حج پياده: پيمودن مسير حج با پاي پياده
حج پياده، طي کردن راه با پاي پياده به قصد انجام دادن مناسک حج يا عمره است. همچنين در برخي اعمال و عبادات مربوط به حج و حرمين پا برهنه بودن توصيه شده است. در قرآن کريم در آيه 27 سوره حجّ/22 (يَأْتُوكَ رِجالاً وَ عَلى كُلِّ ضامِرٍ)، از حج پياده «رجالاً» در برابر حج سواره «و علي کلّ ضامر»؛ «سوار بر شترران باريکاندام [چالاک]»، ياد شده است. برخي مفسران تقدم آن را بر حج سواره، در اين آيه، دليل اهميت و برتري آن بر حج سواره دانستهاند.[1] در احاديث نيز به فضيلت حج پياده تصريح شده است.[2] در روايات پيادهروي به سوي کعبه، محبوبترين عبادت نزد خداوند خوانده شده و پاداشي بزرگ براي حج پياده ذکر شده است.[3]
متون حديثي و تفسيري، از حج پياده حضرت آدم(علیه السلام) به صورت مکرّر و با اعداد گوناگون (30، 70 و 1000)[4] و نيز از حج پياده حضرت ابراهيم(علیه السلام) و حضرت اسماعيل(علیه السلام) [5] گزارش دادهاند. بنا بر روايتي از ابن عباس، حواريون عيسي(علیه السلام) در سفر حجشان، هنگامي که به حرم رسيدند، به احترام آن پيادهروي کردند.[6] بر پايه برخي روايات، پيامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و صحابه نيز مسير مدينه تا مکه را پياده طي کردند.[7]
منابع حديثي شيعه[8] و اهل سنت[9] از سفرهاي متعدد حج امام حسن مجتبي(علیه السلام) (20 تا 25 بار) با پاي پياده و گاه با پاي برهنه حکايت دارند. درباره امام حسين(علیه السلام) نيز گزارشهايي مشابه وجود دارد.[10] بنا بر منابع تاريخي و حديثي امام سجاد(علیه السلام) هم مسير ميان مکه و مدينه را با پاي پياده (در مدت 20 روز) ميپيموده است.[11] در روايتي از پيامبر(صلی الله علیه و آله) برتري پيادگان در حج بر سواران، به برتري ماه شب چهارده بر ستارگان تشبيه شده است[12]؛ نقل شده که امام صادق(علیه السلام) براي شماري از اصحاب خود که پياده عازم مکه بودند، دعا فرمود.[13] بر پايه روايات امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نيز هر ساله با پاي پياده حج ميگزارد.[14] از حج پياده برخي عالمان هم نمونههايي گزارش شده است.[15]
بر پايه احاديث، برهنه بودن پا هنگام ورود به حرم و نيز در حال طواف، مشمول پاداش است و سيره معصومان نيز چنين بوده است.[16] بنا بر روايتي از پيامبر(صلی الله علیه و آله)، هفتاد تن از پيامبران الهي در حجگزاري خود به احترام حرم، مسير ذي طوي تا مکه را با پاي برهنه پيمودهاند.[17] به نظر برخي روايتگران، از جاي پاي موجود در مقام ابراهيم(علیه السلام) نيز بر ميآيد که آن حضرت، هنگام بناي کعبه و قرار گرفتن روي اين سنگ، پابرهنه بوده است.[18]
از احاديث بر ميآيد که حکمت پابرهنگي هنگام زيارت، تواضع و خشوع در برابر خداوند است.[19] حج با پاي برهنه از بارزترين نشانههاي خضوع و تذلّل در پيشگاه خداوند به شمار رفته است.[20] همچنانکه سفر حج، با پاي پياده، نمايانگر تواضع بنده و انقطاع او از مظاهر دنيا دانسته شده است.[21]
در شماري از منابع، فضيلت پابرهنگي در مکانهاي مقدس، همچون حرم مطهر امامان بقيع(علیهم السلام) از آيه 12 سوره طه /20 (فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً) استنباط شده است.[22] برهنگي پا از آداب زيارت برخي معصومان[23] و پيادهروي به سوي مزار آنان، داراي ثواب بسيار[24] شمرده شده است.
