ابن تيميه گفته است پرداختن خمس درآمدها به نائب امام و فقيه جامعالشرايط ساخته و پرداخته شيعيان است و هيچ يک از صحابه و تابعين چنين حرفي را نزدهاند و آنچه را شيعيان در اين رابطه به ائمه نسبت ميدهند، دروغ و مخالف سيره امام علي (علیه السلام) است که در مدت خلافتش از مسلمين خمسي دريافت نکرده است.[1]
همچنانکه در پاسخ شبهه پيشين بيان شد، به هيچ عنوان نميتوان خمس را زاييده انديشه شيعيان دانست؛ زيرا:
اولاً، خمس اصل مسلّم قرآني است و دليل اصلي براي وجوب خمس، قرآن کريم است. قرآن کريم خمس را به صورت کلي بيان نموده و چون کليت قرآن کريم نياز به تفسير و بيان دارد، جزئيات آن و بيان تفسير آيه شريفه در روايات اهل بيت (علیهم السلام) بيان شده است.
ثانياً، ائمه معصوم (علیهم السلام) در عصر خويش مسلمانان را به پرداخت خمس سفارش كرده و خود نيز آن را دريافت كردهاند که به تفکيک به برخي از روايات در اين زمينه اشاره ميشود:
1. امام علي (علیه السلام)
در دوران حكومت اميرالمؤمنين، علي (علیه السلام)، خمس دريافت ميشد و كساني كه آن را سبك ميشمردند، توبيخ ميشدند.[2] ابويوسف در كتاب الخراج در اين باره مينويسد: «امام علي (علیه السلام) خمس را همانند خلفا تقسيم كرد».[3] بر اساس اين گزارش، ميتوان گفت كه اميرالمؤمنين (علیه السلام) خمس اموال مسلمانان يا غنائم را دريافت ميکرده است. همچنين آن حضرت، خمس گنج و معدن را نيز از مسلمانان دريافت ميكرد؛ چنان كه ابوعبيده در كتاب الاموال مينويسد: «امام علي (علیه السلام) معدن را رِكاز (گنج) ناميد و حكم گنج را بر آن اجرا كرد و از آن خمس گرفت».[4]
در حديثي از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمود:
مردي نزد امام علي (علیه السلام) آمد و گفت من ثروت جمع ميكنم، اما كوتاهي ميكنم كه از راه حلال است يا از راه حرام. اكنون ميخواهم توبه كنم؛ اما حلال و حرام آن را نميدانم؛ زيرا به هم آميخته است. امام فرمود: «خمس مال را پرداخت كن؛ چراكه خداوند به يكپنجم اموال رضايت داده و مابقي اموال براي شما حلال است».[5]
بر اساس گزارش شيخ صدوق، امام (علیه السلام) به وي فرمود: «خمس مال را بده»، و وي خمس را پرداخت كرد.[6]
2. امام باقر (علیه السلام)
امام باقر (علیه السلام) شيعيان را به پرداخت خمس و اهميت آن توجه داد و در اين باره فرمود:
ما نزديكان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هستيم و خمس، سهم ماست. هر كس مالي در دست دارد كه خمس به آن تعلق ميگيرد، مالك آن خمس نيست. بلكه خاندان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مالک آن هستند و او وظيفه دارد آن را به امام خويش برساند.[7]
امام باقر (علیه السلام) در سخنان ديگري درباره نهي از خريد مال با پول خمسنداده،[8] فرمودند:
خمس غنيمتي كه مسلمانان در جنگ با كفار براي مسلمان شدن آنان به دست ميآورند، از آنِ ماست و براي هيچ كس روا نيست كه از مال خمس چيزي بخرد؛ مگر آنكه حق ما را به ما برساند.[9]
ابن ابينصر ميگويد به امام باقر (علیه السلام) نوشتم: «خمس را پيش از مخارج بدهم يا بعد از مخارج؟» امام (علیه السلام) در پاسخ نوشتند: «بعد از مخارج».[10] همچنين شخصي از امام باقر (علیه السلام) درباره معادن طلا، نقره، آهن، قلع (سرب) و مس پرسيد و حضرت در پاسخ فرمود: «خمس به اينها تعلق ميگيرد».[11] در روايت ديگري آمده است كه از ايشان درباره معادن پرسيدند و ايشان فرمود: «در هر چه گنج باشد، خمس آن بايد پرداخته شود».[12]
