• صفحه اصلی
  • درباره ما
    • پژوهشکده در یک نگاه
    • هیئت امنا
    • ریاست
    • معاونت ها
    • شورای پژوهشی
    • جوایز و افتخارات
  • فعالیت ها
    • نشست های علمی
    • ارتباط با مراکز علمی
  • گروه های علمی
    • گروه اخلاق و اسرار
    • گروه تاریخ و سیره
    • گروه فقه و حقوق
    • گروه کلام و معارف
    • واحد احیای میراث
    • دفتر پژوهشکده در خراسان
    • واحد بقیع‌پژوهی
  • آثار
    • کتاب ها
    • نشریات
    • نرم افزارها
    • ویکی حج
    • دانشنامه حج و حرمین
    • دانشنامه عتبات
    • موسوعه رد شبهات
    • مجموعه آثار حج خونین
  • کتابخانه، موزه و اسناد
    • کتابخانه
    • موزه
    • اسناد
  • خدمات پژوهشی
    • بانک اطلاعاتی نقد وهابیت
    • اولویت های پژوهشی
    • کتابشناسی حج و زیارت
    • خاطرات حج و زیارت
    • پاسخ به شبهات
    • حمایت از پایان نامه ها
    • فرم ها
    • درس خارج فقه حج
  • افراد
  • آرشیو
/ خدمات پژوهشی / خاطرات حج و زیارت / دکتر محمود فرهودی
×

ارسال ایمیل

در حال ارسال اطلاعات
لطفا تیک "من ربات نیستم" را بزنید !
تعداد بازدید : 822
دکتر محمود فرهودی
راوی : دکتر محمود فرهودی
مقصد : سرزمین وحی
تاریخ سفر : 1366 شمسی
منبع : دوهفته نامه پیام انقلاب، شماره 198، 18 مهر 1366

خاطرات سفر حج

دکتر محمود فرهودی

خاطراتی از جمعه خونین مکه

بی‌اعتنایی به آیات قرآن و شکستن حرمت امن الهی و کشتار هولناک زائران بی‌دفاع بیت الله الحرام با توجه به آنکه هر روز ابعاد تازه‌تری از این جنایت روشن می‌شود مسئله‌ای نیست که به فراموشی سپرده شود و از یادها برود. در این شماره یکی از خوانندگان عزیز مجله برادر دکتر محمود فرهودی دانشیار دانشکده پزشکی مشهد خاطرات خویش از حوادث خونین مکه را که شخصاً شاهد بوده‌اند را به رشته تحریر درآورده‌اند که از نظر گرامی شما می‌گذرد:

