• صفحه اصلی
  • درباره ما
    • پژوهشکده در یک نگاه
    • هیئت امنا
    • ریاست
    • معاونت ها
    • شورای پژوهشی
    • جوایز و افتخارات
  • فعالیت ها
    • نشست های علمی
    • ارتباط با مراکز علمی
  • گروه های علمی
    • گروه اخلاق و اسرار
    • گروه تاریخ و سیره
    • گروه فقه و حقوق
    • گروه کلام و معارف
    • واحد احیای میراث
    • دفتر پژوهشکده در خراسان
    • واحد بقیع‌پژوهی
  • آثار
    • کتاب ها
    • نشریات
    • نرم افزارها
    • ویکی حج
    • دانشنامه حج و حرمین
    • دانشنامه عتبات
    • موسوعه رد شبهات
    • مجموعه آثار حج خونین
  • کتابخانه، موزه و اسناد
    • کتابخانه
    • موزه
    • اسناد
  • خدمات پژوهشی
    • بانک اطلاعاتی نقد وهابیت
    • اولویت های پژوهشی
    • کتابشناسی حج و زیارت
    • خاطرات حج و زیارت
    • پاسخ به شبهات
    • حمایت از پایان نامه ها
    • فرم ها
    • درس خارج فقه حج
  • افراد
  • آرشیو
×

ارسال ایمیل

در حال ارسال اطلاعات
لطفا تیک "من ربات نیستم" را بزنید !
/ خدمات پژوهشی / پاسخ به شبهات / حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) / شبهه: اختلاف حضرت فاطمه (علیها السلام) با امام علي (علیه‌السلام) به خاطر خواستگاري از دختر ابوجهل
تاريخ : 1401/01/31 | بازدید : 303
شبهات مرتبط با حضرت فاطمه زهرا (س) پاسخ به شبهات

شبهه: اختلاف حضرت فاطمه (علیها السلام) با امام علي (علیه‌السلام) به خاطر خواستگاري از دختر ابوجهل

شبهه: اختلاف حضرت فاطمه (علیها السلام) با امام علي (علیه السلام) به خاطر خواستگاري از دختر ابوجهل

از شبهاتي که در باب اختلاف حضرت فاطمه با امام علي (علیهما السلام) مطرح مي‌شود، ازدواج امام علي (علیه السلام) با دختر ابوجهل است. اين روايت در منابع اهل سنت ذکر شده و از آنجا به منابع روايي شيعه راه پيدا کرده است. امام صادق (علیه السلام) فرمود:

شقي‌اي از اشقيا به دروغ به حضرت فاطمه (علیها السلام) خبر رساند که همسرت به خواستگاري دختر ابوجهل رفته است. حضرت فاطمه (علیها السلام) ناراحت ‌شد و دست بچه‌هايش را گرفت و به سمت خانه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رفت و از امام علي (علیه السلام) شکايت کرد و اميرالمؤمنين (علیه السلام) وقتي منزل آمد، ديد زن و بچه‌هايش نيستند. وي از رفتن به منزل رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خجالت کشيد؛ ازاين‌رو به مسجد رفت و مشغول نماز شد. بعد همان جا خوابيد تا اينکه پيامبر (صلی الله علیه و آله) به همراه حضرت فاطمه (علیها السلام) و بچه‌هاي او وارد مسجد ‌شدند و پيامبر (صلی الله علیه و آله) با پاي مبارک خود به پاي حضرت اميرالمؤمنين (علیه السلام) زد و ‌فرمود: «بلند شو يا ابوتراب» و بعد به او فرمود: «برو عمر و ابوبکر و طلحه را صدا کن». در حضور آنها ‌فرمود: «اي علي، آيا نمي‏داني که فاطمه پاره تن من است و من از او هستم؟ هر کس او را اذيت کند، مرا اذيت کرده است و هر کس مرا اذيت کند، خدا را اذيت کرده است و هر کس او را پس از مرگ من اذيت کند، مانند اين است که در حال حياتِ من او را اذيت کرده است و هر کس او را در حال حياتِ من اذيت کند، مانند اين است که او را پس از مرگ من اذيت کرده است» و بعد امام علي (علیه السلام) فرمود: «آري، اي پيامبر خدا». پيامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «پس چه چيزي باعث شد که آن کار را کردي؟» علي (علیه السلام) فرمود: «سوگند به کسي که تو را به حقّ به پيامبري برگزيد، آنچه به او رسيده، هرگز از من واقع نشده است و حتي فکر آن را هم به خود راه نداده‏ام». پيامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «راست گفتي، راست گفتي». پس فاطمه (علیها السلام) خوشحال شد و تبسّمي کرد؛ طوري‌که دندان‏هايش ديده شد. پس يکي از آن دو نفر به رفيقش گفت: جاي تعجب است، ما را در اين وقت براي چه خواسته بود؟ ... پس چون حضرت فاطمه (علیها السلام) مريض شد، در آن بيماري که با آن از دنيا رفت، آن دو نفر به عنوان عيادت آمدند و از او اجازه خواستند و او اجازه نداد...».[1]

