• صفحه اصلی
  • درباره ما
    • پژوهشکده در یک نگاه
    • هیئت امنا
    • ریاست
    • معاونت ها
    • شورای پژوهشی
    • جوایز و افتخارات
  • فعالیت ها
    • نشست های علمی
    • ارتباط با مراکز علمی
  • گروه های علمی
    • گروه اخلاق و اسرار
    • گروه تاریخ و سیره
    • گروه فقه و حقوق
    • گروه کلام و معارف
    • واحد احیای میراث
    • دفتر پژوهشکده در خراسان
    • واحد بقیع‌پژوهی
  • آثار
    • کتاب ها
    • نشریات
    • نرم افزارها
    • ویکی حج
    • دانشنامه حج و حرمین
    • دانشنامه عتبات
    • موسوعه رد شبهات
    • مجموعه آثار حج خونین
  • کتابخانه، موزه و اسناد
    • کتابخانه
    • موزه
    • اسناد
  • خدمات پژوهشی
    • بانک اطلاعاتی نقد وهابیت
    • اولویت های پژوهشی
    • کتابشناسی حج و زیارت
    • خاطرات حج و زیارت
    • پاسخ به شبهات
    • حمایت از پایان نامه ها
    • فرم ها
    • درس خارج فقه حج
  • افراد
  • آرشیو
×

ارسال ایمیل

در حال ارسال اطلاعات
لطفا تیک "من ربات نیستم" را بزنید !
/ خدمات پژوهشی / پاسخ به شبهات / شیعه / شبهه: شيعه و نزول ملائکه بر ائمه اهل ‌بيت (علیهم السلام)
تاريخ : 1401/03/04 | بازدید : 180
شبهات مرتبط با شیعه پاسخ به شبهات

شبهه: شيعه و نزول ملائکه بر ائمه اهل ‌بيت (علیهم السلام)

شبهه دوم: شيعه و نزول ملائکه بر ائمه اهل ‌بيت (علیهم السلام)

ناصر بن عبدالله قفاري مي‌گويد: «شيعه معتقد است که فرشته‌اي بالاتر از جبرئيل و ميکائيل بر ائمه‌شان نازل مي‌شود»[1] و اين حديث را مستند ادعايش قرار داده است: «وَ إِنَّ مِنَّا لَمَنْ يَأْتِيهِ صُورَةٌ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِيلَ وَ مِيكَائِيل‏».[2] آن‌گاه نتيجه مي‌گيرد شيعه، به علت نزول فرشته براي ائمه‌شان، خاتميت را قبول ندارند.

پاسخ شبهه

اولاً مقصود از خاتميت اين است که پس از رسول گرامي (صلی الله علیه و آله) ديگر پيامبري نخواهد آمد و باب وحي تشريعي به روي بشر بسته شده است. همچنين بر هيچ انساني، وحيی که حامل تشريع حکمي و تعيين تکليفي و تحليل حرامي يا تحريم حلالي باشد، فرود نخواهد آمد.

آنچه بعد از ختم نبوت، براي هميشه، قطع مي‏شود، مسئله وحي براي شريعت تازه يا تكميل شريعت پيشين است؛ نه هرگونه ارتباط با ماوراي جهان طبيعت؛ زيرا هم امامان با عالم غيب ارتباط دارند، و هم مؤمنان راستيني كه بر اثر تهذيب نفس حجاب‌ها را از دل كنار زده‌‏اند و به مقام كشف و شهود نائل گشته‏اند.

آري! شيعه معتقد است امامان معصوم (علیهم السلام)، به علم غيب، با خداي تعالي ارتباط دارند؛ اما اين امر غير از اين است که بگوييم فرشته­اي بالاتر از جبرئيل بر آنان نازل مي‌شود يا بگوييم بر آنان وحي مي‌شود. درحالي‌که از مسلمات دين شيعه اماميه، انقطاع وحي بعد از پيامبراسلام (صلی الله علیه و آله) است؛ چنان‌که علي (علیه السلام) بعد از فوت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود:

بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا رَسُولَ الله لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِكَ مَا لَمْ يَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَيْرِكَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَ الْإِنْبَاءِ وَ أَخْبَارِ السَّمَاء.[3]

پدر و مادرم به فدايت اي رسول خدا، با مرگ تو نبوت و اخبار آسمان و عالم غيب قطع شد، درحالي‌که با مرگ غير تو (ساير انبيا) قطع نشده بود.

