نويسنده وهابي ميگويد: يكي از افتراهاي شيعه اين است که ميگويند: وقتي حضرت آدم (علیه السلام) خداوند را به حق پنج نفر، يعني «محمد، علي، فاطمه، حسن و حسين (علیهم السلام)» خواند، خداوند توبه او را پذيرفت و شبيه آن را درباره حضرت نوح و يونس (علیهما السلام) نیز ميگويند و معناي «کلمات» در آيه (فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَات)[1] را همين اسماء پنج تن ميدانند.[2] سپس در نقد اين مطلب ميگويد «إذ ليس للأئمة وجود في حياة الأنبياء (علیهم السلام)»، (علت بطلان این ادعا این است که) امامان شیعه در زمان حیات انبیاء وجود نداشته اند.[3]
آنچه در كتابهاي حديثي شيعه آمده، اين است كه حضرت آدم براي پذيرش توبهاش به اهل بيت پيامبر (صلی الله علیه و آله) متوسل شد. اعتقاد به توسل انبياي الهي به پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و ائمه (علیهم السلام)، فقط ويژه شيعيان نيست، بلکه اهل سنت هم در کتابهاي خود از آن ياد کردهاند و روايتهايي را در اين باره آوردهاند. «حاکم نيشابوري»، از عمر بن خطاب نقل ميکند که پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) فرمود:
وقتي حضرت آدم خطا کرد، اين عبارت را خواند:
يا رب أسألك بحق محمد إلّا غفرت لي فقال الله يا آدم كيف عرفت محمداً ولم أخلقه بعد قال يا رب لأنك لما خلقتني بيدك ونفخت في من روحك رفعت رأسي فرأيت على قوائم العرش مكتوبا لا إله إلا الله محمد رسول الله فعلمت انك لم تضف إلى اسمك إلا أحب الخلق إليك فقال الله صدقت يا آدم إنه لأحب الخلق إليّ و إذ قد سألتني بحقه فقد غفرت لك ولولا محمد ما خلقتك.[4]
خدايا! تو را قسم ميدهم به آبروي حضرت محمد كه مرا ببخشي. خطاب آمد: اي آدم! چگونه حضرت محمد را شناختي؟ با اينكه من هنوز او را نيافريدم. حضرت آدم (علیه السلام) پاسخ داد: زماني كه مرا آفريدي و از روحت در من دميدي، من سرم را بلند كردم و در ستونهاي عرش ديدم كه نوشته شده است: «لا اله الا الله، محمد رسول الله». فهميدم اين شخص با آبروترين خلايق توست؛ چون جز محبوبترين افراد را كنار نامت قرار نميدهي. سپس خداوند فرمود: راست گفتي، محبوبترين خلايق من، محمد[ (صلی الله علیه و آله)] است. من تو را آمرزیدم، اگر محمد[ (صلی الله علیه و آله)] نبود، تو را هم نميآفريدم.
حاكم پس از نقل روايت ميگويد: «هذا حديث صحيح الإسناد».[5] جناب سبكي هم ميگويد روايت صحيح است. درباره قصه حضرت آدم (علیه السلام) از ابيهريره چنين نقل شده است:
يا آدم! هؤلاء (نور خمسة) صفوتي... فإذا كان لك إلي حاجة فبهؤلاء توسل، فقال النبي: نحن سفينة النجاة من تعلق بها نجا ومن حاد عنها هلك، فمن كان له إلى الله حاجة فليسألنا أهل البيت.[6]
اي آدم! اينها (اهل بيت) برگزيدگان من هستند... ، هر وقت حاجتي داشتي، آنان را واسطه قرار بده . پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمود: «ما كشتي نجات هستيم، هركس سوار اين كشتي شد، نجات خواهد يافت و هركس سرپيچي كند، هلاك ميشود. هركسي حاجتي به سوي خداوند دارد، بايد ما اهل بيت را واسطه قرار دهد».
