نامش قيس، كنيهاش ابوعبدالله، پدرش سعد بن عباده، رييس قبيله خزرج بود و مادرش فكهيه نام داشت. ولادتش را اندكي پيش از ظهور اسلام دانستهاند. او در همان روزهاي نوجواني و در سن ١٢ سالگي به پيامبرخدا(صلی الله علیه و آله) گرايش يافت و به گروه مسلمانان پيوست و از صحابه مكّي پيامبر(صلی الله علیه و آله) شمرده ميشود.
با پيامبرخدا(صلی الله علیه و آله) به مدينه هجرت كرد و پس از غزوه بنيالمصطلق، در همه جنگهاي آن حضرت شركت داشت. در مكه كنار رسول الله(صلی الله علیه و آله) و در مدينه همگام با آن حضرت بوده و خدمات فراواني را در جبهههاي جنگ به اسلام و پيامبر(صلی الله علیه و آله) نموده است.
طبق نقل ابن اثير در «اُسدالغابه»، قيس بن سعد در واقعه غدير حضور داشت و با توجه به ايمان عميقي كه به پيامبر(صلی الله علیه و آله) و بيانات آن حضرت داشت، يكي از دوازده نفري است كه با ابوبكر، روياروي شد و در اثبات فضيلت و حقانيت علي(علیه السلام) دفاعيههاي فراواني را ارائه كرد. علي(علیه السلام) او و همراهانش را به آرامش دعوت كرد و آنان به اعتراض كلامي بسنده كردند.
قيس بن سعد در نبردهاي جمل، صفين و نهروان، حضوري چشمگير داشت و به جانبازي پرداخت و جراحاتي برداشت. او در دوران علي(علیه السلام) به فرماندهي شرطةالخميس رسيد و از ياران با وفاي علي(علیه السلام) بود. [1]
قيس بن سعد دركنار علي(علیه السلام) افتخار ميكرد و به خود ميباليد كه همگام با شخصيتي است كه محبوبترين فرد در نزد خدا و رسول(صلی الله علیه و آله) است.
ايشان، همچنين مدتي را از ناحيه علي(علیه السلام) فرماندار آذربايجان بود ودر زمان امام مجتبي(علیه السلام) از فرماندهان و پيشقراولان سپاه آن حضرت به شمار ميرفت و پس از امام مجتبي(علیه السلام) جزو محبّان و پيروان امام حسين(علیه السلام) بوده است.
چنانکه از ماجراي زندگي وي برميآيد و ابناثير به آن اشاراتي رمزي و كوتاه نموده، قيس در سال ١٩ پس از هجرت، در فتح مصر شركت كرد و مدتي را همانجا ساكن شد تا اينكه در ماجراي اعتراض و شورش مردم مدينه عليه عثمان و قتل وي و خلافت علي(علیه السلام) به مدينه بازگشت. او همچنين در كوفه، در كنار اميرمؤمنان(علیه السلام) بود
و پس از شهادت آن حضرت، به مدينه بازگشت و در آغاز امامت امام حسين(علیه السلام)
سال ۶١ ه .ق، در مدينه دار فاني را وداع گفت و در بقيع مدفون گشت. [2]
[1]. پيغمبر و ياران، ج۴، ص٢٣٢.
[2]. ر.ك: اسدالغابة، حرف ق.