
بيگمان هر عمل عبادي (واجب يا مستحب) در عالم دنيا و آخرت، آثار و پاداش اخروي دارد. زيارت كربلا نيز در مقام يك عمل مستحب، ثواب و آثاري دارد که در روايات بيان شده است. براي زيارت كربلا، اعمال مخصوص، نماز و دعايي در منابع روايي ذکر شده است كه اين مسئله، دشمنان اهل بيت را دست به قلم کرده است تا زيارت قبر مطهر آن حضرت را با حج خانه خدا مساوی جلوه دهند. نخستين فردي كه در باب زيارت مشاهد مشرفه، انگشت اتهام حج مشاهد را به سوي شيعه نشانه رفت، ابن تيميه حراني بود. وي ميگويد:
افراد موثق برايم گفتهاند، در ميان شيعيان افرادي هستند كه حج به سوي مشاهد را بالاتر از حج خانه خدا ميدانند و در نزد آنها شرك به خدا، برتر از عبادت خداست و اين بزرگترين ايمان به طاغوت است.[1]
قفاري نيز در كتاب «اصول مذهب الشيعه»، شبهه ابن تيميه را پر و بال داده و ميگويد، شيعيان به حج مشاهد ائمه خود، ميروند و حج به سوي آنها را برتر از حج خانه خدا ميدانند. پس از آن ميگويد:
آنها براي زيارت ضريح ائمه، اعمال و آدابي به نام «مناسك مشاهد» دارند و آن را حج ميدانند؛ همانگونه که به سوي خانه خدا حج انجام ميشود. به دور ضريح طواف ميكنند، همانگونه كه خانه خدا طواف ميشود. مشاهد را قبله خود قرار ميدهند، همانگونه كه خانه خدا قبله است.[2]
قفاري بعد از اين مقدمه، در خصوص زيارت كربلا ميگويد:
در كتابهاي مورد اعتماد شيعه دوازده امامي، در دهها روايت تصريح شده است كه زيارت مشاهد، برتر از حج خانه خداست. طبق كتاب كافي و غير آن، زيارت قبر امام حسين (علیه السلام)، معادل بيست حج و برتر از بيست حج و عمره است.[3]
وي بعد از نقل روايات فراوان در فضيلت زيارت كربلا مينويسد:
همانند اين روايات، دهها مثال ديگر وجود دارد كه دست از نقل آن خودداري ميكند و دل انسان از تأمل آن به درد ميآيد؛ زيرا هدف اين روايات، اين است كه مردم را از عبادت خداي يگانه قهار منصرف کند و به سوي عبادت بندگان ضعيف، رهنمون سازند.
خلاصه شبهات قفاري بدين شرح است:
1. زيارت مشاهد مشرفه از جمله زيات امام حسين (علیه السلام)، در نزد شيعيان حج محسوب ميشود و در مقابل حج خانه خداست.
2. شيعيان براي زيارت مشاهد و كربلا، مناسك و اعمال دارند و بر دور قبور ائمه (علیهم السلام) طواف ميكنند و اين دليل بر حج بودن زيارت آنهاست.
3. در كتابهاي معتبر شيعه براي زيارت امام حسين (علیه السلام)، ثوابهايي معادل حج خانه خدا بيان شده كه هدف آن، تنها رويگرداني مردم از زيارت خانه خدا به زيارت قبور ائمه و دوري از دستورات خداوند است.
پاسخ اول: وجود اعمال مخصوص براي زيارت، دليل بر حج بودن زيارت مشاهد نيست
اولاً: براي زيارت قبور بزرگان دين از جمله آرامگاه شريف
رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، در منابع شيعه و سني، آداب خاص و اعمال ويژهاي ذكر شده است. نووي، يكي از علماي بلند پايه اهل سنت درباره استحباب زيارت قبر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ميگويد: «هنگاميكه حاجيان و عمرهگزاران از مكه برميگردند، براي آنها مستحب مؤكد است که به زيارت قبر مطهر آن حضرت به مدينه بيايند».
وي در ادامه ميگويد:
هنگام آمدن، صلوات و سلام زياد بفرستد، قبل از زيارت، غسل کند، پاكيزهترين لباسهايش را بپوشد و شرافت مدينه را در قلب خود جاي دهد؛ زيرا مدينه در نزد برخي بعد از مكه، برترين نقطه روي زمين است و در نزد برخي، برتر از مكه است.
