نوشته علی بهرامیان
بَقيع، كهنترين و مشهورترين گورستان دورة اسلامى در شهر مدينه كه به «بقيع الغَرقَد»، يا به ويژه در زمان متأخر به «جنة البقيع» نيز شهرت داشته است.
با توجه به اقوال لغت شناسان در توضيح «بقيع الغرقد»، چنين به نظر مىرسد كه محل گورستان بقيع، در دورة پيش از اسلام خارستانى در اطراف شهر يثرب يا مدينة بعدي بوده است ابوعبيد، /65؛ ياقوت، /03؛ براي رواج اين نام در اخبار سالهاي نخستين هجري، نك: واقدي، /90، /62؛ ابن سعد، /04. اين بقيع غير از مواضع ديگري در مدينه، چون بقيع زبير و بقيع الخيل حازمى، 33؛ ياقوت، /04 بوده است.
گورستان بقيع در شرق مدينه و به فاصلة اندكى از مزار حضرت رسول ص واقع شده، و در روزگاران دور، خارج از حصار قديم مدينه كه اكنون تقريباً از ميان رفته، قرار داشته است و مساحت آن در حال حاضر به 80 هزار م مىرسد هاجري، 6-7؛ نيز نك: «البقيع».
در رواياتِ افسانه مانندِ ايام العربِ ه م پيش از اسلام، از «يوم البقيع» به عنوان يكى از جنگهاي اوس و خزرج ه م نام برده شده است و در اشعار منسوب به اين روز از آن ياد كردهاند ياقوت، /03؛ ابن اثير، /73؛ نيز نك: نجفى، 20؛ هاجري، 3. پس از مرگ عثمان بن مظعون در ق/24م، پيامبر اكرم ص كه گويا در جست و جوي جاي خاصى براي دفن پيكر اصحاب خويش بودند، ناحية بقيع را پسنديدند. نيز گفتهاند: نخستين كسى كه در بقيع دفن شد، عثمان بن مظعون بود ابن سعد، /41، /97؛ نيز نك: ابن قتيبه، 22؛ گر چه در اين باره ميان مهاجران و انصار اختلاف نظر وجود داشت و به ويژه انصار از اسعد بن زراره ه م به عنوان نخستين مدفون بقيع نام مىبردند ابن سعد، /12؛ ابن شبه، /6.
مشهورترين مدفون بقيع در عهد رسول اكرم ص، ابراهيم فرزند خردسال آن حضرت بود ابن سعد، /41. پيامبر ص در اواخر عمر شريف نيز چنانكه خود به تصريح فرمودند، به امر پروردگار براي طلب غفران و بخشايش الهى براي اموات بقيع، به آنجا رفتند همو، /03- 05؛ بلاذري، /13-14؛ ابن شبه، /6 -1؛ نيز نك: شيخ مفيد، الارشاد، /81. پس از وفات پيامبر ص، برخى از اصحاب، به دفن پيكر آن حضرت در گورستان بقيع نظر داشتند ابن سعد، /92؛ نيز نك: شيخ مفيد، المقنعة، 57.
اين گورستان در طول سالهاي بعد مدفن بسياري از نام آوران از اصحاب و ديگر مسلمانان بود، از آن جمله ابن مسعود ه م، صهيب رومى، مقداد بن اسود و سعد بن ابى وقاص ابن سعد، /60، 63، 30، /3 را مىتوان نام برد. برخى از همسران رسول خدا ص همچون ام سلمه، صفيه، حفصه و عايشه نيز در همانجا به خاك سپرده شدند همو، /7، 6، 6، 29؛ حتى بنا بر برخى روايات، پيكر حضرت فاطمة زهرا ع در بقيع دفن شد همو، /38، /0، گر چه شماري از علماي شيعه اين احتمال را بعيد دانستهاند نك: شيخ طوسى، /86؛ صاحب جواهر، 0/6؛ قس: مجلسى، 3/71؛ براي زيارتنامة آن حضرت در بقيع، نك: شيخ مفيد، المزار، 78؛ براي تفصيل در اين باب، مثلاً نك: نجمى، 2 بب.