3. امام صادق (علیه السلام)
امام صادق (علیه السلام)، همانند پدر گراميشان، شيعيان را به پرداخت خمس سفارش كردند و در اين باره فرمودند: «همان طور كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خمس ميگرفت، امام هم خمس ميگيرد.[13] بزرگترين گناه، انكار حق ما اهل بيت است».[14]
امام صادق (علیه السلام) در حديثي ميفرمايد: «هر كس غنيمت و كسبي دارد، بايد خمس آن را بپردازد».[15] ايشان در پاسخ به سؤال شخصي درباره آيه خمس فرمودند: «خمس به فايده هر روز تعلق ميگيرد».[16] همچنين ايشان در نامهاي خطاب به شيعيان، پرداخت خمس طلا و نقرهاي را كه يك سال از آن گذشته باشد، واجب دانستهاند.[17]
4. امام موسي کاظم (علیه السلام)
امام کاظم (علیه السلام) نيز بر مسئله وجوب خمس تأكيد داشتند و درباره پرداخت خمس از درآمد كسب فرمودند: «در هر چيزي كه مردم از آن سود ميبرند، چه كم باشد و چه زياد، خمس وجود دارد».[18] همچنين فرمودند:
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به ابوذر و سلمان و مقداد فرمودند: «شهادت بدهيد به لا اله الا الله و... و خارج كردن خمس از چيزهايي كه هر كس به دست ميآورد كه بعد از علي بايد به ائمه بعد، از فرزندان او، پرداخت شود».[19]
5. امام رضا (علیه السلام)
امام رضا (علیه السلام)، در تفسير آيه 41 سوره انفال، فرمودند: «خمسي كه براي خدا و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) وجود دارد، براي ما نيز وجود دارد».[20] ايشان، خطاب به شيعيان، مراد از كلمه غنيمت را مطلق منافع بيان كرده و در اين باره فرمودند:
هرچه مردم به دست آورند، غنيمت به شمار ميآيد؛ خواه گنج يا معادن باشد و خواه از غواصي در دريا به دست آيد، يا اموالي كه در جنگ به دست آمده و براي آنها لشكركشي نشده باشد و همان چيزي كه ادعا كردهاند كه خمسي ندارد، يعني سود بازرگاني و محصولات كشتزارها و باغها و ديگر درآمدهاي بازرگاني و صنعتي و ارث و چيزهاي ديگر، همه اينها غنيمت و سود و روزي خداوند است».[21]
6. امام جواد (علیه السلام)
شيعيان در عصر امام جواد (علیه السلام) نيز به پرداخت خمس اهتمام ميورزيدند و وظيفه داشتند خمس را به صاحب آن تحويل دهند.[22] محمد بن حسن اشعري ميگويد:
برخي از دوستان ما به امام جواد (علیه السلام) نامهاي نوشتند كه درباره خمس به ما خبر بده؛ آيا بر هر چيزي كه انسان استفاده ميبرد، كم باشد يا زياد، از هر چه باشد؟ و آيا بر صنعتگران هم خمس تعلق ميگيرد؟ كيفيت آن چگونه است؟ امام فرمودند: «خمس پس از محاسبه هزينههاست».[23]
7. امام هادي (علیه السلام)
امام هادي (علیه السلام) نيز بر پيگيري امور مالي شيعيان تأكيد داشتند؛ چنان كه در معرفي ابوعلي بن راشد به پيروان خود در بغداد، مدائن و سواد (عراق) و ديگر مناطق اطراف آن فرمودند:
من ابوعلي بن راشد را به جاي حسين عبدربه و هر كس ديگري كه پيش از او نماينده من بود، گماردم. او نزد من همان جايگاه او را دارد. همه اختياراتي را كه نمايندههاي پيشين بر شما داشتند، او نيز دارد، تا سهم من (خمس) را از شما دريافت كند.[24]
