• صفحه اصلی
  • درباره ما
    • پژوهشکده در یک نگاه
    • هیئت امنا
    • ریاست
    • معاونت ها
    • شورای پژوهشی
    • جوایز و افتخارات
  • فعالیت ها
    • نشست های علمی
    • ارتباط با مراکز علمی
  • گروه های علمی
    • گروه اخلاق و اسرار
    • گروه تاریخ و سیره
    • گروه فقه و حقوق
    • گروه کلام و معارف
    • واحد احیای میراث
    • دفتر پژوهشکده در خراسان
    • واحد بقیع‌پژوهی
  • آثار
    • کتاب ها
    • نشریات
    • نرم افزارها
    • ویکی حج
    • دانشنامه حج و حرمین
    • دانشنامه عتبات
    • موسوعه رد شبهات
    • مجموعه آثار حج خونین
  • کتابخانه، موزه و اسناد
    • کتابخانه
    • موزه
    • اسناد
  • خدمات پژوهشی
    • بانک اطلاعاتی نقد وهابیت
    • اولویت های پژوهشی
    • کتابشناسی حج و زیارت
    • خاطرات حج و زیارت
    • پاسخ به شبهات
    • حمایت از پایان نامه ها
    • فرم ها
    • درس خارج فقه حج
  • افراد
  • آرشیو
×

ارسال ایمیل

در حال ارسال اطلاعات
لطفا تیک "من ربات نیستم" را بزنید !
/ خدمات پژوهشی / پاسخ به شبهات / حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) / شبهه: نهي پيامبر (صلی الله علیه و آله) از گريه حضرت فاطمه (علیها السلام)
تاريخ : 1401/01/30 | بازدید : 317
شبهات مرتبط با حضرت فاطمه زهرا (س) پاسخ به شبهات

شبهه: نهي پيامبر (صلی الله علیه و آله) از گريه حضرت فاطمه (علیها السلام)

شبهه: نهي پيامبر (صلی الله علیه و آله) از گريه حضرت فاطمه (علیها السلام)

از شبهاتي که براي عصمت نداشتن حضرت فاطمه (علیها السلام) مطرح مي‌شود، اين است که مي‌گويند وقتي پيامبر (صلی الله علیه و آله) در بستر بيماري بود، حضرت فاطمه (علیها السلام) خدمت ايشان مي‌رسد و گريه و نوحه‌خواني مي‌کند. پيامبر (صلی الله علیه و آله) ايشان را از گريه و اشعاري که مي‌خواند، نهي مي‌کند. نهي پيامبر (صلی الله علیه و آله) مي‌رساند که عمل حضرت فاطمه (علیها السلام) اشتباه بود؛ در غير اين صورت ايشان را نهي نمي‌کردند. در ضمن، با اينکه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) ايشان را نهي کردند، حضرت فاطمه (علیها السلام) پس از رحلت پيامبر (صلی الله علیه و آله)، بر سر قبر حضرت حمزه مي‌رفت و گريه مي‌کرد؛ طوري‌که مردم زبان به شکوه گشودند و اعتراض خود را به امام علي (علیها السلام) رساندند که به فاطمه بگو يا شب بگريد يا روز. اين با نهي پيامبر (صلی الله علیه و آله) از گريه همخواني ندارد و با عصمت حضرت فاطمه (علیها السلام) منافات دارد.

استناد مستشکل به چند روايت است:

1. سلمان فارسي گويد که من هنگام بيماري رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در
مقابل آن حضرت نشسته بودم که فاطمه (علیها السلام) وارد شد و چون ضعف
پدر را ديد، گريست و اشک بر گونه‏هايش جاري شد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «اي فاطمه، براي چه گريه مي‏کني؟!» فرمود: «اي رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، بر خود و فرزندانم نگرانم که پس از شما تباه شويم». آن‌گاه دو چشم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) غرق اشک شد... .[1]

2. حضرت فاطمه (علیها السلام) مي‌فرمود: «واي از غم تو اي پدر!» پيامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «پس از اين، ديگر بر پدرت غمي نيست. يا فاطمه، در مرگ پيامبر (صلی الله علیه و آله) يقه را پاره نمي‌کنند و صورت را نمي‌خراشند و او را با واويلا صدا نمي‌زنند؛ لکن سخن من مثل سخن پدرت بر ابراهيم است که: چشمان پر از اشک مي‌شوند و قلب به درد مي‌آيد و آنچه خداوند را به خشم مي‌آورد، بر زبان نمي‌آوريم».[2]

3. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به فاطمه (علیها السلام) فرمود: «اگر من از دنيا رفتم، صورتت را براي من مخراش و مويت را براي من افشان مکن و مرا با واويلا صدا مزن و براي من نوحه مخوان».[3]

4. حضرت فاطمه (علیها السلام) هنگام احتضار پيامبر (صلی الله علیه و آله) حاضر شد و خود را روي ايشان انداخت و شروع کرد به ندبه و گريه و خواندن شعري که ابوطالب براي کودکي پيامبر (صلی الله علیه و آله) خوانده بود. پيامبر (صلی الله علیه و آله) چشم باز کرد و با صدايي ضعيف فرمود: «دخترم، اين سخن عموي تو ابوطالب بود. اين شعر را نخوان؛ و لکن قول من (وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلي‏ أَعْقابِکمْ)‏[4]، است». پس از آن، حضرت فاطمه (علیها السلام) بسيار گريست.[5]

پاسخ شبهه

جواب نقضي

صِرف نهي کردن، دليل بر عدم عصمت شخص نيست؛ زيرا در قرآن نيز نهي‌هايي وجود دارد که متوجه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) است؛ درحالي‌که پيامبر (صلی الله علیه و آله) معصوم است؛ مثلاً (لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْک)[6] يا (فَأَمَّا الْيَتيمَ فَلا تَقْهَر، وَ اما السَّائِلَ فَلا تَنْهَر).[7] پس خطاب پيامبر (صلی الله علیه و آله) به دخترش هم که مي‌فرمايد پس از مرگم صورت مخراش و صدا بلند مکن و يقه چاک مزن، بر عدم عصمت حضرت فاطمه (علیها السلام) دلالت ندارد. همچنين مراد از اين سفارش، فقط دختر ايشان نيست؛ بلکه تمام مسلمانان هستند. بنابراين در روايت ندارد که فاطمه (علیها السلام) مشغول صورت خراشيدن يا گريبان چاک دادن بود و پيامبر (صلی الله علیه و آله) ايشان را از اين عمل نهي کردند.

جواب حلّي

1. از بيان مستشکل اين‌طور استفاده مي‌شود که پيامبر (صلی الله علیه و آله) دخترش را از گريه کردن منع کرده است؛ درحالي‌که اولاً هيچ‌يک از روايات، از مطلق گريه نهي نمي‌کنند؛ بلکه پيامبر (صلی الله علیه و آله) از دخترش مي‌پرسد چرا گريه مي‌کني و وقتي مي‌فرمايد براي سختي‌ها و مصيبت‌هايي که پس از شما بر سر ما خواهد آمد، پيامبر (صلی الله علیه و آله) نيز از مصيبت‌هاي پس از رحلت خود ـ که قرار است بر سر فرزندان او بيايد ـ گريه مي‌کنند[8] و بعد ايشان را دلداري مي‌دهند که ناراحت نباش؛ به‌زودي به من ملحق مي‌شويد.[9]

در واقع، گريه حضرت فاطمه (علیها السلام)، براي از دست‌ دادن پيامبر (صلی الله علیه و آله) است و مهم‌تر از آن، براي ظلمي است که پس از پيامبر (صلی الله علیه و آله) به او و خانواده‌اش مي‌رسد. پيامبر (صلی الله علیه و آله) ايشان را از اين گريه منع نکرده است؛ بلکه براي همدردي، خود نيز گريه کرد.

حتي اگر گريه حضرت فاطمه (علیها السلام) براي رحلت و از دست‌ دادن پيامبر (صلی الله علیه و آله) باشد نيز مشکلي ندارد؛ زيرا پيامبر (صلی الله علیه و آله) اين گريه را تأييد مي‌کند؛ آنجا که مي‌فرمايد مثل من که بر ابراهيم گريه کردم، تو نيز بر من گريه کن؛ اما سخني که موجب خشم خدا شود، بر زبان نياور: «تدمع العينان و قد يوجع القلب و لا نقول ما يسخط الرب». پس پيامبر (صلی الله علیه و آله) گريه براي خود را تأييد مي‌کند؛ بلکه در سيره پيامبر (صلی الله علیه و آله) نقل شده که ايشان نيز در موارد مختلف بر ميت گريسته و تشويق به گريه کرده است؛ مانند:‌ «گريه پيامبر (صلی الله علیه و آله) بر فرزندش ابراهيم»[10] يا «گريه پيامبر (صلی الله علیه و آله) بر حمزه سيدالشهدا».[11] يا «اشک ريختن پيامبر (صلی الله علیه و آله) کنار قبر دخترش رقيه».[12] در برخي روايات هم آمده است که پيامبر (صلی الله علیه و آله) آن قدر بر جنازه عمويش گريه کرد که از شدت گريه بيهوش شد.[13]

