نوشته محمدامین پورامینی
حضور هميشگي در بقيع
عالمان دين، زيارت قبور را مستحب ميشمارند. اين استحباب، ريشه در رفتار پيامبر صلياللهعليهوآله و نيز رفتار عملي فاطمه عليهاالسلام دارد و زن و مرد را شامل ميشود. رسول خدا صلياللهعليهوآله، به همراه تعدادي از ياران خود، هر شب جمعه به بقيع ميآمد و سه بار ميفرمود: «السلام عليكم يا اهل الديار».1
چرا خبرم نكرديد؟
يزيد بن ثابت ميگويد: به همراه رسول خدا صلياللهعليهوآله حركت ميكرديم تا كه به بقيع رسيديم. در آن جا قبر جديدي را يافتيم.
رسول خدا صلياللهعليهوآله پرسيد: اين قبر كيست؟ گفتند: فلان زن. پيامبر او را شناخت و فرمود: چرا به من خبر نداديد؟ گفتند: شما روزه بوديد و استراحت ميكرديد و نميخواستيم شما را بيازاريم. فرمود: اين كار را نكنيد؛ هر كس كه بميرد، خبرم بدهيد كه نماز من بر او، رحمت خواهد بود؛ آن گاه خود در برابر قبر ايستاد و ما پشت سر او ايستاديم و نماز ميت خوانديم.2
او را از فشار قبر نجات بده
رسول خدا صلي الله عليه وآله پس از دفن دختر خود، رقيه، كنار قبر او ايستاد؛ سر را به سمت آسمان بلند كرد و در حالي كه از ديدگانش اشك جاري بود، فرمود: من به ياد رقيه و سختيهايي كه او ديد، افتادم؛ دلم براي او سوخت و از خدا خواستم كه او را از فشار قبر نجات دهد. دعاي پيامبر، اين بود: خدايا! به خاطر من، رقيه را از فشار قبر، رهايي ده. خداوند نيز دعاي پيامبر صلياللهعليهوآله را اجابت فرمود.3
گريه فاطمه عليهاسلام كنار قبر خواهر
هنگامي كه رقيه، دختر پيامبر صلياللهعليهوآله، از دنيا رفت، آن حضرت، خطاب به دخترش فرمود: به سلف صالح ما عثمان بن مظعون و يارانش، ملحق شو. در آن حال، حضرت فاطمه عليهاسلام در كنار قبر بود و آن قدر اشك ريخت كه قطرات آن به درون قبر فرو ريخت.4
جايگاه نماز فاطمه عليهاسلام در بقيع
شيخ صدوق، پس از بيان كيفيت زيارت امامان بقيع عليهمالسلام، مينويسد: در مسجدي كه در آن جا هست، هشت ركعت نماز بخوان؛ يعني براي هر امام از امامان چهارگانه مدفون در بقيع، دو ركعت نماز زيارت بخوان. گفته ميشود كه آن جا، جايگاه نماز فاطمه است.5 ظاهراً مراد از آن مسجد، بيت الاحزان است.
بيت الاحزان
پس از جريانهاي دردناك و ستمهايي كه به فاطمه زهرا عليهاالسلام شد، امير مؤمنان علي بن ابي طالب عليهالسلام، خانهاي را در قبرستان بقيع - كه در سمت شرقي مدينه و بيرون از شهر بود - براي فاطمه عليهاالسلام ساخت كه به آن بيت الاحزان ميگفتند. فاطمه زهرا، هر صبح، به همراه حسن و حسين عليهماالسلام به بقيع ميآمد و در آن جا گريه ميكرد. شب كه فرا ميرسيد، علي عليهالسلام، پي ايشان ميآمد و آنان را به خانه باز ميگرداند.6
اين خانه كه خانه اسرار فاطمه (ع) است، در كنار قبور ائمه بقيع قرار داشت؛ تا آن كه در سال 1344ق. همزمان با تخريب بارگاه ائمه، توسط وهابيان، ويران گرديد.
چهل صورت قبر
اميرمؤنان علي عليهالسلام، بنا بر وصيت حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام، او را شبانه دفن كرد و به كسي خبر نداد و قبر آن حضرت را مخفي كرد. امام علي عليهالسلام، در بقيع، چهل صورت قبر درست كرد و روي آنها آب ريخت.7
به گفته كاتب اسكافي، پس از جريان دفن مخفيانه و شبانه فاطمه زهرا عليهاالسلام، مردم به سوي بقيع حركت كردند و در پي يافتن قبر وي برآمدند؛ ولي نتوانستند قبر وي را شناسايي كنند.8
طبري مينويسد: مردم، صبح كردند و چهل قبر جديد در بقيع يافتند. همه در بقيع حاضر شدند؛ اما شناخت قبر، برايشان مشكل بود. يكديگر را سرزنش ميكردند كه پيامبر، تنها يك دختر از خود به يادگار گذاشت؛ آيا او بميرد و در تشييع پيكرش و نماز بر او حاضر نشويم و قبر او را نشناسيم؟ برخي از غاصبان حكومتي نيز گفتند: تني چند از زنان مسلمان، بيايند تا اين قبرها را بشكافيم تا پيكرش را يافته، بر او نماز گزاريم و قبر او را زيارت كنيم. خبر به علي بن ابي طالب عليهالسلام رسيد. او در حالي كه غضبناك بود، راهي بقيع شد. فردي به سمت بقيع دويد و به مردم گفت: اين علي بن ابيطالب است كه به بقيع ميآيد و به خدا قسم ياد كرده است كه اگر سنگي از اين قبرها جابهجا شود، شمشير علي، كارگر خواهد بود. آن گاه جمع حاضر در بقيع، پراكنده شدند.9
برخي از زنان مدفون در قبرستان بقيع
در طول تاريخ اسلام، زنان نامدار بسياري، در بقيع، به خاك سپرده شدند كه نام و مكان دفن آنان، نامشخص است.