احکام حج با پاي پياده: به نظر مشهور فقيهان امامي، وجود مرکب براي سفر حج (راحله) شرط تحقّق استطاعت و وجوب حج است و با فقدان آن، حج واجب نميشود. اما در صورت دارا بودن شرایط وجوب و استطاعت، به جا آوردن حج بدون استفاده از وسيله نقليه و با پاي پياده مجزي و صحيح است.[25] البته در برتري حج پياده بر حج سواره، اختلاف وجود دارد که ناشي از وجود رواياتي دال بر برتري هر يک از اين دو بر ديگري است.[26] برخي فقيهان، در مقام جمع ميان اين دو دسته روايات، گفتهاند که حج پياده، چنانچه موجب ضعف و اخلال به اداي عبادت نگردد، بهتر از حج سواره است[27]؛ ولي در غير اين صورت يا در صورتي که پيادهروي ناشي از بخل و فرار از پرداخت هزينه وسيله نقليه باشد، حج سواره برتر است.[28] همچنين برخي، روايات دال بر برتري حج پياده را بر افضل بودن اداي مناسک با پاي پياده، پس از رسيدن به مکه، حمل کردهاند.[29] وجوه ديگري نيز در مقام جمع ميان اين روايات در فقه امامي مطرح شده است.[30]
از منظر فقيهان شافعي[31]، حنفي[32] و حنبلي[33] اداي حجة الاسلام با پاي پياده، بر کسي که توانايي تأمين وسيله نقليه را ندارد، واجب نيست؛ مگر اينکه ـ به نظر شافعيان و حنبليان ـ فاصله فرد تا مکه کمتر از مسافت قصر (شکسته شدن نماز) يا ـ به نظر حنفيان ـ حجگزار از اهالي مکه باشد. دليل آنان تفسير استطاعت به زاد (توشه) و راحله (وسيله نقليه) در سخن پيامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) است. اما مالکيان[34] و معدودي از فقهاي امامي[35]، انجام دادن حجة الاسلام را با پاي پياده، بر کسي که توانايي راه رفتن داشته باشد، واجب شمردهاند؛ هرچند توانايي تهيه وسيله نقليه را نداشته باشد. برخي مالکيان در اين باره به آيه 27 حجّ/22 استناد کردهاند.[36] (← استطاعت)
در فقه حنفي و حنبلي، به استناد ذکر پيادگان پيش از سوارگان در آيه 27 سوره حجّ/22 و احاديث[37]، حج پياده برتر از حج سواره به شمار رفته است[38]؛ ولي فقهاي شافعي و مالکي، به استناد حج سواره پيامبر(صلی الله علیه و آله)، حج سواره را برتر از حج پياده دانستهاند.[39] به تصريح شماري از منابع فقهي، اختلاف نظر درباره فضيلت اداي حج پياده در عمره نيز وجود دارد.[40]
در منابع فقهي، بر پياده بودن حجگزار هنگام اداي برخي عبادات مربوط به حج و عمره تأکيد شده است. اين عبادات عبارتند از:
- ورود به مکه[41]؛
- طواف[42]؛
- سعي[43]؛
- رفتن به سوي مواقف[44]؛
- هنگام وقوف در مشعرالحرام (براي صروره يعني کسي که نخستين حج خود را به جا ميآورد)[45]؛
- هنگام رمي جمرات: به نظر مشهور فقيهان امامي، به استناد احاديث[46]، رمي پياده مستحب و برتر از رمي به صورت سواره است.[47] شماري ازحنفيان بر آنند که رملي که پس از آن رمي ديگران باشد، مستحب است پياده انجام شود[48] و برخي فقيهان متأخر حنفي به استناد وجود حالت خشوع، رمي پياده را مطلقا برتر شمردهاند.[49] شافعيان، رمي روزهاي 11 و 12 ذيحجه و مالکيان، رمي روزهاي 11-13 ذيحجه را به صورت پياده مستحب دانستهاند.[50]
ـ همه مناسک حج.
به نظر مالکيان پياده بودن در تمام مناسک حج، جز وقوف در عرفات و رمي جمره عقبه، مستحب است.[51]
نذر حج پياده: از ديدگاه مشهور فقيهان امامي، نذر حج پياده صحيح و اداي آن واجب است.[52] اداي حج توسط نذرکننده، به صورت سواره، با وجود توان بر پياده روي، به استناد احاديث[53] نذر را ساقط نکرده و اعاده حج را، در صورت معين نشدن سال حج در نذر، واجب ميسازد. در اين حج، لازم است مسافتي که در حج اول سواره طي شده، پياده پيموده شود.[54] برخي اماميان بر آنند که در اعاده حج بايد همه مسير (چه مسافتي که در حج نخست پياده طي شده و چه مسافتي که سواره طي شده) با پاي پياده پيموده شود.[55] به نظر بيشتر اماميان، در فرض ناتواني حجگزار از پيادهروي و پيمودن مسير به صورت سواره در بخشي از راه، کفارهاي بر عهده او نخواهد بود[56] و معدودي از آنان، در چنين صورتي، پرداخت کفاره را واجب دانستهاند.[57] همچنين ناتواني از حج پياده به سبب وجود موانع، وجوب آن را ساقط ميکند.[58] به تصريح برخي فقيهان امامي در غير موارد اضطرار، سوار شدن بر کشتي، در مقام اداي نذر حج پياده، جايز نيست و در فرض اضطرار نيز لازم است حجگزار در کشتي بايستد[59]؛ به نظر برخي فقيهان امامي، چنانچه اين اضطرار از زمان نذر موجود باشد، نذر منعقد نميگردد.[60] شماري از اماميان انعقاد نذر حج پياده را منوط به افضل بودن حج پياده بر حج سواره دانستهاند.[61]
به نظر برخي فقيهان حنفي[62] و مالکي[63]، پيادهروي در حج، با نذر يا قسم واجب ميشود و در اين صورت، اگر حج به شکل سواره ادا شود، بايد اعاده گردد و در صورت اعاده نشدن، لازم است حيواني به عنوان کفاره قرباني شود.
از ديگر موضوعات درباره نذر حج پياده، تعيين نقطه آغاز و پايان پيادهروي در اداي اين نذر است. بيشتر فقهاي امامي[64] و اهل سنت[65] به ادلهاي چون احاديث و فهم عرفي، نقطه آغاز حرکت در حج پياده را محل سکونت نذرکننده شمرده و برخي هم آن را محل نذر دانستهاند.[66] شماري از اماميان[67] و اهل سنت[68] آغاز وجوب پيادهروي را زمان احرام تعيين کردهاند.
