چاه قليب بدر: چاهي در سرزمين بدر و محل دفن برخي از کشتگان قريش در جنگ بدر
قليب بدر، چاهي در وادي بدر در 155 کيلومتري جنوب غربي مدينه و 305 کيلومتري مکه بود.[1] قليب در لغت به معناي چاه بدون ديواره، قديمي و نيز متروک در بيابان است.[2] بدر که همواره از توابع مدينه[3] و از چاههاي متعدد و پرآب برخوردار بوده[4]، همزمان با ظهور اسلام، سکونتگاه بنيضَمره و تيره بنيغِفار اين قبيله بود.[5]
مکان دقيق اين چاه به درستي مشخص نيست. ابن اسحاق با اقتباس از قرآن که دو کرانه اين دشت را به نسبت نزديکي و دوري از مدينه به العُدوة الدنيا و العدوة القُصوي تقسيم کرده (انفال/8، 42)، چاه بدر را در قسمت العدوة الدنيا که محل استقرار سپاه مسلمانان بود، دانسته است.[6] اطلاق قليب بر اين چاه از زبان پيامبر(صلی الله علیه و آله)[7] ميتواند بيانگر وضعيت اين چاه در آن عصر و متروکه بودن آن باشد.
منابع در تعيين حفرکننده و صاحب چاههاي بدر به اختلاف از بدر بن قريش بن بدر، از اسلاف قبيله قريش[8]، بدر بن يخلد بن نضر بن کنانه[9]، مردي از جهينه با نام بدر[10] و نيز مردي از بنيالنار[11] ياد کردهاند.
شهرت قليب بدر به سبب آن است که در پايان جنگ بدر٭ (سال دوم) به دستور پيامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)، اجساد برخي از سران مشرکِ کشته شده در جنگ، همچون ابوجهل مخزومي، عُتبه و شيبه، فرزندان ربيعه، وليد بن عتبه[12]، به درون آن افکنده شد.[13] سپس پيامبر(صلی الله علیه و آله)، بالاي چاه، نام يکايک آنان را صدا زد و با آنها سخن گفت[14] و در پاسخِ اصحاب که از گفتوگوي پيامبر(صلی الله علیه و آله) با مردگان متعجب بودند، آنان را شنوا، اما در پاسخگويي ناتوان دانست.[15] پيامبر(صلی الله علیه و آله) اينان را اصحاب القليب خواند.[16] بر اين اساس، روز بدر نيز با نام يوم القليب خوانده شده است.[17]
با توجه به معناي قليب که گاه بر چاه متروک نيز اطلاق ميشود و نيز گزارش دفن کشتگان در اين چاه، به نظر اين چاه، برخلاف ديگر چاههاي بدر که در اين نبرد مورد استفاده مسلمانان قرار گرفت، فاقد آب بوده است.
برخي سفرنامه نويسان قرن هفتم و هشتم، در بازديد از اين مکان، تنها از وجود نخلستاني در مکان چاه خبر دادهاند.[18]
منابع
احسن التقاسيم في معرفة الاقاليم: محمد بن احمد المقدسي (م.380ق.)، قاهره، مکتبة مدبولي، 1411ق؛ الارج المسکي في التاريخ المکي: علي بن عبدالقادر الطبري (م.1070ق.)، تصحيح اشرف احمد جمال، مکه، مکتبه التجاريه، 1416ق؛ اعلام الوري باعلام الهدي: الفضل بن الحسن الطبرسي (468-548ق.)، تصحيح مؤسسة آل البيت لاحياء التراث، قم، مؤسسة آل البيت لاحياء التراث، 1417ق؛ الاماکن او ما اتفق لفظه و افترق مسماه من الامکنه: محمد بن موسي الحازمي (م.584ق.)، به کوشش حمد الجاسر، بينا، بيتا؛ امالي: السيد المرتضي (م.436ق.)، به کوشش سيد محمد بدرالدين النعساني حلبي، قم، مکتبة النجفي، 1403ق؛ امتاع الاسماع بما للنبي من الاحوال و الاموال و الحفدة و المتاع: احمد بن علي المقريزي (م.845ق.) به کوشش محمد عبدالحميد النميسي، بيروت، دار الکتب العلميه، 1420ق؛ انساب الاشراف: احمد بن يحيي البلاذري (م.279ق.)، تحقيق سهيل صادق زکار و رياض زرکلي، بيروت، دار الفکر، 1417ق؛ تاريخ الاسلام و وفيات المشاهير و الاعلام: شمسالدين محمد بن احمد الذهبي (م.748ق.)، به کوشش عمر عبدالسلام، بيروت، دار الکتاب العربي، 1410ق؛ تاريخ الطبري (تاريخ الامم و الملوک): محمد بن جرير الطبري (224-310ق.)