اما ارتباط با عالم غيب چيزي است که در طول تاريخ، گروهي از شخصيت‌هاي والاي الهي، از آن بهره‌مند بوده‌اند. قرآن از افرادي خبر مي‌دهد که پيامبر نبودند؛ ‌ولي اسراري از جهان غيب بر آنها الهام مي‌شد؛ چنان‌که درباره مصاحب موسي (خضر)، که چند صباحي او را آموزش داد، چنين مي‌فرمايد:

{آتَيْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْما}.[4]

او مورد رحمت خاص ما قرار داشت و از خزانه علم خويش، به وي دانشي ويژه عطا کرده بوديم.

نيز درباره يکي از کارگزاران سليمان ـ آصف بن برخيا ـ يادآور مي‌شود:

{قالَ الَّذي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أنَا آتيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُك‏}.[5]

آن کس که دانشي از کتاب نزد او بود، گفت: «پيش از آنکه چشم برهم زني آن را نزد تو خواهم آورد.

اين افراد علم خود را از طريق عادي نياموخته بودند، بلکه به تعبير قرآن علم لدني داشتند: {عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً}. بنابراين نبي نبودن، مانع از آن نيست که برخي از انسان‌هاي والا مورد خطاب الهام الهي قرار گيرند.

در احاديث اسلامي، که فريقين نقل کرده‌اند، اين‌گونه افراد را محدث مي‌گويند؛ يعني کساني که بدون اينکه پيامبر باشند، فرشتگان با آنها سخن مي‌گويند. بخاري از پيامبر (صلی الله علیه و آله) نقل مي‌کند که فرمود:

لقد کان فيمن کان قبلکم من بني اسراييل رجال يکلمون من غير أن يکونوا انبياء.[6]

قبل از شما، در بني‌اسرائيل، کساني بودند که [فرشتگان] با آنها سخن مي‌گفتند؛ بدون اينکه پيامبر باشند.

ثانياًائمه اهل بيت (علیهم السلام)، بعد از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، مرجع علمي امت در تبيين معارف الهي و احکام ديني بودند. بعضي از پرسش‌هايي که پاسخ آن در احاديث نبوی (صلی الله علیه و آله) يا کتاب علي (علیه السلام) وجود نداشت، از طريق الهام و آموزش غيبي پاسخ مي‌دادند. از اين بيان مي‌توان نتيجه گرفت کساني که چنين اشکالي را مطرح مي‌‌کنند، بين وحي تشريعي و الهامات الهي فرقي نگذاشته و تصور مي‌کنند به هر فردي که الهام مي‌شود، او نبي خواهد بود. حال آنکه محدث بودن، يکي از مقامات انسان‌هاي والاست که با اينکه نبي نيستند، فرشتگان با آنها سخن مي‌گويند. چنان‌که يادآور شديم مصاحب موسي، به تعبير قرآن، علم لدني[7] داشت؛ ولي نبي نبود.

فيلسوف و دانشمند معروف شيعه، صدر المتألهين شيرازي، در مفاتيح الغيب چنين مي‏گويد:

وحي يعني نزول فرشته بر گوش و دل، به منظور مأموريت و پيامبري هرچند منقطع شده است و فرشته‏اي بر كسي نازل نمي‏شود و او را مأمور اجراي فرماني نمي‏كند؛ زيرا به حكم {أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ) آنچه از اين راه بايد به بشر برسد، رسيده است؛ ولي باب الهام و اشراق هرگز بسته نشده و نخواهد شد. ممكن نيست اين راه مسدود گردد.[8]

شيعیان امامانشان را نبي نمي­دانند؛ اما آنان را حافظان شريعت و مرجع علمي بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می‌شناسند و باب الهام را بر آنها باز مي‌دانند. اين معنا هيچ تعارضي با ختم نبوت و انقطاع وحي تشريعي ندارد. تعارضي که نويسنده ميان ختم نبوت و مرجعيت علمي امامان معصوم (علیهم السلام) تصور کرده است، حاکي از آن است که وي مصادر علوم آنان را در نظر نگرفته يا از آنها آگاه نبوده است.

