نوشته دکتر احمد خامهیار (مسئول واحد احیای میراث پژوهشکده حج و زیارت)
امروزه جریان موسوم به تجدیدنظرطلبان، با زیر سؤال بردن اصالت و اعتبار متون تاریخی کلاسیک دوره اسلامی، جایگاه و اهمیت مکه و کعبه در دوره پیش از اسلام را نیز نفی میکنند. فراتر از این، برخی از آنان ادعا میکنند که اساساً پیش از اسلام مکه و کعبهای وجود نداشته (یا در نقطه دیگری وجود داشته) و مکه و کعبه امروزی، در جریان رقابتهای سیاسی حاکمان مسلمان در نیمه دوم قرن اول هجری شکل گرفته و رسول خدا (ص) به آن منسوب گشته است.
هرچند بازسازیها و توسعههای مکرر مسجدالحرام در طول تاریخ و تخریب و نابودی بافت تاریخی کامل شهر مکه در دوره سعودی، باعث شده که امروزه آثار و شواهدی از دوره پیش از اسلام در کعبه و مسجدالحرام بهجا نماند، و این مسئله مستمسکی برای نویسندگان وابسته به جریان تجدیدنظرطلب قرار گیرد تا بر ادعای خود با تأکید بیشتری پافشاری کنند؛ با این حال، به نظر میرسد این ادعا که در کعبه و مسجدالحرام هیچ اثر و نشانهای از دوره پیش از اسلام وجود نداشته، ادعای درستی نیست.
محمد بن اسحاق فاکهی، مورخ سده سوم، در کتاب اخبار مکه خود گزارش مفصلی به دست داده است مبنی بر اینکه در سال 256 قمری، زمانی که والی مکه علی بن حسن بن اسماعیل عباسی تصمیم گرفت تا محفظه طلاییِ سنگ مقام ابراهیم (ع) را تعویض و نوسازی کند، بقایای چسبیده به سنگ را ذوب کردند و در نتیجه، کتیبهای به یکی از خطوط باستانی ـ عبری یا حمیری ـ گرداگرد بدنه سنگ آشکار شد. (اخبار مکه، چاپ عبدالملک بن دهیش، 1407ق / 1986م، ص477-480)
فاکهی رونوشتی از بخش خوانای کتیبه را تهیه و در واقع استنساخ کرده است که مصحّح اخبار مکه، تصویر آن را در مقدمه تصحیح کتاب (ص76)، و ام. جِی. کیستر[1] (د. 2010م)، خاورشناس یهودی و استاد دانشگاه عبری بیتالمقدس، در مقالهای که در معرفی این کتیبه نوشته، تصویر واضحتری از آن را از نسخه دستنویس کتاب اخبار مکه فاکهی در کتابخانه دانشگاه لیدن منتشر کرده است.[2]
هرچند ممکن است رونوشتی که فاکهی از کتیبه تهیه کرده باشد کاملاً دقیق نباشد یا با فرض دقت مؤلف در رونویسی از کتیبه، کاتب نسخه خطی کتاب، تصویر کتیبه را با دقت کافی استنساخ نکرده باشد، با این حال با استناد به تصویر موجود، به نظر میرسد کتیبه یاد شده بیشتر از آنکه عبری باشد، میتواند حمیری (سبئی) یا حتی گعزی (زبان رایج در حبشه که گاه در کتیبههای شبه جزیره نیز استفاده میشده) باشد.
به باور نگارنده این سطور، دلیلی برای تردید در اصالت این گزارش و جعل آن از سوی فاکهی وجود ندارد. به ویژه آنکه او در ادامه، گزارش از ترجمه کتیبه به دست داده است که از آن پیام توحیدی به دست میآید. به هر حال این گزارش نشان میدهد که کعبه لااقل تا سده سوم هجری، خالی از آثار و شواهد متعلق پیشا اسلامی نبوده است. امید است پژوهشگران زبانهای باستانی، با رمزگشایی از این کتیبه، نقطهای تاریک از تاریخ کعبه و مسجدالحرام را روشن کنند.