پاسخ شبهه

1. سند اين روايت که مرحوم صدوق در علل الشرايع نقل مي‌کند، ضعيف است؛ زيرا «علي بن احمد بن محمد عمران الدقاق» و[2] «ابوالعباس احمد بن محمد بن يحيي (احمد بن يحيي بن زکريا القطان) مجهول‌اند.[3] از «زياد بن عبدالله» نيز اسمي در رجال ذکر نشده است.

2. شواهدي هست که نشان مي‌دهد اين داستان، از اساس جعلي بوده، ساخته و پرداخته دشمنان اهل بيت (علیهم السلام) است؛ زيرا ابن ابي‌الحديد معتزلي مي‌گويد:

معاويه برخي صحابه و برخي تابعين را قرار داد تا احاديثي را جعل کنند که در آن، افعال منکر و زشت را به علي بن ابي‌طالب نسبت دهند که از جملة صحابه، ابوهريره و عمرو بن عاص و مغيرة بن شعبه، و از تابعين عروة بن زبير بودندو از جملة آن جعليات، ماجراي ازدواج حضرت علي با دختر ابي‌جهل است که پيامبر (صلی الله علیه و آله) از دست امام علي ناراحت مي‌شوند.[4]

مرحوم سيد مرتضي نيز در تنزيه الانبيا روايت خواستگاري امام علي (علیه السلام) از دختر ابي‌جهل را جعلي مي‌داند و آن را از حيث سند رد مي‌کند؛ زيرا فردي به نام «کرابيسي» هست که به اميرالمؤمنين (علیه السلام) طعن مي‌زند و به عداوت با اميرالمؤمنين (علیه السلام) معروف است.[5] به علاوه از حيث دلالت هم رد مي‌کند؛ زيرا اولاً روايت، خلاف نصّ صريح قرآن است که به مردان اجازه داده است چهار زن براي خود اخذ کنند و پيامبر (صلی الله علیه و آله) هيچ‌گاه مباح خدا را حرام نمي‌کند[6] و اين مسئله را افراد عادي رعايت مي‌کردند؛ چه برسد به رسول خدا (صلی الله علیه و آله)؛ چون وقتي امام جواد (علیه السلام) خواستند زن ديگري بگيرند، أم الفضل از امام جواد (علیه السلام) به پدرش شكايت كرد كه من نمي‌خواهم هوو داشته باشم. مأمون گفت: «إنا ما أنكحناه لنحظر عليه ما أباحه الله له»؛ «من به جواد (علیه السلام) دختر ندادم كه حلال خدا را حرام كنم».[7]

چطور ممکن است که مأمون بگويد من نمي‌‌توانم حلال خدا را حرام كنم، ولي پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) ـ نستجير بالله ـ حلال خدا را به دليل تعصب به دخترش حرام ‌كند؟!

