برخی نویسندگان وهابی ادعا دارند که «شیعه اثناعشریه»، پس از وفات امام حسن عسکری (علیه السلام) ظهور یافته است.[1]
شیعه در عصر رسالت
به گواه منابع تاریخی و روایی، عصر رسالت، عصر ظهور شیعه و شکلگیری آن است؛ یعنی مذهب شیعه در زمان حیات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و از زمان آن حضرت پایهگذاری شد، نه پس از شهادت امام عسکری (علیه السلام). به چند نمونه از دلایل در این باره اشاره میکنیم.
کلمات و احادیث پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) درباره شیعه، گواهی بر این حقیقت است که شیعه در زمان حیات آن حضرت پایهگذاری شده است. از آن نمونه فرموده است: «علی (علیه السلام) و شیعیان او در قیامت رستگارند»[2] یا «علی (علیه السلام) و شیعیان او فرقه ناجیهاند»[3] و «شیعیان، ناجیه و رستگارند، نه دیگران».[4] این بیان حضرت حکایت از این دارد که شیعه در زمان حیات رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) تأسیس شده و ظهور یافته است.
معمولاً نحلههای كلامی و فرقههای مذهبی پس از رحلت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) پدید آمدهاند؛ مانند مذهب معتزله كه یك مذهب كلامی است. واصل بن عطا (80-130ه .ق)، شاگرد حسن بصری (م110ه .ق)، در اوایل قرن دوم هجری آن را بنیان نهاد.[5]
مذهب اشعری را که یکی دیگر از مذاهب كلامی است، ابوالحسن اشعری (260ـ324ه .ق) در آغاز قرن چهارم پیریزی كرد.[6]
این گفته درباره مذاهب فقهی نیز صادق است. مذهب حنفی به وسیله ابوحنیفه(80ـ 150ه .ق) و مذهب شافعی به وسیله محمد بن ادریس شافعی(150ـ 204ه .ق) پدید آمد و دیگر مذاهب فقهی نیز تاریخ پیدایش مشخصی دارند.
تشیع همانند دیگر مذاهب اسلامی، یك مذهب كلامی و فقهی نیست كه پس از پیدایش اسلام و درگذشت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) یا به تعبیر وهابیان، پس از شهادت امام حسن عسکری (علیه السلام)، پدید آمده باشد؛ بلکه شیعه و تشیع،
با اسلام تاریخ یكسان دارد. در واقع، تشیع همان اسلامی است كه
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) آورده و یكی از تعالیم آن، استمرار رهبری و امامت به وسیله فردی است كه از جانب خدا تعیین و به وسیله پیامبر (صلی الله علیه و آله) معرفی میشود.
این اصل اساسی كه ضامن بقای اسلام است و هویت تشیع را تشكیل میدهد، در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به وسیله آن حضرت اعلام شده و درباره گروهی از صحابه پیامبر (صلی الله علیه و آله)، مانند: ابوذر، سلمان، مقداد و عمار به کار رفت و به آنان اختصاص یافت. تمام هاشمیون و در پیشاپیش آنها عباس بن عبدالمطلب از شیعیان بودند. همچنین حذیفة بن یمان، زبیر بن عوام، خزیمة ذوالشهادتین، ابوسعید خدری و... آن را پذیرفتند و پس از درگذشت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بر همان پیمان باقی ماندند.[7] اینان پیشگامان تشیع در عصر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و پس از او بودند.
نامگذاری پیروان علی (علیه السلام) به شیعه، از زمان خود پیامبر (صلی الله علیه و آله) آغاز شده و روایات فراوانی حاكی از آن است كه آن حضرت این نام را بر پیروان علی (علیه السلام) نهاده است. محدثان و مفسران نقل میكنند آنگاه كه آیه (إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَیرُ الْبَرِیةِ)[8] فرود آمد، پیامبر (صلی الله علیه و آله) رو به علی (علیه السلام) كرد و فرمود: «مقصود از این عبارت، تو و شیعیانت میباشید».[9] روایات مربوط به نزول این آیه در حق شیعیان و پیروان علی (علیه السلام) است که آنها را شیعه نامید و در كتابهای مختلف وارد شده است.[10]
بنابراین، نامگذاری پیروان علی (علیه السلام) به شیعه، از جانب رسول خدا (صلی الله علیه و آله) انجام شده و این خود مبنای تعیین و شكلگیری تشیع در پرتو این سفارشهاست.