ايشان حتي نحوه قدم گذاشتن و آمدن نزد قبر آن حضرت و نماز گزاردن و زيارتنامه مخصوص را ذكر كرده است: «السلام عليك يا رسول الله السلام عليك يا نبي الله، السلام عليك يا خيرة الله». نووي در پايان، كيفيت زيارت قبر ابوبكر و عمر را نيز بيان كرده است.[4]
غزالي ميگويد: «وقتي وارد مسجد شدي، در كنار منبر دو ركعت نماز بخوان». وي بعد از نقل زيارتنامه رسول خدا (صلی الله علیه و آله)، ابوبكر و عمر ميگويد: «ثم يأتي الروضة فيصلي فيها ركعتين ويكثر من الدعاء ما استطاع».[5]
حتي آقاي عبدالله موصلي حنفي، عبارتي را در كتاب «الاختيار لتعليل المختار» آورده است كه بعد از زيارت ابوبكر و عمر، توسل به آنها و خواستن حاجت گفته شود:
ما نزد شما دو نفر آمدهايم تا شما را وسيله قرار دهيم نزد پيامبر (صلی الله علیه و آله) كه براي ما شفاعت كند و از خداوند بخواهد اين تلاش ما را قبول كند و بر ملت اسلام زنده بدارد و بميراند و پس از آن براي خود و والدين و ملتمسين، دعا كند.[6]
اين اعمال زيارت و به قول آقاي قفاري، مناسك زيارت را علماي ديگر اهل سنت نيز در كتابهايشان آوردهاند.[7] حال ميگوييم، اگر دليل شما براي حج بودن زيارت قبور ائمه شيعه، وجود مناسك براي آنهاست، اين معيار در زيارت پيامبر خدا (صلی الله علیه و آله) نيز موجود است. آيا هيچ مسلماني ميتواند بگويد كه زيارت آن حضرت، حج محسوب ميشود؟
ثانياً: به اعتراف علماي اهل سنت، واژه «مناسك»، جمع «نسك» به معناي اطاعت و عبادت است.[8] مناسك، مجموعهاي از اعمال عبادي است كه زائر هنگام زيارت مشاهد انجام ميدهد؛ همانند نماز، دعا و قرآن كه باعث تقرب به خداوند ميشود. آيا ميتوانيم در مورد شخصي كه در مكان عبادي، اعمال مخصوص آنجا را انجام داده، بگوييم حج برگزار كرده است؟
ثالثاً: براي همگان پوشيده نيست كه شيعيان هنگام زيارت مشاهد ائمه (علیهم السلام)، به دور قبور طواف نميكنند و چنين كاري را واجب و مستحب نميدانند؛ بلكه ضريح ائمه را به دو قسمت خواهران و برادران تقسيم کردهاند و در هر دو قسمت نيز زائران از يك طرف وارد و از طرف ديگر خارج ميشوند. آيا اين وارد شدن از يك طرف و خارج شدن از طرف ديگر را طواف به حساب ميآوريد؟
بنابراين سخنان ابن تيميه و قفاري، معياري علمي نبوده و مورد قبول هيچ فرد عاقل نيست.
پاسخ دوم: ثواب زيارت كربلا، تفضلي از خداوند است
قفاري در يك قسمت از سخنانش با ذكر ثواب زيارت كربلا، در يك شگرد فريبانگيز و عاميانهپسند، هدف از شمردن ثواب و پاداش را رويگرداني از زيارت خانه خدا و روي آوردن به زيارت قبور اولياء بيان كرده است.
در پاسخ وي بايد گفت: خداوند متعال در عالم خلقت، براي بسياري از اشياء، آثار و خواص ويژهاي قرار داده است. براي مثال آتش خاصيت سوزندگي، آفتاب خاصيت گرمادهي و روشنايي و... دارند. از آنجاييكه امام حسين (علیه السلام)، تمام هستي خود را فداي دين كرد، خداوند متعال نيز براي پاسداشت و تكريم مجاهدت ايشان، ثواب زيارت قبر ايشان را چند برابر ثواب حج مستحبي خانه خدا قرار داد. آيا اين عنايت الهي، از نظر عقلي امكان ندارد؟
آيا خلقت موجودات، زنده كردن مردگان، دميدن روح، شفاي امراض لاعلاج و علم به غيب، ويژه خداوند نيست؟ پس چرا خداوند اين صفات را به حضرت عيسي (علیه السلام) عنايت كرد؟ قرآن كريم از زبان حضرت عيسي ميفرمايد:
(أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْيِ الْمَوْتى بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ في بُيُوتِكُمْ إِنَّ في ذلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ)(آل عمران: 49)
در خصوص سؤال از پاداش و ثواب زيارت سيد الشهداء (علیه السلام)،
امام صادق (علیه السلام) به ابن ابييعفور فرمود: «فان هذا شئ جعله الله هكذا»؛ «اين آثار را خداوند براي ايشان قرار داده است». سپس فرمود: «آيا نشنيدي سخن امير مؤمنان (علیه السلام) را كه فرمود: كف پا براي مسح نسبت به ظاهر آن سزاوارتر است، اما خداوند بر بندگان واجب فرموده كه پشت پا را مسح کنند».[9]
اگر به اين آيه و روايت توجه شود و نكته «اذن، مشيت و جعل خداوند» در نظر گرفته شود، اين اشكال از اساس رفع خواهد شد و ثواب زيارت كربلا با ثواب حج خانه خدا هرگز تنافي نخواهد داشت.