ثانياً مخالف سيره و سنت پيامبر (صلی الله علیه و آله) است؛ زيرا قرآن، خُلق پيامبر (صلی الله علیه و آله) را خُلق عظيم مي‌داند؛ اما اين حرکت پيامبر (صلی الله علیه و آله) خلاف خُلق حَسَن است؛ چون اگر جمع شدن بين دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و دختر دشمن خدا موجب نفرت است، جايز نيست آن را به صورت علني بر منبر مطرح کند؛ درحالي‌که پيامبر (صلی الله علیه و آله)، حليم و کظيم‌اند و اخلاق نيکو داشتند؛ ازاين‌رو اگر پيامبر (صلی الله علیه و آله) از عمل حضرت علي(علیه السلام) ناراحت شدند، بايد در خفا به او تذکر مي‌دادند.[8]

ثالثاً سيره و روش امير مؤمنان على (علیه السلام) و حالات او با حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) از دوران كودكى تا واپسين لحظات زندگى گرامى پيامبر (صلی الله علیه و آله) اين روايت را تكذيب مى‏كند؛ زيرا در تمام اين دوران، عملى از امام علي (علیه السلام) ديده نشد كه مخالف خواست پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) باشد يا رفتارى از او سر زند كه پيامبر (صلی الله علیه و آله) آن را دوست نداشته باشد.[9]

رابعاً اگر اين قضيه صحت داشت، حتماً دشمنان امام علي(علیه السلام) از بني‌اميه و پيروانشان، در همان زمان از اين فرصت بهره مي‌بردند و عليه امام علي(علیه السلام) آن را ترويج مي‌کردند؛ درحالي‌که ديده نشده است کسي از بني‌اميه و دشمنان اهل بيت (علیهم السلام) اين قصه را در همان زمان بر ضدّ امام علي(علیه السلام) به کار برد.[10]

شيخ طوسي نيز مي‌گويد: «اين قصه اگر درست باشد، طعن به پيامبر (صلی الله علیه و آله) است؛ چون ازدواج حضرت اميرالمؤمنين(علیه السلام) و فاطمه (علیها السلام) از جانب خداوند است و خدا کسي را براي کسي ديگر انتخاب نمي‌کند که او را اذيت يا غمگين کند».[11]

در ضمن، اگر بين دختر وليّ خدا با دختر دشمن خدا قابل جمع نيست، چطور ـ بنا بر نقل تاريخي ـ پيامبر (صلی الله علیه و آله) پيش از اسلامِ ابوسفيان با دختر او ازدواج مي‌کند و همچنين دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، رقيه پيش از اينکه با عثمان ازدواج کند، با پسر ابولهب ازدواج مي‌کند؟![12]

همچنين در روايتي صحيح، امام صادق٧ ازدواج حضرت اميرالمؤمنين(علیه السلام) با دختر ابوجهل را دروغ مي‌داند.[13]

متأسفانه، به رغم جعلي بودن اين قصه، منابع حديثي اهل ‌سنت آن را فراوان نقل کرده‌اند.[14] البته برخي از آنها از حيث سند به اين روايت اشکال گرفته‌اند.[15]

3. در منابع حديثي اماميه، فقط مرحوم صدوق اين حديث را نقل کرده است. بر فرض پذيرش اين روايت و صرف نظر از ناهماهنگي کوچکي که در متن روايت وجود دارد، اين روايت در واقع، داستان ساختگي ازدواج با دختر ابي‌جهل را رد مي‌کند؛ زيرا اولاً در روايت آمده است «شقي‌اي از اشقيا به حضرت فاطمه (علیها السلام) خبر آورد که علي بن ابي‌طالب (علیه السلام) به خواستگاري دختر ابي‌جهل رفت» و اين عبارت نشان مي‌دهد داستان ازدواج، ساختگي است؛ زيرا فرد شقي مي‌تواند به راحتي دروغ بگويد.

