به همت پژوهشکده حج و زیارت نشست علمی «هندسه مقدس و رمز کعبه» با سخنرانی دکتر مونا میرجلیلی مهنا روز دوشنبه، 19 دی ماه 1401 با حضور اعضای گروه های علمی پژوهشکده در سالن نشستهای علمی این مرکز برگزار شد.
در این نشست دکتر میرجلیلی نخست با بيان اهميت فرم و مكان مقدس كعبه، كه از جانب حق بر پيامبرش آشكار شد، به رواياتي اشاره كرد كه بر مركزيت و فرم هندسي آن تاكيد داشت. وی سپس پيشينه اي از هندسه به عنوان ظرف ظهور و تحقق هستي و الگويي براي خروج عالم از حالت بي نظمي و جايگاه آن نزد مصريان باستان را بیان کرد. سخنران بیان کرد به زعم مصریان بساتا، هندسه زميني در تناظر مطلق با هندسه آسماني قرار داشت. جنبه كمي و كيفي هندسه و عدد نزد فيثاغورس و فلاسفه اي همچون افلاطون ذكر شد كه معتقد بود جهان هستي بر اساس الگوهاي ازلي و هندسي توسط صانع هستي، سراسر نظم و زيبايي رقم زده است بنابراين استفاده از اين الگوهاي ازلي و سرمدي ما را به سوي منشا نظم عالم رهنمود مي شود.
سخنران پس از بيان معناي هندسه در آيات و روايات، به مباني نظري حكما و فلاسفه اسلامي همچون غزالي و ملاصدرا اشاره کرد كه در تبيين بنيان نظري هندسه مقدس راه گشا است.
دکتر میرجلیلی مهنا ارتباط اعداد با هندسه متناظرش را بر اساس معناي كيفي هر يك توضيح داد كه در هندسه كهن اعداد از "يك" آغاز مي شد و عدد صفر بر مبناي انديشه بودايي و معناي تهي بودگي و پوچي باوجود مخالف روحانيون، به دليل سهولت محاسبات تجاري وارد اعداد شد. در ادامه دلايل تناظر "واحد" با خالق هستي و شكل هندسي متناظر آن شرح داده شد. با ذكر مطلبي از آيت الله جوادي آملي كه عدد، رقم و بالاخره كميت ِ متجلي در ركعات نماز، اشواط طواف و... مي تواند مظهر تناكح اسماي الهي باشد ورمز و رازي در آنها نهفته است كه با هندسه اي مخصوص، اثربخش است، وارد بررسي هندسه ي بناي كعبه شد.
اصول مهمي در بررسي هندسه مقدس و رمز كعبه مطرح شد: يكي اصل تناظر،ديگري اصل ضرورت نمادها در رسيدن از عالم محسوس به معقول. در توضيح اصل تناظر مثالهايي از حكما و بزرگان اسلامي آورده شد؛ سپس با توضيح نحوه تجلي معاني در رمزها به واسطه هندسه، نكته قابل توجهي ذكر گرديد و آن اينكه بر اساس اصل تناظر، جهان محسوس آينه جهان معقول است اما در سير نزولي از عالم معقول، به اقتضاي عالم محسوس، تبديلهايي در فرم رخ مي دهد. قاضي سعيد قمي با تاثير از سيد حيدر آملي و با توجه به همين نكته، مطالبي در خصوص اسرار كعبه و تبديل فرم دايره به مكعب مطرح كرده است كه در اين نشست توضيح داده شد.