ثالثاًپيشوايان دوازده‌گانه شيعه اماميه (علیهم السلام)، علومي را که در اختيار داشتند، منابع متعددي دارد که به صورت فشرده به آنها اشاره مي‌شود:

منابع علوم اهل ‌بيت (علیهم السلام)

الف) آناناحاديث را ـ بدون واسطه يا از طريق پدران بزرگوارشان ـ از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می‌گرفتند و براي ديگران نقل مي‌کردند. اين نوع روايات، که هر امامي آن را از امام پيشين نقل مي‌کند تا سلسله سندش به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برسد، در منابع شيعه اماميه فراوان است؛ براي نمونه نسخه‌اي از آن، به عنوان حديث «سلسلة الذهب»، معروف است که به آن اشاره مي‌کنيم.

شيخ بزرگوار صدوق (306 ـ 381ق.)، در کتاب توحيد، با دو واسطه از ابوالصلت هروي نقل مي‌کند که مي‌گويد:

من با علي بن موسي الرضا (علیه السلام) همراه بودم که از نيشابور عبور مي­کرد. در اين هنگام جمعي از محدثان نيشابور، مانند محمد بن رافع، احمد بن حرب، يحيي بن يحيي، اسحاق بن راهويه و جمعي از دوستداران علم، زمام مرکب ايشان را گرفتند و گفتند: «تو را به حق پدران پاک و مطهرت سوگند مي‌دهيم که براي ما حديثي نقل کني که از پدرت شنيده‌اي». حضرت در اين حال سر خود را از کجاوه بيرون آورد و چنين گفت:

حدثني ابي العبد الصالح موسی بن جعفر (علیه السلام) قال حدثني ابي الصادق جعفر بن محمد (علیه السلام) قال حدثني ابي ابو جعفر محمد بن علي باقر علم الانبياء (علیه السلام) قال حدثني ابي علي بن الحسين سيد العابدين (علیه السلام) قال حدثني ابي سيد شباب اهل الجنة الحسين (علیه السلام) قال حدثني ابي علي بن ابي طالب (علیه السلام) سمعت النبي (صلی الله علیه و آله) يقول سمعت جبرئيل يقول سمعت الله جل جلاله يقول: «لا اله الا الله حصني من دخل حصني امن من عذابي».[9]

بنابراين بخشي از علوم و دانش‌هاي آنان، سينه به سينه از پيامبر خاتم (صلی الله علیه و آله) در اختيار آنان قرار گرفته است.

ب) منبع ديگر علوم اهل ‌بيت (علیهم السلام)، کتاب اميرمؤمنان علي (علیه السلام) است. آن حضرت، در تمام دوران بعثت پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، با ايشان همراه بود و بدين دليل توفيق يافت احاديث بسياري از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را در کتابي گرد آورد. در حقيقت پيامبر (صلی الله علیه و آله) املا مي‌کرد و علي (علیه السلام) مي‌نوشت. ويژگي‌هاي اين کتاب، که پس از شهادت امام در خانواده او باقي ماند، در احاديث ائمه اهل بيت (علیهم السلام) بيان شده است. امام صادق (علیه السلام) مي‌فرمايد:

طول اين کتاب هفتاد ذراع بوده و به املاي رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و خط علي بن ابي‌طالب (علیه السلام) نگارش يافته است و آنچه مردم به آن نيازمندند، در آن بيان شده است.[10]

گفتني است اين کتاب، پيوسته در خاندان علي (علیه السلام)، دست به دست مي‌گشت و امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام)، بارها از آن حديث نقل کرده و خود، کتاب را به ياران خويش نیز ارائه مي­‌دادند. هم‌اکنون نيز بخشي از احاديث آن کتاب، در مجامع حديثي شيعه، به ويژه در وسائل الشيعه، در ابواب گوناگون، موجود است.

