميكند. واقعاً دولت عربستان امروز درگير است. نگاه بسياري از اتباع عربستان اين است كه فرزندانشان كه در يمن كشته ميشوند، علتش ايران است. البته اين تبليغات دولت عربستان نسبت به جمهوري اسلامي ايران است كه در رسانهها اعلام ميكند ايران مقصر اصلي كشتهشدگان عربستاني در يمن است؛ اما ثابت شده است كه ايران در يمن حضور نظامي ندارد. ايران عليه عربستان به خاطر تجاوز آشكارش انتقاد ميكند و طبيعي است كه ما در برابر تجاوز كشورهاي متخاصم اعلام موضع بگيريم و حق را بگوييم. تبليغات دولت عربستان موجب شده است كه آن روحيۀ ضد ايراني در ميان مردم عربستان رشد كند و به اوج برسد. آنها هم اين مسئله را خيلي برجسته كردهاند كه ايران را ضد عرب جلوه بدهند. اينها موجب ميشود كه يك حالت بيثباتي در عربستان به ويژه نسبت به حجاج ايراني به وجود بيايد و كار دولت عربستان را دوچندان ميكند؛ يعني عربستان هم اگر بخواهد گاهي نميتواند جلوي اتباع خود را بگيرد. فرض كنيد يك وهابي به ايران بيايد و يك چفيه قرمز در سر داشته باشد و با ريشهاي بلند و سبيلهاي تراشيده وارد قم بشود، مردم چه حالي پيدا ميكنند؟ حالا تصور كنيد بنده با اين عبا و اين عمامه وارد عربستان بشوم و بخواهم مراسم دعاي كميل برگزار كنم! به همين خاطر بود كه دولت عربستان گفت ما نميتوانيم امنيت حجاج ايراني را در مراسم دعاي كميل تأمين كنيم و قاضي عسكر هم گفتند فقط امسال استثنائاً برگزار نكردن دعاي كميل را با توجه به شرايطي كه وجود دارد، ميپذيريم؛ اما قرار شد اگر دعاي كميل تعطيل بشود اين امكان براي ما باشد كه بخش عمدهاي از حجاج خود را به هتل ببريم و در آنجا مراسم داشته باشيم. اين اجازه را قبلاً به ما نميدادند كه اجتماع پنج هزار نفري را برگزار كنيم و اين برنامهها را داشته باشيم. به نظرم با توجه به اين تضمينهايي كه داده شده، شرايط براي اعزام حجاج ايراني به مكه و مدينه محيا است. شخصاً دغدغهاي دارم و آن اينكه با توجه به بغض و عداوت مردم عربستان نسبت به ايران، اين بيم و نگراني وجود دارد كه امسال اتباع عربستان به حجاج ايراني بيحرمتي كنند كه البته براي اين قضيه هم جمهوري اسلامي ايران اعلام كرد اگرچه شما امنيت حجاج ما را تضمين ميكنيد، اما ما نميتوانيم به شما اعتماد كنيم. ما بايد كنسولگري در آنجا داشته باشيم كه بتواند اگر اتفاقي بيفتد آن را به صورت ديپلماتيك و حقوقي پيگيري كند و قرار بر اين شده كه به ده ديپلمات سهميه داده بشود و در كنسولگري آنجا براي حمايت از حقوق حجاج ايراني حضور داشته باشند.
