• صفحه اصلی
  • تاریخچه
  • مدفونین
    • ائمه اطهار (علیهم السلام)
    • صحابه پيامبر(ص)
    • وابستگان پيامبر(ص) و اهل بيت(ع)
    • همسران پيامبر(ص)
  • کتابشناسی
  • مقالات
  • تصاویر
  • نگاره‌ها
  • ادبیات
  • چندرسانه‌ای
    • فیلم
    • موشن‌گرافی
  • نقشه
  • درباره ما
/ جنت البقیع / مدفونین در بقیع / صحابه پيامبر(ص) / سعيد بن زيد
×

ارسال ایمیل

در حال ارسال اطلاعات
لطفا تیک "من ربات نیستم" را بزنید !
تاريخ : 1398/10/24 | بازدید : 1086
نویسنده : علی اکبر نوایی

سعيد بن زيد

پدرش از کساني است که پيش از بعثت پيامبر(صلی الله علیه و آله)، از پرستش‌ بت‌ها دوري جست و آن‌گاه که آن حضرت به رسالت مبعوث شد، به آيين اسلام گرويد و ايمان آورد. سعيد بن زيد از ايمان آورندگان نخستين در مدينه است.

سعيد بن زيد، فرزند عَمرو بن نُفَيل بن عَبدالعزّي بن رياح بن عبدالله بن فُرط است. پدرش از کساني است که پيش از بعثت پيامبر(صلی الله علیه و آله)، از پرستش‌ بت‌ها دوري جست و آن‌گاه که آن حضرت به رسالت مبعوث شد، به آيين اسلام گرويد و ايمان آورد.

سعيد بن زيد از ايمان آورندگان نخستين در مدينه است. او پيش از خليفه دوم
عمر بن خطاب ايمان آورد.

کان سعيد من أوائل من أسلم، فقد أسلم قبل دخول رسول‌الله(صلی الله علیه و آله) دار الأرقم... و کان اسلامه قبل عمر و أسلم عمر في بيته، فسعيد زوج فاطمة أخت عمر.[1]

سعيد از جمله کساني است که در آغاز بعثت ايمان آورد. او قبل از ورود پيامبر(صلی الله علیه و آله) به خانه ارقم(براي تبليغ مخفيانه دين) مسلمان شد. اسلام آوردن وي قبل از
عمر بوده و عمر در خانه او مسلماني برگزيد. پس سعيد همسر و شوهر فاطمه، خواهر عمر است.

عظمت پدر سعيد

پدر سعيد از شخصيت‌هاي ممتاز مکه در دوران پيامبر(صلی الله علیه و آله) بوده و قبل از بعثت آن حضرت، از پرستش بت‌ها روي گردانيد و به اين جهت، درباره نزول آيه شريفه 17 و 18 سوره زمر، اختلاف شده است که آن، درباره وي نازل شده يا ابوذر غفاري و يا سلمان فارسي:

(والّذينَ اجتَنَبُوا الطاغوتَ أن يعبُدُو‌ها و أنابُوا إلی الله لَهُم البُشـری فبَشّـِر عبادِ * الّذينَ يستَمِعُونَ القولَ فَيتَّبِعُونَ أحسَنَهُ أولئكَ الّذينَ هداهُمُ الله و أولئكَ هُم أُولُوا الألبابِ)(زمر: 17و18)

و کساني که از عبادت طاغوت پرهيز کردند و به سوي خداوند بازگشتند، بشارت از آنِ آنهاست. پس بندگان مرا بشارت ده، همان کساني که سخنان را مي‌شنوند و از نيکوترين آنها پيروي مي‌کنند، آنان کساني هستند که خدا هدايتشان کرده و آنها خردمندان‌اند.

نقش سعيد بن زيد در اسلام عمر

همان­گونه که پيش­تر اشاره شد، سعيد بن زيد شوهر خواهر عمر بن خطاب بوده و او در مسلمان شدن عمر تأثير داشته است.