ج) ائمه شيعه (علیهم السلام)، قسمتي از احکام الهي را از کتاب خدا و سنت رسول‌الله (صلی الله علیه و آله) استنباط مي‌کردند. ما در اينجا نمونه‌اي را يادآور مي‌شويم:

در دوران متوکل عباسي يک مرد مسيحي با زن مسلماني مرتکب عمل خلافي شد. از آنجا که اين شخص بر خلاف موازين ذمه عمل کرده بود، خونش هدر، و قتلش واجب بود. آن‌گاه که خواستند حکم را جاري کنند، او اسلام آورد تا به حکم «الاسلام يجبّ ما قبله» جان به سلامت ببرد. در اين شرايط، فقيهان دربار عباسي فتاواي متفاوتي دادند: گروهي گفتند او به حکم اينکه اسلام آورد، پيوند او از گذشته قطع گرديد و حد از او ساقط شد؛ گروهي ديگر گفتند سه بار حد بايد بر او جاري شود؛ گروه سوم فتواي ديگري دادند.

متوکل عباسي ناگزير پاسخ اين مسئله را از امام هادي (علیه السلام) پرسيد. امام هادي (علیه السلام) فرمود: «اين فرد محکوم به مرگ است و علت آن اين است که چنين ايماني، هنگام تنگنا و خوف و ترس، بي‌ارزش است»؛ به گواه اين آيه:

{فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا قالُوا آمَنَّا بِاللهِ وَحْدَهُ وَ كَفَرْنا بِما كُنَّا بِهِ مُـشْرِكِينَ*فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إِيمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا سُنَّتَ الله الَّتِي قَدْ خَلَتْ فِي عِبادِهِ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْكافِرُونَ}.[11]

هنگامي که عذاب شديد ما را ديدند، گفتند هم‌اکنون به خداوند يگانه ايمان آورديم و به معبودهايي که همتاي او مي‌شمرديم، کافر شديم. اما هنگامي که عذاب ما را مشاهده کردند، ايمان آنها براي آنها سود نداشت. اين سنت خداوند است که همواره ميان بندگانش اجرا شده و آنجا کافران زيانکار شدند.[12]

همه فقيهان و مفسران اين آيه را خوانده و تفسير کرده‌اند؛ ولي به چنين فهمي از آيه موفق نبوده‌اند. اين برداشت‌هاي عميق و واقع‌گرايانه، يکي از مواهب الهي است که به ائمه اهل ‌بيت (علیهم السلام) داده شده است و بخشي از علوم آنان را تشکيل مي‌دهد.

سماعه، فقيه عصر امام موسي بن جعفر (علیهما السلام) از امام سؤال کرد: «آيا همه چيز در کتاب خدا و سنت پيامبر او است يا چيزي را از پيش خود مي‌گوييد؟» ايشان در پاسخ مي‌گويد: «بل کل شيء في کتاب الله و سنة نبيه».[13]

د) علاوه بر نمونه‌هاي مذکور، علوم ائمه اهل بيت (علیهم السلام) سرچشمه‌اي ديگر دارد که مي‌توان از آن با عنوان الهام ياد کرد. الهام، به پيامبران اختصاص نداشته و در طول تاريخ، گروهي از شخصيت‌هاي والاي الهي، از آن بهره‌مند بوده‌اند.

در سنت متواتر پيامبر (صلی الله علیه و آله)، مرجعيت علمي امامان شيعه مورد تأييد قرار گرفته است. پيامبر (صلی الله علیه و آله)، عترت را در کنار قرآن قرار داده و فرموده است:

إِنِّي تَارِكٌ‏ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ‏ أَمَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا، كِتَابَ الله وَ عِتْرَتِي اهل بيتي فَإِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّی يَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْض‏.[14]

من در ميان شما دو چيز گرانبها مي‌گذارم. اگر به آن دو چنگ زنيد، هرگز گمراه نشويد: قرآن و عترتم که اهل ‌بيتم هستند و اين دو از هم جدا نشوند تا در کنار حوض بر من درآيند.

