به گزارش خبرنگار خبرگزاري رسا، بيست و پنجمين شماره فصلنامه علمي ـ پژوهشي مهدويت مشرق موعود ويژه بهار 92 با مدير مسؤولي سيدمسعود پوررسيدآقايي از سوي مؤسسه آينده روشن چاپ و منتشر شده است.
در اين شماره از فصلنامه مشرق موعود عناوين: «نقد و بررسي آراء مدعيان مهدويت: با تكيه بر آراء احمد الحسن»، «نقد برهان لطف و كاربرد آن در اثبات ضرورت امامت»، «شباهتهاي امام مهدي و پيامبران الهي عليهم السلام در قرآن»، «نظريه شهيد مطهري درباره ادعاي مهدويت مختار؛ توهم يا واقعيت»،«چيستي و چرايي سبك زندگي و نسبت آن با دين و مهدويت»، «بررسي تفسير اهل سنت از آيه ارتداد و ارتباط آن با امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف» و «تحليل حديث شناسه حكم نام بردن حضرت مهدي عليه السلام» را مطالعه مي كنيم.
نقد و بررسي آراء مدعيان مهدويت: با تكيه بر آراء احمد الحسن
نصرت الله آيتي
چكيده: احمد بن اسماعيل معروف به احمد حسن، يكي از مدعياني است كه در سالهاي اخير به ادعاي اين كه امام مفترض الطاعه، مهدي، قائم، وصي امام مهدي، نوه آن حضرت و يماني است، براي خود شهرتي به هم زده و در گوشه و كنار عدهاي را فريفته و با خود همراه كرده است. وي و طرفداراش براي اثبات ادعاهاي خود به برخي روايات تمسك جستهاند. در اين نوشتار، تلاش شده است به اختصار برخي از مستندات وي به نقد كشيده شود و خبط و خطاهاي نهفته در آن گوشزد شود. تقطيع روايات، تحريف نظر دانشمندان شيعه، ناتواني در فهم روايات، استناد به نقلهاي شاذ، استناد به نسخه بدلها، برداشت سطحي از روايات، استناد به روايات اهل سنت، حذف روايات مخالف، تعارض دروني و بيروني برخي از نقدهايي هستند كه ميتوان براي مستندات آنها برشمرد.
نقد برهان لطف و كاربرد آن در اثبات ضرورت امامت
امير غنوي
محمود زارعي بلشي
چكيده: دراين نوشتار قاعده لطف و ثمرات آن بررسي و نقد ميشود. استفاده از اين قاعده براي اثبات نبوت و حجيت اجماع و نظاير محل تأمل است و كليت اين قاعده جاي بحث دارد. نميتوان گفت واجب است كه خدا لطفي را ـ چه مقرب باشد چه محصل ـ موهت كند، حتي اگر نبودش نقض غرض باشد؛ زيرا گاهي يك غرض با غرض ديگر تزاحم پيدا ميكند. از سويي با فرض تماميت ادله در مقام ثبوت، در مقام اثبات و تشخيص مصداق لطف واجب، علم ما نميتواند معيار باشد. لوازم اين قاعده نيز فاسد است. در اين نوشتار، ادله گوناگون با تقريرات مختلف تبيين و بررسي ميشوند.
شباهتهاي امام مهدي و پيامبران الهي عليهم السلام در قرآن
مصنور پهلوان
محمدعلي مهدويراد
فرزانه روحاني مشهدي
چكيده: امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف تمام كننده هدف انبيا، و دوران ظهور آن حضرت، دوران تحقق غايت خلقت است؛ از اينرو در قرآن از ايشان به صورتهاي گوناگون ياد شده است. خداوند متعال در قرآن به شكل مستقيم از آينده حيات بشر بر زمين كه مقارن با دوران ظهور امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف است؛ سخن ميگويد؛ گاه به تمثيل پديدههايي در طبيعت، جايگاه امام مهدي عليه السلام را تبيين مي نمايد و گاه ضمن بيان سرگذشت پيامبران الهي و اقوام پيشين، درباره امام مهدي عليه السلام و دوران ايشان پيامهايي به انسان گوشزد ميكند. به دلايل فراوان قرآني و روايي، بسياري از حقايق مهدوي در آيات قصص قرآن طرح شده و شباهتهاي بسياري ميان امام مهدي عليه السلام و پيامبران الهي وجود دارد كه در اين پژوهش به هشت مورد آن اشاره شده است. آنگاه با تدبر در آيات قصص، شباهتهايي ميان امام مهدي و پيامبران الهي عليهم السلام استنباط شده كه پنهاني بودن ولايت، طول عمر، غيبت، فتنهها و ابتلائات در آستانه ظهور، جداشدن بدان از نيكان دوران، عذاب بدان دوران، نجات نيكان دوران و تشكيل جامعه صالحان از اين دست است.
نظريه شهيد مطهري درباره ادعاي مهدويت مختار؛ توهم يا واقعيت
سيد محمد مرتضوي
چكيده: انديشه مهدويت به معناي قيام يكي از فرزندان رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به نام حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف در آخر الزمان، ميان شيعه و اهل سنت مشترك است. گرچه اين دو گروه در تفسير واژه مهدي كه مقصود مهدي نوعي است يا مهدي شخصي است اختلاف نظر دارند؟ بر اساس اين انديشه، در تاريخ اسلام عدهاي با ادعاي مهدويت جامعه اسلامي را تا مدتي مشغول ساخته و سبب انحرافاتي شدهاند و به عدهاي نسبت دادهاند كه آنان درباره بعضي ادعاي مهدويت داشتهاند. از جمله شهيد مطهري بر اين باور است كه مختار ثقفي درباره محمد بن حنفيه ـ فرزند اميرالمؤمنين عليه السلام ـ ادعاي مهدويت داشته و خود را نايب او معرفي كرده است و با توسل به اين شيوه توانسته بود حمايت مردم را جلب كند.
