وهابيون ادعا ميکنند که عقايد شيعه در بسياري از موارد با عقايد اکثر مسلمانان تفاوت دارد و چون شيعيان در عقايد خود دچار انحراف و بدعت و تناقض هستند، ازاينرو با تمسک به تقيه، تلاش ميکنند به نحوي اين انحرافات و عقايد باطل و متناقض خود را توجيه کنند.[1]
وهابيت از يک سو ادعاي پيروي از قرآن و سنت دارد و در آثارشان بر اين نکته تأکيد ميکنند که قرآن و سنت تقيه را جايز شمردهاند و از سوي ديگر، شيعه را به جهت اعتقاد به همين اصل، يعني «تقيه»، به شدت مورد انتقاد و طعن قرار ميدهند. همچنان که پيشتر اشاره شد، بسياري از مفسران و فقهاي اهل سنت و شيعه، تقيه را بر اساس آموزههاي قرآن و سنت جايز دانستهاند. بنابراين با توجه به جايگاه تقيه در قرآن و سنت، وهابيون نميتوانند شيعه را به جهت عقيده به جواز تقيه، به رياکاري، دروغگويي و نفاق متهم کنند.
ادعاي ديگر وهابيت اين است که شيعه عقايد حقيقي خود را تحت پوشش تقيه از ديگران مخفي نگاه داشته است. در پاسخ اين شبهه بايد گفت: شيعه هرگز عقايد خود را ـ جز در مواردي که در حال خوف و خطر و اجبار بوده- کتمان نکرده است. عقايد و باورهاي شيعه در کتب حديثي و تفسيري و کتب عقيدتي شيعه به صورت مکتوب ثبت و ضبط شده و در اختيار طالبان حق بوده است. عالمان شيعه در طول قرون گذشته با وجود همه فشارها و فضاي رعب و اختناقي که بر آنان حاکم بوده، عقايد مذهب خود را با الهام از تعاليم اهل بيت (علیهم السلام) محفوظ نگاه داشته و آشکارا آنها را به طالبان حق رساندهاند. ازاينرو جز افراد جاهل و مغرض هيچ کسي نميتواند ادعا کند که عقايد حقيقي شيعه براي ديگران مخفي مانده است.
[1]. احمد قوشتي، مبدأ التقية بين اهل السنة و الشيعة، ص95-109.