در حديث ديگري آنان را به سفينه نوح تشبيه مي‌کند و مي‌فرمايد:

مَنْزِلَةُ اهل بيتي‏ فِيكُمْ كَسَفِينَةِ نُوحٍ‏ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ وَ قَالَ تَعَلَّمُوا مِنْ عَالِمِ اهل بيتي وَ مِمَّنْ تَعَلَّمَ مِنْ عَالِمِ اهل بيتي تَنْجُوا مِنَ النَّار.[15]

جايگاه اهل بيت من در ميان شما، مانند کشتي نوح است، هرکس سوار شد، نجات يافت و هر کس از آن بازماند، غرق گشت و فرمود: «بياموزيد از عالم اهل بيت من و از هر کس که از عالم اهل بيت من بياموزد، در اين صورت از آتش نجات مي‌يابيد».

اکنون سؤال مي­شود که اگر محدوده دانش و بينش هر يک از اهل بيت پيامبر (صلی الله علیه و آله)، بسان يک فرد صحابي بود، پس چرا پيامبر خاتم (صلی الله علیه و آله)، براي آنان چنين مزيتي قایل مي‌شود؟ گاهي آنها را عدل قرآن و همتاي او مي‌شمرد و گاهي آنها را کشتي نجات مي‌داند. اين نوع امتيازها حاکي از آن است که آنان علومي داشتند که ديگران از آن بي‌بهره بودند و در پرتو اين آگاهي‌ها، بسياري از احکام اسلام را که پیش‌تر تشريع شده بود، بازگو مي‌کردند؛ نه اينکه حکم جديدي را انشا کنند.


[1]. قفاري، اصول مذهب الشيعة الامامية، ج1، ص312؛ موسوعة الرأي الآخر، ص1454.

[2]. مجلسي، بحار الانوار، ج26، ص19.

[3]. نهج البلاغة، خطبه 235 و 355.

[4]. کهف: 65.

[5]. النمل: 40.

[6]. بخاری،صحيح البخاري، ج5، ص12.

[7]. {وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً}.

[8]. صدرالدين شيرازي، مفاتيح الغيب، ص13.

[9]. ابن بابويه (شيخ صدوق)، التوحيد، ص25.

[10]. طبرسي، الاحتجاج، ج2، ص372.

[11]. غافر: 84 و 85.

[12]. طبرسي، الاحتجاج، ج2، ص454.

[13]. کليني، الکافي، ج2، ص62؛ حر عاملي، اثباة الهداة، ج1، ص79.

[14]. صفار، بصائر الدرجات، ج1، ص413.

[15]. ابن حيون، دعائم الاسلام، ج1، ص80.

