کرسی ترویجی «جنبش خلافتِ هندوستان و مسئله بقیع در سالهای 1926-1924م» به عنوان دومین پیشنشست کنگره بین المللی «بقیع؛ مدفن امامان و اصحاب» روز دوشنبه 8 خرداد 1402 با ارئه دکتر لیلا عبدیخجسته و نقد حجت الاسلام والمسلیمن محمدسعید نجاتی در سالن جلسات پژوهشکده حج و زیارت برگزار شد.
در این جلسه که به دبیری دکتر سعید نجفینژاد برگزار شد، خانم دکتر عبدی گفت: خلیفة وقتِ مسلمانان در طول قرنها در هندوستان مورد احترام بوده است. با شروع جنگ جهانی اول (1332- 1337ق/ 1914-1918) حساسیت مسلمانانِ هند به سلطنت عثمانی – به عنوان خلیفةالمسلمین- و جزیرةالعرب- به خاطرِ وجودِ مکانهایِ مقدّس اسلامی – بالا رفت. تعدادی از رهبران مسلمان برای حمایت و دفاع از خلافتِ عثمانی و مقاماتِ مقدّسه اسلامی در این قلمر، در سال 1338ق/ 1919 جنبشی به نامِ «جنبشِ خلافت» تشکیل دادند. «جنبشِ خلافت» مرتب از انگلیس میخواست که حرمتِ خلیفة مسلمانان را نگهدارد و از حمله به مقاماتِ مسلمانان در قلمروِ عثمانی خودداری کند.
ایشان در ادامه افزود: «جنبش خلافت» همچنین در درگيريهاي شريف مکه و سلطان نجد، ابتدا تلاش کرد با ميانجيگري از جنگ بین دو حاکم مسلمان جلوگیری کند تا حرمت بَلدالامین محفوظ بماند. ازین رو در 1344ق/ 1924 نخستین هئیت خود را به جدّه – نزدِ امیر علی- فرستاد و هیئت اعزامی با مسئولانِ حجاز دیدار و گفتگو کند. امیر علی حاضر به صلح نشد و از هئیت اعزامی خواست که پادشاهیِ او در حجاز را به رسمیت بشناسند. شرطی که با مرامنامه و اهدافِ «جنبشِ خلافت» کاملاً تضاد داشت. این هیئت به هندوستان برگشت و گزارشِ رسمی خود را تحویل دفتر مرکزی داد که در همان سال چاپ شد.
دکتر عبدی بیان داشت: وقتی درگیریهایِ مکه و نجد شدّت یافت، شریف حسین مکه را تَرک کرد و سلطان نجد خود را «مَلک الحجاز و النجد» نامید و بنا به عقیدة نجدیها، گنبدها و مآثر متبرّکه در مکه و مدینه- به ویژه بقیع- از بین رفتند.
ایشان در پایان گفت: از آنجایی که «جنبشِ خلافت» همواره بر تشکیل حکومت مستقلِ شرعیِ جمهوری در حجاز تایید داشت و تخریب گنبدها و مآثر متبّرکه را بیحرمتی و بیاعتنایی به تمام مسلمانهایِ جهان میدانست، در فاصله 1344-1345ق/ 1924-1926 سه هئیت دیگر به حجاز فرستاد تا اوضاع و رُخدادها را از نزدیک ببینند، با مردمِ محلی گفتگو کنند، بر برگزاریِ موتمر اسلامی تاکید کند و خواستههایِ مسلمانهایِ هندوستان را سلطان برساند. هيئتِ اعزاميِ چهارمِ «جنبش خلافت» در موتمر اسلامیِ سالِ 1345ق/ 1926 در مکه شرکت کرد و با صلابت هرچه تمام با دلايلِ مذهبي و تاريخي بر تشکيلِ جمهوري در حجاز تاکيد و تخريبِ مقامات مقدّسه را محکوم کرد و خواستار بازسازي هرچه زودتر آنها شد. این سه هیئت هم پس از برگشت به هندوستان گزارشِ رسمیشان را تحویل دفتر مرکزی «جنبش خلافت» دادند که بلافاصله چاپ شد.
پس از ارائه دکتر عبدی، حجت الاسلام والمسلیمن محمدسعید نجاتی به عنوان ناقد به بیان نظرات خویش پرداخت. ایشان اهمیت تلاش علمی دکتر عبدی خجسته و اینکه این اطلاعات برای اولین بار به محافل علمی ایران راه پیدا می کند، را از نقاط قوت این ارائه و مقاله مستخرج شده از آن دانست. وی در ادامه برهی از اشکلات و ضعفهای مقاله را این چنین بیان کرد: عدم استناد نویسنده به منابع دسته اول و جدید مربوط به حادثه؛ ادبیات توصیفی و خوشبینانه ایشان تحت تاثیر رشته تخصصی ایشان؛ غفلت از کارنامه ناموفق جنبش خلافت در مساله بقیع؛ عدم طرح ساده لوحی تاریخی جنبش خلافت در اعتماد کردن به وعده های ملک عبدالعزیز و وهابیان در عدم تخریب حرم بقیع؛ احتمال نفوذی بودن جنبش خلافت و اینکه نقش آفرینیشان در جهت مشروعیت بخشی تدریجی برای سعودیان و گرفتن فرصت اقدام عاجل از مسلمانان هند و جهان اسلام.