در اين باره اقوال ديگري نيز مطرح شده است.[69] درباره پايان موضع پيادهروي نيز اقوال مختلفي ذکر شده است؛ از جمله: طواف افاضه[70]، طواف نساء[71] و رمي جمرات.[72] البته به تصريح برخي فقيهان، موضوع ابتدا و انتهاي مسير پيادهروي در حج نذري، هنگامي مطرح ميشود که نذر کننده در نذر خود اين دو مکان را مشخص نکرده باشد.[73] گفتني است بر پايه فقه امامي، نذر پيادهروي به سوي مسجدالنبي و حرم امامان(علیهما السلام) و نيز براي اداي مناسک عمره هم الزامآور است.[74]
حج و زيارت با پاي برهنه: بسياري از فقهاي امامي نذر حج با پاي برهنه را، به شرط توانايي و ضرر نداشتن، صحيح شمرده و آن را منعقد ميدانند.[75] به تصريح بسياري از آنان وصيت به چنين حجي نيز نافذ است.[76] ولي معدودي از آنان، به استناد حديثي که در آن پيامبر(صلی الله علیه و آله) زني را که نذر کرده بود با پاي برهنه عازم مکه شود، به سوار شدن بر مرکب امر فرمود، اين نذر را نامشروع دانسته و بر آنند که چنين نذري منعقد نميشود.[77]
به نظر برخي فقهاي اهل سنت، التزام به نذر حج با پاي برهنه، ضروري نيست و نذرکننده ميتواند با کفش مسير حج را بپيمايد.[78]
در منابع حديثي و فقهي برهنه بودن پا در برخي از مقدمات يا واجبات حج و عمره مستحب شمرده شده است؛ از جمله:
1. ورود به حرم: فقيهان امامي برهنگي پا، هنگام وارد شدن به حرم را مستحب دانستهاند؛ از جمله مستندات آنان در اين باره، روايت ابان بن تغلب است که طبق آن، امام صادق(علیه السلام) هنگام ورود به حرم کفشهاي خود را درآورد و برهنه بودن پا را در اين وضع، مشمول پاداشي فراوان دانست. روايتي مشابه از سيره امام باقر(علیه السلام) هم نقل شده است.[79]
2. ورود به مکه: به نظر فقهاي امامي[80] و بسياري از شافعيان[81]، مستحب است حجگزار، هنگام ورود به مکه، پابرهنه باشد. برخي اماميان، مستند اين حکم را رواياتي[82] دانستهاند که بر ورود به مکه، همراه با تواضع، تأکيد کردهاند.[83]
3. ورود به مسجدالحرام: اماميان، به استناد احاديث[84]، بر آنند که مستحب است احرامگزار با پاي برهنه به مسجدالحرام وارد شود.[85]
4. ورود به کعبه: فقهاي امامي[86]، حنفي[87]، شافعي[88]، و حنبلي[89]، به استناد احاديث[90]، بر آنند که ورود به کعبه با پاي برهنه مستحب است. برخي از فقيهان امامي اين استحباب را به مردان اختصاص داده[91] و برخي ديگر، بر استحباب پا برهنگي در خصوص صروره، تأکيد کردهاند.[92]
5. طواف: به نظر فقهاي امامي[93] و شافعي[94] طواف با پاي برهنه مستحب است.
6. وقوف در مشعرالحرام: فقهاي امامي، با استناد به احاديثي[95]، وقوف به مشعرالحرام با پاي برهنه را براي صروره مستحب دانستهاند.[96] برخي فقها اين استحباب را براي غير صروره نيز قائلند.[97] شيخ مفيد اين استحباب را به مردان اختصاص داده است.[98]
افزون بر موارد ياد شده، پابرهنه بودن هنگام به جا آوردن برخي عبادات، از جمله هنگام خارج شدن براي نماز عيد فطر، نماز عيد قربان و نيز نماز جمعه، مستحب به شمار رفته است.[99]
منابع
احکام القرآن: احمد بن علي الجصاص (م.370ق.)، به کوشش قمحاوي، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1405ق؛ احکام النساء: شيخ مفيد محمد بن محمد بن النعمان (336-413ق.)، تحقيق مهدي نجف، بيروت، دار المفيد، 1414ق؛ اخبار مکة في قديم الدهر و حديثه: محمد بن اسحاق الفاکهي (م.275ق.)، به کوشش عبدالملک بن عبدالله بن دهيش، بيروت، دار خضر، 1414ق؛ اخبار مکة و ما جاء فيها من الآثار: محمد بن عبدالله الازرقي (م.248ق.)، به کوشش رشدي الصالح ملحس، مکه، دار الثقافه، 1415ق؛ اخلاق و آداب در حج و زيارت: محمد تقي رهبر، تهران، مشعر، 1383ش؛ الارشاد في معرفة حجج الله علي العباد: شيخ مفيد محمد بن محمد بن النعمان (336-413ق.)، تحقيق مؤسسة آل البيت لاحياء التراث، بيروت، دار المفيد، 1414ق؛ الاستبصار فيما اختلف من الاخبار: محمد بن حسن الطوسي (385-460ق.)، به کوشش سيد حسن موسوي الخرسان، تهران، دار الکتب الاسلاميه، 1363ش؛ الامالي: محمد بن علي بن بابويه (شيخ صدوق) (311-381ق.)، تصحيح قسم الدراسات الاسلاميه مؤسسه البعثه، تهران، بنياد بعثت، 1417ق؛ الانصاف في معرفة الراجح من الخلاف علي مذهب الامام احمد بن حنبل: علي بن سليمان المرداوي (م.885ق.)، به کوشش محمد حامد فيقي، بيروت، دار احياءالتراث العربي، 1377ق؛ الانوار البهية في تاريخ الحجج الالهيه: عباس قمي (1254-1319ش.