این سفارشها سبب شد كه در عصر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) گروهی اطراف علی (علیه السلام) را بگیرند و به پیروی از او مشهور شوند؛ چنانکه محقق معروف آقای «محمد كردعلی» در كتاب «خطط الشام» مینویسد:
در زمان خود پیامبر (صلی الله علیه و آله) گروهی از بزرگان صحابه به دوستی و موالات علی (علیه السلام) معروف بودند؛ مانند سلمان فارسی كه میگفت: «ما با پیامبر (صلی الله علیه و آله) بیعت كردیم بر دو اصل: خیرخواهی برای مسلمانان و اقتدا به علی بن ابیطالب (علیه السلام) و ولایت وی». ابوسعید خدری میگوید: «مردم به پنج چیز دعوت شدند، ولی چهار تا را گرفتند و یكی را رها كردند». سؤال شد: آن چهار تا را كه گرفتند، چیست؟ گفت: «نماز، زكات، روزه ماه رمضان و زیارت خانه خدا». پرسیدند: آن یكی كه رها كردند، كدام است؟ گفت: «ولایت علی بن ابیطالب (علیه السلام)». از وی سؤال شد: آیا ولایت علی (علیه السلام) همانند آن چهار مورد، لازم و واجب است؟ گفت: «آری، به سان آنها لازم و واجب است. و از همین افرادند: ابوذر غفاری، عمار یاسر، حذیفة بن یمان، ذوالشهادتین خزیمة بن ثابت، ابوایوب انصاری، خالد بن سعید و قیس بن سعد بن عباده».[11]
سفارشهای مؤكد پیامبر (صلی الله علیه و آله) - كه نمونههای آن را یادآور شدیم- سبب شد كه بذر تشیع در سرزمین اسلام پاشیده شود و به تدریج رشد كند. گروهی در عصر رسالت، به ولایت علی (علیه السلام) معتقد شده و به عنوان شیعه علی (علیه السلام) مشهور شدند.
شیعه در عصر صحابه
عدهای پیدایش شیعه را پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و در زمان خلافت عثمان و علی (علیه السلام) و جنگهایی که در دوران امام علی (علیه السلام) به وقوع پیوست، گفتهاند، که در این صورت نیز ظهور و پیدایش شیعه، در صدر اسلام است، نه زمان امام عسکری (علیه السلام). به چند نمونه اشاره میگردد:
تشیع از حجاز آغاز شد و آنگاه كه امام علی (علیه السلام) مقرّ خلافت را به عراق منتقل كرد، تشیع رشد بیشتری یافت و پیوسته در نقاط مختلف جهان گسترده شد. گذشته از بیان پیامبر (صلی الله علیه و آله) که در زمان حیاتشان از شیعه علی (علیه السلام) سخن گفته و عدهای در آن زمان معروف به شیعه علی (علیه السلام) بودند، بسیاری از محققین نیز درباره آغاز پیدایش شیعه در صدر اسلام سخن گفتهاند.
ابوزهره که یکی از نویسندگان و اهل تحقیق اهل سنت است، درباره زمان گسترش شیعه میگوید:
شیعه قدیمیترین مذهب در اسلام است. اینان مذهب خود را در اواخر دوران خلافت عثمان آشکار ساختند و در زمان خلافت علی (علیه السلام) رشد نموده و تحرک بیشتری یافتند.[12]
آغاز پیدایش شیعه در دوران خلافت عثمان در مصر بود؛ سپس در عراق گسترش یافت. اینجا بود که معاویه در زمان خلافتش، زیاد بن ابیه را بر آنان مسلّط کرد تا آنان را سرکوب و قلع و قمع کند؛ ولی نتوانست آنان را ریشهکن کند. پس از مرگ زیاد بن ابیه، در دوران خلافت یزید بن معاویه، فرزندش عبیدالله سیاست پدرش را در پیش گرفته و به سرکوبی آنان پرداخت. نتیجه این شد که عراق نخستین منطقهای بود که شیعیان آن بر ضد امویان شورش کردند، تا اینکه در دوران عبدالملک بن مروان، وی حجّاج را بر آنان مسلط ساخت؛ اما هر چه حجاج بیشتر بر ضد شیعه دست به خشونت میزد، مذهب شیعه در دل هوادرانش راسختر و محکمتر میگردید.[13]
همچنین درباره پیدایش شیعه در صدر اسلام گفته شده:
در صدر اسلام کسانی که علی (علیه السلام) را بر عثمان مقدم میشمردند، معروف به شیعه بودند؛ از آن جمله واصل بن عطا، پیشوای معتزله منسوب به شیعه بود؛ برای اینکه او علی (علیه السلام) را مقدّم بر عثمان میدانست.[14]
ابن ندیم نیز در «الفهرست» مینویسد: «زمان تکوّن و شکلگیری مذهب شیعه، پس از قتل عثمان وخلافت علی (علیه السلام) بوده و پس از آن شهرت پیدا کرده است».[15]
در برخی از منابع آمده است که شکلگیری شیعه در زمان حیات پیامبر (صلی الله علیه و آله) بوده است؛ اما اینکه پس از قتل عثمان شهرت یافته، به این دلیل بوده است که پس از قتل عثمان، به ویژه در زمان اختلاف امام علی (علیه السلام) با معاویه، گروهی از اطراف علی (علیه السلام) پراکنده شده و جمعی باقی ماندند. آن گروه که باقی مانده و به حمایت علی (علیه السلام) پرداختند، به شیعه علی (علیه السلام) مشهور شدند. اما در نیمه اول قرن دوم، یعنی اواخر دوره خلافت اموی و اوایل حکومت عباسی، اصطلاح «شیعه» به پیروان علی (علیه السلام) و اولاد او، به طور رسمی شهرت یافت؛ چنانکه در همان زمانها، به عدهای از مسلمانان که خلافت را امری انتخابی و به وسیله امت اسلامی میدانستند عنوان «اهل سنت»، «اصحاب حدیث» و« سنت و جماعت» گفته میشد و به آن شهرت یافته بودند.[16]
بنابراین، آنچه از سیر تاریخی معلوم میشود، شیعه در زمان امام حسن عسکری (علیه السلام) پایهگذاری نشده و این یک ادعای بدون دلیل است. اما باید به این نکته توجه داشت. از آنجا که دوره امامت امام حسن عسکری (علیه السلام) به دوره فرزندش امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و غیبت ایشان متصل است، این زمان، دوره تکامل فکری و اعتقادی شیعیان شمرده میشود؛ چون هر کدام از ائمه معصومین (علیهم السلام) به این دوره اشاره فرمودهاند تا در زمان غیبت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شیعیان ثبات اعتقادی و فکری خود را از دست ندهند.