ثانياً وقتي پيامبر (صلی الله علیه و آله) از امام علي (علیه السلام) در مورد داستان ازدواج مي‌پرسد که اين چه کاري بود کردي، حضرت اميرالمؤمنين(علیه السلام) فرمود: «سوگند به کسي که تو را به حقّ مبعوث کرد، آنچه به او رسيده، هرگز از من واقع نشده است و حتي فکر اين عمل به ذهن من خطور نکرده است». پيامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «راست گفتي، راست گفتي». پس فاطمه (علیها السلام) خوشحال شد و تبسمي کرد؛ طوري که دندان‌هايش ديده شد.

از اين تعبير روشن مي‌شود که خبر خواستگاري اميرالمؤمنين (علیه السلام) با دختر ابوجهل از اساس دروغ بوده است.

ثالثاً آنچه در ادامه روايتِ صدوق آمده، مهم‌تر از قصه جعلي خواستگاري است و آن اينکه پيامبر (صلی الله علیه و آله) دستور دادند ابوبکر و عمر و طلحه را در آن وقت شب جمع کنند و بعد در حضور آنها پيامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود:

اي علي، مگر نمي‌داني که فاطمه پاره تن من است و من از او هستم! پس کسي که او را اذيت کند، مرا اذيت کرده است و کسي که مرا اذيت کند، خدا را اذيت کرده است و کسي که زمان مرگِ من او را اذيت کرده باشد، مثل اين است که در حال حياتِ من او را اذيت کرده است و کسي که در زمان حياتِ من او را اذيت کند، مثل اين است که در زمان مرگِ من او را اذيت کرده باشد.بعد يکي از آن دو نفر (عمر يا ابوبکر) با تعجب گفت:جاي تعجب است که در اين وقت شب، پيامبر (صلی الله علیه و آله) ما را فراخوانده است.[16]

اين فراز روايت نشان مي‌دهد که خطاب پيامبر (صلی الله علیه و آله) (فاطمه پاره تن من است)، به اميرالمؤمنين(علیه السلام) نيست؛ بلکه خطاب به ابوبکر و عمر است؛ يعني بيان پيامبر (صلی الله علیه و آله) از باب تذکر غير مستقيم است؛ چون اين مسئله، به فرض اگر هم واقع شده باشد، مسئله‌اي بود بين اميرالمؤمنين (علیه السلام) و حضرت فاطمه (علیها السلام) و ارتباطي به ديگران نداشته است؛[17] اما آنها سخن پيامبر (صلی الله علیه و آله) را ناديده گرفتند و موجبات اذيت دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را فراهم کردند.

البته ممکن است سؤال شود که در بخشي از روايت چنين آمده است که حضرت فاطمه (علیها السلام) از باب اعتراض به خواستگاري از دختر ابي‌جهل، دست فرزندانش را گرفت و به منزل رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رفتند. اين چطور ممکن است؟

در پاسخ بايد گفت: به فرض بپذيريم که چنين حرکتي را حضرت فاطمه (علیها السلام) انجام داده باشد، مشکلي ايجاد نمي‌کند؛ زيرا بر اساس خبر دروغي که افراد شياد ساخته بودند، حضرت زهرا (علیها السلام) چنين کرد و وقتي پيامبر (صلی الله علیه و آله) از امام علي (علیه السلام) ماجرا را پرسيد و حقيقت روشن شد، حضرت فاطمه (علیها السلام) لبخند رضايت زد.

4. در نقل تاريخي آمده است: «تا فاطمه زنده بود، علي بن ابي‌طالب هرگز دوباره ازدواج نکرده بود».[18]

همچنين اين نقل تاريخي با روايتي از امام صادق (علیه السلام) تأييد مي‌شود که فرمود: «خداوند تا هنگامي که فاطمه (علیها السلام) زنده بود، زنان را به علي (علیه السلام) حرام کرده بوده است». راوي مي‌پرسد: «چرا؟» امام (علیه السلام) فرمود: «چون او پاک و مطهر از حيض بود».[19]

هدف از جعل روايت

ممکن است اين سؤال به ذهن برسد که چرا مخالفان اهل بيت (علیهم السلام) دست به جعل اين‌گونه روايات مي‌زدند؟!

