بيت العتيق: از نامهاي كعبه
اين نام از نامهاي رايج خانه خدا در فرهنگ اسلامي است كه دو بار در قرآن از آن ياد شده است: (وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ) (حجّ/۲۲، ۲۹)؛ (ثم مَحِلُّهَا إِلَى الْبَيْتِ الْعَتِيقِ) (حجّ/۲۲، ۳۳). اين دو آيه برخي از احكام حج را بيان كردهاند و مفسران ذيل آنها وجوهي براي نامگذاري خانه خدا به «بيت العتيق» و نيز ديدگاههايي درباره طواف و شماري از احكام قرباني آوردهاند. از وجه اين نامگذاري در روايتهاي اسلامي برميآيد كه پيشينه آن به دورههايي بسيار كهن و حتي پيش از تكوين زبان عربي بازميگردد. البته در ادبيات و گزارشهاي بر جاي مانده از دوران جاهليت به اين نام برنميخوريم.
وجه نامگذاري بيت العتيق: اين تركيب قرآني از دو واژه «البيت» به معناي خانه و «العتيق» از ريشه «ع ـ ت ـ ق» تشكيل شده است. «عتيق» در دو معناي متفاوت «آزاد شده» و «كهن و باستاني» به كار رفته
[۱] و همين منشأ اختلاف درباره نامگذاري «بيت العتيق» شده است:
۱. ديدگاه اول، «عتيق» را به معناي كهن ميشمرد و قدمت را به معناي زماني تفسير كرده، اين نامگذاري را منتسب به زمانه حضرت آدم ميداند. بر همين اساس و به پشتوانه آيه ۹۶ آلعمران/۳ خانه خدا را نخستين خانهاي دانستهاند كه براي انسانها و به دست آدم ساخته شده است.
[۲] گروهي ديگر قدمت بيت العتيق را به پيش از آن روزگار نسبت دادهاند. در روايتي، آفرينش آن پيش از آفرينش زمين دانسته شده است.
[۳] در برابر روايت ياد شده، در حديثي، امام علي(ع) در پاسخ پرسش درباره نخستين بودن خانه خدا ميفرمايد كه پيش از آن هم خانههايي بود؛ اما كعبه نخستين خانه مباركي است كه در آن هدايت، رحمت و بركت قرار داده شده است.
[۴] در وجه جمع ميان اين دو دسته روايت، ميتوان دسته نخست را به زبان تأويلي و بيانگر اولويت رتبي و نه زماني اين خانه در آفرينش دانست يا منظور از آنها را گستراندن زمين از نقطه كعبه به معناي مورد نظر در «دحوالارض»* شمرد. شماري از مفسران معاصر نيز با تحديد بيشتر تقدم زماني خانه خدا، آن را نخستين خانهاي دانستهاند كه براي مردم مكه قرار داده شده است.
[۵]۲. ديدگاه دوم، واژه عتيق را به معناي «آزاد شده» دانسته، با مناسبتهايي چند، نامگذاري آن را بر اين اساس توجيه ميكند: رهايي از غرق در طوفان نوح
[۶]، آزادي از چيرگي ستمگران
[۷]، آزادي از مالكيت و سكونت هر موجود
[۸] و آزادي گنهكاران از يوغ عذاب در اين خانه.
[۹] در اين ميان، فخر رازي و شماري از مفسران معاصر به لازمه مفهوم آزاد شدن توجه كرده و گرانبهايي و گرامي بودن خانه خدا را معناي بيت العتيق دانستهاند.
[۱۰]به هر رو، اين وجوه را ميتوان ابعادي گوناگون از ويژگيهاي خانه خدا دانست كه تعبير «بيت العتيق» به آنها اشاره دارد. شماري از مفسران
[۱۱] و نيز لغوياني مانند ابن منظور
[۱۲] و فيروزآبادي
[۱۳] با ذكر اين ديدگاهها، پذيرش يكجاي آنها را منتفي ندانستهاند.
محدوده مكاني بيت العتيق: تقريبا همه مفسران و تاريخنگاران، مقصود از بيت العتيق را كعبه ميدانند و بيشتر معاصران نيز همين باور را دارند.