متأسفانه مستشکل از عبارت «ما يبکيک» و «لا تبکي»، نهي از گريه کردن را فهميده است؛ درحالي‌که اين تعبير از باب دلداري و تسلّي دادن و آرام کردن حضرت فاطمه (علیها السلام) بود؛ نه اينکه بخواهد ايشان را از گريستن نهي کند.

2. روايتي که مي‌فرمايد «وقتي فاطمه (علیها السلام) آنچه را پيامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود، شنيد، فرياد زد و گريه کرد، پيامبر (صلی الله علیه و آله) از گريه ايشان به گريه افتاد و فرمود: دخترم گريه نکن که ملائکه از گريه تو اذيت مي‌شوند، اين جبرئيل است که از گريه تو به گريه افتاده و ميکائيل و عزائيل از گريه تو به گريه افتاده‌اند، دخترم گريه نکن که از گريه تو زمين و آسمان در حال گريه هستند»،[14] اين حديث در واقع فضيلت براي حضرت فاطمه (علیها السلام) است، نه نقيصه؛ زيرا اگر گريه فاطمه (علیها السلام) مذموم بود، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بايد مي‌فرمود گريه نکن که ملائکه الهي از گريه تو به خشم آمده‌اند؛ نه اينکه بفرمايد ملائکه الهي از گريه‌ تو به گريه افتاده‌اند.

بنابراين نهي پيامبر (صلی الله علیه و آله) از مطلق گريستن نيست؛ بلکه نهي از وارد کردن خدشه به صورت و پاره کردن گريبان و نوحه‌سرايي و سخنان کفرآميز است؛ چنان‌که پيامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَطَمَ الْخُدُودَ، وَشَقَّ الْجُيُوبَ، وَدَعَا بِدَعْوَى الْجَاهِلِيَّةِ»[15]؛ «از ما نيست کسي که به صورت خود لطمه بزند و گريبان چاک دهد و خدا را به نحو جاهلي بخواند». امام صادق (علیه السلام) نيز از پيامبر (صلی الله علیه و آله) نقل مي‌کند: «زدن صورت زمان مصيبت، باعث از بين ‌رفتن اعمال نيک مي‌شود».[16]

در هيچ روايت يا تاريخي ذکر نشده است که فاطمه (علیها السلام) در عزاي رحلت پيامبراکرم (صلی الله علیه و آله) يا در جايي ديگر، اعمالي را که مورد نهي است، انجام داده باشد.

3. همچنين شيخ مفيد در الارشاد روايت مي‌کند که حضرت فاطمه (علیها السلام) در لحظات آخر بر بالين پيامبر (صلی الله علیه و آله)، وقتي شعر معروف ابوطالب را مي‌خواند، پيامبر (صلی الله علیه و آله) چشم باز کرد و فرمود: «به‌جاي آن شعر، آيه مبارکه {وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ}[17]، «محمد فقط فرستاده خداست و پيش از او فرستادگان ديگري نيز بودند، آيا اگر بميرد و يا کشته شود شما به عقب بر مي­گرديد؟» را تلاوت کن». شبهه‌افکنان از نهي پيامبر (صلی الله علیه و آله) عصمت نداشتن حضرت فاطمه (علیها السلام) را نتيجه گرفتند؛ درحالي‌که اين نتيجه‌گيري غلط است؛ زيرا اولاً خود رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در موقعيتي به اين شعر اشاره مي‌کند و مردم را به ياد اين شعر مي‌اندازد و از مردم مي‌خواهد اين شعر را براي او بخوانند که در آن لحظه، حضرت اميرالمؤمنين (علیه السلام) آن شعر را مي‌خواند و پيامبر (صلی الله علیه و آله) نيز براي ابوطالب دعا مي‌کند.[18]

ثانياً حضرت ابوطالب آن شعر را زماني سرود که مردم به دليل خشکسالي به او مراجعه کرده بودند و ايشان نيز حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) را که کودکي خردسال بود، نزد خدا واسطه قرار داد که به برکت وجود پيامبر (صلی الله علیه و آله) باران نازل شد و بعد، ابوطالب اين شعر را سرود.