جواب: در بحث مناقب اهل‌ بيت (علیهم السلام) بايد توجه داشت که از اهداف جعل و دروغ‌پردازي حديث، اين است که همسان‌سازي کنند و از مواردي که مي‌توان اشاره کرد، رواياتي است که عليه اميرالمؤمنين (علیه السلام) و حضرت فاطمه (علیها السلام) جعل کردند تا بين امام علي (علیه السلام) و عمر و ابابکر همسان‌سازي کنند و به‌ واسطه اين همسان‌سازي، آن دو را تبرئه سازند و از طرف ديگر، بين حضرت فاطمه (علیها السلام) و زنان پيامبر (صلی الله علیه و آله) همسان‌سازي کنند تا ناراحتي‌هاي پيامبر (صلی الله علیه و آله) از برخي زنانش را توجيه کنند.

با اين توضيح که پيامبر (صلی الله علیه و آله) در تعابير و موقعيت‌هاي مختلف فرموده بودند: «أَنَّ فَاطِمَةَ بِضْعَةٌ مِنِّي مَنْ آذَاهَا آذَانِي، وَمَنْ آذَانِي آذَي الله»؛ اما خلاف اين فرمايش، دختر پيامبر خدا (صلی الله علیه و آله) را اذيت کردند؛ ازاين‌رو براي اينکه اين لکه ننگ را از دامان خود پاک کنند، دست به جعل حديث زدند (و چه کسي بهتر از حضرت اميرالمؤمنين (علیه السلام) که وصي پيامبر (صلی الله علیه و آله) و نزديک‌ترين فرد به ايشان و همسر حضرت فاطمه (علیها السلام) است). بنابراين داستان خواستگاري اميرالمؤمنين (علیه السلام) از دختر ابي‌جهل و غضبناک شدن فاطمه (علیها السلام) و به تبع آن، غضبناک شدن رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را جعل کردند تا هرچه درباره اذيت‌کنندگان حضرت فاطمه (علیها السلام) گفته مي‌شد، درباره علي بن ابي‌طالب (علیه السلام) هم بگويند که اذيت‌کنندگان حضرت فاطمه (علیها السلام) تبرئه شوند.

شاهد اين سخن، استدلال ابن تيميه عليه اميرالمؤمنين (علیه السلام) به همين حديث ساختگي در منابع خودشان است که وقتي مي‌خواهد داستانِ گناهِ فاش کردن سرّ رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) توسط حفصه و عايشه را توجيه کند، مي‌گويد کار آنها گناه بود؛ اما بعد توبه کردند؛ ازاين‌رو جايگاه آنها در بهشت است؛ چنان‌که وقتي علي ابن ابي‌طالب از دختر ابي‌جهل خواستگاري کرد و با مخالفت پيامبر (صلی الله علیه و آله) روبه‌رو شد و به گناه اذيت کردن پيامبر (صلی الله علیه و آله) پي برد، توبه کرد.[20]

همچنين ابن تيميه براي رد عصمت اميرالمؤمنين (علیه السلام)، به روايت جعلي خواستگاري حضرت از دختر ابي‌جهل استناد مي‌کند و چنين مي‌گويد:

