احسان الهي ظهير، نويسنده متعصب و متأثر از وهابيت، مدعي است شيعيان به جاي فرائض و واجباتي مانند نماز، روزه، زکات، حج و قرائت قرآن، حب اهل بيت و زيارت اهل بيت و گريه بر آنان را قرار دادهاند: «استبدلت الشيعة مکان الفرائض والواجبات من الصلاة والصوم والزکاة والحج وقراءة القرآن، حب اهل البيت وزيارتهم والبکاء على قتلاهم وأمواتهم وزيارة قبورهم بعد موتهم».[1]
شيعيان همواره بر اساس دستور و نقشه ائمه اهل بيت (علیهم السلام) حرکت کرده و هيچگاه از اين نقشه تخطي نکردهاند و نميکنند. لذا در طول تاريخ شيعه، آنچه براي آنها اهميت فوقالعاده داشته است، عمل به شريعت اسلام است و هرگز مانند فرقههاي ديگر اسلامي، به بهانه رسيدن به طريقت، از عمل به شريعت شانه خالي نکردهاند و چنين چيزي مطلقاً در ميان شيعيان وجود ندارد.
شاهد زنده اين مدعا، عمل شيعيان است. حضور ميان جوامع شيعه روشن ميکند که آنان چگونه به شريعت و احکام اسلامي پايبندند. شيعيان، با پيروي از ائمه (علیهم السلام)، به فرائض ديني خويش عالمانه عمل ميکنند. مساجد شيعيان مملو از نمازگزاران مؤمني است که با خداوند راز و نياز ميکنند و ساير اعمال عبادي خويش را نيز با دقت تمام انجام ميدهند. البته آنان به امور مستحب و شعائر الهي نيز عمل ميکنند. حب اهل بيت (علیهم السلام) از واجبات است و هيچگاه يک واجب، جاي واجب ديگر را نميگيرد و ائمه (علیهم السلام) نيز بر اين مسئله تأکيد کردهاند که به برخي موارد آن اشاره ميشود:
امام باقر (علیه السلام) در ترسيم سيماي شيعه و تبيين ويژگيها و اوصاف او فرمود:
تنها ادعاي تشيع و دوستي ما اهل بيت براي شيعه بودن كافي نيست. به خدا سوگند شيعه ما تنها كسي است كه از خدا بترسد و فرمانبردار او باشد و شيعيان ما شناخته نميشوند، مگر با فروتني و خضوع و بسيار ياد خدا کردن و روزه گرفتن و نماز خواندن و دلجويي از همسايگان مستمند و فقيران و بدهكاران و يتيمان، و راستگويي و خواندن قرآن و نگاه داشتن زبان در برابر مردم مگر به كلام نيكو... . آيا همين بس است كه كسي بگويد من علي (علیه السلام) را دوست دارم و پيرو او هستم، ولي كاري انجام ندهد؟ و اگر بگويد من رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را ـ که بهتر از علي (علیه السلام) است ـ دوست دارم، سپس به شيوه و روش او عمل نكند و از سنت او پيروي ننمايد، محبت پيامبر (صلی الله علیه و آله) هيچ نفعي به حال او ندارد. پس، از خدا بترسيد و به دستورهاي شرعي و احکام الهي عمل کنيد؛ زيرا ميان خدا و هيچ كسي خويشاوندي و قرابت وجود ندارد. بلكه محبوبترين و ارجمندترين بندگان نزد خداوند، باتقواترين و عملكنندهترين آنها به طاعت اوست. به خدا سوگند تقرب به خدا براي كسي ميسر نيست، جز به اطاعت و بندگي، و برات آزادي از دوزخ در دست ما نيست و احدي بر خدا حجتي ندارد. هركس مطيع فرمان خدا باشد، دوست ماست و هركس خدا را نافرماني و معصيت کند، دشمن ماست و فرداي قيامت به ولايت ما نميرسد، مگر به وسيله تقوا و پرهيز از گناه.[2]
در بيان امام صادق (علیه السلام) نيز آمده است:
هرکس در زبان، ادعاي شيعه بودن کند و در اعمال و آثار، با ما مخالفت کند و از ما پيروي ننمايد، از شيعيان ما نخواهد بود. بلکه شيعيان ما کساني هستند که با قلب و زبان با ما موافق باشند و از آثار ما پيروي کنند و همانند اعمال ما عمل نمايند.[3]
با توجه به اين ويژگيهاي شيعه اولاً، کدام انديشمند حقيقتنگر وخردمند منصف ميپذيرد و کدام شيعه به خود اجازه ميدهد، در اعمال و آثار، با محبوب خود، اهل بيت (علیهم السلام)، مخالفت کند. محبت و زيارت و گريه بر آنها بدون اطاعت و بندگي خدا هيچ نفعي به حال کسي ندارد. بنابراين چه کسي اينها را به جاي واجبات شرعي و فرائض الهي ـ که تقرب به خدا در سايه انجام دادن آنها ميسر ميشود ـ قرار ميدهد تا از اين رهگذر، خدا را نافرماني، و در نتيجه، زمينه دشمني اهل بيت (علیهم السلام) را فراهم کند؟
ثانياً، اهتمام عملي شيعيان به پيروي از امامان معصوم (علیهم السلام) در انجام دادن واجبات شرعي و دستورهاي الهي، گواه ديگري است بر اينکه شيعيان به فرائض الهي پايبند بوده و هرگز به خود اجازه ندادهاند که دوستي، زيارت و گريه بر اهل بيت (علیهم السلام) جايگزين نماز، روزه، حج، قرائت قرآن و... شوند و واجبات شرعي تعطيلگردند.