و ابيض يستسقي الغمام بوجهه ثمال اليتامى عصمة للارامل

چه سيماي نوراني که با آن از ابرها، طلب باران مي‌شود؛ آن شخص که نوازشگر يتيمان و نگهبان بيوه‌زنان است.

اين شعر زيباي ابوطالب، اشاره به چهره نوراني و وجود بابرکت پيامبر (صلی الله علیه و آله) دارد که خداوند به ‌واسطه ايشانْ رحمت و برکت خود را بر بندگانش نازل مي‌کرد. ازاين‌رو وقتي حضرت فاطمه (علیها السلام) به چهره مبارک رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نگريست، به ياد شعر حضرت ابوطالب افتاد که با خواندن آن، به منبع خير و برکت بودن رسول خدا (صلی الله علیه و آله) اشاره دارند و اينکه در حال از دست دادن آن چهره نوراني هستيم و از اين مسئله غمگينيم؛ اما ظاهراً از آنجا که افراد ديگري از زنان پيامبر (صلی الله علیه و آله) و صحابه ـ مثل عمر و ابوبکر و... ـ گرد حضرت بودند، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با تلاوت آيه 144 سوره مبارکه آل عمران به آنها گوشزد مي‌کند که وفات من، باعث خروج شما از مسير صحيح الهي و بازگشت به جاهليت نشود.

بنابراين شعرخواني حضرت فاطمه (علیها السلام) اشکالي نداشت و درست بود؛ زيرا حضرت در غم از دست‌ دادن پدر بزرگوارش ـ که معدن خير و برکت بود ـ اين شعر را سرود و پيامبر (صلی الله علیه و آله) نيز با قصد سياسي آيه 144 سوره آل عمران را تلاوت کرد تا براي حاضران تلنگري باشد.

5 . ممکن است کسي بگويد با اينکه پيامبر (صلی الله علیه و آله) حضرت فاطمه (علیها السلام) را از گريستن نهي کردند، حضرت فاطمه (علیها السلام) پس از رحلت پدر با صداي بلند گريه مي‌کردند؛ طوري که مردم مدينه از دست او خسته شدند و به اميرالمؤمنين (علیها السلام) گفتند: «به فاطمه بگو يا شب گريه کند يا روز».[19]

جعفر مرتضي عاملي در جواب اين شبهه چنين مي‌نويسد:

خانه حضرت فاطمه (علیها السلام)، چسبيده به مسجد بود؛ بلکه در واقع داخل مسجد بود؛ ازاين‌رو زنان و مردم مدينه، شب و روز وقتي وارد مسجد مي‌شدند، طبيعتاً اول به زيارت قبر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مي‌رفتند که در منزل حضرت فاطمه (علیها السلام) بود و بعد، تسلي به حضرت فاطمه (علیها السلام) مي‌دادند و از حال او مي‌پرسيدند و مي‌ديدند که او به خاطر از دست‌ دادن رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و غصب حکومت توسط غاصبان در حزن و اندوه و گريه است و از طرفي، مسجد مرکز حکومت بود و حاکمان بر منبر مي‌رفتند و تمام مسائل را در مسجد مطرح مي‌کردند. ازاين‌رو غاصبان حکومت از ترس بيداري مردم، به امام علي (علیه السلام) گفتند: «به فاطمه بگو يا شب گريه کند يا روز». پس مردم مدينه از گريه حضرت فاطمه اذيت و خسته نشده بودند؛ بلکه حاکمان و طرفداران آنان از گريه حضرت فاطمه رنج مي‌بردند.[20]

بنابراين قطعاً حضرت فاطمه (علیها السلام) با صداي بلند ـ که موجب آزار مردم باشد ـ گريه نمي‌کردند؛ زيرا چنين رفتاري با مقام و منزلتي که شيعه و سنّي براي حضرت فاطمه (علیها السلام) قائل‌اند، منافات دارد.