[۱۴] در برابر، گروهي اندك از همه محدوده حرم به عنوان بيت العتيق ياد كردهاند.
[۱۵] در اين ميان، برخي ميان دو آيهاي كه اين تعبير در آنها به كار رفته، تفكيك كرده و مقصود از يكي را كعبه و ديگري را حرم دانستهاند. اين دسته از فقيهان با تفكيك دو عبارت (
اِلَى البَيتِ العَتيق) (حجّ/۲۲، ۳۳) و (
بِالبَيت العَتيق) (حجّ/۲۲، ۲۹) در آيات ياد شده، اولي را به قرينه (
الى) شامل همه حرم دانستهاند و دومي را به كعبه تفسير كرده و برخي ثمرات فقهي نيز درباره اعمال حج بر آن بنا نهادهاند.
[۱۶] شماري از مفسران معاصر نيز بدون پشتوانه و دليل، (
بيت العتيق) را در آيه ۳۳ حجّ/۲۲ به همه محدوده حرم تفسير كردهاند كه سرزمين «منا» و «مشعر» را هم شامل ميشود.
[۱۷] از برخي مفسران متقدم نيز اطلاق بيت العتيق بر همه شهر مكه گزارش شده است.
[۱۸] بيضاوي در رويكردي تأويلي، مقصود از بيت العتيق را بهشت يا بيتالمعمور* دانسته است.
[۱۹]
بيت العتيق و ارزش و احترام خانه خدا: صفت عتيق براي اين خانه به هر دو معناي ياد شده، بيانگر جايگاه و حرمت اين مكان مقدس است. مفسراني كه بيت العتيق را بهشت يا بيت المعمور دانستهاند، آن را محل نگهداشت ثواب اعمال شمردهاند.
[۲۰] از ديگر نشانههاي احترام و ارزش بيت العتيق آن است كه مسلمانان در دعاهاي بسيار براي بيان بزرگي خداوند از او با نام «خداوندگار بيت العتيق» ياد ميكنند. دعاهايي چند در منابع شيعي
[۲۱] و سني
[۲۲] متضمن اين تعبير هستند.
منابع
بدائع الصنائع: علاء الدين الكاساني (م,۵۸۷ق.)، پاكستان، المكتبة الحبيبيه، ۱۴۰۹ق؛ التبيان: الطوسي (م,۴۶۰ق.)، به كوشش العاملي، بيروت، دار احياء التراث العربي؛ تفسير بيضاوي (انوار التنزيل): البيضاوي (م,۶۸۵ق.)، به كوشش مرعشلي، دار احياء التراث العربي، بيروت، ۱۴۱۸ق؛ تفسير قرطبي (الجامع لاحكام القرآن): القرطبي (م,۶۷۱ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، ۱۴۰۵ق؛ التفسير الكبير: الفخر الرازي (م,۶۰۶ق.)، تهران، دار الكتب العلميه، ۱۴۲۱ق؛ جامع البيان: الطبري (م,۳۱۰ق.)، به كوشش صدقي جميل، بيروت، دار الفكر، ۱۴۱۵ق؛ روح المعاني: الآلوسي (۱۲۷۰ق.)، بيروت، دار الفكر، ۱۴۰۸ق؛ شرح معاني الآثار: احمد بن سلمه، به كوشش زهري نجار، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۱۶ق؛ علل الشرائع: الصدوق (م,۳۸۱ق.)، به كوشش بحر العلوم، نجف، المكتبة الحيدريه، ۱۳۸۵ق؛ العين: خليل (م,۱۷۰ق.)