از انس بن مالک نقل شده که گفت: عمر بن خطاب درحالي‌که شمشيرش حمايل بود، از خانه خارج شد که مردي از بني‌زهره او را ديد. به او گفت: عمر! به کجا اراده کرده‌اي؟ گفت: مي‌خواهم بروم محمد را بکشم! آن فرد گفت: چگونه امنيت خواهي داشت از بني‌هاشم و بني­زهره اگر محمد را بکشي؟ عمر گفت: چگونه تو را مي‌بينم گويا کودک شد‌ه‌اي و دينت را ترک کرده‌اي؟ آن فرد گفت: آيا بر امري شگفت، آگاهت نمايم؟ همانا خواهرت و همسر وي دين تو را ترک گفته‌اند. عمر به نزد آنها آمد در حالي که مردي از مهاجرين که خباب خوانده مي‌شد، نزدشان بود. وقتي خباب صداي عمر را شنيد، از ترس پنهان شد. عمر به خواهرش و همسر وي وارد شد در حالي که سوره طه را تلاوت مي‌کردند. عمر پرسيد: چه داستان شگفتي از شما شنيدم! ماجرا از چه قرار است؟ گفتند: غير از ماجرايي که گذشته و پيامبر هدايت­گري مي‌کند، داستان ديگري نيست.[2]

عمر به آنان گفت: شايد شما از دين خود برگشته‌ايد؟ سعيد بن زيد به وي چنين گفت: اي عمر! اگر حق در غير دين تو باشد چه مي‌کني؟ عمر با او درگير شد و ضربه‌اي شديد بر سعيد وارد کرد. خواهرش آمد که از شوهر خود دفاع کند، او را هم زد و به زمين انداخت، خواهرش گفت: اي عمر اگر حق در غير دينت باشد، باز تعصب مي‌ورزي؟ و سپس گفت: «أشهد أن لا إله إلّا الله و أشهد أنّ محمداً رسول الله».

عمر وقتي نتوانست مانع از گرايش خواهرش به دين جديد شود، مأيوس شده، گفت: اين نوشته را به من بدهيد تا ببينم چه مطلبي است؟ عمر مي‌خواند و خواهرش مي‌گفت: «إنّك نجس، لايمَسُّهُ إلّا المُطَهَّرُونَ». حرکت کن، غسل کن و وضو بگير. عمر غسل کرده، وضو گرفت و آن‌گاه نوشته را گرفته، خواند:

(طه * ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقی * إِلاَّ تَذْكِرَةً لِمَنْ يَخْشی‏ * تَنْزيلاً مِمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَ السَّماواتِ الْعُلی * الرَّحْمنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی * لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ ما تَحْتَ الثَّری * وَ إِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّـرَّ وَ أَخْفی...) فلمّا انتهى عمر الی قول القرآن(إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوی * وَ أَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِما يُوحی * إِنَّني‏ أَنَا اللهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْني‏ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْری).[3]

پس از اين آيات، گفت: مرا به نزد محمد راهنمايي کنيد. خباب که سخن عمر را شنيد، از مخفي‌گاه خارج شده، گفت: عمر! تو را بشارت مي‌دهم به اسلام، که در نهايت عمر خدمت پيامبر(صلی الله علیه و آله) رسيد و مسلماني برگزيد.

جهاد و همگامي با پيامبر(صلی الله علیه و آله) در جنگ‌ها

از منابع عمده تاريخي برمي‌آيد که سعيد بن زيد در کنار پيامبر(صلی الله علیه و آله) در جنگ‌هاي فراواني شرکت داشت و پس از رحلت آن حضرت، چنان‌که از منابع اهل سنت بر مي‌آيد، در کنار خلفا در جنگ‌هاي مختلفي حضور داشت؛ مثلاً در جنگ يرموک، در کنار عمر، خليفه دوم و در فتح دمشق حضور جدي داشته است.

جايگاه سعيد بن زيد در منابع اهل سنت

در منابع مورخان اهل سنت، وي از جايگاهي برخوردار است که بسيار بلند مرتبه مي‌نمايد، چنان‌که آورده‌اند وي مستجاب الدعوه بوده است.

يک ـ سعيد، مستجاب الدعوه

از هشام بن عروه روايت شده که به نقل پدرش گفت: اروي دختر اويس، گمان مي‌کرد که سعيد بن زيد قسمتي از زمينش را غصب و به زمين خود ملحق کرده است و او پيوسته اين گمان را در شهر مدينه واگو مي‌کرد تا اينکه پيش مروان حکم رفت و به او شکايت برد. مروان عد‌ه‌اي را به نزد سعيد فرستاد تا با او سخن بگويند. هنگامي که با او سخن گفتند، سعيد، با کمال شگفتي پرسيد، چگونه من به او ظلم کرده باشم و حال آنکه از پيامبر(صلی الله علیه و آله) شنيدم که فرمود: اگر کسي به اندازه وجبي از زمين کسي را ظالمانه بگيرد، خداوند او را از هفت زمين به گردنش مي‌آويزد. مروان گفت: آيا دليلي بعد از اين سخن وجود دارد؟ سعيد عليه آن زن دعا(نفرين) کرد. خدايا! اين زن گمان برده که من به او ستم روا داشته‌ام. خدايا! اگر دروغ گفته، چشم وي را نابينا کن و او را در چاه آن زمين بيفکن! زميني که نسبت به آن با من نزاع دارد. خدايا! از حق و حقيقتي که در من است، بين مسلمانان نوري ايجاد فرما! بعد از مدت اندکي، باراني در مدينه و در وادي عقيق آمد و از حدي که آنان در آن اختلاف داشتند، گذشت و براي مسلمانان ظاهر شد که او صادق و راستگو است. آن زن پس از يک ماه نابينا شد و در حالي که داخل آن زمين دور مي‌زد، به چاه حفر شده آن زمين افتاد.[4]