همچنين در نامهاي ديگر، خطاب به علي بن بلال، نوشت: «بر تو واجب است كه از او فرمان ببري، و هر چه سهم [امام] نزد توست به او تحويل بده و شيعيان ما را به سوي او بفرست».[25] در گزارشي ديگر ابوعلي بن راشد، درباره توجه شيعيان به پرداخت خمس ارباح مكاسب، چنين نقل ميكند:
به امام هادي (علیه السلام) عرض كردم: «شما فرموديد دستورتان را اجرا كنم. من هم آن را به اطلاع دوستانتان رساندم. برخي از آنان به من گفتند: سهم امام چيست؟ من نميدانستم چه پاسخي بدهم». امام (علیه السلام) فرمود: «همان خمس است كه بر آنان واجب است». من پرسيدم: «در چه چيزي؟» فرمودند: «در اجناس و توليداتشان (درآمد)». من پرسيدم: «تاجر به آن وابسته است و هم سرمايه توليدكننده در دستش است؟» امام (علیه السلام) فرمود: «بعد از كسر هزينهها، اگر توانستند، بپردازند».[26]
8. امام حسن عسکري (علیه السلام)
امام حسن عسکري (علیه السلام)، در نامهاي خطاب به عبدالله بن حمدويه در بيهق، نوشتند:
من ابراهيم بن عبده را به سوي شما فرستادم تا مردم آن سرزمين، سهم ما را به او بپردازند. شتاب كنيد و سهم ما (خمس) را به او بپردازيد كه در رها كردن و تأخير آن بهانهاي نيست.[27]
شيعيان، با تحمل سختي، خود را به امام عسکري (علیه السلام) ميرساندند تا خمس اموال خود را به ايشان تقديم كنند.[28] گاهي نيز امام حسن عسکري (علیه السلام) شيعيان را به وكلاي خود ارجاع ميداد؛ چنان كه شيعيان يمن را، كه براي تحويل دادن وجوه شرعي خود به سامرا آمده بودند، به عثمان بن سعيد ارجاع دادند.[29] گاهي نيز شيعيان از طريق نامه، حكم خمس خود را از امام عسکري (علیه السلام) ميپرسيدند و پاسخ آن را دريافت، و به پرداخت آن اقدام ميكردند.[30]
9. عصر غيبت کبرا
از جمله شواهد توجه مردم به پرداخت خمس و سهم امام، گزارش ارسال اموال شيعيان قم براي حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در سامراست؛ چنان كه حسن بن نضر و ابوصِدام، پول و كالاهاي خود را در سبدهاي سربسته حمالها جا دادند و به سامرا بردند و تحويل دادند.[31] همچنين ابراهيم بن مهزيار، بعد از شهادت امام عسكري (علیه السلام)، براي تسويه وجوهات شرعي شيعيان اهواز راهي بغداد شد تا آن را به نايب آن حضرت تحويل دهد.[32] نيز مردي از اهل آبه، اموالي را براي تحويل دادن خمس به حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با خود برد و قبض آن را دريافت كرد.[33]
ثالثاً، با نگاهي به پيشينه انديشه تشيع به خوبي آشکار ميشود که موضوع خمس، اصلي فقهي پذيرفته شده در تمام ادوار فقهي و عملي شيعيان بوده است. در عصر حضور ائمه (علیهم السلام) و آغاز غيبت صغرا كتابهاي فقهي بسياري از سوي شيعيان نگارش يافته كه يا به طور مستقيم عنوان خمس داشته يا در آن بحث خمس مطرح شده است. حسن بن سعيد بن حماد بن مهران،[34] علي بن مهزيار اهوازي،[35] علي بن حسن فضّال،[36] محمد بن عيسي بن عبيد،[37] محمد بن اورَمة (اوربمة) قمي،[38] حسين بن سعيد بن حماد،[39] محمد بن حسن بن فروخ صفار،[40] احمد بن محمد بن دول قمي،[41] حميد بن زياد بن حماد[42] و محمد بن علي بن حسين بن موسي بن بابويه قمي،[43] از جمله كساني هستند كه كتابهاي مستقلي در زمينه خمس نگاشتهاند.