لازم به یادآوری است که معمولا نحلههای کلامی و فرقههای مذهبی که پس از رحلت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) پدید آمدهاند، مانند مذهب معتزله و اشاعره و مذاهب فقهی اهل سنت، تاریخ پیدایش مشخصی دارند. اما تشیع مانند دیگر مذاهب اسلامی، یک مذهب کلامی و فقهی نیست که پس از پیدایش اسلام و رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله) یا به تعبیر گروه وهابیت، پس از شهادت امام حسن عسکری (علیه السلام)، پدید آمده باشد؛ بلکه شیعه و تشیع، با اسلام تاریخ یکسان دارد.
در واقع، تشیع همان اسلامی است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) آورده و یکی از تعالیم آن، استمرار رهبری و امامت به وسیله فردی است که از جانب خداوند تعیین و به وسیله پیامبر (صلی الله علیه و آله) معرفی میشود. این اصل اساسی که ضامن بقای اسلام است و هویت تشیع را تشکیل میدهد، در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به وسیله آن حضرت اعلام شده و درباره گروهی از صحابه پیامبر (صلی الله علیه و آله)، مانند: ابوذر، سلمان، مقداد و عمار به کار رفته و به آنان اختصاص یافت. تمام هاشمیون و در رأس آنها عباس بن عبدالمطلب از شیعیان بودند. همچنین، حذیفة بن یمان، زبیر بن عوام، خزیمه ذوالشهادتین، ابوسعید خدری و... آن را پذیرفتند و پس از درگذشت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بر همان پیمان باقی ماندند.[17] اینان پیشگامان تشیع در عصر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و پس از ایشان بودند.
حضرت علی (علیه السلام) در نامهای به شیعیان یمن مینویسد:
این نامه از بنده خدا امیرالمؤمنین، به شیعیان خود از مؤمنین و مسلمانان؛ چنانکه خدا میفرماید: (وَ إِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لِإَبْراهِیمَ) و آن نامی است که خدای متعال آن را در قرآن به شرافت بیان داشته است و شما شیعه پیامبر (صلی الله علیه و آله) هستید؛ چنانکه ابراهیم (علیه السلام) نیز از شیعیان اوست، (شیعه) نامی و امری است سابقهدار.[18]
[1]. منهاج السنه، ج4، ص209؛ اصول مذهب الشيعه، ج1، ص119.
[2]. الدّر المنثور، ج6، ص643.
[3]. المستدرک علي الصحيحين، ج3، ص130.
[4]. العلل و معرفة الرجال، ج3، ص9، ح6 و 39؛ تهذيب الآثار، ص105.
[5]. الفرق بين الفرق، ص118؛ الملل و النحل، ج1، ص48.
[6]. الفهرست، ص271؛ وفيات الاعيان، ج3، ص285.
[7]. تاريخ بغداد، ج1، صص151و 186؛ تاريخ أبيالفداء، ج1، ص150.
[8]. بينه: 7.
[9]. الدر المنثور، ج6، ص589؛ الصواعق المحرقه، صص10و 61.
[10]. الدر المنثور، ج6، ص589؛ الصواعق المحرقه، ص161؛ و غير آن. البته سيوطي در الدر المنثور اين احاديث را از تفسير طبري و تاريخ ابن عساكر نقل كرده است.
[11]. خطط الشام، ج6، ص245.
[12]. تاريخ مذاهب اسلامي، ابوزهره، صص56 و58.
[13]. تاريخ مذاهب اسلامي، صص63 و 64.
[14]. المقالات والفرق، ص154.
[15]. الفهرست، ص326.
[16]. اعيان الشيعه، ج1، ص18.
[17]. تاريخ بغداد، ج1، ص186؛ تاريخ أبيالفداء، ج1، ص150.
[18]. نهج السعادة في مستدرک نهج البلاغه، محمودي، باب الکتب و الرسائل، ج2، ص169.