حقّ، اطراف غير پيامبر (صلی الله علیه و آله) نمي‌چرخد؛ چون اگر حقّ اطراف علي بچرخد، لازمه‌اش اين است که علي نيز مثل پيامبر (صلی الله علیه و آله) معصوم باشد...؛ درحالي‌که او از ابوبکر و عمر و عثمان و بقيه افراد، شايسته‌تر به فضيلت عصمت نيست و در ميان آنها کسي معصوم نيست و فتاواي او نيز از جنس فتاواي عمر و عثمان است و برتري از آنها ندارد... و تعاريف و مدح‌هاي پيامبر (صلی الله علیه و آله) از علي بن ابي‌طالب، برتر از مدح‌هايي که در مورد بقيه صحابه فرمود، نيست؛ بلکه بعيد نيست که کسي بگويد من نشنيدم پيامبر (صلی الله علیه و آله)، عثمان را مورد عتاب قرار دهد؛ درحالي‌که علي بن ابي‌طالب را در قضيه خواستگاري از دختر ابي‌جهل مورد عتاب قرار داد.[21]

در ادامه، ابن تيميه با استناد به همين روايت جعلي، کار حضرت علي (علیه السلام) را با کار ابابکر که موجب غضب حضرت فاطمه (علیها السلام) شد، مي‌سنجد و مي‌گويد اگر کسي براي غضبناک کردن فاطمه (علیها السلام) بخواهد عقاب شود، علي بن ابي‌طالب (علیه السلام) است و اگر او بخواهد عقاب نشود، ابابکر از عِقاب دورتر است و نبايد عِقاب شود؛ يعني امام علي (علیه السلام) به عِقاب نزديک‌تر است و اگر گفته شود علي بن ابي‌طالب (علیه السلام) از اين خواستگاري توبه کرد و از عمل خود برگشت، معلوم مي‌شود که او معصوم نيست.[22] وي در ادامه مي‌گويد:

غضبناک کردن فاطمه، کفر بعد از اسلام نيست که لازمه‌اش ارتداد باشد که توبه آن قابل بخشش نباشد؛ چون اگر کفر بود، ـ العياذ بالله ـ بايد حکم به کفر علي بن ابي‌طالب مي‌داديم؛ اما اگر کسي قائل به کفر ابابکر شود، به ‌واسطه غضب فاطمه بايد به کفر علي بن ابي‌طالب نيز قائل باشد.[23]

آن‌گاه ابن تيميه بين غضب ابابکر و امام علي (علیه السلام) مقايسه مي‌کند که اگر ابابکر، فاطمه (علیها السلام) را اذيت کرد، قربة الي الله بود و اما اذيت علي از روي هواي نفس بود.[24]

اين‌گونه بُعد از همسان‌سازي، اولاً برخي را که حق اهل بيت (علیهم السلام) را غصب کرده بودند، تبرئه کردند؛ ثانياً مقام اهل بيت (علیهم السلام) که مقام طهارت و عصمت بود، را تنزل دادند و با بقيه افراد مساوي دانستند تا سياست و حرکت ناشايست برخي افراد را به زعم خود توجيه کنند.


[1]. شيخ صدوق، علل الشرايع، ج1، ص185.

[2]. جواهري، المفيد من معجم رجال الحديث، ص384.

[3]. مامقاني، تنقيح المقال، ج8، ص237.

[4]. ابن ابي‌الحديد، شرح نهج البلاغة، ج4، ص63-64.

[5]. علم‌الهدي، تنزيه الانبياء، ص167؛ طوسي، تلخيص الشافي، ج2، ص276.

[6]. تنزيه الانبياء، ص167.

[7]. تنزيه الانبياء، ص168؛ تلخيص الشافي، ج2، ص278.

[8]. طوسي، تلخيص الشافي، ج2، ص278.

[9]. همان، ص279.

[10]. همان.

[11]. طوسي، تلخيص الشافي، ج2، ص279.

[12]. ابن حجر عسقلاني، فتح الباري، ج7، ص85.