در عصر غيبت كبرا نيز عالمان شيعه، بابي از كتابهاي فقهي را به غنائم يا خمس اختصاص دادهاند؛ چنان كه علي بن بابويه قمي در كتاب فقه منسوب به امام رضا (علیه السلام) بحث خمس را مطرح كرده است.[44] شيخ صدوق در المقنع[45] و الهداية[46] باب مستقلي به نام خمس دارد. شيخ مفيد نيز مسئله خمس و غنائم را در كتاب المقنعة مطرح كرده است.[47] همچنين سيد مرتضي در كتاب الانتصار بابي با عنوان «ما يجب فيه الخمس و كيفية قسمته»،[48] و نيز در كتاب رسائل بابي در احكام خمس دارد.[49]
با توجه به آنچه گفته شد، درمييابيم که مسئله خمس، آن گونه که امروز در فقه شيعه مطرح است، برگرفته از قرآن کريم، سنت رسول الله (صلی الله علیه و آله) و امامان معصوم (علیهم السلام) است. بنابراين بايد پذيرفت که اين نويسنده، يا جاهل است يا تظاهر به ناداني ميکند.
1. يكي از تكاليف شرعي كه خداوند در قرآن كريم بر مسلمانان واجب كرده، پرداخت خمس است. بر پايه ديدگاه برخي از اهلسنت، مصداق خمس در آيه 41 سوره انفال، تنها غنائم جنگي است؛ اما بر اساس ديدگاه مکتب اهلبيت (علیهم السلام)، تمامي منافع و عوايد ساليانه را شامل ميشود. با توجه به اهميت و جايگاه خمس، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و امامان معصوم (علیهم السلام)، افزون بر تبيين مصاديق خمس، بر اجراي آن نيز اهتمام ورزيدهاند.
2. آيه خمس به صراحت بر وجوب خمس دلالت دارد و اين مسئله مورد اتفاق فريقين است. اگر نتوانيم اين اصل مسلّم اسلامي را با يک آيه اثبات کنيم، خيلي از اصول ديگر مانند وجوب حج را نيز که يک آيه در مورد آن وارد شده است، نميتوانيم اثبات کنيم.
3. در مورد وجوب خمس بين مذاهب اسلامي هيچ اختلافي نيست و تمامي مذاهب اسلامي بر اساس آيه خمس، وجوب آن را ميپذيرند. ولي اختلاف بر سر اين است که آيا وجوب خمس، به ديگر موارد هم تسري ميکند يا خير؟ شيعه معتقد است که وجوب خمس در غنائم جنگي منحصر نيست و به ديگر موارد هم سرايت ميکند، درحاليکه ساير مذاهب در معدن و گنج خمس را پذيرفتهاند.
4. از بررسي سيره و روايات پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه معصوم (علیهم السلام) به اين نتيجه ميرسيم كه خمس منافعِ و غير آن، به عنوان تكليف شرعي، مورد توجه بوده است و شيعيان به پرداخت آن اهتمام داشتهاند.
