اين شبهه، مفهومي است. ابن تيميه، مهديباوري را مورد تشكيك قرار داده است و خطاب به شيعيان ميگويد: «اين امام زمان که شما بدان باور داريد، از کجا به او شناخت پيدا کرديد؟ نه شخص او را ميشناسيد و نه او را به اوصاف شناختيد». در ادامه ميگويد: «کسي كه ديده نشده و درباره او خبري نقل نشده، امام زمان اين طايفه است؛ يعني امام توهمي. چنين امامي چگونه موجب خروج از جاهليت ميشود؟».[1]
به باور شيعه و هر شخص منصف، اين حديث به همراه احاديث ديگري كه اشاره شد، دلالت بر حضور و وجود معصوم (علیه السلام)، در هر زمان از جمله زمان ما دارد. ابن تيميه، صدور اين حديث را با تعبيراتي غير از عبارت «من مات و لم يعرف امام زمانه» پذيرفته است.[2] ايراد او، فقط به آمدن واژه «زمان» و اضافه شدن امام، بدان است. هدف ابن تيميه اين است که اين حديث دلالت بر وجود و حضور معصوم (علیه السلام) در هر عصري را ندارد. اين مناقشه او نيز بيمورد است؛ چون اين حديث با همان عبارت مورد قبول ابن تيميه باز هم دلالت بر چنين معنايي دارد؛ زيرا تعبير «من مات بغير امام...» بيانگر اين است كه هيچ زماني زمين خالي از امام نيست. به اين دليل كه اين حديث، مرکب از شرط و جزاست و كلمه «من مات» عموميت دارد؛ زيرا واژه «مَن» متضمن معناي زمان و شامل هر زماني است. در واقع از نظر ادبي و محتوايي، تفاوتي بين دو تعبير «من مات ولم يعرف امام زمانه» و «من مات بغير امام» و غير اين تعبيرها وجود ندارد. تعبير «من مات بغير امام» در مسند احمد و کتابهاي ديگر که نويسندگان آنها غالباً قبل از ابن تيميه ميزيستند، آمده است. اينکه ابن تيميه و ابن خلدون ميگويد شيعه به امام توهمي معتقد است، چون او را نه به اسم شناخته و نه به اوصاف، سخني غير منطقي و به دور از جايگاه يک محقق است؛ زيرا مراد از شناخت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در اين حديث، تنها شناخت اسم و شخصيت ايشان نبوده؛ بلكه مراد، شناخت به اين است که امامان (علیهم السلام) از جمله حضرت مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، از اهل بيت پيامبر (صلی الله علیه و آله)، دانا به احكام و مرجع امور دين و دنياي مردم هستند.[3] کلياتي در قرآن کريم و روايات فريقين نيز هست که بر وجود چنين شخصي دلالت دارند و اين عقيده از بديهيات مکتب تشيع است.
روايات بسياري به تواتر در منابع فريقين نقل شده است که دلالت بر تولد اين امام همام (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، ويژگيهاي شخصيتي مانند اسم، اوصاف و صفات آن حضرت دارد. هزاران کتاب و مقاله نه تنها از اهل تشيع، بلكه به قلم دانشمندان اهل تسنن در موضوع مهدويت تدوين گرديده است.
مرحوم علي دواني، 120 نفر از علماي اهل سنت را با تمام مشخصات و آثار آنان نام برده است كه اغلب آنها به تولد حضرت مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اعتراف کردهاند. بيش از 50 نفر از اين دانشمندان، پيش از ابنتيميه ميزيستند.[4] بحث مهدويت در آثار دانشمندان بزرگ اهل سنت، مانند بخاري، مسلم، احمد بن حنبل، ابوداوود طيالسي، حاكم نيشابوري، هيثمي و ابن كثير به اجمال آمده است.
در آثاري چون «البيان عن اخبار صاحبالزمان» ابن مغازلي شافعي (473ه .ق)، «البيان في اخبار صاحب الزمان» حافظ گنجي شافعي (658ه .ق)، «احوال صاحبالزمان» سعدالدين حموي (722ه .ق) و «المهدي» ابن جوزيه (751ه .ق)، در موضوع مهدي موعود به تفصيل، سخن گفتهاند. بسياري از علما و پاکان به محضر آن حضرت شرفياب شدهاند. با اين وجود، توهمي دانستن امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، جز کينه و لجاجت، دليلي ديگري ندارد و انکار بديهات است.
[1]. منهاج السنة، ج1 و 2، صص26 ـ 31؛ المنتقي من منهاج الاعتدال في نقض کلام اهل الرفض والاعتزال، ص28.
[2]. منهاج السنة، ج1 و 2، صص26 ـ 31.
[3]. مع الخطيب في خطوطه العريضة، صافي گلپايگاني، ص105.
[4]. دانشمندان عامه و مهدي موعود، علي دواني، 1363ه .ش.