[13]. علقمه به امام صادق(علیه السلام) مي‌گويد: «مردم به ما نسبت‌هايي مي‌دهند که براي ما خيلي سخت مي‌آيد». امام صادق(علیه السلام) فرمود: «اي علقمه، رضايت مردم را نمي‌تواني به‌ دست آوري و همچنين زبان مردم را نمي‌تواني نگه داري». بعد حضرت شروع مي‌کند به بيان دروغ‌هايي که مردم به انبياء نسبت داده‌اند تا مي‌رسد به پيامبر(صلی الله علیه و آله) و بعد دروغ‌هايي را که به امام علي(علیه السلام) نسبت مي‌دهند، بيان مي‌کند. از دروغ‌هايي که به اميرالمؤمنين(علیه السلام) نسبت داده‌اند، ازدواج با دختر ابي‌جهل است: «أ لَمْ يَنْسُبُوهُ إِلَى أَنَّهُ (علیه السلام) أَرَادَ أَنْ يَتَزَوَّجَ ابْنَةَ أَبِي جَهْلٍ عَلَى فَاطِمَةَ(علیها السلام) وَ أَنَّ رَسُولَ الله شَكَاهُ عَلَى الْمِنْبَرِ إِلَى الْمُسْلِمِينَ... ». (شيخ صدوق، الامالي، ص102)

[14]. بخاري، صحيح البخاري، ص553؛ مسلم بن حجاج، صحيح مسلم، ص1056.

[15]. هيثمي، مجمع الزوائد، ج9، ص327؛ ابن حجر عسقلاني، تهذيب التهذيب، ج10، ص137. ابن حجر مي‌گويد: «مسوره که راوي جعلي خواستگاري است، بعد هجرت به دنيا آمد و زمان خواستگاري جعلي امام علي با دختر ابي‌جهل، شش سال داشت. اما در روايت دارد که مسوره در حالي اين روايت را نقل کرده که محتلم بوده است؛ ازاين‌رو سؤال اين است که چطور فردي که شش‌ساله است، محتلم مي‌شود؟!»

[16]. شيخ صدوق، علل الشرايع، ج1، ص186.

[17]. آيت‌ ‌الله سيدعلي ميلاني در کتاب خواستگاري ساختگي، روايات منابع اهل ‌سنت را مي‌آورد و به نقد و بررسي سند و دلالت آن روايات مي‌پردازد.

[18]. «لا أنكح عليا ما دامت فاطمة حية» (ابن عساکر، تاريخ مدينة دمشق، ج42، ص411)

[19]. طوسي، تهذيب الاحکام، ج7، ص475.

[20]. ابن تيميه، منهاج السنة النبوية، ج4، ص308- 315.

[21]. ابن تيميه، منهاج السنة النبوية، ج4، ص241- 242.

[22]. همان، ص252؛ آمدي، ابکار الافکار، ج5، ص202.

[23]. ابن ‌تيميه، منهاج السنة النبوية، ج4، ص253.

[24]. همان، ص255.

