
محمد بن عبدالوهاب، بنيانگذار وهابيت، درباره عدم علم غيب انبيا چنين گفته است: «تبرؤ الرسل من دعوى أن عندهم خزائن الله وعلم الغيب مع أن الطواغيت في زمننا ادَّعوا ذلك»؛[1] «رسولان الهي از اين ادعا كه نزدشان خزائن خداوند و علم غيب است، بيزاري جستهاند؛ اما طاغوتهاي زمان ما، ادعا كردهاند كه رسولان الهي علم غيب دارند».
مستند سخن ابن عبدالوهاب آيه 49 سوره هود است:
{تِلْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ وَلا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ}.[2]
اين از خبرهاي غيب است که ما به تو وحي ميکنيم؛ تو و قومت پيش از اين آنها را نميدانستيد؛ پس شکيبا باش که سرانجام [نيکو] از آن پرهيزگاران است.
جواب بسيار روشن است. بر خلاف آنچه وي مىپندارد، از اين آيه به خوبي استفاده مىشود که پيامبران از علم غيب آگاهى داشتند؛ منتها اين آگاهى از طريق الهى و به مقدارى که خدا مىخواست، بود؛ نه اينکه از پيش خود چيزى بدانند و اگر مىبينيم در پارهاى از آيات نفى علم غيب شده، اشاره به همين است که علم آنها ذاتى نيست؛ بلکه فقط از ناحيه خداي تبارک و تعالي است. آنان که اعتقاد به علم غيب انبيا و اوليا دارند، هيچگاه نگفتهاند که علم غيب آن بزرگواران ذاتي و هميشگي است؛ بلکه منشأ علم آنها خداوند متعال است که در آيات متعددي بر اين مسئله تأکيد شده است.
برخی آیاتی که به صراحت اخبار پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و بقيه پيامبران را مستند به غيب نموده، عبارت است از:
ـ {وَ ما كانَ اللهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشاءُ}.[3]
سنت خدا چنين نيست كه شما را بر غيب مطلع كند و ليكن خداوند هر كدام از رسولانش را كه اراده كند، براى علم غيب اختيار و انتخاب مىنمايد.
ـ {ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَ ما كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ وَ هُمْ يَمْكُرُونَ}.[4]
اين خبرى را كه ما به تو به طور وحى فرستاديم از اخبار غيب بوده است و تو در حضور آنها نبودى در وقتى كه در تصميم خود همداستان شدند و ايشان مكر و خدعه مىنمودند.
ـ {ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَ ما كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ}.[5]
اين خبر كه به تو وحى كردهايم اخبار غيب بوده است و تو در حضور آنها نبودى در وقتى كه ايشان تيرهاى قرعه را مىانداختند تا كدام يك از آنها متكفّل امر مريم شود.
همانگونه که ملاحظه ميشود، در همه اين آيات در قسمتي علم غيب ذاتي از رسولالله (صلی الله علیه و آله) نفي شده و علم غيب غير ذاتي ثابت گرديده است.
[1]. ابن عبدالوهاب، تفسير آيات من القرآن الكريم، ج1، ص124.
[2]. هود: 52.
[3]. آل عمران: 179.
[4]. يوسف: 102.
[5]. آل عمران: 44.
پـــربـــازدیـــدهــــا