شواهدي وجود دارد که تحليل جعفر مرتضي عاملي را تأييد مي‌کند: اولاً در روايت، عبارت «همسايگانِ حضرت» نيامده؛ بلکه «مردم مدينه» آمده است؛ درحالي‌که معنا ندارد از گريه يک فرد، کل مردم شهر اذيت شوند. مگر يک نفر چقدر مي‌تواند صداي بلند داشته باشد؟! حداکثر چند خانه چسبيده به خانه حضرت اميرالمؤمنين (علیها السلام) بايد اذيت مي‌شدند؛ آن‌ هم اگر بپذيريم با صداي بلند گريه مي‌کرده است.

ثانياً در تعبير روايت آمده است «شيوخ و بزرگان مدينه» آمدند و تذکر دادند که به فاطمه بگو يا شب گريه کند يا روز؛ درحالي‌که براي بانويي که ـ به فرض ـ به خاطر از دست‌ دادن پدر يا غصب حقّ خود بگريد، بزرگان شهر براي تذکر نمي‌آيند. پس معلوم است که گريه حضرت فاطمه (علیها السلام)، گريه سياسي بود که هيئت حاکمه و غاصبان خلافت، که از بزرگان شهر بودند، از روشنگري و ارتباط زنان مدينه با حضرت فاطمه (علیها السلام) هراس داشتند و ازاين‌رو آمدند و تذکر دادند يا شب گريه کن يا روز.

ثالثاً تعبير ديگري که در روايت آمده است و نظر انسان را جلب مي‌کند، اين است:

يَا أَبَا الْحَسَنِ إِنَّ فَاطِمَةَ تَبْکي اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ فَلَا أَحَدٌ مِنَّا يَتَهَنَّأُ بِالنَّوْمِ فِي اللَّيْلِ عَلَى فُرُشِنَا وَ لَا بِالنَّهَارِ لَنَا قَرَارٌ عَلَى أَشْغَالِنَا وَ طَلَبِ مَعَايِشِنَا وَ إِنَّا نُخْبِرُک أَنْ تَسْأَلَهَا اما أَنْ تَبْکيَ لَيْلًا أَوْ نَهَاراً.[21]

اي اباالحسن، همانا فاطمه (علیها السلام) شب و روز گريه مي‌کند؛ ازاين‌رو ما شب در بستر خواب راحتي نداريم؛ درحالي‌که در طول روز به خاطر مشغله و طلب معاش خود آرامش نداريم. تقاضا داريم از فاطمه بخواهي يا شب گريه کند يا روز.

از اين عبارت چند مطلب روشن مي‌شود:

الف) اينکه مردم گفتند «يا شب گريه کن يا روز»، نشان مي‌دهد آنها با اصل گريه مشکلي نداشتند؛ زيرا اگر چنين بود، بايد مي‌گفتند به فاطمه (علیها السلام) بگو ديگر گريه نکند؛ ما از گريه او خسته و آزرده شديم.

ب) در روايت دارد که «به فاطمه بگو يا شب گريه کند يا روز» و دليلي که مي‌آورند، اين است «چون ما شب‌ها خواب راحتي نداريم و روز دنبال مشغله کاري هستيم»؛ درحالي‌که بايد مي‌گفتند به فاطمه (علیها السلام) بگو روز بگريد و شب‌ها گريه نکند؛ زيرا ما مي‌خواهيم استراحت کنيم؛ نه اينکه بگويند يا شب گريه کن يا روز.

ج) تعبيرشان اين نيست که ما شب خواب نداريم؛ زيرا در سر و
صدا انسان نمي‌تواند بخوابد؛ ولي آنها گفتند ما شب‌ها خواب
راحتي نداريم؛ يعني از روشنگري حضرت فاطمه (علیها السلام) براي زنان، آنها در تنگناي روحي و عذاب وجدان بودند و وقتي انسان دغدغه و عذاب وجدان داشته باشد، خواب راحتي ندارد؛ بلکه خوابش پريشان است. پس از اين تعبير معلوم مي‌شود مراد آنها آرامش روحي و رواني است؛ نه خواب ظاهري.