من هم این افتخار را داشتم که همچون قطره‌ای در دریای امت اسلامی در تظاهرات برائت از مشرکین برادران و خواهران مسلمان ایرانی و غیر ایرانی در مکه مکرمه، امسال شرکت داشته باشم. بعد از ظهر روز جمعه 9/5/66 برابر 4 ذی‌الحجه حدود 5/4 از محل کار هیئت پزشکی «حج» با گروه پزشکی برای پیوستن به راهپیمایی برائت از مشرکین حرکت کردیم، در طول راه شعارهایی با استناد به آیاتی از قرآن مجید می‌دادیم تا اینکه به سیل تظاهرکنندگان پیوستیم قسمتی از پیام امام بزرگوارمان خطاب به حجاج بیت الله الحرام به زبان عربی قرائت شد. آنگاه سخنرانی برادر جناب آقای کروبی نماینده محترم امام در حج شروع شد که در ارتباط با پیام امام و هشدار به امریکا در مورد شرارت‌هایش در خلیج فارس بود. جمعیت با شعارهای اسلامی «الله اکبر الله اکبر لا اله الا الله محمد رسول الله»، «یا ایها المسلون اتحدوا اتحدوا»، «الموت لامریکا»، «الموت لاسرائیل»، «الموت لروسیا»، «افغان افغان ضد الظلم و العدوان»، «صهیون صهیون جیش محمد قادمون» و پس از آتش زدن پرچم امریکا به طرف حرم حرکت کردند. در این موقع از بلندگوی اصلی راهپیمائی بیان شد که به قرار گزارش رسیده یکی از هلیکوپترهای امریکایی بر روی ناو هواپیمابر حامل آن در خلیج فارس فرو افتاد. جمعیت غریو الله اکبر الله کبر سر دادند که مزدوران امریکایی آل سعود جنایتشان شروع شد. نزدیکی‌های پل حجون (امتداد شعب ابوطالب) که روی آن را مأمورین امنیتی سعودی اشغال کرده بودند که از چفیه‌های قرمز با خال‌های سفید مشخص می‌شدند، بودیم که مشاهده کردم برادرانی با آثار شکستگی در سر و پیراهن و صورت آغشته به خون و بعضاً چهره‌ای رنگ پریده در خلاف مسیر حرکت عادی جمعیت می‌آیند. چون در سال‌های قبل نیز درگیری‌های نسبتاً مختصر پلیس حجاز با مردم بود که فقط چند نفر در جریان تظاهرات زخمی می‌شدند سابقه داشت، ابتدا فکر شد که این درگیری نیز ممکن است محدود باشد امام تعداد برادران مجروح مرتباً افزایش می‌یافت احساس شد که قسمتی از جمعیت در حال برگشتن است، صدای تیراندازی پراکنده شنیده می‌شد و ارتباط با مرکز شعاردهنده کاملاً قطع شده بود که برادران بیان داشتند مزدوران جنایتکار سعودی با پرتاب سنگ‌های بزرگ و تکه‌های آهن و سطل‌های بزرگ پر از شن از قسمت‌های مختلف ساختمان چند طبقه مشرف بر خیابان که محل پارکینگ قبلی اتومبیل‌ها بود و حمله با باطوم و همچنین پرتاب گاز شیمیائی راه پیشروی جمعیت به طرف حرم امن الهی را سد کردند. در همین موقع بود که ناگهان بدن غرق به خون و بیهوش برادر جوان و برومندی را در وسط جمعیت مشاهده نمودم که در روی دست مردم به طرف محل بعثه امام، میان معابده برگشت داده می‌شد تا با آمبولانس او را به بیمارستان ببرند و من هم به جمعی که این برادر را می‌بردند پیوستم و بدن غرقه در خون و بیهوش این برادر را به سهم خود حمل کردم و احساس کردم که این برادر به احتمال زیاد شهید شده است. جمعیت به واسطه فشردگی زیاد بدن مطهر این برادر را به کندی پیش می‌برد. در همین هنگام پرتاب گازهای خفه کننده از طرف نظامیان سعودی به طرف مردم در طرف بعثه امام نیز جمعیت را از ادامه مسیر بازداشت و عده‌ای از برادران به واسطه حالت خفگی در اثر گاز سمی دیگر قادر به حمل آن برادر نبودند و شهید از دست جمعیت فرو افتاد و جمعیت از کنار و احیاناً از روی برادر شهیدشان عبور کردند....

شلیک گلوله مرتباً شدیدتر می‌شد و به صورت مداوم درآمده و صدای رگبار گلوله از هر طرف مخصوصاً از بالای ساختمان‌های اطراف شنیده می‌شد. جمعیت برای رهایی از محاصره چند بار موج گرفت و به طرف نظامیان مزدور به حالت اعتراض جلو رفت اما هر بار نظامیان با پرتاب گاز سمی و گلوله بر روی جمعیت محاصره را ادامه دادند. شلیک گلوله مرتباً شدیدتر می‌شد و به صورت مداوم درآمده و صدای رگبار گلوله از هر طرف مخصوصاً از بالای ساختمان‌های اطراف شنیده می‌شد. اکنون محلی که قرار داشتیم نزدیک آخرین خطوط تماس با فاصله‌ای حدود 150-200 متری از نظامیان مزدور سعودی در طرف بعثه امام نزدیک میدان معابده بود. با اینکه مواظب پرتاب گاز شیمیایی بودم و همراه با مردم تا حدودی از محل اصابت آن سعی در دور شدن می‌کردیم که بیشتر در چند متری فاصله جمعیت می‌افتاد ولی گاز به سرعت منتشر می‌شد و مرا نیز به درجاتی گرفت و یکباره احساس تهوع شدید و سستی زیاد در اندام پیدا نمودم و حالت عدم قدرت ایستادن در وضعی که فشار جمعیت آن قدر بود که فقط می‌شد ایستاد که برادری مقداری آب از قمقه‌اش به من هم داد که صورتم را شستم و فهمیدم که این گاز از نوع اشک‌آور معمولی نیست.