بخش بعدي بحث با محوريت "مركز كعبه" و تحليل فرم هندسي مكعب در فرايند ظهور مركز به طريق همگرا و واگرا ادامه يافت و با انديشه صاحبنظران، بخصوص ميرچاالياده، ژان شواليه، در شرح معاني رمزي "مركز عالم" ، " طواف" و "جهت يابي" مورد تطبيق قرار گرفت و توضيح داده شد كه حركت در طواف سبب هماهنگي در دنيا، از طريق تطابق ميان ضرباهنگ عالم صغير و عالم كبير مي شود. طواف، عالم را در يك بنا مختصر مي كند و آن را مركز عالم مي گيرد.انسان ديني هميشه در جهان آرامش دارد چون وجه مقدس يك جهت و مركز ثابت و معيني را آشكار مي كند.داشتن جهت يا مركز ثابت و معين در جهان به وجود آدمي مركزيت مي بخشد. رمزپردازي مركز شامل مفاهيم عديده اي است از قبيل: مفهوم نقطه ي تقاطع سه مرتبه كيهان؛ مفهوم فضايي كه تجليگاه قداست است؛ آغاز خلقت و مركز سرچشمه هر واقعيت است. عابد در آيين طواف همواره در طلب راهي به سوي خويشتن خويش يعني به سوي مركز ذات خود است. چون خلقت عالم از نوعي مركز آغاز مي شود؛ آفرينش انسان فقط ممكن است در همان نقطه ي واقعي و زنده به اعلا درجه صورت گيرد. جوئل پي. برِرِتون Goel P. Brereton در مقاله فضاي مقدس((Sacread spaceيكي از استعاره هاي فضايي كه ارتباط نزديكي با مكانهاي مقدس دارد را مطرح ميكنه كه جهت يابي است. مكان مقدس توجه را به سوي يك ناحيه كه از نظر نمادين اهميت دارد معطوف مي كند و اين كار با گردش خود به سوي آن ناحيه يا گردش محتويات دروني به سوي آن انجام مي دهد. ارتباط رمز سنگ حجرالاسود با مفهوم مركزيت در انديشه ميرچاالياده توضيح داده شد. به زعم ميرچاالياده سنگهاي آسماني مقدسند بدين علت كه از آسمان فرو افتاده اند يا بدين سبب كه نمودگار مركز عالم محسوب مي شوند و مجلا و مظهر حضور الهي به شمار مي روند. سنگ نشانه تجلي الوهيت است و به موجب آيينهايي، مي بايست پيماني را كه در كنار سنگ مي بسته اند گواهي و تبرك كند. اين مطلب با روايات اسلامي مورد تطبيق قرار گرفت.
ایشان با تاكيد برجنبه كمي زمان و مكان و تقسيم آن به دو صورت آفاقي و انفسي، تجلي امر قدسي در مناسك حج را اينگونه توضيح داد: تلقي غالب از« مكان» ، فضايي سه بعدي است؛ يعني چيزي كه قابليت امتداد در سه جهت رياضي دارد. بنابر هندسه اقليدسي هيچ جاي اين مكان از لحاظ كيفي نسبت به جاي ديگه برتري ندارد و همه جا از ويژگي امتداد در سه جهت برخوردار است. ولي در تجربه ديني و تجربه اگزيستانسيالِ انسان، يعني در حال حضور، تجربه ديگري از مكان پديد مي آيد. در اين پديده اجزايي از مكان تجانسشان با بقيه مكان را از دست مي دهند. به بياني ديگر اجزايي امتياز مي يابند و جدا مي شوند. اين اجزا نسبت به بقيه مكان اختلاف كيفي پيدا مي كند و حقيقت قدسيِ آدمي كه جدا از حقيقت الهي نيست، تجلي پيدا مي كند.
در نمودار مراتب هستي، ارتباط نقطه مركز، محيط و محاط در دايره با محوريت بحث طواف در تجلي دو اسم ظاهر و باطن توضيح داده شد. بر اساس تحليل هندسي طواف، به دو نوع حج در انديشه ابن عربي اشاره شد كه با دو نوع خوانش از واژه حج مرتبط است؛ حَج به معناي قصد و حِج به معناي قصدِ قصد. حاجی اگر با توجه به معنای اول حج به جای آورد، خادمِ خانه خدا می شود و اگر با توجه به معنای دوم حج بگزارد، خود به خانه خدا بَدَل می گردد. خواطر و اسماء الهي نيز دو نوع طواف كننده ي خانه دل هستند كه بر اساس اركان و پلان كعبه توضيح داده شد.
در آخر، شكل ماندالا كه از همنشيني دو فرم دايره و مكعب در هنگام طواف حاصل مي شود مورد بررسي قرار گرفت. در حج، دو جنبه معماري و آيين، دايره و مربع با يكديگر پيوند خورده اند. اتصال آسمان و زمين در مركز كعبه و مركز عالم محقق شده است. تماميت زميني و آسماني، نهايت و بي نهايت، مخلوق و غير مخلوق، زمان و مكان در يك نقطه محقق شده است. خانه كعبه هم طبق روايات و هم به لحاظ رمزي مركز عالم است كه با هندسه مقدس آن قابل توضيح است. در عالم واقع تنها مكان مقدسي است كه مركزيت دارد چراكه همه مسلمانان در هرجاي جهان به مركزيت كعبه نماز مي گذارند.