وهابيون عقيده شيعه را در خصوص اينکه قرآن علاوه بر معاني ظاهري، داراي معاني باطني نيز است، باطل ميدانند و آن را بدعت و به نوعي تحريف قرآن ميشمارند.[1] ناصر القفاري مينويسد: «شيعه معتقد است که قرآن داراي معاني باطني است که مخالف ظاهر آن است و اين عقيده از عقايد مهم و اصلي آنان است».[2]
بيترديد کساني که معاني بطوني قرآن را نفي ميکنند، تنها ديدگاه شيعه را نفي نميکنند؛ بلکه آن دسته از آيات و رواياتي[3] که اثباتکننده باطن قرآن هستند را انکار ميکنند؛ زيرا شيعه طبق آموزههاي قرآن کريم و روايات، به جواز تأويل و ذو بطون بودن آيات قرآن عقيده دارد و انکار چنين عقيدهاي به منزله انکار سخن خدا و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است.
[1]. «اعتقادهم أنّ للقرآن ظاهراً وباطناً، وأنّ المراد منه باطنه دون ظاهره، وأن علم الباطن مقصور عليهم وحدهم، .... قولهم: بأنّ للقرآن معاني باطنة لايعرفها إلا الأئمة، وقولهم الآخر: بأنّ جل القرآن نزل فيهم وفي أعدائهم» (القفاري، اصول مذهب الشيعة الإمامية، ج1، ص125 و 193و ج3، ص1060)؛ الزاملي عسيري، منهج الشيخ عبدالرزاق عفيفي وجهوده في تقرير العقيدة والرد علي المخالفين، ص673؛ عبدالخالق اليوسف، الفكر الصوفي في ضوء الكتاب والسنة، ص426و456؛ عبدالحميد الأثري، الإيمان حقيقته وارکانه، نواقضه عند أهل السنة والجماعة، ص295؛ احمد لوح، جناية التاويل، ص502.
[2]. «القول بأن لنصوص القرآن باطناً يخالف ظاهرها شاعت في كتب القوم وأصبحت أصلاً من أصولهم، لأنه لا بقاء لمذهبهم إلا بها ...» (قفاري، أصول مذهب الشيعة الإمامية، ج1، ص151).
[3]. مراد رواياتي است که در منابع فريقين در اين خصوص وجود دارد.