* توصيۀ شما به حجاج ايراني كه در مراسم حج امسال شركت ميكنند، چيست؟
** توصيه بنده به همۀ حجاج ايراني اين است كه از رفت و آمدهاي بيمورد در آنجا دوري كنند. تا آنجا كه ميتوانيد خريد را كاهش بدهند. اگر واقعاً در پي اين هستيم كه از رونق اقتصادي دولت عربستان سعودي حمايت نكنيم، از آنها خريد نكنيم. اين رفت و آمدها ممكن است خطر ايجاد كند. خريدهاي خود را قبل يا بعد از سفر به حج از ايران انجام بدهيم. به عنوان كسي كه به مكه رفته است عرض ميكنم اجناسي بيكيفيتي كه در عربستان وجود دارند، در هيچ كجا وجود ندارند. پس چه بهتر اجناس سوغاتي خود را قبل از سفر به حج از ايران خودمان خريداري كنيم و با خود ببريم و آنها را متبرك كنيم. با اين كار از اقتصاد مقاومتي خودمان حمايت ميكنيم و اين كار خيلي باارزش است. اين كار خيلي ارزش دارد كه كسي بگويد من به خاطر دفاع از اقتصاد كشور خودم جنس ايراني گرفتم و جنس ايراني به شما سوغاتي ميدهم. در آنجا گاهي از حجاج ميشنوم كه ميگويند در فلان جا موضع و بحث و گفتگو هست و ما ميخواهيم به آنجا برويم. من از همه خواهش ميكنم كه رفتن به اين قبيل جاها را تعطيل كنند. حجاج ايراني سعي كنند با كاروان رفت و آمد كنند و جدا جدا به جاهاي خاص نروند. انشاءالله امسال بتوانيم مراسم حج با قدرت و با عظمتي داشته باشيم. نكتۀ ديگري كه لازم است عرض كنم اين است كه تبليغات عليه ما به شدت زياد است. در سال گذشته كه ما در حج حضور نداشتيم، اينها هر چه دلشان ميخواست عليه ما تبليغ كردند؛ بنابراين امسال هر حاجي ايراني يك نماينده است. نمايندهاي كه واقعاً بايد آن ويژگيهاي خودش را به خوبي نشان بدهد. عليالقاعده از حجاج ما سؤال خواهد شد. آنهايي كه قدرت بيان خوبي دارند بايد خودشان را آماده پاسخگويي كنند؛ اما به نحوي نباشد كه باعث ايجاد مشكل بشود. مثلاً در صف جماعت گاهي بغلدستي سؤالي ميپرسد و بايد بتوانند درست و منطقي و با اخلاق اسلامي به آنها پاسخ بدهيم. از حيث عملي و با بيان نرم پاسخ آنها را داد. همانطور كه ائمه ميفرمايند: «كونُوا لَنا زَيْناً وَ لا تَكونُوا عَلَيْنا شَيْناً» يعني براي ما زينت باشيد و آبروي ما را حفظ كنيد. به خاطر دارم وقتي دانشجويان را به حج اعزام كرديم، خيليها ميپرسيدند: «آقا چگونه به شيعه خدمت كنيم؟» به آنها گفتم: «شما جوانيد و بسياري از كساني كه به مسجدالحرام ميآيند پيرمرد هستند و نميتوانند راه بروند و با ويلچر ميآيند. شما ميتوانيد به آنها خدمت كنيد ويلچر آنها را بگيريد و آنها را به طواف خانۀ خدا ببريد.» در جلسۀ بعد كه دانشجويان را ديدم به من گفتند: «خيليها از عملكرد ما خوشحال شدند.» يكي از دانشجويان ميگفت: «من يك پيرمردي را كه سوار بر ويلچر بود به طواف كعبه بردم. به من گفت: انت مِن اين؟ من عربي بلد نبودم. به او گفتم چه ميگويي؟ تا اين را گفتم به من گفت: آها انت من ايران؟ احسنت احسنت علي اهل الايران.» دانشجويان هم خيلي از اين قضيه خوشحال بودند. به آنان گفتم: «دستمال كاغذي به همراه خود داشته باشيد، بسياري از كساني كه در حال طواف هستند گرمشان ميشود، دوتا دستمال كف دستشان بگذاريد عرق پيشانيشان را خشك كنند.» همين حركت كوچك خود تأثير مثبتي در اذهان ميگذارد و به نوعي كار فرهنگي محسوب ميشود؛ بنابراين به نظرم اين مسائل را بايد حجاج ما رعايت كنند و زياد در فروشگاهها تردد نكنند، در وقت نماز جماعت به بيرون از مسجدالحرام نروند. رعايت اين مسائل تمام نقشههاي دشمنان را نقش بر آب ميكند.
