مسلمانان از صدر اسلام تاكنون، از صفات خبري، تحليلهاي متفاوتي ارائه كردهاند. وهابيان به پيروي از ابنتيميه، معناي ظاهري صفات خبري را براي خداي متعال ثابت دانسته، اما علم به كيفيت آن صفات را مختص خداي متعال ميدانند. در نتيجه خواسته يا ناخواسته، در گرداب تشبيه و تجسيم گرفتار ميشوند. بيشتر صاحبنظران، قرآن را بسان ساير كلامهاي فصيح و بليغ، برخوردار از مجاز دانستهاند؛ اما وهابيها وجود مجاز و امكان تأويل در قرآن را به شدت انكار ميكنند و همين عقيده، علت ديگر گرفتاري آنان در دام تشبيه و تجسيم است.
كتاب پيشرو با عنوان «صفات خبري در انديشه اسلامي» به بررسي و نقد ديدگاه وهابيت در مسئله تأويل صفات خداوند ميپردازد و از آنجا كه تفكر وهابيت بر مبناي انديشههاي ابنتيميه بنا شده است، به آراي ابنتيميه توجه بيشتري شده است.
در قرآن كريم و احاديث نبوي، صفاتي چون يد، وجه، استواي بر عرش، آمدن، خنديدن و مانند آن به خداي متعال نسبت داده شده است. دلالت اين صفات و اسما بر خداي متعال چگونه است؟ آيا ظاهر اين الفاظ مراد است، يا معنايي ديگر اراده شده است؟ اگر معاني ديگري اراده شده است، آن معاني كداماند؟ آيا ممكن است اصلاً معنايي اراده نشده باشد، يا معنايي اراده شده باشد، ولي بشر مكلف به فهم آن نباشد؟ طرفداران هر ديدگاه، چه كساني هستند؟ دلايل آنان چيست؟ پيامدها و لوازم هريك كدام است؟ جستار پيشرو تلاشي است براي پاسخ به اين پرسشها.