يكي از مهمترين مسائل حج تمتع استطاعت است. استطاعت از چند جهت حائز اهميت است؛ چراكه از سويي شرط وجوب حج است و از سوي ديگر، اين عنوان، از جهت مفهوم و مصداق، در مواردي اجمال داشته و بررسي فقهي بيشتري را ميطلبد.
امروزه حجم بالايي از پرسشهاي فقهي مقلدان، در مورد مسئله استطاعت و احكام مربوط به آن است. هرچند مباحث فقهي استطاعت، در لابهلاي كتب استدلالي فقهاي شيعه مطرح شده است، با توجه به اهميت و مسائل نوپديد آن، انجام پژوهشي مستقل در اين زمينه ضروري مينمود. ازاينرو گروه فقه و حقوق پژوهشكده حج و زيارت، در راستاي وظايف خود، بررسي فقهي موضوع استطاعت و بازشناسي معناي آن را به جناب حجتالاسلام و المسلمين سلمان حسينزاده سپرد و ايشان، با تلاش علمي و نگاهي نو به مسائل استطاعت، پژوهش پيش رو را رقم زد.
در مقدمه اي كه نويسنده براي اين كتاب نوشته مي خوانيم:
چالش مهمي كه در مباحث مربوط به حوزه استطاعت مشاهده ميشود، درباره شكل و ساختار طرح مسائل و حل آن است. گاهي برخي مباحث علمي، شكل و شمايلي به خود ميگيرد كه گويي هيچگاه به ثمر نخواهد رسيد؛ مانند جايي كه فضاي حاكم بر منازعات علمي، فضاي رد و نقض ادله طرفين باشد. در اين دست موارد، آنچه به وقوع ميپيوندد، چيزي نيست جز سير متسلسل رد بر ردها.
پرسشي كه در اين بين وجود دارد، اين است كه چرا با وجود قدرت علمي بسياري از صاحبنظران، يك مسئله در طول ساليان دراز، هنوز هم حل نشده است. مطالب بسيار عالي و راقي، كه برخي به آنها راه يافته و استدلالهاي بسيار محكمي بر آنها اقامه كردهاند، شاهدي بر اين مدعاست. اينجاست كه بايد گفت مواد به كار رفته در طول استدلالهاي اين دورانها مشكلي نداشته است و اشكال بيشتر متوجه صورتبندي مباحث است.
گاهي اوقات ممكن است مباحث در مسيري شكل بگيرد و جريان افكار به سمتي هدايت شود كه تأثيري در حل مسئله ندارد. در چنين فضايي، ناظر بيروني به اين نتيجه خواهد رسيد كه طرفين حرفهايي قوي و متيني براي گفتن دارند، اما با وجود آنها نيز نتيجهاي به دست نخواهد آمد. در اينجاست كه بايد راهي براي برونرفت از اين حالت پيدا كرد. بر اساس اين نگرانيها، در برخي از مباحث اين نوشتار، رويكردي متفاوت با رويكرد رايج در پيش گرفته شده و مسئله، با طرح بحث جديدي بررسي شده است كه از باب نمونه ميتوان به بحث تقديم حج بر نكاح اشاره كرد.
در مجموع ميتواند نقص سبك و نوع مباحث را در سه مقوله خلاصه كرد: «نقص در ماهيتشناسي استطاعت، توجه كمتر به برخي فضاهاي جديد براي طرح بحث استطاعت و در نهايت ساختار نامناسب طراحي برخي از مسائل».
در اين پژوهش براي برداشتن گامي در جهت برطرف كردن نقص اول، بازشناسي ماهيت استطاعت به عنوان مسئلهپژوهشي در نظر گرفته شده است. براي دستيابي به مقصد اول، سعي بر اين است كه با بررسي دقيق آثار و آراي فقها، از قدما تا معاصرين، به برخي از نقاط ابهام و اشكال، به صورت دقيق، پرداخته شود و از سوي ديگر، با نگاهي دوباره به نصوص و ادله مرتبط با حوزه استطاعت، اين موضوع به تفصيل از مفاد ادله برداشت شود. سپس آنچه در اين امر به جد مورد ملاحظه قرار گرفته، دستيابي به تصويري جامع و در حداكثر وضوح براي اين مقوله است.
درباره توجه به مسائل نوپديد، آنچه مورد ملاحظه است، دستيابي به مبناي مناسب براي تطبيق، و در واقع راه حل اين چالشهاست. در برخي تعابير، مصاديق جديدي براي استطاعت بيان شده است: درحاليكه اين كاربرد را نميتوان صحيح و فني دانست. استطاعت، بر اساس مسائلي كه در بحث ماهيتشناسي آن مطرح ميشود، يك ملاك است و اصولاً ملاك، با مصداق، دو حوزه متفاوت است. لذا بايد ماهيت استطاعت به گونهاي شناخته و شناسانده شود كه بتواند در مقام تطبيق، كارايي لازم را داشته باشد.
دغدغه سوم در اين نوشتار، دادن ساختار جديد به مباحث مطرحشده در حوزه استطاعت است. نگاه متفاوت به مقوله استطاعت سبب ميشود كه بحث از حالت تقرير بيانات، به مقام تحول و تأسيس نزديكتر شود. ازاينرو گريزي نيست كه مباحث، در برخي موارد، با ساختاري متفاوت و اصطلاحاتي جديد ارائه گردد.