* به نظر شما اينكه عربستان سعودي فضا را براي ايرانيان براي شركت در مراسم حج باز گذاشته است، يك نوع دام يا توطئه نيست؟ آيا بيم آن نميرود كه باز فاجعۀ ديگري از عمد رخ بدهد؟
** به نظر من آن فاجعۀ منا دام و توطئه نبود. دولت عربستان از حيث سياسي و منطقهاي هيچ منفعتي نميبرد كه بيايد هشت هزار نفر را در مراسم حج بكشد. مثلاً چه منفعتي بايد براي دولت عربستان ميتوان تصور كرد؟ بعضيها گفتند كه چون ميخواستند آقاي ركنالديني را بربايند اين كارها را از عمد انجام دادند. به نظرم اين كار اصلاً منطقي نيست. تحليلي كه من پارسال براي آن حادثه داشتم اين بود كه عربستان به شدت در چند جبهه درگير است. جبهۀ يمن از يك طرف و جبهۀ سوريه از طرف ديگر. تغيير و تحول در نظام سلطنت آلسعود هم از سوي ديگر. رسيدن قدرت به محمد بن سلمان كه اصلاً هيچ تجربهاي در مديريت سياسي ندارد، از سوي ديگر. جنگ بين شاهزادگان، تضادهايي بين محمد بن نايف ولي عهد اول بن سلمان و... تمام اينها فضاي عربستان را آشفته كرده است.
* به هر حال عربستان در سوريه و يمن آسيبهاي زيادي وارد كرده است. آيا نميتواند در اينگونه مراسمها عقدهگشايي كند؟
** خب عقدهگشايي به چه بهايي؟ بهاي اين عقدهگشايي به اين است كه هشت هزار نفر از ساير كشورها كشته بشوند؟ ما چهارصد نفر از هموطنان خود را از دست داديم. اين همه كشته چه منفعتي يا عقدهگشايي ميتواند براي دولت عربستان داشته باشد؟ وقتي با اين كار جايگاه دولت عربستان زير سؤال برود، ديگر چه منفعتي ميتواند براي آنها در پي داشته باشد؟ اين در اذهان عموم مردم دنيا شكل گرفته است كه دولت عربستان نميتواند مراسم حج را مديريت كند. چه دامي ميتواند باشد؟ مقام معظم رهبري به صراحت بيان فرمودند كه اگر كار به جايي برسد كه احساس كنيم عربستان تعمداً به حجاج ما تعرضي كند، ما با قدرت تمام، پاسخ آنها را ميدهيم. دولت عربستان هم به هيچ عنوان نميخواهد اين بهانه را به ايران بدهد. دولت عربستان در حال حاضر هم در جنگ يمن ضعف خود را دارد نشان ميدهد. يمن مگر چقدر جمعيت دارد؟ از چه زماني تا حالا با يمن درگير است؟ چرا هنوز نتوانستند يمن را كاملاً از پا در بياورد؟ چون عربستان قدرتي ندارد. ولي ايران هشت سال جنگ را پشت سر گذاشته است. ايران مديريت جنگ عراق و سوريه را داشته است. تمام اينها نشان دهندۀ اين است كه ايران واقعاً قدرت در ميدان است. نكتۀ ديگر اينكه اين اعتماد از طرف عربستان به ما رسيده كه امسال حجاج ما امنيت خواهند داشت؛ اما اينكه از اين نتيجه چه خواهد شد، با خداست. ما مأمور به وظيفه هستيم. وظيفۀ ما در حال حاضر اين را ايجاب ميكند كه حجاج را با رعايت نكات ايمني به حج اعزام كنيم و در سالهاي ديگر هم غير از اين اتفاق نخواهد افتاد؛ يعني اينكه در سالهاي آينده روابط ايران و عربستان دوستان بشود يا دولت عربستان از بين برود، بعيد به نظرم ميرسد؛ بنابراين راهي جز اينكه حجاج را با تضمين گرفتن از حفظ امنيت آنها به مكه و مدينه اعزام كنيم، نداريم. در سال 1366 به خاطر داريد كه ما عمداً اين كار را كرديم چون حج را نميشود تعطيل كرد.