ثالثاً، شيعيان با توجه به سفارش امام و مقتداي خود، علي (علیه السلام) ـ که فرمود: «هرگاه نوافل و مستحبات به فرائض و واجبات ضرر و زياني وارد آورد، آن را رد کنيد؛[4] چون هر عمل مستحب که به فرائض و واجبات، ضرر و زياني وارد آورد، با انجام دادن آن هيچ تقربي در پيشگاه خداي متعال حاصل نميشود»[5] ـ هرگز به خود اجازه ندادهاند، براي مستحباتي چون زيارت و گريه بر اهل بيت (علیهم السلام)، از انجام دادن واجبات شرعي و احکام الهي دست بردارند.
رابعاً، اهل بيت پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، عاشق دين خدا و انجام دادن واجبات شرعي بودند. ازاينرو تمام هستي خود را فداي دين اسلام و شريعت رسول خاتم (صلی الله علیه و آله) کردند. لذا امام حسين (علیه السلام) شب عاشورا، براي بندگي و راز و نياز با معبود، از دشمن مهلت خواست وفرمود: «خدا ميداند که من نماز و قرائت قرآن و دعاکردن و استغفار را دوست دارم».[6] ازاينرو شب را با اصحاب خود به نماز و دعا و استغفار و تضرع به صبح رساند، و نماز صبح را با اصحاب خود به جماعت اقامه کرد.[7] ظهر عاشورا نيز نماز را، در ميدان جنگ و در زير باران تير دشمن، در حالي که دو تن از ياران امام تيرها را به جان ميخريدند، به صورت نماز خوف، به جماعت خواند.[8] ازاينروست که شيعيان و محبان اهل بيت (علیهم السلام) در هنگام زيارت از ته دل ميگويند:
أشهد أنكم أقمتم الصلاة وآتيتم الزكاة، وأمرتم بالمعروف ونهيتم عن المنكر، وجاهدتم في الله حق جهاده.[9]
گواهي ميدهم که شما نماز را برپا داشتيد و زکات را ادا کرديد و امر به معروف و نهي از منکر را انجام داديد و در راه خدا به طور شايسته جهاد کرديد.
همچنين از خدا درخواست ميکنند که حيات ما را حيات محمد و آل محمد (صلی الله علیه و آله)، و مرگ ما را مرگ محمد و آل محمد (صلی الله علیه و آله) قرار بده.[10]
با اين وصف کدام عاقل باانصافي ميپذيرد و باور ميکند که شيعيان، دوستدار و پيروان اهل بيت (علیهم السلام)، برخلاف خواست و رضايت آنها ـ که خون خود را براي حفظ احکام شريعت نبوي به زمين ريختند ـ به احکام شرعي پشت پا بزنند و محبت و زيارت و گريه بر اهل بيت (علیهم السلام) را جايگزين احکام شرعي کنند؟
بنابراين شيعيان بيش از هر چيز، به نماز اهميت ميدهند و اصلاً فلسفه عزاداري براي امام حسين (علیه السلام)، زنده نگهداشتن احکام نوراني اسلام، مثل نماز، روزه، زکات، جهاد و... است. بنابراين ادعاي نويسنده مزبور دروغ و بياساس است.
[1]. ظهير، الشيعة وأهل البيت، ص233.
[2]. کليني، الکافي، ج2، ص74.
[3]. حر عاملي، وسائل الشيعة، ج11، ص196؛ مجلسي، بحار الانوار، ج65، ص164.
[4]. نهج البلاغة، شرح محمد عبده، ج4، ص68.
[5]. همان، ص11.
[6]. طبري، تاريخ الطبري، ج4، ص316؛ ابن اثير جزري، الکامل، ج4، ص57؛ ابن کثير، البداية والنهاية، ج8، ص191.
[7]. طبري، تاريخ الطبري، ج4، ص319 و320؛ ابن اثير جزري، الکامل، ج4، ص59.
[8]. تاريخ الطبري، ج4، ص334؛ الکامل، ج4، ص70.
[9]. ابن طاوس، اقبال الاعمال، ج3، ص71.
[10]. طوسي، مصباح المتهجد، ص775.