زیرا سوزش زیادی در چشم ایجاد نکرد بلکه بیشتر حالت تهوع و استفراغ شدید و سستی اندام موردی که بیشتر در گازهای ارگانو فسفره جنگی دیده می‌شود، بوده است. یاد 17 شهریور تهران و ده دی ما سال 57 در مشهد در ذهنم مجسم شد که مزدوران رژیم ستم‌شاهی نیز در آن روزها جنایت مشابهی هرچند در ابعاد کوچکتر انجام دادند همچنین عملاً مشاهده کردم که در حکومت آل سعود در حجاز از جمله در مکه هم مانند رژیم ستم‌شاهی در ایران حاکمیت اصلی با امریکا و از طریق او به اسرائیل وابسته است. و کشتار فلسطینیان مسلمان و مظلوم در «کفرقاسم» برایم مجسم شد و اینکه این مزدوران آل سعود تنها وسیله اجرای سیاست‌های امریکا و اسرائیل در منطقه هستند و از اسلام خارج شده‌اند و اگر دستور اربابشان نبود به تنهائی جرئت چنین جنایتی را در جوار حرم امن الهی نمی‌کردند.

در همین زمان بود که صحنه‌های دیگری را مشاهده کردم. برادر حدود 47 ساله‌ای گلوله‌ای به نزدیک مفصل بازوی راستش اصابت کرده بود و خونریزی شدید ادامه داشت و این برادر شهادتین را ادا می‌کرد، به تنهائی نتوانستم پارچه‌ای را که از شعارهای فرو افتاده روی زمین بود پاره کنم و برادران دیگر کمک کرده و آن پارچه را پاره کرده و بالای محل خونریزی بازوی این برادر بستم و با اینکه روپوش سفید پزشکی تنم بود و با حالت درخواست شدید به مزدوری که نزدیک جمعیت شده و در حال حمله با ضربات باتوم بود چند بار با صدای بلند به زبان عربی ساده گفتم: «مجروح، مشرف علی الموت، اجازه حمل الی المستشفی» اصلاً در او اثر نکرد، برادری که مجاورم بود جلو رفت و می‌خواست مسیر را برای مجروح باز کند که آن مزدور سعودی ضربه باتوم را با شدت و مکرر به طرف سرش فرود آورد که آن برادر به سرعت دستش را به طرف سرش بالا گرفت و ضربات باتوم استخوان‌های ساعدش را شکست. مدت 5/1 ساعت به همین ترتیب آن برادر مجروح و خواهر دیگری که حالش به هم خورده و افتاده بود را در نقطه‌ای بلندتر از سطح معمولی آسفالت نگهداشتیم. درگیری سنگین که حدود 4 ساعت ادامه داشت تمام شد و محاصره خاتمه پذیرفت، اما چون مخصوصاً ساعتی پس از شروع تیراندازی دیگر اجازه ورود به آمبولانس‌های هلال احمر جمهوری اسلامی ایران را برای حمل مجروحین و شهدایمان نمی‌دادند و در موردی شیشه‌های آن را با پرتاب سنگ و ضربات باتوم شکسته و همه سرنشینان آن را مجروح کردند ناچاراً آن برادر و خواهر را به کمک مردم پیاده به طرف بیمارستان هلال احمر جمهوری اسلامی ایران حمل کردیم و در مسیر راه یکی از درمانگاه‌های سعودی‌ها بود که مأمور امنیتی در جلوی آن ایستاده بود و و چون خیال کرد که مجروح را ممکن است به طرف آن درمانگاه ببریم با شدت حالت امتناع و بیان رد به خود گرفت در چنین صحنه‌ای از محاصره سنگین و همه جانبه جمعیت، پرتاب گازهای شیمیایی خفه کننده به میان آنان و پرتاب و اصابت سنگ‌های بزرگ و شلیک مستقیم گلوله بود که تعداد زیادی مخصوصا از خواهران اسلامی‌مان به زیر دست و پا افتادند و دیگر قدرت برخاستن نداشتند و شهید شدند... وقتی حدود ساعت 5/9 ـ شب به بیمارستان رسیدیم جمعیت زیادی برای یافتن عزیزان شهید یا مجروح‌شان به بیمارستان آمده بودند که عبور و مرور در آن مشکل شده بود و این وضع تا چند روز بعد نیز ادامه داشت. کادر پزشکی با احساس وظیفه‌ای بزرگ به رسیدگی به امور بیماران و مجروحین مشغول شدند و به این ترتیب شب‌هایی را به صبح آوردند در حالی که خطر حمله مزدوران مسلح سعودی به بیمارستان مخصوصاً در شب بعد از حادثه وجود داشت.