بنابراين نه مراد از گريه، گريه با صداي بلند است تا موجب آزار و اذيت مردم شهر شود که اين نه امکان دارد و نه شايسته مقام حضرت فاطمه (علیها السلام) است و ديگر اينکه مراد مردم از استراحت و خوابيدن، اين استراحت ظاهري نيست؛ بلکه مراد آنها آرامش روحي و رواني بود که در اثر اعتراضات و روشنگري‌هاي حضرت فاطمه (علیها السلام) به هم ريخته بود.

البته مي‌توان گفت گريه حضرت فاطمه (علیها السلام) از سر ناچاري و گريه اعتراض بود که اينها مورد نهي پيامبر (صلی الله علیه و آله) نبود. در ضمن، قرآن اين حقّ را به مظلومان مي‌دهد که صدا بلند کرده، حق خود را بطلبند[22] و فاطمه (علیها السلام) به خاطر غصب فدک و غصب ولايت، مورد ظلم واقع شده بود.

پس اين روايات، مقصود مستشکل مبني بر عصمت نداشتن حضرت فاطمه (علیها السلام) به واسطه نهي پيامبر (صلی الله علیه و آله) از گريه را اثبات نمي‌کنند.


[1]. فيصل نور، الامامة و النص، ص318؛ شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ج1، ص262.

[2]. فيصل نور، الامامة و النص، ص319؛ عمادالدين طبري آملي، بشارة المصطفي لشيعة المرتضي، ص154.

[3]. الامامة و النص، ص319؛ کليني، الكافي، ج5، ص527.

[4]. «محمد فقط فرستاده خداست و پيش از او فرستادگان ديگري نيز بودند، آيا اگر بميرد و يا کشته شود شما به عقب بر مي‌گرديد؟» (آل عمران: 144).

[5]. الامامة و النص، ص319؛ مفيد، الإرشاد، ج1، ص186.

[6]. «هرگز چشم خود را به نعمت‌هاي [مادي] كه به گروه‏هايي از آنها (كفار) داديم، ميفكن». (حجر: 88)

[7]. «يتيم را تحقير مكن و سؤال‌كننده را از خود مران». (ضحي: 9-10)

[8]. شيخ صدوق، الامالي، ص134.

[9]. طوسي، الامالي، ص188.

[10]. بخاري، صحيح البخاري، ص236؛ ترمذي، سنن الترمذي، ج3 ص324.

[11]. مقريزي، امتاع الأسماع، ج1، ص167؛ حلبي، السيرة الحلبية، ج2، ص535.

[12]. صحيح البخاري، ص233.

[13]. حلبي، السيرة الحلبية، ج2، ص534.

[14]. ابن طاووس، طرف من الأنباء و المناقب آل ابي‌طالب، ص199.

[15]. بخاري، صحيح البخاري، ص234.

[16]. کليني، الکافي، ج3، ص224.

[17]. آل عمران: 144.

[18]. ابن ابي‌الحديد، شرح نهج البلاغة، ج3، ص316.

[19]. شيخ صدوق، الامالي، ص141.

[20]. عاملي، مأساة الزهرا شبهات و ردوده، ج1، ص341.

[21]. مجلسي، بحارالانوار، ج43، ص177.

[22]. {لايحِبُّ اللهُ الجَهرَ بِالّسُوءِ مِنَ الْقَولِ اِلاّ مَن ظُلِم}«خداوند دوست ندارد كسي با سخنان خود، بدي‌ها را اظهار كند؛ مگر آن كسي كه مورد ستم واقع شده باشد...». (نساء: 148)

