احسان الهي ظهير در اثبات ادعاي خويش مبني بر تعطيل شريعت از سوي شيعيان به دو روايت زير استناد نموده است:[1]
«وما من مؤمن يزورني فيصيب وجهه قطرة من ماء إلا حرم الله تعالى جسده على النار».[2]و هيچ مؤمني نيست که مرا زيارت کند [و بر غريبي من اشک ريزد] و قطرهاي از آن روي او را تر کند مگر آنکه خداوند جسم و پيکر او را بر آتش دوزخ حرام کند. «من زار قبر أبي بطوس غفر الله له ما تقدم من ذنبه وما تأخر فإذا كان يوم القيامة وضع له منبر بحذاء منبر رسول الله (صلی الله علیه و آله)، حتى يفرغ الله من حساب الخلائق».[3]هرکس زيارت کند قبر پدر بزرگوارم را در طوس بيامرزد خداوند گناهان گذشته و آينده او را و چون روز قيامت شود منبري از براي او در مقابل منبر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) گذاشته شود و در آنجا قرار گيرد تا آنکه خداوند از حساب بندگان فارغ گردد.
اولاً، روايات مورد استناد او، ضعيفاند؛ زيرا در سلسله سند روايت اول، محمد بن علي ماجلويه قرار دارد و آيتالله خويي ميگويد: «سند به خاطر محمد بن علي ماجلويه ضعيف است؛ زيرا او توثيق نشده است».[4]
اما در سلسله سند روايت دوم، علي بن ابراهيم جعفري و حمدان بن اسحاق خراساني قرار دارند که اين دو نفر، افزون بر اينکه توثيق ندارند، ناشناخته و مجهولاند.[5]
ثانياً، بر فرض صحت سند روايات مذکور، پاداش محبت و زيارت اهل بيت (علیهم السلام)، چيزي نيست که تنها در منابع شيعي آمده باشد؛ بلکه دانشمندان بزرگ اهل سنت نيز در منابع معتبر خود چنين رواياتي را از رسول خدا (صلی الله علیه و آله)نقل کردهاند که اشاره به برخي از آنها حق را روشن ميکند:
ـ به زودي پارة تن من در سرزميني به نام خراسان مدفون ميگردد. هيچ دردمندي او را زيارت نميكند، مگر آنكه خداوند متعال گشايشي در امر او ايجاد ميكند و هيچ گناهكاري او را زيارت نميكند، جز آنكه خداي متعال گناهان او را ميآمرزد.[6]
ـ به زودي پارة تن من در سرزمين خراسان دفن ميشود. هيچ مؤمني او را زيارت نميکند، مگر اينکه خداوند بهشت را بر او واجب، و آتش را بر بدن او حرام ميکند.[7]
رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، در کلام ديگري، آثار و ويژگيهاي محبت اهل بيت (علیهم السلام) را اينگونه تبيين کرده است:
آگاه و باخبر باشيد، هر کس بر دوستي آل محمد بميرد، شهيد مرده است. هر کس بر دوستي آل محمد بميرد، آمرزيده از دنيا رفته است. هر کس بر دوستي آل محمد بميرد، تائب از دنيا رفته است. هر کس بر دوستي آل محمد بميرد، مؤمن کاملالايمان مرده است. هر کس بر دوستي آل محمد بميرد، ملکالموت او را به بهشت بشارت ميدهد. هر کس بر دوستي آل محمد بميرد، با شتاب وارد بهشت ميشود. هر کس بر دوستي آل محمد بميرد، دو در بهشت به قبر او گشوده ميشود. هر کس بر دوستي آل محمد بميرد، خداوند قبر او را زيارتگاه فرشتگان رحمت قرار ميدهد.[8]
ابن عمر از رسول خدا (صلی الله علیه و آله)نقل ميکند:
هرکس علي (علیه السلام) را دوست داشته باشد، خداوند نماز، روزه و قيام او را ميپذيرد و دعاي او را به هدف اجابت ميرساند. هر کس دوستي و محبت علي (علیه السلام) را در دل داشته باشد، خداوند به تعداد رگهاي بدن او شهري در بهشت به او عطا ميکند. هر کس آل محمد را دوست داشته باشد، از حساب و ميزان و صراط در امان است. هر کس بر دوستي آل محمد بميرد، من بودن او را در بهشت با انبيا ضمانت ميکنم.[9]
ثالثاً، اگر نقل رواياتي با مضمون و محتواي مزبور دليلي بر تعطيل شريعت باشد، پس ناگزير بايد بپذيرند که اهل سنت نيز شريعت را تعطيل کردهاند؛ زيرا بزرگان آنها نيز چنين رواياتي را در منابع خود نقل کردهاند. افزون بر آن، روايات ديگري را هم نقل کردهاند، مبني بر اينکه خداوند، به سبب زيارت قبر، بهشت را بر زائر واجب ميکند يا گناهان او را ميآمرزد: رسول الله (صلی الله علیه و آله) فرمود: «ومن زار قبري فله الجنة»؛[10] «هر که قبر مرا زيارت کند، جايگاه او در بهشت است».