* اين اتفاقات و اين تهديدها و مسائلي كه در فضاي مجازي رخ ميدهد در كم كردن اقبال مؤمنان به رفتن به حج تأثير داشته است؟
** كساني كه به حج ميروند از تودۀ مردم هستند. تودۀ مردم اطلاعات تخصصي در اين حوزه ندارند و فضاي مجازي، فضايي فراگير است؛ يعني همه جا حضور دارد و قدرتش در جامعه به صورت هژموني است؛ بنابراين طبيعي است كه تأثير خود را در جامعه ميگذارد. از اين لحاظ شايد متخصص به درستي به اين حوزه ورود پيدا نكردند تا معارف و اهداف حج را به درستي بيان كنند. علتش اين است كه متخصصان ما به شدت در عربستان درگير ميدان بودند. ما در پژوهشكدۀ حج بخش عمدهاي از وقتمان مصروف به اين بود كه نشان بدهيم آنها خطاكار بودند. مثلاً به مراكز بينالمللي نامه ميزديم و مستندات خود را آماده ميكرديم تا اين قضيه از ياد نرود و مستندات حفظ بشود. به خاطر دارم وقتي اين اتفاق افتاد به چادر نمايندۀ مقام معظم رهبري رفتم و ديدم آقاي اوحدي و آقاي قاضي عسكري يك طرف نشستهاند و هر دو نگران بودند. هر از گاهي يك نفر ميآمد و خبر ميداد كه مثلاً تا اين لحظه تعداد شهدا به صد نفر رسيده است. بعدي ميآمد و خبر ميداد و ميگفت كه تعداد شهدا به صد و پنجاه نفر رسيد و... . ديدم حاجآقاي قاضي عسكر يكمرتبه به جوش آمدند و گفتند: «آقا اين چه بساطي است كه هي يكي ميآيد آماري ميدهد. به من بگوييد وضعيت الان چگونه است؟» حتي كساني كه زخمي بودند حاجآقا به آنها ميگفت: «زود برويد و مصاحبۀ خودتان را انجام بدهيد.» به حاج آقا ميگفتند كه بابا اينها زخمي هستند و خون از آنها ميآيد. حاج آقا ميگفت: «نه اينها بايد ثبت بشود. نبايد كهنه بشود. براي همين لحظه دوربينها بايد آماده باشد و اين لحظات ثبت بشود.» بسياري از مسائل در همان جا ثبت شد كه آنها را هنوز اصلاً بيان نكردهايم. آنها را كنار گذاشتهايم تا سر فرصت آنها را بازگو كنيم. حتي بسياري از دوستان را فرستاديم تا بروند و در آنجا فيلمبرداري كنند تا نگذارند اين واقعه از بين برود و فراموش بشود؛ اما به هر حال در فضاي مجازي و رسانهها عدهاي كه به اصلاح باستانگرا و ضد اسلام هستند از اين اتفاق بهرهبرداري كردند. غرب كه به اسلامستيزي دامن ميزد، به شدت از اين قضيه بهره برد. تمام اين شرايط موجب شد تا اين فضاي به وجود بيايد؛ اما چيزي كه ميخواهم بگويم در آن حجمي نبود كه افراد الان اعلام ميكنند. مثلاً شايعههايي شكل گرفت و گفتند كه در برههاي از زمان در يزد اين اتفاق افتاد. من با آقاي فلاحزاده يكي از همكارانم كه يزدي هم هست، صحبت كردم. به ايشان گفتم كه آيا واقعاً اينگونه است؟ ايشان گفتند كه نه اتفاقاً مردم يزد آنقدر به حج علاقهمند هستند كه در آن سال ما حج را به صورت ماكتي اجرا كرديم؛ يعني در بيرون شهر يزد جايي را پيدا كرديم و به مردم گفتيم هر كسي امسال ميخواهد به حج برود با احرام بيايد. باور نميكرديم، ديدم كه اكثر مردم آمدند. خيلي جالب بود مردم اينقدر اين قضيه را جدي گرفتند كه مثلاً كسي دور ماكت كعبه طواف ميكردند. يكي ميگفت: آقا اين شانۀ من برگشت، آيا حج من درست است؟ يعني اينقدر در فضا حقيقي حج قرار گرفته بودند. مردم يزد خيلي به مناسك حج علاقه دارند؛ بنابراين اين فضاسازيها بيتأثير نبوده است، اما مسئوليت ما هم در اين ميان زياد بود.