، بيروت، دار الکتب العلميه، 1417ق؛ جمهرة انساب العرب: علي بن احمد بن حزم (384-456ق.)، به کوشش گروهي از علما، بيروت، دار الکتب العلميه، 1418ق؛ رحلة ابن جبير: محمد بن احمد بن جبير (م.614ق.)، بيروت، دار مکتبة الهلال، 1986م؛ رحلة ابن بطوطه (تحفة النظار في غرائب الامصار و عجائب الاسفار): ابن بطوطه (م.779ق.)، تحقيق عبدالهادي تازي، رباط، اکاديميه المملکه المغربيه، 1417ق؛ السنن الکبري: احمد بن الحسين البيهقي (384-458ق.)، بيروت، دار الفکر، 1416ق؛ السيرة النبويه: عبدالملک بن هشام (م.218ق.)، به کوشش محمد محيي الدين، قاهره، مکتبه محمد علي صبيح و اولاده، 1383ق؛ صحيح البخاري: محمد بن اسماعيل البخاري (م.256ق.)، به کوشش عبدالعزيز بن عبدالله بن باز، بيروت، دار الفکر، 1401ق؛ عمدة القاري: محمود بن احمد البدرالعيني (م.855ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي؛ فتح الباري شرح صحيح الامام ابيعبدالله محمد بن اسماعيل البخاري: ابن حجر العسقلاني (773-852ق.)، شرح عبدالعزيز بن عبدالله بن باز، تحقيق محمد فؤاد عبدالباقي و محبالدين خطيب، بيروت، دار المعرفه، بیتا؛ کتاب السنه: عمر بن ابي عاصم الشيباني (م.287ق.)، به کوشش محمد الباني، بيروت، المکتب الاسلامي، 1413ق؛ لسان العرب: محمد بن مکرم ابن منظور (630-711ق.)، قم، انتشارات ادب الحوزه، 1405ق؛ مسند الامام احمد بن حنبل: احمد بن حنبل (م.241ق.)، بيروت، دار الصادر، بيتا؛ المصباح المنير في غريب الشرح الکبير للرافعي: احمد بن محمد بن علي الفيومي (م.770ق.)، قم، دار الهجره، 1405ق؛ المصنّف في الاحاديث و الآثار: عبدالله بن محمد بن ابي شيبه (م.235ق.)، به کوشش سعيد محمد اللحام، دار الفکر، 1409ق؛ معجم البلدان: ياقوت بن عبدالله الحموي (م.626ق.)، بيروت، دار صادر، 1995م؛ معجم ما استعجم من اسماء البلاد و المواضع: عبدالله بن عبدالعزيز البکري (م.487ق.)، به کوشش السقاء، بيروت، عالم الکتب، 1403ق؛ معجم معالم الحجاز: عاتق بن غيث البلادي، دار مکه، 1398ق؛ المغازي: محمد بن عمر الواقدي (م.207ق.)، به کوشش مارسدن جونس، بيروت، مؤسسة الاعلمي، 1409ق؛ من لايحضره الفقيه: محمد بن علي بن بابويه (شيخ صدوق) (311-381ق.)، تحقيق و تصحيح علياکبر غفاري، قم، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ دوم، 1404ق.
[1]. معجم معالم الحجاز، ج1، ص189.
[2]. المصباح، ص512؛ لسان العرب، ج1، ص688؛ معجم البلدان، ج4، ص386، «قلب».
[3]. احسن التقاسيم، ص53؛ الارج المسکي، ص63.
[4]. نک: المغازي، ج1، ص51؛ تاريخ الطبري، ج2، ص29.
[5]. معجم ما استعجم، ج1، ص231.
[6]. السيرة النبويه، ج1، ص620.
[7]. السيرة النبويه، ج1، ص639؛ تاريخ الطبري، ج2، ص29، 37.
[8]. انساب الاشراف، ج11، ص80؛ جمهرة انساب الاشراف، ص11-12.
[9]. الاماکن، ص29.
[10]. معجم ما استعجم، ج1، ص231.
[11]. فتح الباري، ج7، ص234.
[12]. صحيح البخاري، ج3، ص234؛ المصنف، ج8، ص441؛ امتاع الاسماع، ج12، ص102.
[13]. اعلام الوري، ج1، ص171؛ عمدة القاري، ج15، ص105؛ امتاع الاسماع، ج12، ص142-143.
[14]. اعلام الوري، ج1، ص171؛ تاريخ الاسلام، ج2، ص62.
[15]. من لايحضره الفقيه، ج1، ص180؛ صحيح البخاري، ج5، ص9.
[16]. کتاب السنه، ص413؛ صحيح البخاري، ج1، ص132؛ السنن البيهقي، ج9، ص8.
[17]. مسند الامام احمد بن حنبل، ج6، ص209؛ المصنف، ج3، ص266؛ الامالي، ج2، ص18.
[18]. رحلة ابن جبير، ص148؛ رحلة ابن بطوطه، ج1، ص365.