ايشان در روايتي ديگر فرمود:
من زار قبر أبويه أو أحدهما في كل جمعة مرة غفر الله له وكتب برّا.[11]
هرکس قبر پدر و مادرش يا يکي از آنها را در هر جمعه يکبار زيارت کند، خداوند او را ميآمرزد و نيکوکار مينويسد.
شيعيان، اهل بيت معصوم پيامبر (صلی الله علیه و آله) را، به عنوان دوستان خدا و پيامبر، دوست ميدارند و به عنوان عمل مستحب به زيارت آنها ميروند و براي آنها مراسم عزا برپا ميکنند؛ در عين حال رعايت اين امور را به تنهايي و بدون انجام دادن واجبات شرعي و ترک محرمات الهي سودمند نميدانند. يکي از عالمان شيعه در اين باره ميگويد:
مجرد دوستي اهل بيت (علیهم السلام)، بدون اينکه شخص را وادار به عمل و عبادت کند، فائدهاي براي انسان ندارد. لکن اميد ميرود که دوستي اهل بيت (علیهم السلام) موجب رسيدن به شفاعت آنان و نجات از عذاب آتش گردد. وعدههاي نجات از عذاب، وعده حتمي نيست تا کسي در ارتکاب محرمات و ترک واجبات به آن اعتماد نمايد؛ زيرا وعده حتمي نجات با جعل احکام شرعي و تکاليف الهي منافات دارد.[12]
با توجه به مباحثي که ارائه شد، شيعيان زيارت اهل بيت (علیهم السلام) و عزاداري براي آنان را، به عنوان اعمال مستحب و به منظور رسيدن به پاداشهاي موعود، در کنار انجام دادن واجبات شرعي و ترک محرمات الهي، انجام ميدهند. بنابراين وجود رواياتي که ثواب محبت اهل بيت (علیهم السلام) و زيارت و عزاداري آنها را تبيين، و عظمت و جايگاه بلند آنان را اثبات ميکنند، هرگز دليلي بر تعطيل شريعت نيست و شيعه هيچگاه، براي رسيدن به کمال دنيوي و بهشت اخروي، احکام شرعي را کنار نگذاشته و تنها بر محبت، زيارت و عزاداري اهل بيت (علیهم السلام) اعتماد نکرده و به آنها دل نبسته است.
از مباحث مطرحشده آشکار شد که:
1. شيعه هرگز محبت، زيارت و عزاداري اهل بيت (علیهم السلام) را جايگزين واجبات شرعي نکرده است. بلکه محبت، زيارت و عزاداري اهل بيت را، به عنوان اعمال مستحبي، مانند ساير مستحبات، به اميد رسيدن به ثواب موعود، در کنار واجبات شرعي، انجام ميدهد.
2. آثار و پاداشي که در روايات موجود در منابع اهل سنت براي محبت و زيارت اهل بيت (علیهم السلام) ذکر شده است، به مراتب بالاتر و بزرگتر از آثار و پاداشي است که در روايات موجود در منابع شيعه آمده است.
3. اگر وجود روايات به اين مضمون، اعم از صحيح و سقيم، دليل بر کنار گذاشتن احکام شريعت باشد، پس اهل سنت، زودتر از شيعه شريعت را تعطيل کردهاند.
[1]. ظهير، الشيعه و اهل البيت، ص239.
[2]. شيخ صدوق، عيون أخبار الرضا (علیه السلام)، ج2، ص227.
[3]. کليني، الکافي، ج9، ص337.
[4]. خويي، معجم رجال الحديث، ج11، ص161.
[5]. جواهري، المفيد من معجم رجال الحديث، ص196 ـ 380.
[6]. قندوزي، ينابيع المودة، ج2، ص341.
[7]. حموئي جويني، فرائد السمطين، ج2، ص187.
[8]. قرطبي، تفسير القرطبي، ج16، ص23؛ فخر رازي، مفاتيح الغيب، ج27، ص166؛ زمخشري، الکشاف، ج3، ص467؛ ابن عربي، تفسير ابن عربي، ج2، ص219.
[9]. اخطب خوارزم، المناقب، ص73.
[10]. رافعي، فتح العزيز، ج7، ص417؛ ابن حجر عسقلاني، التلخيص الحبير، ج7، ص417.
[11]. سيوطي، الجامع الصغير، ج2، ص606؛ متقي هندي، کنز العمال، ج16، ص468؛ دمياطي، اعانة الطالبين، ج2، ص161.
[12]. تبريزي، صراط النجاة، ج3، ص417.