شـبـهـات مـرتـبـط
شبهه: ناراحت شدن پيامبر (صلی الله علیه و آله) از برخي افعال حضرت فاطمه (علیها السلام)
شبهه: نهي پيامبر (صلی الله علیه و آله) از گريه حضرت فاطمه (علیها السلام)
شبهه: درخواست کنيز از پيامبر (صلی الله علیه و آله)
شبهه: نهي از پوشاندن امام حسن(علیه السلام) با پارچه زرد
شبهه: اختلاف حضرت فاطمه (علیها السلام) با امام علي (علیه السلام) بر سر انفاق در راه خدا
شبهه: اختلاف و دعوا در مسئله فقهي
شبهه: اختلاف حضرت فاطمه (علیها السلام) با امام علي (علیه‌السلام) و ايجاد صلح توسط پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)
شبهه: نارضايتي حضرت فاطمه (علیها السلام) از ازدواج و زندگي با امام علي (علیه السلام)
شبهه: شکايت از قيافه ظاهري اميرالمؤمنين (علیه السلام)
شبهه: شکايت حضرت فاطمه (علیها السلام) از مهريه
شبهه: سيماي ظاهري و اخلاقي حضرت فاطمه (علیها السلام)
شبهه: اعتراض به سکوت در برابر غصب خلافت
مــطــالـــب مــرتــبــط
  • شبهه: ناراحت شدن پيامبر (صلی الله علیه و آله) از برخي افعال حضرت فاطمه (علیها السلام)
  • شبهه: نهي پيامبر (صلی الله علیه و آله) از گريه حضرت فاطمه (علیها السلام)
  • شبهه: درخواست کنيز از پيامبر (صلی الله علیه و آله)
  • شبهه: نهي از پوشاندن امام حسن(علیه السلام) با پارچه زرد
  • شبهه: اختلاف حضرت فاطمه (علیها السلام) با امام علي (علیه السلام) بر سر انفاق در راه خدا
  • شبهه: اختلاف و دعوا در مسئله فقهي
  • شبهه: اختلاف حضرت فاطمه (علیها السلام) با امام علي (علیه‌السلام) و ايجاد صلح توسط پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)
  • شبهه: نارضايتي حضرت فاطمه (علیها السلام) از ازدواج و زندگي با امام علي (علیه السلام)
  • شبهه: شکايت از قيافه ظاهري اميرالمؤمنين (علیه السلام)
  • شبهه: شکايت حضرت فاطمه (علیها السلام) از مهريه
  • شبهه: سيماي ظاهري و اخلاقي حضرت فاطمه (علیها السلام)
  • شبهه: اعتراض به سکوت در برابر غصب خلافت
تــــازه هــــا
  • شبهه: اختلاف حضرت فاطمه (علیها السلام) با امام علي (علیه‌السلام) و ايجاد صلح توسط پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)
  • شبهه: اختلاف حضرت فاطمه (علیها السلام) با امام علي (علیه‌السلام) به خاطر خواستگاري از دختر ابوجهل
  • شبهه: نارضايتي حضرت فاطمه (علیها السلام) از ازدواج و زندگي با امام علي (علیه السلام)
  • شبهه: شکايت از قيافه ظاهري اميرالمؤمنين (علیه السلام)
  • شبهه: شکايت حضرت فاطمه (علیها السلام) از مهريه
  • شبهه: سيماي ظاهري و اخلاقي حضرت فاطمه (علیها السلام)
پـــربـــازدیـــدهــــا
  • شبهه: درخواست کنيز از پيامبر (صلی الله علیه و آله)
  • شبهه: اختلاف حضرت فاطمه (علیها السلام) با امام علي (علیه السلام) بر سر انفاق در راه خدا
  • شبهه: نهي پيامبر (صلی الله علیه و آله) از گريه حضرت فاطمه (علیها السلام)
  • شبهه: اختلاف حضرت فاطمه (علیها السلام) با امام علي (علیه‌السلام) و ايجاد صلح توسط پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)
  • شبهه: اختلاف حضرت فاطمه (علیها السلام) با امام علي (علیه‌السلام) به خاطر خواستگاري از دختر ابوجهل
  • شبهه: نارضايتي حضرت فاطمه (علیها السلام) از ازدواج و زندگي با امام علي (علیه السلام)
حــــدیــــث روز
قم، خيابان 75 متری عمار یاسر، خیابان شهید آیت الّله قدوسی، ساختمان حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، طبقه پنجم
پست الکترونیک: info@hzrc.ac.ir
تلفن تماس: 37186 - 025
نمابر: 37769994 - 025
كد پستی: 3719158489

دسـتـرسـی سـریـع

  • دفتر پژوهشکده در خراسان
  • کتابخانه دیجیتالی حج
  • ویکی حج
  • سامانه نشریات
  • جستجو در کتابخانه
  • دانشنامه حج و حرمین
  • بانک اطلاعاتی نقد وهابیت
  • نقشه سایت
  • همایش‌های حج، جهان اسلام و حرمین شریفین

پـیـونـدهــای مـرتـبـط

  • دفتر مقام معظم رهبری
  • خبرگزاری حج
  • سازمان حج و زیارت
  • بقیع
  • لیست همه پیوندها