شـبـهـات مـرتـبـط
شبهه: ناراحت شدن پيامبر (صلی الله علیه و آله) از برخي افعال حضرت فاطمه (علیها السلام)
شبهه: درخواست کنيز از پيامبر (صلی الله علیه و آله)
شبهه: نهي از پوشاندن امام حسن(علیه السلام) با پارچه زرد
شبهه: اختلاف حضرت فاطمه (علیها السلام) با امام علي (علیه السلام) بر سر انفاق در راه خدا
شبهه: اختلاف و دعوا در مسئله فقهي
شبهه: اختلاف حضرت فاطمه (علیها السلام) با امام علي (علیه‌السلام) و ايجاد صلح توسط پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)
شبهه: اختلاف حضرت فاطمه (علیها السلام) با امام علي (علیه‌السلام) به خاطر خواستگاري از دختر ابوجهل
شبهه: نارضايتي حضرت فاطمه (علیها السلام) از ازدواج و زندگي با امام علي (علیه السلام)
شبهه: شکايت از قيافه ظاهري اميرالمؤمنين (علیه السلام)
شبهه: شکايت حضرت فاطمه (علیها السلام) از مهريه
شبهه: سيماي ظاهري و اخلاقي حضرت فاطمه (علیها السلام)
شبهه: اعتراض به سکوت در برابر غصب خلافت
مــطــالـــب مــرتــبــط
  • شبهه: ناراحت شدن پيامبر (صلی الله علیه و آله) از برخي افعال حضرت فاطمه (علیها السلام)
  • شبهه: درخواست کنيز از پيامبر (صلی الله علیه و آله)
  • شبهه: نهي از پوشاندن امام حسن(علیه السلام) با پارچه زرد
  • شبهه: اختلاف حضرت فاطمه (علیها السلام) با امام علي (علیه السلام) بر سر انفاق در راه خدا
  • شبهه: اختلاف و دعوا در مسئله فقهي
  • شبهه: اختلاف حضرت فاطمه (علیها السلام) با امام علي (علیه‌السلام) و ايجاد صلح توسط پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)
  • شبهه: اختلاف حضرت فاطمه (علیها السلام) با امام علي (علیه‌السلام) به خاطر خواستگاري از دختر ابوجهل
  • شبهه: نارضايتي حضرت فاطمه (علیها السلام) از ازدواج و زندگي با امام علي (علیه السلام)
  • شبهه: شکايت از قيافه ظاهري اميرالمؤمنين (علیه السلام)
  • شبهه: شکايت حضرت فاطمه (علیها السلام) از مهريه
  • شبهه: سيماي ظاهري و اخلاقي حضرت فاطمه (علیها السلام)
  • شبهه: اعتراض به سکوت در برابر غصب خلافت
تــــازه هــــا
  • شبهه: اختلاف حضرت فاطمه (علیها السلام) با امام علي (علیه‌السلام) و ايجاد صلح توسط پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)
  • شبهه: اختلاف حضرت فاطمه (علیها السلام) با امام علي (علیه‌السلام) به خاطر خواستگاري از دختر ابوجهل
  • شبهه: نارضايتي حضرت فاطمه (علیها السلام) از ازدواج و زندگي با امام علي (علیه السلام)
  • شبهه: شکايت از قيافه ظاهري اميرالمؤمنين (علیه السلام)
  • شبهه: شکايت حضرت فاطمه (علیها السلام) از مهريه
  • شبهه: سيماي ظاهري و اخلاقي حضرت فاطمه (علیها السلام)
پـــربـــازدیـــدهــــا
  • شبهه: درخواست کنيز از پيامبر (صلی الله علیه و آله)
  • شبهه: اختلاف حضرت فاطمه (علیها السلام) با امام علي (علیه السلام) بر سر انفاق در راه خدا
  • شبهه: نهي پيامبر (صلی الله علیه و آله) از گريه حضرت فاطمه (علیها السلام)
  • شبهه: اختلاف حضرت فاطمه (علیها السلام) با امام علي (علیه‌السلام) و ايجاد صلح توسط پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)
  • شبهه: اختلاف حضرت فاطمه (علیها السلام) با امام علي (علیه‌السلام) به خاطر خواستگاري از دختر ابوجهل
  • شبهه: نارضايتي حضرت فاطمه (علیها السلام) از ازدواج و زندگي با امام علي (علیه السلام)
حــــدیــــث روز
قم، خيابان 75 متری عمار یاسر، خیابان شهید آیت الّله قدوسی، ساختمان حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، طبقه پنجم
پست الکترونیک: info@hzrc.ac.ir
تلفن تماس: 37186 - 025
نمابر: 37769994 - 025
كد پستی: 3719158489

دسـتـرسـی سـریـع

  • دفتر پژوهشکده در خراسان
  • کتابخانه دیجیتالی حج
  • ویکی حج
  • سامانه نشریات
  • جستجو در کتابخانه
  • دانشنامه حج و حرمین
  • بانک اطلاعاتی نقد وهابیت
  • نقشه سایت
  • همایش‌های حج، جهان اسلام و حرمین شریفین

پـیـونـدهــای مـرتـبـط

  • دفتر مقام معظم رهبری
  • خبرگزاری حج
  • سازمان حج و زیارت
  • بقیع
  • لیست همه پیوندها