حِجر اسماعيل: مدفن حضرت اسماعيل(علیه السلام) در جوار کعبه
حِجر اسماعيل بر محوطه نيمدايرهاي شکل، در جهت شمال غربي کعبه، روبهروي ناودان کعبه اطلاق ميشود.[1] اين محوطه با ديواري به ارتفاع 32/1 متر و پهناي 52/1 متر مشخص شده است. فاصله ديوار ياد شده از ناودان طلا، حدود 8/6 متر است و محدودهاي به طول 44/8 متر ميان رکن عراقي و شامي (غربي) را دربرگرفته است.[2] (تصویر شماره 26)
بر اساس روايتهاي ديني، تاريخچه ايجاد حجر، به زمان ساخت کعبه به دست حضرت ابراهيم(علیه السلام) برميگردد. نقلهاي متفاوت و گاه ناهمگوني درباره سبب ساخت حجر وجود دارد. برخي از گزارشها از پناه گرفتن اسماعيل(علیه السلام) از آفتاب سوزان در اين قسمت خبر داده[3]، و شايد در همين راستا حجر را خانه وي معرفي ميکنند.[4] اين در حالي است که برخي از روايتها ساخت اوليه حجر را به حضرت ابراهيم(علیه السلام) و با هدف محافظت از گوسفندان اسماعيل(علیه السلام) بيان کردهاند.[5]
روايتهاي اسلامي، از تدفين برخي از انبياي الهي در حجر، بدون اشاره به نام ايشان، خبر دادهاند. بر اساس اين گزارشها جنازه اسماعيل، مادرش هاجر و برخي از دختران وي، در اين مکان دفن شدهاند.[6]
حجر همواره مورد توجه مکيان بوده و خبرهايي از جلوس عبدالمطلب در حجر[7]، نزاعهاي لفظي ميان پيامبر(صلی الله علیه و آله) و مشرکان قريش در اين مکان[8]، و نيز اجتماع آنان براي تصميمگيري بر ترور آن حضرت[9] وجود دارد. تعدد رؤياهاي منتسب به بزرگاني همچون عبدالمطلب[10]، و پيامبر[11] نشان از مناسب بودن اين مکان براي استراحت پس از انجام عبادت دارد.
گزارشهاي مربوط به تعيين حجر، به عنوان نقطه آغازين معراج پيامبر(صلی الله علیه و آله)[12]، برگزاري برخي از سخنرانيهاي آن حضرت[13]، حضور ائمه شيعه در مناسبتهاي مختلف، و دعا و مناجات ايشان در اين مکان[14]، نشان از مکانت فوقالعاده حجر نزد بزرگان دين دارد.
برخي با استناد به حديثي منسوب به پيامبر(صلی الله علیه و آله) خطاب به عايشه[15]، بر اين باورند که قسمتي از حجر کنوني اسماعيل، جزو کعبه بوده که به جهت ناتواني مالي قريش، در بازسازي کعبه در سال پنجم پيش از بعثت، در حجر داخل شده[16] و حتي نامگذاري حجر را متناسب با سنگچين مشخصکننده قسمت باقي مانده از کعبه و منع افراد از ورود به آن دانستهاند.[17]
عبدالله بن زبير در سال64ق. در بازسازي کعبه، قسمت ياد شده را به کعبه ملحق کرد. ولي حجاج بن يوسف، پس از کسب اجازه از عبدالملک بن مروان (حک:65-86ق.) در سال 74ق. بناي کعبه را به شکل قبلي آن بازگرداند.[18] مساحت حجر، از آن زمان تاکنون، بدون تغيير مانده است.