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1417ق؛ البحر الرائق (شرح کنز الدقائق): زينالدين بن ابراهيم بن نجيم (م.970ق.)، به کوشش زکريا عميرات، بيروت، دار الکتب العلميه، 1418ق؛ بدائع الصنائع في ترتيب الشرائع: ابوبکر بن مسعود الکاشاني (م.587ق.)، پاکستان، المکتبة الحبيبيه، 1409ق؛ براهين الحج للفقهاء و الحجج: رضا مدني کاشاني، کاشان، المدرسة العلمية المدني؛ البرهان في علوم القرآن: بدرالدين محمد بن عبدالله الزرکشي (م.794ق.)، تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، احياءالکتب العربيه، 1376ق؛ البيان و التحصيل: محمد بن احمد القرطبي (م.450ق.)، به کوشش محمد حجي و ديگران، بيروت، دار الغرب الاسلامي، 1408ق؛ تاريخ مدينة دمشق: علي بن الحسن بن عساکر (م.571ق.)، به کوشش علي شيري، بيروت، دار الفکر، 1415ق؛ التبيان في تفسير القرآن: محمد بن حسن الطوسي (385-460ق.)، به کوشش احمد حبيب قصير عاملي، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1963م؛ تبيين الحقائق شرح کنز الدقائق: عثمان بن علي الزيعلي (م.743ق.)، القاهره، دار الکتب الاسلامي، 1313ق؛ تحرير الاحکام الشرعيه علي مذهب الاماميه: حسن بن يوسف حلي (648-726ق.)، به کوشش ابراهيم بهادري، قم، انتشارات مؤسسه امام صادق، 1420ق؛ تحرير الوسيله: سيد روح الله خميني (م.1368ش.)، نجف، دار الکتب العلميه، 1390ق؛ تذکرة الفقهاء: حسن بن يوسف حلي (648-726ق.)، قم، مؤسسة آل البيت لاحياء التراث، 1414-1423ق؛ تفسير سمرقندي (بحرالعلوم): محمد بن احمد السمرقندي (م.375ق.)، به کوشش محمود مطرجي، بيروت، دار الفکر؛ تلخيص الحبير في تخريج احاديث الرافعي الکبير: ابن حجر العسقلاني، بيروت، دار الفکر، بيتا؛ التنبيه في الفقه الشافعي: ابي اسحاق فيروزآبادي (م.476ق.)، به کوشش احمد حيدر، بيروت، عالم الکتب، 1403ق؛ الثمر الداني علي رسالة القيرواني: صالح بن عبدالله الأبي الازهري (م.1330ق.)، بيروت، مکتبة الثقافيه، بيتا؛ جامع المدارک في شرح المختصر النافع: سيد احمد الخوانساري (م.1405ق.)، به کوشش غفاري، تهران، مکتبة الصدوق، 1405ق؛ جامع المسائل: محمد تقي بهجت، قم، شفق، 1426ق؛ جامع المقاصد في شرح القواعد: علي بن حسين الکرکي (م.940ق.)، انتشارات مؤسسه آل البيت لاحياء التراث،، 1411ق؛ الجامع للشرائع: يحيي بن سعيد حلي (601-690ق.)، قم، مؤسسه سيدالشهداء، 1405ق؛ جرعهاي از صهباي حج: جوادي آملي، تهران، مشعر، 1386 ش؛ جواهر الکلام في شرح شرائع الاسلام: محمد حسين نجفي (م.1266ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، بیتا؛ حاشية الدسوقي: محمد بن احمد الدسوقي (م.1230ق.)، احياء الکتب العربيه؛ حاشية رد المحتار علي الدر المختار: شرح التنوير الابصار في فقه مذهب الامام ابيحنيفه النعمان، محمد امين بن عابدين (م.1252ق.)، بيروت، دار الفکر، 1415ق؛ الحاوي الکبير في فقه مذهب الامام الشافعي: علي بن محمد الماوردي (م.450ق.)، بيروت، دار الفکر، بيتا؛ حواشي العلامتين عبدالحميد الشرواني و احمد بن قاسم العبادي علي تحفة المنهاج بشرح المنهاج ابن حجر الهيثمي: الشرواني (م.1301ق.)و العبادي (م.994ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، بيتا؛ الخصال المحموده و المذمومه: محمد بن علي بن بابويه (شيخ صدوق) (311-381ق.)، به کوشش علياکبر غفاري، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1410ق؛ الدر المختار: علاءالدين محمد بن علي الحصکفي (م.1088ق.)، بيروت، دار الفکر، 1415ق؛ درر الحکام شرح غرر الاحکام: ملا خسرو محمد بن فرامرز (م.885ق.)، دار الاحياء الکتب العربيه؛ الدروس الشرعية في فقه الاماميه: محمد بن مکي (م.786ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1412ق؛ دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضايا و الاحکام: نعمان بن محمد المغربي (م.363ق.)، تحقيق آصف بن علي اصغر فيضي، قاهره، دار المعارف، 1383ق؛ دليل الناسک: السيد محسن الطباطبائي، به کوشش السيد محمد القاضي، نجف، دار الحکمه، 1416ق؛ ذخيرة المعاد: محمدباقر سبزواري (م.1090ق.)، انتشارات مؤسسه آل البيت لاحياء التراث، 1427ق؛ رساله ابن ابي زيد: القيراواني (م.389ق.)، به کوشش صالح عبدالسميع، بيروت، المکتبه الثقافة؛ الرسائل العشر: احمد بن محمد بن فهد الحلي (757-841ق.)