سيوطي نقل ميكند كه حضرت آدم (علیه السلام) به درگاه خداوند چنين استغاثه ميكرد:
اللهمّ إنّي أسألك بحقّ محمد وآل محمد سبحانك لا إله إلا أنت، عملتُ سوءً، وظلمت نفسي فاغفر لي إنّك أنت الغفور الرحيم، فهؤلاء الكلمات التي تلقى آدم. [7]
بار خدايا! از تو درخواست ميكنم به حق محمد و آل محمد كه تو پاك و منزهي و غير از تو خدايي نيست. من كار بدي كردم و به خود ظلم نمودم؛ پس مرا ببخش كه تو بخشنده و مهربان هستي.
شايد نویسنده وهابی بگويد آنچه در منابع اهل سنت آمده است، لزوماً به معناي صحت همه آنها نيست و روايتهاي ضعيف و غير معتبر، در منابع شيعه و سني وجود دارد. ما نيز خواهيم گفت «الكلام هو الكلام»، پاسخ ما هم همین است.
بهتر بود او که به سبب وجود روايتي در كتابهاي شيعه، به كفر و شرك شيعيان حکم ميکند، ابتدا ببيند آيا چنين حديثي در كتابهاي خودشان وجود دارد يا نه؟ آيا حكم به كفر و شرك، شامل او و همكيشانش نميشود؟ چنانکه اشاره شد، به طور مکرر در منابع حدیثی اخل سنت آمده است كه پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «حضرت آدم به وسيله اين کلمات توبه كرد: «بحق محمد و علي وفاطمة والحسن والحسين الاّ تبتَ علي»،[8]
اکنون اين پرسش مطرح ميشود که چرا وهابيان از توسل حضرت آدم به حق اهل بيت (علیهم السلام) و آمرزش خداوند برآشفته شدهاند و آن را
شرك ميدانند، ولي اگر كسي بگويد عمر و ابوبكر حتي پيش از
خلقت حضرت آدم (علیه السلام) وجود داشتند، آن را عين توحيد ميدانند؟ در منابع اهل سنت آمده است كه پيامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «من، ابوبكر، عمر، عثمان و علي، هزار سال پيش از خلقت آدم، نورهايي سمت راست عرش خداوند بوديم»![9] افزون بر اينها، براي توسل حضرت آدم (علیه السلام)، ضرورتي ندارد اصحاب كسا وجود مادي داشته باشند، بلكه توسل به خداوند به آبروي كساني كه بعدها به وجود ميآيند نيز صحيح است. گرچه بهتر است گفته شود نور مقدس آنان پيش از خلقت حضرت آدم (علیه السلام) وجود داشته و بدن مادی آنان زمان صدر اسلام پديد آمده است؛ مثل
اينکه هماکنون طبق مباني اهل سنت که معتقدند هنوز حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) متولد نشده است، يکي از آنها، خداوند بزرگ و والامرتبه را به آبروي حضرت مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قسم دهد و توسل يابد، آيا اين شرک است؟
[1]. بقره: 37.
[2]. أصول مذهب الشيعة، ناصر بن عبد الله قفاری، ج2، ص446.
[3]. أصول مذهب الشيعة، ناصر بن عبد الله قفاری،ج 2، ص448.
[4]. المستدرك، حاکم نیسابوری، ج 2، ص 672؛ البداية و النهاية، ابن کثیر ج2، ص393.
[5]. المستدرك، حاكم نيسابوري، ج2، ص672 ؛ دلائل النبوة، بيهقي، ج5، ص489؛ كنز العمال، سیوطی، ج11، ص455.
[6]. فرائد السمطين، جويني خراساني، ج1، ص36.
[7]. الدر المنثور، سیوطی، ج1، ص60.
[8]. الدر المنثور، سیوطی،صص60 و 61 چندين حديث است.
[9]. ر.ک: الصواعق المحرقة، ابن حجرهیتمی، صص82 و 83.