منابع از سنگفرش حجر به سال 140ق. به فرمان منصور عباسي (حک:136-158ق.)[19] و بازسازي آن به سال 164ق. به دستور مهدي عباسي (حک: 158-169ق.)[20] خبر دادهاند. بازسازيهاي ديگري در سالهاي 1040، 1260 و1283ق.، در دوره سلاطين عثماني، انجام شد.[21]
در سال 852ق.، سلطان چقمق چرکسي (حک:842-857ق.) براي اولين بار جامهاي براي پوشاندن حجر اسماعيل(علیه السلام)، به همراه جامه کعبه، ارسال کرد که در سال بعد مورد استفاده قرار گرفت.[22]
کيفيت طواف و همچنين خواندن نمازهاي واجب و مستحب در حجر، مورد اختلاف فقهاي شيعه و سني قرار گرفته و ريشه اين اختلاف، به تفاوت ديدگاه ايشان در احتساب يا عدم احتساب حجر، به عنوان بخشي از کعبه است.[23]
علماي اماميه، به اتفاق آراء، حجر را داخل در طواف قرار داده و در صورت ورود به حجر در حال طواف، حکم به اعاده آن دادهاند.[24] فقهاي اهل سنت نيز طواف را در بيرون حجر جايز دانستهاند و تنها ابوحنيفه ورود به آن را مخل طواف نميداند.[25]
منابع
اخبار مکة و ما جاء فيها من الآثار: محمد بن عبدالله الازرقي (م.248ق.)، به کوشش رشدي الصالح ملحس، بيروت، دار الاندلس، 1416ق؛ الاعلاق النفيسه: احمد بن عمر بن رسته (قرن3ق.)، بيروت، دار صادر، 1892م؛ الام: محمد بن ادريس الشافعي (م.204ق.)، بيروت، دار الفکر، 1403ق؛ بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار: محمد باقر المجلسي (1037-1110ق.)، تصحيح محمدباقر بهبودي و سيد ابراهيم ميانجي و سيد محمدمهدي موسوي خرسان، بيروت، دار احياء التراث العربي و مؤسسة الوفاء، 1403ق؛ البداية و النهاية في التاريخ: اسماعيل بن عمر بن کثير (700-774ق.)، به کوشش علي شيري، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1408ق؛ بصائر الدرجات في علوم آل محمد: محمد بن الحسن الصفار (م.290ق.)، به کوشش محسن کوچه باغي تبريزي، تهران، اعلمي، 1404ق؛ التاريخ القويم لمکة و بيت الله الکريم: محمد طاهر الکردي، تصحيح عبدالملک بن عبدالله بن دهيش، بيروت، دار خضر، 1420ق؛ تاريخ و آثار اسلامي مکه و مدينه: اصغر قائدان، تهران، مشعر، 1386ش؛ تفسير العياشي: محمد بن مسعود العياشي (م.320ق.)، تحقيق رسولي محلاتي، تهران، مکتبة العلمية الاسلاميه، 1380ق؛ تفسير القمي: علي بن ابراهيم قمي (م.307ق.)، به کوشش سيد طيب موسوي جزائري، قم، دار الکتاب، 1404ق؛ حجر اسماعيل: محمد امين پور اميني، تهران، مشعر، 1388ش؛ الخلاف في الاحکام: محمد بن حسن الطوسي (385-460ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1407ق؛ سعد السعود للنفوس، سيد بن طاوس (589-664ق.)، قم، شريف رضي، 1363ش؛ السيرة النبويه: عبدالملک بن هشام (م.8- 213ق.)، تحقيق محمد محيالدين عبدالحميد، قاهره، مکتبة محمد علي صبيح، 1383ق؛ صحيح ابن خزيمه: محمد بن خزيمه (م.311ق.)، تحقيق محمد مصطفي الاعظمي، بيروت، المکتب الاسلامي، 1424ق؛ صحيح مسلم بشرح النووي (المنهاج في شرح صحيح مسلم بن الحجاج): يحيي بن شرف النووي (631-676ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي؛ الطبقات الکبري: محمد بن سعد (م.230ق.)