پزشکان درمانگاه شب را در حالتی سرکردند که هر لحظه خطر حمله مزدوران مسلح سعودی به بیمارستان وجود داشت. در بیمارستان یکی از برادران گفت تعدادی از جنازه‌های خواهران شهید در درمانگاه بیمارستان نگهداری می‌شود، به آنجا مراجعه کردم اطاقی حدود 5/3×4 متر در سه ردیف مملو از خواهران شهید دیدم که عموماً سنین متوسط و بالا داشتند و همگی به علت خفگی شهید شده بودند، تعداد شهیدان در آن اطاق 37 نفر بود چندین قالب یخ نیز به عنوان ایجاد سردخانه برای اجساد شهیدان در آن اطاق بیمارستان گذاشته شده بود.... در بیمارستان تعداد زیادی مخصوصاً از برادران را دیدم که تیر مستقیماً به دست‌ها و پاها و یا سینه آنها اصابت کرده بود و در مواردی نیز جراحات سنگین، شکستگی‌های متعدد استخوانی و فلج شدن یک طرف بدن به واسطه شکستگی شدید جمجمه در اثر باتوم و خونریزی مغزی ایجاد شده بود. از جمله برادر پزشکی از مشهد به نام دکتر مصطفی غرویان که جوان برومند و عزیزی است دچار ضربه و شکستگی جمجمه و خونریزی مغزی شده بود و دچار بیهوشی و اغماء حاصله از آن، و به طوری که چند روز بعد از به هوش آمدن و بهتر شدن حال عمویش از قول پزشکان و پرستاران فیلیپینی بیمارستان سعودی بیان می‌کرد، او را از جلوی سردخانه بیمارستان سعودی متوجه شدند که زنده است و برگرداندند و حدس می‌زند که ممکن است افرادی را نیز در آن حالت اغماء شدید قبل از شهادتشان، به داخل سردخانه‌ها انداخته باشند که این مسئله از نظر بین‌الملی نیز برای آنهایی که بوئی از انسانیت و اصالت‌های بشری برده باشند قابل توجه و پیگیری است: در بیمارستان تعداد مجروحین حدود پنج هزار نفر ارزیابی شد تعداد شهدا به درستی معلوم نبود که بعداً مراجع رسمی دولتی جمهوری اسلامی ایران حدود 320 شهید اعلام نمودند که تعداد خواهران شهید حدود دو برابر برادران شهید بوده است.

مأمورین امنیتی سعودی افرادی را که در تظاهرات جمعه خونین دستگیر کردند علاوه بر شکنجه‌های جسمی، روانی ـ پول توی جیب آنها را نیز در دیدند که این مسئله از نظر فساد پلیس عربستان قابل توجه است. جو پلیسی که در مکه حاکم بود، به مدینه نیز کشده شد.