، به كوشش المخزومي و السامرائي، دار الهجره، ۱۴۰۹ق؛ الفضائل: شاذان بن جبرئيل القمي (م,۶۶۰ق.)، نجف، المكتبة الحيدريه، ۱۳۸۱ق؛ القاموس المحيط: الفيروزآبادي (م,۸۱۷ق.)، بيروت، دار العلم؛ الكافي: الكليني (م,۳۲۹ق.)، به كوشش غفاري، تهران، دار الكتب الاسلاميه، ۱۳۷۵ش؛ كنز العمال: المتقي الهندي (م,۹۷۵ق.)، به كوشش السقاء، بيروت، الرساله، ۱۴۱۳ق؛ لسان العرب: ابن منظور (م,۷۱۱ق.)، قم، ادب الحوزه، ۱۴۰۵ق؛ مجمع البيان: الطبرسي (م,۵۴۸ق.)، صيدا، مطبعة العرفان، ۱۳۵۵ق؛ المحاسن: ابن خالد البرقي (م,۲۷۴ق.)، به كوشش حسيني، تهران، دار الكتب الاسلاميه، ۱۳۲۶ش؛ المصباح: الكفعمي (م,۹۰۵ق.)، بيروت، اعلمي، ۱۴۰۳ق؛ معجم مقاييس اللغه: ابن فارس (م,۳۹۵ق.)، به كوشش عبدالسلام محمد، قم، دفتر تبليغات، ۱۴۰۴ق؛ مفردات: الراغب (م,۴۲۵ق.)، نشر الكتاب، ۱۴۰۴ق؛ المفصل: جواد علي، بيروت، دار العلم للملايين، ۱۹۷۶م؛ مكه در بستر تاريخ: نعمت الله صفري فروشاني، قم، مركز جهاني علوم اسلامي، ۱۳۸۶ش؛ من وحي القرآن: سيد محمد حسين فضل الله، بيروت، دار الملاك، ۱۴۱۹ق؛ مناقب آل ابيطالب: ابن شهرآشوب (م,۵۸۸ق.)، به كوشش گروهي از اساتيد، نجف، الحيدريه، ۱۳۷۶ق؛ الميزان: الطباطبائي (م,۱۴۰۲ق.)، بيروت، اعلمي، ۱۳۹۳ق؛ نمونه: مكارم شيرازي و ديگران، تهران، دار الكتب الاسلاميه، ۱۳۷۵ش.
فاطمه آزادينژاد
[۱]. معجم مقاييس اللغه، ج۴، ص۲۱۹-۲۲۱، «عتيق».
[۲]. العين، ج۱، ص۱۴۶، «عتيق»؛ مجمع البيان، ج۴، ص۸۲؛ روح المعاني، ج۹، ص۱۴۷.
[۳]. الكافي، ج۴، ص۱۸۹؛ علل الشرائع، ص۳۹۹.
[۷]. مجمع البيان، ج۴، ص۸۲؛ مفردات، ص۳۲۱؛ لسان العرب، ج۱۰، ص۲۳۶، «عتق».
[۸]. الكافي، ج۴، ص۱۸۹-۱۹۰؛ علل الشرائع، ص۳۹۹.
[۹]. تفسير قرطبي، ج۱۳، ص۵۲.
[۱۰]. نك: التفسير الكبير، ج۲۳، ص۳۰؛ نمونه، ج۱۴، ص۸۸ .
[۱۱]. نك: التفسير الكبير، ج۲۳، ص۳۰؛ نمونه، ج۱۴، ص۸۸ .
[۱۲]. لسان العرب، ج۱۰، ص۲۳۵.
[۱۳]. القاموس المحيط، ج۳، ص۲۶۱، «عتق».
[۱۴]. نك: التبيان، ج۷، ص۳۱۴؛ المفصل، ج۶، ص۴۳۰؛ الميزان، ج۱۴، ص۳۷۱.
[۱۵]. نك: جامع البيان، ج۲، ص۳۰۷؛ مجمع البيان، ج۷، ص۱۵۱.
[۱۶]. نك: بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۷۹؛ شرح معاني الآثار، ج۲، ص۱۹۴.
[۱۷]. من وحي القرآن، ج۱۶، ص۶۶.
[۱۸]. جامع البيان، ج۱۷، ص۲۱۰؛ قس: مكه در بستر تاريخ،
ص۷۶.
[۱۹]. تفسير بيضاوي، ج۳، ص۷۱.
[۲۰]. تفسير بيضاوي، ج۳، ص۷۱.
[۲۱]. الفضائل، ص۵۱؛ المصباح، ص۲۶۲.
[۲۲]. نك: كنز العمال، ج۲، ص۲۵۹.