، به کوشش سيد مهدي رجايي، قم، انتشارات کتابخانه آيتالله العظمي مرعشي نجفي، 1409ق؛ الروضة البهية في شرح اللمعة الدمشقيه: زينالدين بن علي، شهيد ثاني (911-966ق.)، تحقيق سيد محمد کلانتر، قم، مکتبة داوري، 1410ق؛ رياض المسائل في بيان احکام الشرع بالدلائل: سيد علي طباطبائي (م.1231ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1412ق؛ السرائر الحاوي لتحرير الفتاوي: محمد بن احمد بن ادريس (م.598ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1411ق؛ السنن الکبري: احمد بن الحسين البيهقي (384-458ق.)، بيروت، دار الفکر، 1416ق؛ الشرح الکبير: عبدالرحمن بن قدامه (م.682ق.)، بيروت، دار الکتب العلميه؛ شرح فروع الکافي: محمد هادي بن محمد صالح مازندراني (م.1120ق.)، به کوشش محمد جواد محمودي و محمد حسين درايتي، قم، انتشارات دارالحديث، 1429ق؛ العروة الوثقي: سيد محمدکاظم طباطبايي يزدي (1247-1337ق.)، بيروت، مؤسسة الاعلمي، 1409ق؛ علل الشرائع و الاحکام: محمد بن علي بن بابويه (شيخ صدوق) (311-381ق.)، به کوشش سيد محمد صادق بحرالعلوم، نجف، مکتبة الحيدريه، 1385ق؛ عيون اخبار الرضا: محمد بن علي بن بابويه (شيخ صدوق) (311-381ق.)، تحقيق حسين اعلمي، بيروت، مؤسسة الاعلمي، 1404ق؛ عيون الحقائق الناظره: حسين آل عصفور (م.1216ق.)، قم، النشر الاسلامي، 1410ق؛ غاية المرام و حجة الخصام: هاشم بن سليمان البحراني (م.1107ق.)، به کوشش عاشور؛ غايه المراد في شرح نکت الارشاد، محمد بن مکي (734-786ق.)، تحقيق گروهي از محققان، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1414 – 1421ق؛ الفتاوي الهنديه في مذهب الامام الاعظم ابي حنيفه النعمان: گروهي از علما زير نظر نظامالدين بلخي، بيروت، دار الفکر، 1310ق؛ فتح الباري شرح صحيح الامام ابيعبدالله محمد بن اسماعيل البخاري: ابن حجر العسقلاني (773-852ق.)، شرح عبدالعزيز بن عبدالله بن باز، تحقيق محمد فؤاد عبدالباقي و محبالدين خطيب، بيروت، دار المعرفه، بیتا؛ فتح العزيز: عبدالکريم بن محمد رافعي قزوينی (م.623ق.)، دار الفکر؛ الفصول المهمة في تأليف الامه: سيد عبدالحسين شرفالدين (م.1376ق.)، تهران، بعثت؛ فقه الحج بحوث استدلاليه في الحج: لطف الله صافي گلپايگاني، قم، مؤسسه سيدة المعصومه، 1423ق؛ فقه الصادق عليه السلام: سيد محمد صادق حسيني روحاني، قم، دار الکتاب، 1413ق؛ قواعد الاحکام في معرفة الحلال و الحرام: حسن بن يوسف حلي (648-726ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1413ق؛ الکافي في فقه الامام احمد: عبدالله بن قدامه (م.620ق.)، بيروت، دار الکتب العلميه، 1414ق؛ الکافي في فقه اهل المدينه: يوسف بن عبدالله بن عبدالبر (368-463ق.)، بيروت، دار الکتب العلميه، 1407ق؛ الکافي: محمد بن يعقوب کليني (م.329ق.)، به کوشش علياکبر غفاري، تهران، دار الکتب الاسلاميه، 1375ش؛ کامل الزيارات: جعفر بن محمد بن قولويه (م.367ق.)، به کوشش القيومي، قم، نشر الفقاهه، 1417ق؛ کتاب الحج: سيد محمود حسيني شاهرودي، نجف، مطبعة القضاء، 1382ش؛ کشاف القناع عن متن الاقناع: منصور بن يونس البهوتي (م.1052ق.)، به کوشش محمد حسن محمد اسماعيل شافعي، بيروت، دار الکتب العلميه، 1418ق؛ کشف اللثام: محمد بن الحسن الفاضل الهندي (م.1137ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1416ق؛ کمالالدين و تمام النعمه: محمد بن علي بن بابويه (شيخ صدوق) (311-381ق.)، به کوشش علياکبر غفاري، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1405ق؛ لوامع صاحبقراني: محمد تقي المجلسي، قم، اسماعيليان، 1414ق؛ المبسوط في فقه الاماميه: محمد بن حسن الطوسي (385-460ق.)، به کوشش محمدباقر بهبودي و سيد محمدتقي کشفي، تهران، مکتبة المرتضويه، 1351ش؛ المبسوط: محمد بن احمد السرخسي (م.483ق.)، بيروت، دار المعرفه، 1406ق؛ مجمع الفائدة و البرهان في شرح ارشاد الاذهان: مقدس اردبيلي احمد بن محمد (م.993ق.)، به کوشش مجتبي عراقي و حسين يزدي و علي پناه اشتهاردي (1296-1387ش.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1403ق؛ المجموع شرح المهذب: يحيي بن شرف النووي (631-676ق.)، بيروت، دار الفکر؛ المحاسن: احمد بن محمد بن خالد البرقي (م.274ق.)، به کوشش سيد جلالالدين محدث ارموي، تهران، دار الکتب الاسلاميه، 1326ش؛ المحرر في الفقه: عبدالسلام بن عبدالله (م.652ق.)، الرياض، مکتبة المعارف: 1404ق؛ مختصر المزني: اسماعيل بن يحيي المزني (م.263ق.)