حجة الاسلام: حج واجب بر هر مسلمان مستطيع
حجة الاسلام حجي است که بر هر فرد، بر اساس فرمان مستقيم و ابتدايي اسلام، با شرايطي، تنها يکبار در طول عمر واجب ميشود.[1] بر اين اساس، ممکن است حجة الاسلام، براي مکلفي، حج تمتّع٭ و براي ديگري، حج افراد٭ يا حج قران٭ (از تقسيمات ديگر حج) باشد.
حجة الاسلام، در مقابل حج نذري و مانند آن است که با نذر و مانند آن بر مکلف واجب ميشود. اين اصطلاح در کلام فقيهان شيعه [2]و سني[3] نيز به همين معنا به کار رفته است. ريشه اين کاربرد را، علاوه بر روايات متعدد شيعه[4]و سني[5]، روايت مورد اتفاق هر دو مذهب ميدانند که حج را يکي از ارکان و پايههاي اسلام دانسته است.[6]
فقيهان شيعه[7] و اهل سنت[8]، علاوه بر شرايط عمومي تکليف، يعني عقل، قدرت، بلوغ، شرط استطاعت٭ خاص حج را براي وجوب حجة الاسلام لازم ميدانند. استطاعت حج، خود، به چهار عنصر مالي، امنيتي، بدني و زماني تقسيم ميشود که درمورد هرکدام، به تفصيل، بحث و بررسي شده است. شايان ذکر است که به دست آوردن استطاعت حج واجب نيست. بر اين اساس اگر کسي بدون داشتن هرکدام از اين شرطها به حج برود، حجي که انجام داده، حجة الاسلام نبوده و در صورتي که بعدها اين شرايط محقق شود، نميتواند به انجام آن بسنده نمايد.[9]
منابع
الام: محمد بن ادريس الشافعي (م.204ق.)، بيروت، دار الفکر، 1403ق؛ الامالي: محمد بن حسن الطوسي (385-460ق.)، تصحيح محققان بنياد بعثت، قم، دار الثقافه، 1414ق؛ البحر الرائق شرح کنز الدقائق: زينالدين ابن نجيم الحنفي (م.970ق.)، تحقيق زکريا عميرات، بيروت، دار الکتب العلميه، 1418ق؛ جواهر الکلام في شرح شرائع الاسلام: محمد حسين نجفي (1200-1266ق.)، تحقيق عباس قوچاني، بيروت، دار احياء التراث العربي، بیتا؛ السرائر الحاوي لتحرير الفتاوي: محمد بن احمد بن ادريس (م.598ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1411ق؛ صحيح البخاري: محمد بن اسماعيل البخاري (م.256ق.)، به کوشش عبدالعزيز بن عبدالله بن باز، بيروت، دار الفکر، 1401ق؛ الصحيح: مسلم بن الحجاج (م.261ق.)، بيروت، دار الفکر؛ فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت عليهمالسلام: جمعي از پژوهشگران زير نظر سيد محمود هاشمي شاهرودي، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامي، 1426ق؛ قواعد الاحکام في معرفة الحلال و الحرام: حسن بن يوسف حلي (648-726ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1413ق؛ الکافي: محمد بن يعقوب کليني (م.329ق.)، به کوشش علياکبر غفاري، تهران، دار الکتب الاسلاميه، 1375ش؛ المبسوط: محمد بن احمد السرخسي (م.483ق.)، بيروت، دار المعرفه، 1406ق؛ المجموع شرح المهذب: يحيي بن شرف النووي (631-676ق.)، بيروت، دار الفکر؛ المعجم الکبير: سليمان بن احمد الطبراني (260-360ق.)، به کوشش حمدي عبدالمجيد السلفي، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1405ق؛ المغني: عبدالله بن قدامه (م.620ق.)، بيروت، دار الکتاب العربي؛ من لايحضره الفقيه: محمد بن علي بن بابويه (شيخ صدوق) (311-381ق.)، تحقيق و تصحيح علياکبر غفاري، قم، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ دوم، 1404ق.
[1]. السرائر، ج1، ص506-507؛ قواعد الاحکام، ج1، ص397؛ المجموع، ج7، ص7-9.
[2]. من لايحضره الفقيه، ج2، ص429، 438؛ الکافي، ج4، ص277.
[3]. الام، ج2، ص119-120؛ المغني، ج3، ص159-162.
[4]. الکافي، ج2، ص18؛ الامالي، ص124.
[5]. صحيح البخاري، ج1، ص8؛ صحيح مسلم، ج1، ص34؛ المعجم الکبير، ج12، ص239.
[6]. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بيت (علیهم السلام)، ج3، ص242.
[7]. السرائر، ج1، ص507؛ جواهر الکلام، ج17، ص229.
[8]. البحر الرائق، ج2، ص546-549؛ المبسوط في فقه الاماميه، ج4، ص163-164؛ المغني، ج3، ص159-162.
[9]. شرائع الاسلام، ج1، ص164-165؛ جواهر الکلام، ج17، ص248.