نوشتار حاضر با هدف نقد و بررسي اين ادعا فراهم آمده و با مراجعه به منابع تاريخي، حديثي، تراجم، رجال و با توجه به كاربرد واژه مهدي در متون ادبي و حديثي، اعتقادات مختار، ادعاي امامت نكردن محمد بن حنفيه، حمايت امامان شيعه از حركت مختار و تأييد دانشمندان اسلامي به اين نتيجه رسيده است كه ادعاي يادشده پشتوانه علمي ندارد و توهمي بيش نيست. افزون بر اين كه خود ايشان دليلي بر ادعاي خود اقامه نكرده است كه مشروح مستندات را بايد در همين نوشتار جستجو كرد.
چيستي و چرايي «سبك زندگي» و نسبت آن با دين و مهدويت
سيدرضي موسوي گيلاني
چكيده: «سبك زندگي» به معناي مجموعه رفتارهايي برآمده از نگرشها، هنجارها و باورهاي فردي و اجتماعي است و سبك زندگي در هر جامعه اين شخصيت و هويت فردي و جمعي را آشكار ميسازد، بطوري كه ميتوان تمايز فرهنگي و تمدني جوامع را با يكديگر بر اساس سبك زندگي آنان تشخيص داد. اين نگرشها و باورها در هر جامعه متأثر از عوامل متفاوتي ميتواند باشد كه در هر جامعه ديني، برآمده از مجموعه عوامل تمدني است كه يكي از اساسيترين آنها، باور داشت به آموزههاين ديني است. افزون بر اين، در جوامع شيعي اعتقاد به مفهوم امامت و مهدويت، به ويژه مفهوم غيبت در عصر فقدان امام معصوم نيز از جمله مهمترين جهتگيريهاي اعتقادي را در سبك زندگي تشكيل ميدهد. اين نوشتار درصدد است جايگاه و ضرورت در نظرگرفتن اين مؤلفه اعتقادي را در سبك زندگي شيعيان سبك در عصر غيبت مورد تحليل و ارزيابي قرار دهد.
بررسي تفسير اهل سنت از آيه ارتداد و ارتباط آن با امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف
حامد دژآبادي
چكيده: آيه ارتداد (مائده: 54) در نظر برخي مفسران اهل سنت، در مبحث خلافت جايگاهي ويژه دارد و يكي از مستندات اصلي آنان در اثبات خلافت ابوبكر و ديگر خلفاست، تا جايي كه فرخ رازي اين آيه شريفه را قويترين دليل بر صحت امامت و خلافت ابوبكر ميداند. او با همين پيش فرض دلالت آيه بعد ـ يعي آيه ولايت ـ را بر حضرت علي عليه السلام باطل اعلام ميكند و اما از ديدگاه شيعه آيه شريفه با ابوبكر و مبارزه او با اهل رده ارتباطي ندارد و اوصاف ذكر شده در آيه بر او و اصحابش تطبيق نميكند. اين آيه، مفهومي كلي و جامع را بيان ميكند كه امام علي و امام مهدي عليهما السلام به همراه اصحابشان مصداقهاي كامل آن هستند.
تحليل حديثشناسه حكم نام بردن حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف
خدامراد سليميان
چكيده: مهدويت اعتقادي پايهاي است كه همواره در ميان باورهاي اسلامي بدان اهتمام و توجه ويژهاي شده است و اين اهتمام همچنان در سخنان معصوم عليهم السلام و بزرگان دين بازتاب يافته است.
گستره بحثهاي درباره اين اعتقاد سترگ نه تنها امور كلي، كه بسياري از امور جزئي را نيز در بر گرفته است. يكي از اين امور، «حكم نام بردن» آن حضرت به نام «محمد» است كه بررسي آن با توجه به ويژگي آن حضرت و نيز چگونگي زندگي وي، اهميت دارد.
اين نوشتار به بحث درباره حكم نام بردن حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف به نام خاص «محمد» بر اساس سخان معصومان عليهم السلام پرداخته است. ديدگاهها در اين بحث با نگاه به گروههاي گوناگون روايات در اين باره، به طور عمده در دو دسته تقسيم شده است:
ديدگاه نخست، باور كساني است كه در هر شرايطي نام بردن آن حضرت را به نام «محمد» حرام ميداند. به گونه اي كه امروزه حتي آن را به صورت «م ح م د» مينويسند.
ديدگاه دوم از كساني است كه اين ممنوع بودن را به سبب نام بردن در برخي روايات و ادعيه، ويژه زماني دانستهاند كه به سبب نام بردن، آسيبي متوجه آن حضرت ميشد.
در ادامه بررسي كوتاه مستندات هر ديدگاه بر پايه روايت، نتيجه ميگيريم كه در زمان غيبت كبرا اگر نام بردن آن حضرت موجب آسيب و زيان نگردد، جايز است.
بيست و پنجمين شماره فصلنامه مشرق موعود ويژه بهار 92 در 188 صفحه، با شمارگان 1000نسخه و با قيمت دوهزار و نهصد و پنجاه تومان از سوي مؤسسه آينده روشن راهي بازار نشر شده است.