، بيروت، دار المعرفه، بيتا؛ المختصر النافع في فقه الاماميه (النافع في مختصر الشرائع): جعفر بن حسن محقق حلي (602-676ق.)، تهران، بنياد بعثت، 1410ق؛ مختلف الشيعه في احکام الشريعه: حسن بن يوسف حلي (648-726ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1412ق؛ مدارک الاحکام في شرح شرائع الاسلام: سيد محمد بن علي موسوي عاملي (956 – 1009ق.)، قم، مؤسسة آل البيت لاحياء التراث، 1410ق؛ المدونة الکبري: روايت سحنون بن سعيد التنوخي عن عبدالرحمن بن قاسم عن ابي عبدالله مالک بن انس، قاهره، دار السعاده، بيتا؛ مرآة العقول في شرح اخبار آل الرسول: محمد باقر المجلسي (1037-1110ق.)، به کوشش سيد هاشم رسولي محلاتي، تهران، دار الکتب الاسلاميه، 1363ش؛ مسالک الافهام الي تنقيح شرائع الاسلام: زينالدين بن علي، شهيد ثاني (911-966ق.)، قم، انتشارات معارف اسلامي، 1416ق؛ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل: حسين نوري الطبرسي (1254-1320ق.)، قم، مؤسسة آل البيت لاحياء التراث، 1408ق؛ المستدرک علي الصحيحين: محمد بن عبدالله الحکام النيسابوري (م.405ق.)، به کوشش مرعشلي، بيروت، دار المعرفه، 1406ق؛ مستدرکات اعيان الشيعه: سيد حسن امين، بيروت، دار التعارف، 1408ق؛ مستند الشيعة في احکام الشريعه: احمد بن محمد مهدي النراقي (1185-1245ق.)، قم، مؤسسة آل البيت لاحياء التراث، 1415ق؛ مصباح الهدي في شرح العروة الوثقي: محمدتقي آملي (م.1391ق.)، تهران، انتشارات فردوسي، 1380ق؛ مطالب أولي النهي: مصطفي الرحيباني (م.1243ق.)، دمشق، المکتب الاسلامي، 1961م؛ المعتبر في شرح المختصر: جعفر بن حسن محقق حلي (602-676ق.)، قم، انتشارات سيد الشهداء، 1364ش؛ معتمد العروة الوثقي: محاضرات الخويي (1317-1413ق.)، به کوشش رضا خلخالي، قم، انتشارات مدرسه دار العلم، 1404ق؛ المعجم الکبير: سليمان بن احمد الطبراني (260-360ق.)، به کوشش حمدي عبدالمجيد السلفي، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1405ق؛ مغني المحتاج الي معرفة معاني الفاظ المنهاج: محمد بن احمد الشربيني (م.977ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1377ق؛ المقنع: محمد بن علي بن بابويه (شيخ صدوق) (311-381ق.)، قم، انتشارات مؤسسة الامام الهادي، 1415ق؛ المقنعه: شيخ مفيد محمد بن محمد بن النعمان (336-413ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1410ق؛ مکه و مدينه تصويري از توسعه و نوسازي: عبيدالله محمد امين کردي، ترجمه صابري، مشهد، 1382ش؛ مکه و مدينه تصويري از توسعه و نوسازي: عبيدالله محمد امين کردي، تهران، مشعر، 1380 ش؛ من لايحضره الفقيه: محمد بن علي بن بابويه (شيخ صدوق) (311-381ق.)، تحقيق و تصحيح علياکبر غفاري، قم، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ دوم، 1404ق؛ مناسک حج: محمد اسحاق الفياض، قم، عزيزي، 1418ق؛ مناقب آل ابيطالب: ابن شهر آشوب (م.588ق.)، به کوشش گروهي از اساتيد نجف، نجف، المکتبه الحيدريه، 1376ق؛ منتهي المطلب في تحقيق المذهب: حسن بن يوسف حلي (648-726ق.)، مشهد، انتشارات بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي، 1414ق؛ المهذب: عبدالعزيز بن نحرير البراج (م.481ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1406ق؛ مواهب الجليل: محمد بن محمد الحطاب الرعيني (م.954ق.)، به کوشش زکريا عميرات، بيروت، دار الکتب العلميه، 1416ق؛ موسوعه طبقات الفقهاء: جعفر سبحاني، قم، مؤسسه امام صادق، 1418ق؛ النجوم الظاهره: ابن تغري بردي الاتابکي (م.874ق.)، مصر، وزارة الثقافة والارشاد القومي؛ النهاية في مجرد الفقه و الفتاوي: محمد بن حسن الطوسي (385-460ق.)، بيروت، دار الکتاب العربي، 1400ق؛ نيل الاوطار: شرح منتقي الاخبار من الحاديث سيد الاخيار، محمد بن علي الشکوکاني (م.1255ق.)، بيروت، دار الجيل، 1973م؛ الهدايه (في الاصول و الفروع): محمد بن علي بن بابويه (شيخ صدوق) (311-381ق.)، قم، انتشارات مؤسسة الامام الهادي، 1418ق؛ وسائل الشيعه (تفصيل وسائل الشيعة الي تحصيل مسائل الشريعه): محمد بن الحسن الحر العاملي (1033-1104ق.)، به کوشش عبدالرحيم رباني شيرازي، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1403ق؛ الوسيلة الي نيل الفضيله: محمد بن علي بن حمزه (م.560ق.)، به کوشش الحسون، قم، مکتبة النجفي، 1408ق.
[1]. احکام القرآن، ج5، ص65؛ البرهان، ج3، ص249؛ زبدة البيان، ص224.