، بيروت، دار الصادر، 1409ق؛ الغيبه: محمد بن حسن الطوسي (385-460ق.)، به کوشش عباد الله تهراني و علي احمد ناصح، قم، انتشارات المعارف الاسلاميه، 1411ق؛ الکافي: محمد بن يعقوب کليني (م.329ق.)، به کوشش علياکبر غفاري، تهران، دار الکتب الاسلاميه، 1375ش؛ مجمع الفائدة و البرهان في شرح ارشاد الاذهان: مقدس اردبيلي احمد بن محمد (م.993ق.)، به کوشش مجتبي عراقي و حسين يزدي و علي پناه اشتهاردي (1296-1387ش.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1403ق؛ مرآة الحرمين: ابراهيم رفعت پاشا (م.1353ق.)، تهران، انتشارات مشعر؛ معجم البلدان: ياقوت بن عبدالله الحموي (م.626ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1399ق؛ المغازي: محمد بن عمر الواقدي (م.207ق.)، به کوشش مارسدن جونس، بيروت، مؤسسة الاعلمي، 1409ق؛ المناقب: موفق بن احمد خوارزمي (484-568ق.)، به کوشش مالک محمودي، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1411ق؛ منائح الکرم في اخبار مکه و البيت و ولاه الحرم: علي بن تاجالدين السنجاري (م.1125ق.)، تحقيق جميل عبدالله محمد المصري، مکه، جامعة ام القري، 1419ق؛ ميقات حج (فصلنامه): تهران، حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت؛ الهداية علي مذهب الامام احمد: ابوالخطاب الکلوذاني، تحقيق عبداللطيف هميم و ماهر ياسين الفحل، مؤسسة غراس، 1425ق؛ وسائل الشيعه (تفصيل وسائل الشيعة الي تحصيل مسائل الشريعه): محمد بن الحسن الحر العاملي (1033-1104ق.)، به کوشش عبدالرحيم رباني شيرازي، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1403ق.
[1]. التاريخ القويم، ج2، ص569.
[2]. مرآة الحرمين، ج1، ص266؛ التاريخ القويم، ج2، ص576.
[3]. تاريخ و آثار اسلامي مکه و مدينه، ص117.
[4]. الکافي، ج4، ص210.
[5]. اخبار مکه، ج1، ص64-65؛ وسائل الشيعه، ج13، ص355.
[6]. الکافي، ج4، ص210؛ السيرة النبويه، ج1، ص5.
[7]. الطبقات الکبري، ج1، ص82.
[8]. السيرة النبويه، ج1، ص289-290.
[9]. المغازي، ج1، ص125.
[10]. السيرة النبويه، ج1، ص142؛ البداية و النهايه، ج2، ص244.
[11]. سعد السعود، ص100؛ بحار الانوار، ج18، ص317.
[12]. سعد السعود، ص100؛ بحار الانوار، ج18، ص317.
[13] تفسير القمي، ج1، ص379.
[14]. تفسير العياشي، ج2، ص337؛ الغيبه، ص259؛ بصائر الدرجات، ص373.
[15]. صحيح ابن خزيمه، ج2، ص1413؛ صحيح مسلم، ج2، ص968.
[16]. التاريخ القويم، ج2، ص573.
[17]. معجم البلدان، ج2، ص221.
[18]. الاعلاق النفيسه، ص30؛ اخبار مکه، ج1، ص214.
[19]. اخبار مکه، ج1، ص313؛ منائح الکرم، ج2، ص92.
[20]. اخبار مکه، ج1، ص313-314؛ التاريخ القويم، ج2، ص579.
[21]. التاريخ القويم، ج2، ص579.
[22]. التاريخ القويم، ج2، ص578.
[23]. نک: حجر اسماعيل، ص42-61؛ نک: ميقات الحج، ج8، ص111، «حجر اسماعيل».
[24]. الخلاف، ج2، ص324؛ مجمع الفائدة و البرهان، ج7، ص79.
[25]. الام، ج2، ص193؛ الهدايه، ص190.