تکامل و پویایی اسلام به عنوان دین جاویدان، حتی با پذیرش جایگاه تشریع برای امامان شیعه (علیهم السلام) نیز مورد خدشه است؛ زیرا سخنان امامان شیعه (علیهم السلام) محدود به بازه زمانی صدر اسلام تا زمان غیبت آخرین امام بوده، بیشترین کاربردی که این سخنان دارند، درباره مسائل مطرح شده در همان زمان است و حال آنکه با گذشت سالیان متمادی و پیشرفت علوم تجربی و غیر تجربی، جامعه انسانی با مسائل جدید و بیسابقهای روبهرو میشود که در سخنان امامان شیعه (علیهم السلام)، پاسخی برای آنها یافت نمیشود. پس، از سویی اسلام آخرین شریعت است و از سوی دیگر، این تکامل فقط تا هنگام آخرین امام پیشرفت داشته و پس از آن، با توقفی نامعلوم روبهرو شده است. بنابراین، دیدگاه حق تشریع برای امامان شیعه (علیهم السلام) علاوه بر آنکه تمام دورههای تاریخ بشری را شامل نمیشود، سبب حیرت و سرگردانی پیروان ایشان نیز شده است.[1]
جاودانگی اسلام، مفهومی است که از آیات گوناگون قرآنی برداشت میَشود و همه بازههای زمانی زندگی بشر را در بر میگیرد.[2] بر اساس دیدگاه شیعه، خاتم الانبیا (صلی الله علیه و آله) پیش از آنکه از دنیا رحلت کنند، علاوه بر آنکه برای خود جانشین تعیین کردند، اسامی و تعداد جانشینان پسین را نیز با هدف عهدهدار شدن راهبری شریعت مقدس، به امت اسلام معرفی کردند.[3] تا پیش از غیبت آخرین امام، مردم به محضر اهل بیت (علیهم السلام) شرفیاب میشدند و از ایشان راهنمایی میخواستند؛ اما حتمی بودن غیبت آخرین امام[4] و شیوه تربیتی امامان برای بهبود جایگاه معرفتی پیروان خود[5] و همچنین محال بودن کاستی در دین برای پاسخگویی به پرسشها، امامان شیعه (علیهم السلام) را بر آن داشت تا اصول و کلیات شریعت را در دوران حضور برای مردم بیان کنند و راهبرد اجتهاد و استنباط از ادله معتبر عقلی و شرعی را به پیروان خود آموزش دهند.[6] بهرهگیری از کلیات ادله و تطبیق آن بر نمونههای خارجی، مسیری است که در این شیوه پایهریزی میشود و به گونهای است که بنیادهای قوانین اسلامی، تغییرناپذیر باقی میمانند و فقط ظاهر و پوسته آن مطابق مصلحتهای مردم شکل میپذیرد.[7] بر اساس روایات، این شیوه به زمان غیبت امام معصوم (علیهم السلام) اختصاص نداشته است؛ بلکه عالمان شیعه به بهرهگیری از آن حتی زمان حضور امام (علیه السلام) نیز توصیه شدهاند.[8] همچنین شیعیان نیز به پیروی و تقلید از چنین عالمانی تشویق شدهاند.[9] بر این اساس، هیچ گاه شریعت با گذشت زمان و در مواجهه با مسائل جدید، حالت ایستایی به خود نمیگیرد.
[1]. مصطفي، أصول و تاريخ الفرق الاسلامية، ص217-218.
[2]. انعام: 19؛ نحل: 89 .
[3]. صدوق، عيون أخبار الرضا(علیه السلام)، ج1، ص58.
[4]. صدوق، كمال الدين، ج1، ص51.
[5]. ر.ک: صدوق، معاني الأخبار، ص2؛ صدوق، الأمالي، ص625؛ کشّي، رجال الكشي، ص238 و ص484-485.
[6]. همان گونه که امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «إِنَّمَا عَلَيْنَا أَنْ نُلْقِيَ إِلَيْكُمُ الْأُصُولَ وَ عَلَيْكُمْ أَنْ تُفَرِّعُوا»؛ (ابن ادريس، السرائر، ج3، ص575).
[7]. مطهري، مجموعه آثار (ختم نبوت)، ج3، ص191.
[8]. نجاشي، رجال النجاشي، ص10.
[9]. طبرسي، الإحتجاج، ج2، ص458.