
از جمله رواياتي که در منابع شيعه وارد شده اين است که امام حسن (علیه السلام) در يک مسئلهاي در مقام حکم کردن چنين فرمود: «اگر برداشتم از آن درست باشد، آن از لطف خداوند و اميرالمؤمنين است و اگر برداشتم از آن اشتباه باشد، آن از خودم است و اميدوارم که اگر خداوند بخواهد برداشتم اشتباه نباشد».[1]و[2]
اين روايت از جهت سند مشکلي ندارد و صحيح است.[3]
پاسخ اول: برخي فقها معتقد هستند که اين عبارت امام حسن (علیه السلام) از باب تواضع نسبت به اميرالمؤمنين (علیه السلام) است.[4]
پاسخ دوم: مستشکل درک درستي از عصمت ندارد؛ چون عصمت به معناي عدم امکان ذاتي خطا و نسيان نيست؛ بلکه امکان خطا و اشتباه در معصوم وجود دارد، لکن عوامل مختلف او را از افتادن در خطا و گناه و سهو باز ميدارد؛ از جمله آن عوامل، لطف خداوند است که شامل انبيا و ائمه ميشود و آنها را از اينکه به گناه بيفتند حفظ ميکند؛ مثلاً قرآن در مورد حضرت يوسف (علیه السلام) ميفرمايد:
(ما أُبَرِّئُ نَفْسي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحيم).[5]
من نفس خویش را از عیب و تقصیر مبرّا نمیدانم. زیرا نفس اماره انسان را به کارهای زشت و ناروا سخت وا می دارد جز آنکه خدای من رحم کند، که خدای من بسیار آمرزنده و مهربان است.
يعني حضرت يوسف (علیه السلام) نيز هواي نفس دارد که او را به کار شرّ دعوت ميکند؛ منتهي عنايت الهي و مواظبت خودشان مانع از اين ميشود که نفس غالب شود.
{وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأى بُرْهانَ رَبِّهِ کذلِک لِنَصْـرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصين}[6]
آن زن تلاش کرد تا به یوسف برسد و یوسف اگر لطف خدا و برهان روشن حق را ندیده بود در وصل به آن زن اهتمام میکرد، ولی ما این چنین کردیم تا قصد بد و عمل زشت را از او بگردانیم همانا او از بندگان برگزیده ما بود.
تمايل به جنس مخالف در انبيا هست، امّا برهان و نشان دادن حقيقت گناه[7] و اراده قوي انبيا موجب عصمت انبيا ميشود.
در مورد اين روايت که امام حسن (علیه السلام) فرمود: «اگر برداشتم درست باشد، از لطف خداست....» هيچ اشکالي ندارد؛ چون اين يعني تمام امور را به خدا سپردن که منافاتي با عصمت ندارد.
همچنين اميرالمؤمنين (علیه السلام) در خطبه 216 نهج البلاغه ميفرمايد: «پس، از گفتن حق، از مشورت در عدالت خودداري نکنيد؛ زيرا خود را برتر از آن که اشتباه کنم و از آن ايمن باشم، نميدانم؛ مگر آنکه خداوند مرا حفظ فرمايد».
به عبارتي با عنايت الهي تمام انبيا و ائمه از گناه، خطا و نسيان معصوم هستند.
در اين روايت نيز امام حسن (علیه السلام) در مقام بيان اين نکته است که در من امکان خطا در حکم دادن وجود دارد؛ ازاينرو او نيز ممکن الخطاست؛ نه ممتنع الخطا. منتهي اين امکان خطا در ائمه با تأييد الهي منتفي ميشود؛ يعني اگر عنايت الهي نباشد آنها نيز خطا ميکنند. پس آنها با عنايت الهي معصوم از خطا هستند. لذا امام حسن (علیه السلام) با اشاره به آيه {ما أَصابَک مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللهِ وَ ما أَصابَک مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِک}[8] ميفرمايد: «اگر خيري از من صادر شود از خداست و اگر خطايي باشد از من است نه از خدا».
پاسخ سوم: امام در مقام ردّ تشريع استقلالي خود هستند؛ يعني ما مستقلاً حکمي را تشريع نميکنيم بلکه با اذن الهي است. پس روايت با عصمت امام حسن (علیه السلام) منافات ندارد.
[1]. کليني، الکافي، ج7، ص203.
[2]. الامامة و النص، ص527.
[3]. مجلسي، مرآة العقول، ج23، ص310 .
[4]. مقدس اردبيلي، مجمع الفائدة و البرهان، ج13، ص123.
[5]. يوسف: 53
[6]. يوسف: 24
[7]. طباطبايي، الميزان، ج11، ص128.
[8]. نساء: 79 (آنچه از نيكيها به تو ميرسد از ناحيه خداست و آنچه از بدي به تو ميرسد از ناحيه خود تو است)
پـــربـــازدیـــدهــــا