شخصيتهاي زير، تعدادي از زنان مدفون در اين قبرستان هستند:
الف) فاطمه بنت اسد؛ او مادر اميرمؤنان علي عليهالسلام است. همو علي عليهالسلام را درون كعبه به دنيا آورد.10 قبرش در قبرستان بقيع، معروف است. پيكرش در نزديكي قبور امامان بقيع، به خاك سپرده شد.
ب) دختران پيامبر؛ زينب، رقيه و امكلثوم.
ج) همسران پيامبر؛ ام سلمه، حفصه، ريحانه، زينب بنت جش، زينب بنت خزيمة، صفيه بنت حيي، عائشه و ماريه قبطية.
د) عمههاي پيامبر؛ صفيه و عائكه. صفيه، مادر زبير بن عوام است. او زني شجاع، اديب و شاعر بود كه از فصاحت زيادي
برخوردار بود11 و در جنگ خندق حاضر شد و يك نفر از يهوديان را به درك واصل كرد.12 صفيه، در سال 20 و در سن 73 سالگي، وفات يافت.13
ه) ام البنين؛ مادر حضرت عباس، قمر بنيهاشم.
و) حليمه سعديه؛ مادر رضاعي پيامبر (ص).
ز) امكلثوم؛ دختر اميرمؤنان عليهالسلام.
ح) سكينه؛ دختر امام حسين عليهالسلام؛ او داراي فضيلت و بخشش فراوان بود و در سال 117، در حدود 80 سالگي وفات يافت.14
لازم به ذكر است كه به جز دو فرد اخير، مزار ساير زنان، در بقيع، مشخص است.
ام البنين در بقيع
امالبنين، پس از حادثه غمبار عاشورا، مرتب به بقيع ميرفت و در آن مكان، به گريه و نوحه جانسوز ميپرداخت. مردم نيز گرد او جمع ميشدند و ميگريستند.15 روايت شده است كه او هر روز به بقيع ميرفت و ضمن همراه بردن عبدالله به عباس، فرزند قمر بنيهاشم، در عزاي فرزندش، شعر ميخواند. مردم و از جمله مروان بن حكم نيز جمع ميشدند و از سو گ و رثاي او، به گريه ميافتادند.16
زينب صغري در بقيع
پس از بازگشت كاروان حسيني از كربلا، زينب، دختر عقيل بن ابي طالب، به سوي بقيع آمد و در حالي كه بر شهداي كربلا ميگريست، اشعاري با مضمون زير را خواند:
«شما چه جوابي را براي پيامبر داريد، اگر از شما بپرسد: شما كه آخرين امتها هستيد، با اهل بيت و ياران و ذريه من چه كرديد؟
برخي اسير شدند و برخي در خون خون غلطيدند.
گر من به شما سفارش كرده بودم كه با خاندانم به بدي رفتار كنيد، باز هم اين جزاي من نميبود».17
گنبدهاي مزار زنان نامي
از ديرباز، مسلمانان، گنبدهايي بر فراز مرقد شخصيتهاي بزرگ خود ميساختند كه در بقيع نيز از اين بناهاي رفيع، وجود داشت. به جز گنبد بزرگ و سفيد مزار ائمه بقيع عليهمالسلام، چند گنبد معروف زير نيز وجود داشت:
الف) گنبد بيت الاحزان.
ب) گنبد مقبره دختران پيامبر.
ج) گنبد مقبره همسران پيامبر.
د) گنبد مقبره حليمه سعديه.
در سال 1343ق. اين بناها، توسط فرقه منحرف وكج انديش وهابيت، تخريب شد. اين گروه، همزمان، بارگاه حضرت خديجه عليهاسلام در مكه، حوا در جده، حمزه در احد و ابن عباس در طائف را نيز ويران كردند.
پينوشت:
1. نجفي، جواهر الكلام، ج 4، ص 321.
2. ابن ماجه، سنن ابن ماجه، ج 1، ص 489.
3. كليني، كافي، ج 3، ص 136، ح 6.
4. همان، ج 3، ص 241، ح 4730.
5. صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 577.
6. مجلسي، بحارالانوار، ج 43، ص 177.
7. همان، ج 35، ص 277 و 278.
8. منتخب الانوار، ص 501.
9. بحارالانوار، ج 43، ص 171.
10. نوري، مستدرك الوسائل، ج 3، ص 483.
11. عاملي، اعيان الشيعه، ج 7، ص 390.
12. ذهبي، سير اعلام البناء ج 2، ص 271.
13. المستدرك علي الصحيحين، ج 5، ص 50.
14. نمازي، مستدركات علم رجال، ج 8، ص 580.
15. اصفهاني، مقاتل الطالبيين، ص 56.
16. سماوي، ابصار العين، ص 64؛ محمدامين الاميني، الايام الشامية، ص 471.
17. طيراني، المعجم الكبير، ج 3، ص 118.