شـبـهـات مـرتـبـط
شبهه: تقيه پوششي براي مخفي ماندن عقايد شيعه
شبهه: تقيه ابزاري براي سرپوش گذاشتن بر انحرافات شيعه
شبهه: عمل نکردن شيعه به قرآن
شبهه: شرک‌آمیز بودن توسل به حق یا جاه پیامبر و اولیا
شبهه: فایده نداشتن منزلت اولیا برای دیگران
شبهه: عدم جواز قسم به حق و جاه انبيا و اوليا
شبهه: عدم حقانيت شيعه به خاطر در اقليت بودن
شبهه: انکار سنت نبوي از سوي شيعه به دليل تمسک اهل سنت به آن
شبهه: انکار سنت نبوي از سوي شيعه به دليل ارتداد صحابه
شبهه: شيعه و حق تشريع بر ائمه اهل ‌بيت (علیهم السلام)
شبهه: پذيرش سهو النبي (صلی الله علیه و آله) از سوي شيخ صدوق
شبهه: انکار سهو النبي (صلی الله علیه و آله) مستلزم غلو است
شبهه: امکان سهو معصومين (علیهم السلام) به دليل پايين‌تر بودن رتبه آنان از پيامبر (صلی الله علیه و آله)
شبهه: استفاده از لفظ بنات (دختران) در قرآن
شبهه: تعبير «بنت رسول الله» براي زينب، ام کلثوم و رقيه در روايات
شبهه: داماد رسول خدا شمردن عثمان توسط علي (علیه السلام)
شبهه: دعاي امام صادق (علیه السلام)
شبهه: انکار تعدد دختران پيامبر (صلی الله علیه و آله) مستلزم انکار قرآن و کفر
شبهه: توجه به اهل بيت جايگزين انجام‌ دادن واجبات
شبهه: انتساب روايات دروغين به ائمه براي تعطيلي شريعت
مــطــالـــب مــرتــبــط
  • شبهه: تقيه پوششي براي مخفي ماندن عقايد شيعه
  • شبهه: تقيه ابزاري براي سرپوش گذاشتن بر انحرافات شيعه
  • شبهه: عمل نکردن شيعه به قرآن
  • شبهه: شرک‌آمیز بودن توسل به حق یا جاه پیامبر و اولیا
  • شبهه: فایده نداشتن منزلت اولیا برای دیگران
  • شبهه: عدم جواز قسم به حق و جاه انبيا و اوليا
  • شبهه: عدم حقانيت شيعه به خاطر در اقليت بودن
  • شبهه: انکار سنت نبوي از سوي شيعه به دليل تمسک اهل سنت به آن
  • شبهه: انکار سنت نبوي از سوي شيعه به دليل ارتداد صحابه
  • شبهه: شيعه و حق تشريع بر ائمه اهل ‌بيت (علیهم السلام)
  • شبهه: پذيرش سهو النبي (صلی الله علیه و آله) از سوي شيخ صدوق
  • شبهه: انکار سهو النبي (صلی الله علیه و آله) مستلزم غلو است
  • شبهه: امکان سهو معصومين (علیهم السلام) به دليل پايين‌تر بودن رتبه آنان از پيامبر (صلی الله علیه و آله)
  • شبهه: استفاده از لفظ بنات (دختران) در قرآن
  • شبهه: تعبير «بنت رسول الله» براي زينب، ام کلثوم و رقيه در روايات
  • شبهه: داماد رسول خدا شمردن عثمان توسط علي (علیه السلام)
  • شبهه: دعاي امام صادق (علیه السلام)
  • شبهه: انکار تعدد دختران پيامبر (صلی الله علیه و آله) مستلزم انکار قرآن و کفر
  • شبهه: توجه به اهل بيت جايگزين انجام‌ دادن واجبات
  • شبهه: انتساب روايات دروغين به ائمه براي تعطيلي شريعت
تــــازه هــــا
  • شبهه: شیعه و تأثیرپذیری از آیین مجوس
  • شبهه: پایه‌گذاری شیعه به وسیله عبدالله بن سبأ
  • شبهه: انتساب اثناعشریه به رفض
  • شبهه: پیدایش اثناعشریه پس از وفات امام حسن عسکری (علیه السلام)
  • شبهه: لعن و تکفیر مهاجرین و انصار در کتب شیعه
  • شبهه: بهتر بودن نصارا و یهود از صحابه نزد شیعه
پـــربـــازدیـــدهــــا
  • شبهه: پرداخت خمس به امام يا نائب امام
  • شبهه: شيعه و حق تشريع بر ائمه اهل ‌بيت (علیهم السلام)
  • شبهه: ازدواج با محارم
  • شبهه: پایه‌گذاری شیعه به وسیله عبدالله بن سبأ
  • شبهه: پذيرش سهو النبي (صلی الله علیه و آله) از سوي شيخ صدوق
  • شبهه: لعن و تکفیر ائمه اهل سنت از سوی شیعه
حــــدیــــث روز
قم، خيابان 75 متری عمار یاسر، خیابان شهید آیت الّله قدوسی، ساختمان حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، طبقه پنجم
پست الکترونیک: info@hzrc.ac.ir
تلفن تماس: 37186 - 025
نمابر: 37769994 - 025
كد پستی: 3719158489

دسـتـرسـی سـریـع

  • دفتر پژوهشکده در خراسان
  • کتابخانه دیجیتالی حج
  • ویکی حج
  • سامانه نشریات
  • جستجو در کتابخانه
  • دانشنامه حج و حرمین
  • بانک اطلاعاتی نقد وهابیت
  • نقشه سایت
  • همایش‌های حج، جهان اسلام و حرمین شریفین

پـیـونـدهــای مـرتـبـط

  • دفتر مقام معظم رهبری
  • خبرگزاری حج
  • سازمان حج و زیارت
  • بقیع
  • لیست همه پیوندها