[2]. الاستبصار، ج2، ص141-142؛ الفصول المهمه، ج2، ص175-176.
[3]. من لايحضره الفقيه، ج2، ص218؛ الخصال، ج1، ص35؛ المحاسن، ج1، ص70.
[4]. من لايحضره الفقيه، ج2، ص229؛ عيون اخبار الرضا، ج1، ص220.
[5]. علل الشرائع، ج2، ص423؛ تفسير سمرقندي، ج2، ص456؛ التبيان، ج7، ص309.
[6]. اخبار مکه، الازرقي، ج2، ص137؛ تاريخ مدينة دمشق، ج68، ص70.
[7]. اخبار مکه، الفاکهي، ج1، ص392-393.
[8]. الامالي، ص244؛ الاستبصار، ج2، ص141-142.
[9]. اخبار مکه، الفاکهي، ج1، ص394-397؛ المستدرک علی الصحيحين، ج3، ص169؛ السنن البيهقي، ج4، ص331.
[10]. المحاسن، ج1، ص70؛ اخبار مکه، الفاکهي، ج1، ص397؛ المعجم الکبير، ج3، ص115.
[11]. الارشاد، ج2، ص144؛ مناقب، ج3، ص280-281؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص31.
[12]. اخبار مکه، الفاکهي، ج1، ص398.
[13]. المحاسن، ج2، ص355؛ وسائل الشيعه، ج11، ص408.
[14]. الکافي، ج1، ص332؛ کمال الدين، ص472-473؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص32-33.
[15]. النجوم الزاهره، ج9، ص327؛ مستدرکات اعيان الشيعه، ج3، ص68؛ موسوعه طبقات الفقهاء، ج3، ص84.
[16]. المحاسن، ج1، ص68؛ الکافي، ج4، ص398، 412.
[17]. تلخيص الحبير، ج7، ص275.
[18]. مکه و مدينه تصويري از توسعه و نوسازي، ص162.
[19]. الکافي، ج4، ص398؛ تهذيب، ج5، ص97.
[20]. فقه الحج، ج2، ص66-67.
[21]. اخلاق و آداب در حج، ص88؛ جرعهاي از صهباي حج، ص43.
[22]. جواهر الکلام، ج19، ص283؛ جرعهاي از صهباي حج، ص258.
[23]. کامل الزيارات، ص255، 363، 392؛ تهذيب، ج6، ص54، 86.
[24]. الانوار الالهيه، ص130.
[25]. المبسوط في فقه الاماميه، ج1، ص302؛ المختصر النافع، ص75-76؛ مدارک الاحکام، ج7، ص79-80.
[26]. نک: تهذيب، ج5، ص11-13.
[27]. المقنعه، ص385؛ المبسوط في فقه الاماميه، ج1، ص302؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص94-95.
[28]. من لايحضره الفقيه، ج2، ص218-219؛ منتهي المطلب، ج10، ص116-117؛ مسالک الافهام، ج2، ص150، 151.
[29]. شرح فروع الکافي، ج5، ص321.
[30]. نک: تهذيب، ج5، ص12-13؛ لوامع صاحبقراني، ج7، ص126-128.
[31]. فتح العزيز، ج7، ص7-12؛ مغني المحتاج، ج1، ص463؛ الحاوي الکبير، ج4، ص13.
[32]. بدائع الصنائع، ج2، ص122؛ البحر الرائق، ج2، ص548؛ حاشية رد المحتار، ج2، ص506.
[33]. الشرح الکبير، ج3، ص170؛ کشاف القناع، ج2، ص450؛ الانصاف، ج3، ص402-403.
[34]. نک: بدائع الصنائع، ج2، ص122؛ مواهب الجليل، ج3، ص457-458؛ البيان و التحصيل، ج4، ص12.
[35]. المعتبر، ج2، ص752؛ منتهي المطلب، ج10، ص77؛ مناسک حج، ص10-12.
[36]. البيان و التحصيل، ج4، ص12.
[37]. المستدرک علی الصحيحين، ج1، ص461.
[38]. المبسوط، سرخسي، ج4، ص131؛ کشاف القناع، ج2، ص572-573؛ حاشية رد المحتار، ج2، ص681.
[39]. المجموع، ج7، ص91؛ مواهب الجليل، ج3، ص514-515؛ حاشية الدسوقي، ج2، ص10.
[40]. مواهب الجليل، ج3، ص516.
[41]. الوسيله، ص172؛ المجموع، ج8، ص6؛ الحاوي الکبير، ج4، ص308.
[42]. المجموع، ج8، ص14، 27؛ کشاف القناع، ج2، ص564.
[43]. المبسوط في فقه الاماميه، ج1، ص361؛ مواهب الجليل، ج3، ص516.
[44]. مواهب الجليل، ج3، ص516.
[45]. لوامع صاحبقراني، ج8، ص440.
[46]. الکافي، ج4، ص486؛ تهذيب، ج5، ص267.
[47]. تحرير الاحکام، ج2، ص11؛ مدارک الاحکام، ج8، ص13؛ جواهر الکلام، ج19، ص110.
[48]. المبسوط، سرخسي، ج4، ص23؛ البحر الرائق، ج2، ص612؛ الدر المختار، ج2، ص574.
[49]. البحر الرائق، ج2، ص613؛ حاشية رد المحتار، ج2، ص574.
[50]. المدونة الکبري، ج1، ص423؛ المجموع، ج8، ص242؛ مواهب الجليل، ج4، ص178-179.
[51]. مواهب الجليل، ج3، ص516.