* براي حج امسال چند نفر ثبتنام كردند؟ اقبال مردم به حج امسال را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
** الحمدالله اقبال مردم به حج امسال خوب است. حدوداً هشتاد و شش هزار نفر ثبتنام كردند. در مذاكراتي كه با دولت عربستان داشتيم، اين را اعلام كرديم كه چون پارسال حج ما تعطيل بود، ظرفيت امسال را قدري بالاتر ببرند. امسال حدوداً هفت هزار نفر به ظرفيت ما اضافه كردند. اقبال مردم نسبتاً خوب است. حالا من آمار دقيقي ندارم، ولي آمار ثبتناميها خوب بوده است. اين را هم عرض كنم كه حالا اگر كسي هم ثبتنام نكند، اولويتهاي ديگر اعلام ميشود و اين هم طبيعي است. به هر حال مردم از وضع پيش آمده در فاجعۀ منا نگراناند. ما هم البته بد عمل كرديم؛ يعني مديريت رسانهاي خوبي در آن ايام نداشتيم. چرا بايد چنين موجي در جامعه پيش بيايد و مردم نگران بشوند؟ هر لحظه نشان داده ميشود كه حجاج درهم ميغلتند. بخش اين تصاوير خوب نبود. فضاي بسيار آشفتهاي از مراسم حج به تصوير كشيده شد و من اصلاً باورم نميشد كه مردم چقدر از اين تصاوير افسرده و دلزده شدند. طبيعي است كه مردم بترسند. نبايد اين را به پاي اين گذاشت كه به حج بدبين شدند. به هر حال نگراني و ترسشان طبيعي است و بهبود اين شرايط زمان ميخواهد، به ويژه اينكه در حال حاضر همزمان عربستان جناياتي در يمن و سوريه انجام ميدهد؛ لذا طبيعي است كه مردم نگران بشوند.
* اين نگراني از سوي مردم كشورهاي ديگر هم به وجود آمده است؟ آيا اقبال به حج از سوي كشورهاي ديگر كاهش يافته است؟
** بله در سال گذشت اقبال مردم دنيا به مراسم حج خيلي ضعيف بود. خيليها نيامدند و عربستان نتوانست تمام سهميهها را پُر كند. مردم ما باز قُوت قلب بيشتري دارند؛ چون ميدانند كه دولتشان به شدت از آنان دفاع ميكند؛ اما دولت باقي كشورها، مثل پاكستان اصلاً از حجاج خود دفاع نكرد. جنازههاي آنها همان جا باقي ماند و معلوم نبود كجا دفن شد. دولت كشورهاي آفريقايي كه اصلاً هيچ صدايشان در نيامد. طبيعي است كه مردم كشورشان نگران اين باشند كه به حج بروند؛ چون كسي نيست كه از آنها حمايت كند. ولي جمهوري اسلامي ايران تنها كشوري بود كه اينگونه با قدرت و قُوت ايستادگي كرد و از حق حجاج خود دفاع كرد. دولت عربستان هم تنها جايي كه در قرارداد خود تكمله و متممه نوشت، در قرارداد جمهوري اسلامي ايران بود. مسئولين دولت عربستان حتي گفتند كه اين را زياد علني نكنيد تا ديگر كشورها هم از ما توقع پيدا نكنند. بالاخره دولت عربستان اگر بخواهد براي پنجاه و هفت كشور مسلمان متمم بنويسد، نميتواند كارش را پيش ببرد. اينكه بخواهند با اين كار از عمد تعرضي به ايرانيان بكنند، در واقع مشروعيت خود را زير سؤال ميبرند.
* در پايان اگر نكتۀ خاصي هست كه ما از پرسيدن آن غفلت كرديم، لطفاً آن را بيان بفرماييد.
** توصيۀ من به حجاج امسال اين است كه به توصيههاي مديران كاروان خود حتماً توجه كنند. امسال سال خاصي است؛ بالاخره يك سال وقفه ايجاد شده است، شناخت ما نسبت به فضاي عربستان قدري كمتر شده است. در اين فضاي مبهم تلاششان اين باشد كه نگذارند مشكلي ايجاد بشود. مسئولين مربوطه تلاش خود را كردهاند تا مشكلي پيش نيايد. بخش عمدهاي از هتلهاي مناسب رزرو شده است. در مجموع به نظرم شرايط مساعد است؛ اما نميتوان چيزي را پيشبيني كرد؛ بنابراين بايد كاملاً مراقب باشيم تا انشاءالله هيچ مشكلي پيش نيايد.