اينها و نمونه‌هايي از اين‌گونه نقل‌ها در منابع مورخان اهل سنت، حاکي از آن است که از نظر آنان، سعيد بن زيد شخصيتي مستجاب الدعوه بوده است.

دو ـ سعيد، در گروه عشره مبشّره

نکته ديگري که در احايث و منابع روايي عالمان اهل سنت به چشم مي‌خورد، فضيلتي است که براي سعيد بن زيد نقل گرديده مبني ‌بر اينکه وي از ده نفري است که به آنها وعده بهشت داده شده و پيامبر خدا(صلی الله علیه و آله) آنها را اهل بهشت خوانده است.

عشره مبشّره، واژه ترکيبي مصطلح در تاريخ و حديث اهل سنت است که بر طبق اين حديث، پيامبر(صلی الله علیه و آله) به ده نفر بشارت بهشت داده است؛ يعني اين ده نفر قطعاً بهشتي هستند و حتي با وجود گناهان متعدد، هرگز داخل جهنّم نخواهند شد.

حديث مبشّره از چند طريق نقل شده که در اين چند طريق، در متن حديث اختلاف وجود دارد. فقط دو طريق آن را مورد اشاره قرار مي‌دهيم:

الف) طريق عبدالرحمان بن عوف

احمد حنبل در مسند و ترمذي در سنن و نسائي در فضائل الصحابه، از قتيبة بن سعيد از عبدالعزيز بن محمد الدرداوردي از عبدالرحمان بن حميد از پدرش عبدالرحمان عوف نقل کرده که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: ابوبکر در بهشت است و عمر در بهشت است و عثمان در بهشت است و علي در بهشت است و طلحه در بهشت است و زبير در بهشت است و عبدالرحمان بن عوف در بهشت است و سعيد(سعيد بن زيد) در بهشت است و ابوعبيده جراح در بهشت است.[5]

ب) طريق سعيد بن زيد(که تقريباً همين‌گونه است).

اين دو تن، خودشان از عشره مبشّره هستند. روايت عبدالرحمان عوف، تنها از طريق عبدالرحمان بن حميد زهري نقل شده که خود عبدالرحمان بن حميد، جزو صحابه نيست و تابعي بوده و عبدالرحمان بن عوف را درک نکرده است؛ زيرا دقيقاً متولد سال 32 ق. است که سال وفات عبدالرحمان بن عوف است که بنابراين سند، اين روايت کاملاً مخدوش است.

روايت سعيد بن زيد هم در کوفه و معاصر با معاويه اظهار شده است. سؤال مهم در اينجا اين است که اگر اين صحابي روايت را از پيامبر(صلی الله علیه و آله) شنيده، چرا در نقل آن، تا زمان معاويه کتمان کرده و به تأخير انداخته و تنها در زمان معاويه آن را اظهار کرده است؟ در حالي که در زمان‌هاي گذشته؛ يعني زمان خلافت خلفا نياز بيشتري به آن بوده است.

از سوي ديگر، چرا اين روايت را خليفه اول و دوم در اثبات حقانيت خلافت خود نقل نکرده‌اند؟ از سوي ديگر در اين سند، چرا نامي از شخصيت‌هاي وارسته‌اي چون سلمان، ابوذر، عمار و مقداد که از صحابي بزرگ هستند و در رديف چهار نفر اول حديث قرار دارند، برده نشده است؟

به علاوه اينکه در متن حديث مي‌توان مناقشه زياد کرد؛ از جمله اينکه اگر اين ده نفر، بشارت به بهشت داده شده‌اند، نبايد بينشان هيچ­گونه اختلاف و تعارضي وجود داشته باشد و با هم به مخالفت بپردازند در حالي که مخالفت‌هاي آشکاري ميان آن ده نفر وجود داشته است. طلحه و زبير به جنگ با امام علي(علیه السلام) پرداختند. بسياري از شخصيت‌هاي مهاجر و انصار بر ضد عثمان قيام کردند. برخي قصد جان او نموده، به قتلش راضي بودند و پس از قتلش به مدت سه روز به جسدش بي‌احترامي کردند.