[52]. مرآة العقول، ج17، ص164؛ الروضة البهيه، ج2، ص182.
[53]. الاستبصار، ج2، ص149.
[54]. المقنعه، ص441، 565؛ السرائر، ج3، ص61؛ جواهر الکلام، ج35، ص384.
[55]. المختصر النافع، ص76؛ مختلف الشيعه، ج4، ص379؛ جواهر الکلام، ج35، ص385.
[56]. المقنعه، ص441، 565؛ السرائر، ج3، ص61.
[57]. المبسوط في فقه الاماميه، ج1، ص302؛ وسائل الشيعه، ج23، ص322.
[58]. العروة الوثقي، ج4، ص527؛ تحرير الوسيله، ج1، ص390.
[59]. العروة الوثقي، ج4، ص527.
[60]. تحرير الوسيله، ج1، ص390.
[61]. غاية المراد، ج3، ص446-447؛ عيون الحقائق، ج2، ص262؛ جواهر الکلام، ج35، ص383.
[62]. البحر الرائق، ج3، ص132-133؛ حاشية رد المحتار، ج2، ص507.
[63]. المدونة الکبري، ج1، ص465-466؛ رساله ابن ابي زيد، ص433؛ الثمر الداني، ص433.
[64]. قواعد الاحکام، ج3، ص287؛ کشف اللثام، ج9، ص86؛ الروضة البهيه، ج2، ص181.
[65]. المبسوط، سرخسي، ج4، ص131؛ مختصر المزني، ص297؛ مواهب الجليل، ج4، ص512، 515.
[66]. مختلف الشيعه، ج8، ص189-190؛ مجمع الفائدة و البرهان، ج6، ص122؛ عيون الحقائق، ج2، ص262.
[67]. مدارک الاحکام، ج7، ص103؛ جواهر الکلام، ج35، ص383؛ العروة الوثقي، ج4، ص526.
[68]. فتح الباري، ج11، ص511؛ نيل الاوطار، ج9، ص148؛ الکافي في فقه اهل المدينه، ص201.
[69]. نک: مصباح الهدي، ج11، ص276؛ کتاب الحج، ج1، ص419-420؛ فقه الصادق، ج9، ص326.
[70]. الکافي في فقه اهل المدينه، ص201.
[71]. الدروس الشرعيه، ج1، ص319؛ غاية المرام، ج1، ص398.
[72]. الروضة البهيه، ج2، ص181؛ مدارک الاحکام، ج7، ص103؛ جواهر الکلام، ج35، ص386.
[73]. تحرير الوسيله، ج1، ص390؛ معتمد العروة الوثقی، ج1، ص449؛ جامع المسائل، ج2، ص223.
[74]. الجامع للشرائع، ص424-425؛ تحرير الاحکام، ج4، ص356.
[75]. ذخيرة المعاد، ج1، ص566؛ العروة الوثقي، ج4، ص524-525.
[76]. العروة الوثقي، ج4، ص588؛ مصباح الهدي، ج11، ص351-352؛ براهين الحج للفقهاء و الحجج، ج2، ص194-195.
[77]. الدروس الشرعيه، ج1، ص317؛ الرسائل العشر، ص196.
[78]. مغني المحتاج، ج4، ص364؛ حواشي الشرواني، ج10، ص89.
[79]. الکافي، کليني، ج4، ص398؛ تهذيب، ج5، ص97؛ تذکرة الفقهاء، ج8، ص79.
[80]. المبسوط في فقه الاماميه، ج1، ص355؛ الوسيله، ص172؛ تحرير الاحکام، ج1، ص579.
[81]. فتح العزيز، ج7، ص276-375؛ المجموع، ج8، ص6؛ مغني المحتاج، ج1، ص483.
[82]. الکافي، کليني، ج4، ص401.
[83]. جواهر الکلام، ج19، ص283؛ جامع المدارک، ج2، ص491.
[84]. الکافي، کليني، ج4، ص401؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص204؛ تهذيب، ج5، ص167.
[85]. النهايه، ص235؛ تحرير الاحکام، ج1، ص585-586؛ الدروس الشرعيه، ج1، ص319.
[86]. المقنع ص290؛ المهذب ج1، ص263؛ السرائر، ج1، ص614؛ جواهر الکلام، ج20، ص61-62.
[87]. درر الحکام، ج1، ص232؛ تبيين الحقائق، ج2، ص37؛ الفتاوي الهنديه، ج1، ص235.
[88]. التنبيه، ج1، ص79؛ المجموع، ج8، ص269.
[89]. مطالب اولي النهي، ج2، ص439؛ المحرر في الفقه، ج1، ص248.
[90]. الکافي، کليني، ج4، ص528؛ تهذيب، ج5، ص276؛ تلخيص الحبير، ج7، ص275.
[91]. احکام النساء، ص33.
[92]. قواعد الاحکام، ج1، ص449؛ رياض المسائل، ج7، ص145-146.
[93]. المهذب، ج1، ص233؛ السرائر، ج1، ص570؛ دليل الناسک، ص264.
[94]. مغني المحتاج، ج1، ص487؛ حواشي الشرواني، ج10، ص89.
[95]. الکافي، کليني، ج4، ص468-469؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص545.
[96]. تذکرة الفقها، ج8، ص201-202؛ جامع المقاصد، ج3، ص227-228؛ جواهر الکلام، ج19، ص83.
[97]. جامع المدارک، ج2، ص544؛ مستند الشيعه، ج13، ص84.
[98]. احکام النساء، ص33.
[99]. دعائم الاسلام، ج1، ص182؛ منتهي المطلب، ج6، ص44.