در مدینه: در طول راه اتوبوس‌های حامل حجاج ایرانی را گاه 17 ـ 18 ساعت در آن هوای گرم در پاسگاه بازرسی پلیس نگه می‌داشتند و بدین ترتیب هم چندین نفر از برادران و خواهران گرمازده شدند و در حالت گرمازدگی و عوارض آن به بیمارستان حمل گردیدند. در مدینه نیز جو نظامی‌گری در تمام مدت اقامت حجاج ادامه داشت و حجاج ایرانی برای مشرف شدن به حرم رسول الله و نیز قبرستان بقیع محل دفن تعدادی از امامان بزرگوار مذهبمان، هر روز می‌بایست از جلوی صف نظامیان مزدور و وسائلشان مانند تانک نفربر عبور می‌کردند و گاه‌گاهی نیز مزدوران امنیتی مخصوصاً اگر زوار را به صورت انفرادی گیر می‌آوردند از داخل ماشین‌هایشان به طرف آنها سنگ پرتاب می‌کردند که در چندین مورد این زوار مصدوم ایرانی با سر شکسته و پیراهن خونین مردم ؟؟؟ به بیمارستان مراجعه می‌دادند که این مسأله یادآور دنائت کفار نسبت به مسلمانان در صدر اسلام بود. هنگام بازگشت گروه‌هائی از مردم و هیأت پزشکی حج به ایران در فرودگاه جده نیز به ماشین‌های نظامی و در حالی که مزدوران سعودی اسلحه‌هایشان را به طرف حجاج گرفته بودند تا پای پلکان هواپیما اسکورت نظامی کردند!؟

تبلیغات روزنامه‌ها: بعد از جنایت در مکه به تبلیغات وسیعی که نمودار آمادگی قبلی آنان بود دست زدند روزی‌نامه‌ای به زبان فارسی به نام عکاظ و نیز به زبان اردو، عربی، فرانسه و انگلیسی منتشر کردند که سراسر با توهین و افترا توأم بوده و برای ؟؟؟ جامعه و تزویر همه جانبه در امتداد زور و ـ پوشانیدن و معکوس جلوه دادن حقیقت که عموماً رایگان پخش می‌کردند و در اختیار افراد قرار می‌دادند، عکس‌هایی که به عنوان آلات قتاله ایرانی‌ها چاپ می‌کردند از جمله تعدادی ناخن‌گیر بود که از جیب حجاج درآوردند همچنین تعدادی کارد و چاقو که در حمله به آشپزخانه کاروان به دست آوردند. آنها توهین‌های بسیار وقیحانه با چاپ کاریکاتورهائی از امام امت مخصوصاً در یکی از روزنامه‌هایشان به نام (الجزیره) چاپ کردند که تنها شایسته خود حاکمان جنایت‌کارشان بود و بدین ترتیب می‌خواستند مراتب بردگی و بندگی خود را به امریکای جنایتکار برسانند.

تــــازه هــــا
  • محمود مروج
  • حجت‌الاسلام والمسلمين مصطفی پاینده
  • دکتر همایون علیدوستی
  • دکتر علی دارابی
  • عباس مهیار
  • آیت‌الله محمدعلی فیض گیلانی
پـــربـــازدیـــدهــــا
  • دکتر محمود فرهودی
  • ابوالفضل توکلی بینا
  • حجت‌الاسلام والمسلمين سیدمهدی علیزاده موسوی
  • دکتر علی دارابی
  • آیت‌ الله شیخ علی افتخاری گلپایگانی
  • عباس مهیار
حــــدیــــث روز
قم، خيابان 75 متری عمار یاسر، خیابان شهید آیت الّله قدوسی، ساختمان حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، طبقه پنجم
پست الکترونیک: info@hzrc.ac.ir
تلفن تماس: 37186 - 025
نمابر: 37769994 - 025
كد پستی: 3719158489

دسـتـرسـی سـریـع

  • دفتر پژوهشکده در خراسان
  • کتابخانه دیجیتالی حج
  • ویکی حج
  • سامانه نشریات
  • جستجو در کتابخانه
  • دانشنامه حج و حرمین
  • بانک اطلاعاتی نقد وهابیت
  • نقشه سایت
  • همایش‌های حج، جهان اسلام و حرمین شریفین

پـیـونـدهــای مـرتـبـط

  • دفتر مقام معظم رهبری
  • خبرگزاری حج
  • سازمان حج و زیارت
  • بقیع
  • لیست همه پیوندها