پاسخ سوم: بسياري از اعمال، برتر از حج است
در روايات اهل سنت، ثواب بسياري از اعمال، برتر از حج به شمار آمده است که چند مورد آن را ذکر ميکنيم:
1. اذان، برتر از حج و عمره است
در سخناني که از خليفه دوم و ابن مسعود نقل شده است، آنها اذان گفتن را برتر از حج دانستهاند. عمر بن خطاب ميگويد: «لو كنت مؤذناً ما باليت أن لا أحج ولا أعتمر إلا حجة الإسلام»؛[10] «اگر من مؤذن بودم، باك نداشتم از اين كه حج و عمره به جا نياورم مگر حج واجب».
اين سخن را بسياري از علماي اهل سنت همانند ماوردي بصري،[11] ابواسحاق شيرازي،[12] نووي،[13] و برخي ديگر از وي نقل کردهاند. عبدالله بن مسعود، يکي از صحابه پيامبر (صلی الله علیه و آله) نيز ميگويد: «لو كُنْت مُؤَذِّنًا ما بَالَيْت أَنْ لاَ أَحُجَّ وَلاَ أَغْزُوَ»؛[14] «اگر من مؤذن بودم، باك نداشتم از اين كه حج بجا نياورم و يا جهاد نكنم».
ترمذي، يکي از علماي حديث اهل سنت، از رسول خدا (صلی الله علیه و آله)
روايت معتبري نقل كرده است كه هر كس هنگام صبح و شام،
صد مرتبه تسبيح خداوند را بگويد، همانند كسي است كه صد مرتبه حج انجام داده است: «من سَبَّحَ اللهَ مِائَةً بِالْغَدَاةِ وَمِائَةً بِالْعَشِـيِّ كان كَمَنْ حَجَّ مِائَةَ مَرَّةٍ». وي در پايان ميگويد، اين روايت حسن است: «قال أبوعِيسَى هذا حَدِيثٌ حَسَنٌ غَرِيبٌ».[15]
3. برآوردن حاجت مؤمن، همانند حج و عمره است
خطيب بغدادي از انس نقل کرده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «من قـضى لأخيه المسلم حاجة كان له من الأجر كمن حج واعتمر»؛[16] «هر کس حاجت برادر مسلمان خود را بر آورده کند، پاداش او همانند کسي است که حج و عمره به جا آورده است».
بنابراين در روايات اهل سنت نيز ثواب برخي اعمال، مساوي يا برتر از حج و عمره بيان شده است. پاسخ شما براي اين روايات چيست؟ آيا خليفه دوم و ابن مسعود، نميدانستند که خانه خدا برتر از همه جا و اعمالش برتر از همه اعمال است؟
[1]. منهاج السنة النبويه، ج3، ص451.
[2]. اصول مذهب الشيعه، ص371.
[3]. همان، ص381.
[4]. المجموع، النووي، ج8، ص202.
[5]. «ويصلي بجنب المنبر ركعتين»؛ إحياء علوم الدين، محمد بن محمد غزالي، ج1، ص259.
[6]. الاختيار تعليل المختار، عبدالله موصلي حنفي، ج1، ص259.
[7]. خلاصة الوفا بأخبار دار المصطفي، علي بن عبدالله حسني سمهودي، ج1، ص55.
[8]. «والنسك أيضا الطاعة والعبادة، وكل ما تقرب به إلی الله، عز وجل»؛ عمدة القاري شرح صحيح البخاري، بدرالدين محمود بن احمد عيني، ج9، ص121.
[9]. كامل الزيارات، جعفر بن محمد قمي، ص449.
[10]. المجموع، ج3، ص78.
[11]. الحاوي الكبير، علي بن محمد ماوردي بصري، ج2، ص61.
[12]. المهذب في فقه الامام الشافعي، ابراهيم بن علي شيرازي، ج1، ص54.
[13]. المجموع، ج3، ص85.
[14]. الكتاب المصنف في الاحاديث والآثار، عبدالله بن محمد بن ابيشيبه، ج1، ص204.
[15]. سنن الترمذي، ج5، ص513.
[16]. تاريخ بغداد، ج6، ص330.
پـــربـــازدیـــدهــــا