5. روايات صحيحالسند فراواني، در منابع معتبر شيعه، وجود دارد که شيعيان بر مبناي آنها به وجوب خمس معتقدند که به برخي از آنها اشاره شد. به گواهي تاريخ، مسلمانان و شيعيان در زمان پيغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و در زمان حضرت علي (علیه السلام) و ساير ائمه (علیهم السلام)، هم خمس غنائم و هم خمس غير غنائم، مثل گنجها و معادن را پرداخت ميکردند.
6. فرقه ضاله وهابيت، با وجود اين همه مستندات متقن که جاي هيچ شبههاي باقي نميگذارد، بر عقايد سخيف و بيپايه خود پا ميفشارد و با ايجاد شبهههاي واهي ميکوشد اين اصل مسلّم اسلامي را مورد ترديد قرار دهد. حال اينکه بر اساس آنچه در اين تحقيق گفته شد، هيچ يک از اين شبهات وارد نيست و امر خمس هم، مانند ديگر اوامر الهي، مفترض الطاعة است و مؤمنان با ميل و علاقه به آن روي ميآورند. شيعه در طول تاريخ، سعي کرده است هميشه قول سديد و احسن را به زبان بياورد و از نصوص قرآني و سنت نبوي (صلی الله علیه و آله) و سيره معصومان (علیهم السلام) نيز استفاده کرده است.
[1]. ابن تيميه، منهاج السنة، ج6، ص105.
[2]. شيخ صدوق، علل الشرايع، ج2، ص377.
[3]. ابويوسف قاضي ، الخراج، ص23.
[4]. ابوعبيد، الاموال، ص426.
[5]. کليني، الکافي، ج5، ص125.
[6]. شيخ صدوق، معاني الاخبار، ج2، ص43.
[7]. معاني الاخبار، ج2، ص41.
[8]. طوسي، تهذيب الاحکام، ج4، ص136.
[9]. الکافي، ج1، ص545.
[10]. کليني، الکافي، ج1، ص545.
[11]. همان.
[12]. طوسي، تهذيب الاحکام، ج4، ص122.
[13]. همان، ص128.
[14]. مفيد، المقنعة، ص291.
[15]. تهذيب الاحکام، ج4، ص122.
[16]. الکافي، ج1، ص544.
[17]. تهذيب الاحکام، ج4، ص142.
[18]. کليني، الکافي، ج1، ص545.
[19]. ابن طاووس، طرف من الأنباء والمناقب، ص129.
[20]. عياشي، تفسير العياشي، ج2، ص62.
[21]. علي بن موسي (علیهما السلام)، فقه الرضا (علیه السلام)، ص294.
[22]. کليني، الکافي، ج1، ص544.
[23]. طوسي، تهذيب الاحکام، ج4، ص123.
[24]. کشي، رجال الکشي، ص514.
[25]. کشي، رجال الکشي، ص513.
[26]. طوسي، تهذيب الاحکام، ج4، ص123.
[27]. رجال الکشي، ص580.
[28]. اربلي، كشف الغمة، ج2، ص427.
[29]. طوسي، الغيبة، ص256.
[30]. طوسي، تهذيب الاحکام، ج4، ص139.
[31]. کليني، الکافي، ج1، ص517.
[32]. همان، ص518.
[33]. مفيد، الارشاد، ج2، ص365.
[34]. نجاشي، رجال النجاشي، ص58.
[35]. همان، ص253.
[36]. طوسي، الغيبة، ص157.
[37]. همان.
[38]. رجال النجاشي، ص330.
[39]. ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ص76.
[40]. رجال النجاشي، ص354.
[41]. همان، ص40.
[42]. همان، ص132.
[43]. همان، ص389.
[44]. علي بن موسی (علیهما السلام)، فقه الرضا، ص294.
[45]. شيخ صدوق، المقنع، ص171.
[46]. شيخ صدوق، الهداية، ص276.
[47]. مفيد، المقنعة، ص276.
[48]. علمالهدي، الانتصار، ص225.
[49]. علمالهدي، رسائل، ص226.