چگونه مي‌شود بزرگاني از صحابه با کسي که از سوي پيامبر(صلی الله علیه و آله) به او بشارت داده شده، چنين رفتار کنند؟! چرا عبدالرحمان بن عوف که يکي از طرق اين روايت است، در روز شورا بر علي(علیه السلام) شمشير مي‌کشد و مي‌گويد: بيعت کن و الا تو را مي‌کشيم؟ چرا مروان، طلحة بن عبيدالله، صحابي پيامبر(صلی الله علیه و آله) را که جزو عشره مبشّره است، مي‌کشد و... .

در اين‌باره پرسش‌هاي بسياري وجود دارد، چون نوشتار حاضر در اين صدد نيست، از طرح آنها خودداري کرده، تنها به همين مقدار که اشاره شود سعيد بن زيد در احاديث اهل سنت جزو عشره مبشّره است حديث ياد شده را آورديم.

سه ـ سعيد در ميدان‌‌هاي جنگ

در مسانيد اهل سنت آمده است: سعيد بن زيد در ميدان‌‌هاي جنگ اُحد و خندق و بسياري از غزوات ديگر شرکت داشته، ولي در بدر حضور نيافته است؛ زيرا پيامبر(صلی الله علیه و آله) ايشان و طلحه را به سرزمين‌هاي شام براي آگاهي از حرکت قريش فرستادند. آنان وقتي برگشتند، نبرد بدر پايان يافته بود.

مرگ سعيد بن زيد

سعيد در وادي عقيق ساکن بود و در همانجا در سال 51 ه‍ .ق بدرود حيات گفت. او را به مدينه آوردند و در بقيع به خاک سپردند. سعد بن ابي‌وقاص بر وي نماز گزارد.[6]


[1]. الطبقات الکبري، ج5، ص182.

[2]. اغتيال النبي (صلی الله علیه و آله)، الشيخ نجاح الطائي، بيروت، دارالمهدي، 1419ه‍ .ق. 1998م، ص17؛ نفحات الأزهار، السيد علي الميلانی، ج5، ص197، چاپ مهر، 1414ه‍ .ق.

[3]. نفحات الأزهار، ج5، ص198.

[4]. ياران جوان رسول الله (صلی الله علیه و آله)، يوسف عبدالکريم العيسايي، مترجم: نورالنساء ملازاده، بي­جا، بي­تا، ص184.

[5]. مسند، احمد بن حنبل، ج1، دارالحديث، قاهره، 1985م، ص193.

[6]. الطبقات الکبري، ج5، ص180.

مـنـبـع: آرمیدگان در بقیع، نوشته علی اکبر نوایی، تهیه شده در پژوهشکده حج و زیارت، نشر مشعر، ۱۳۹۵.
علی اکبر نوایی
مـنـبـع:
تــــازه هــــا
  • جبير بن مُطعِم
  • ابوعبس، عبدالرحمان
  • عبدالله بن امّ مكتوم
  • قيس بن عاصم مِنقَري
  • عبدالله بن عتيك
  • حكيم بن حِزام
پـــربـــازدیـــدهــــا
  • سمرة بن جندب
  • سعيد بن زيد
  • سعد بن معاذ
  • عبدالرحمان بن عوف
  • عبدالله بن سلام
  • سلمة بن اکوع
حــــدیــــث روز
قم، خيابان 75 متری عمار یاسر، خیابان شهید آیت الّله قدوسی، ساختمان حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، طبقه پنجم
پست الکترونیک: hajj.ziyarat@gmail.com
تلفن تماس: 37186 - 025
نمابر: 37769994 - 025
كد پستی: 3719158489

دسـتـرسـی سـریـع

  • پژوهشکده حج و زیارت
  • کتابخانه دیجیتالی حج
  • ویکی حج
  • سامانه نشریات
  • هیئت علمی و کارشناسان
  • جستجو در کتابخانه
  • دانشنامه حج و حرمین
  • بانک اطلاعاتی نقد وهابیت
  • اطلاعیه و فراخوان ها
  • نقشه سایت

پـیـونـدهــای مـرتـبـط

  • دفتر مقام معظم رهبری
  • بقیع
  • خبرگزاری حج
  • سازمان حج و زیارت
  • لیست همه پیوندها