گورستان بقيع همچنين به سبب دفن پيكر تن از ائمه، امام حسن مجتبى دينوري، 21؛ يعقوبى، /67؛ شيخ مفيد، الارشاد، /9، امام سجاد ابن سعد، /21؛ ابن قتيبه، 15، امام باقر شيخ مفيد، همان، /58 و امام صادق همو، /80 عليهم السلام، نامبردار بوده، و به همين سبب، بر استحباب زيارت بقيع تأكيد بسيار شده است نك: ابن براج، /79-80؛ ابن قولويه، 3 - 5؛ محقق حلى، /10؛ براي معاصران، مثلاً نك: حكيم، 62؛ براي تفصيل، نك: هاجري، 5 بب.
گوشههايى از بقيع، به سبب دفن اعضاي مشهور از يك خانواده، اندك اندك صورت مقبرة اختصاصى يافت، مانند قطعهاي كه مدفن امامان چهارگانه و عباس بن عبدالمطلب عموي پيامبرص بود و ظاهراً مقبرة بنىهاشم شمرده مىشد ابن سعد، /1؛ اخبار...، 4؛ يا مدفن عثمان بن عفان در بستان حَشَّ كوكب، در كنار بقيع كه جزو اين گورستان گرديد و بعدها به صورت مقابر بنىاميه درآمد ابن سعد، /7؛ بلاذري، /05؛ براي فهرستى از مشاهير مدفون در بقيع، نك: سخاوي، /1-3؛ هاجري، 3 بب.
به رغم شهرت سزاوار بقيع، آگاهيهاي ما از نشانههاي ظاهري و تحولات اين گورستان در طول تاريخ اندك، و بسى پراكنده است. يكى از كهنترين توصيفات از اوضاع ظاهري مدفن مشاهير در بقيع از آنِ مسعودي د 46ق/57م است كه در كتاب خويش خطوط منقور بر سنگ مزار ائمه را ثبت كرده است /32-33. ابن اثير ضمن وقايع سال 95ق از قتل معماري كه مجدالملك قمى مق 92ق/099م وزير بركيارق براي تعمير و ترميم قبة مزار ائمه و عباس بن عبدالمطلب، به مدينه گسيل كرده بود، سخن به ميان آورده است 0/52. بسيار محتمل است كه اين قبه را خلفاي بنى عباس براي بزرگداشت نياي خويش در تاريخى اينك نامعلوم، برپا كرده باشند. ابن جبير ه م در اوايل سدة ق قبههاي موجود در بقيع را وصف كرده است ص 73-74. وصف اين قبهها در سخن ابن نجار د 43ق/245م و پس از او، ابن بطوطه ه م، در سدة ق، نيز كمابيش با وضع مشابه آمده است /43. اين گورستان به گفتة ابن نجار دو در داشته كه يك در براي رفت و آمد زوار همواره باز بوده است ص 31-34. اوليا چلبى كه در 082ق/671م به حج رفته، قبة مقبرة ائمه و عباس را وصف كرده، و از تجديد بناي مزار همسران حضرت رسول ص به دست سلطان سليمان قانونى در 50ق، بنا بر كتيبة موجود در آنجا، سخن به ميان آورده است ص 49-50.
در 221ق/806م كه وهابيان بر مدينه دست يافتند، به بقيع هجوم بردند و كلية قبههاي موجود در آنجا را تخريب، و اموال و تزيينات را دستخوش غارت كردند على بن موسى، 5 - 6؛ امين، 4- 5؛ نيز نك: هاجري، 9 بب؛ اما پس از آنكه ابراهيم پاشا ه م براي مقابله با وهابيان به حجاز لشكر كشيد و ايشان را به سختى شكست داد، به امر سلطان محمود عثمانى، بار ديگر قبههاي بقيع را تجديد بنا كرد على بن موسى، همانجا؛ نيز نك: امين، 5 بب؛ براي عباراتى از كتيبة سلطان محمود، نك: معصوم عليشاه، 27. برخى از رجال و دولتمردان ايرانى كه در اواخر سدة 3ق به حج رفتهاند، در سفرنامههاي خود، وصفى از اوضاع آن دورة بقيع به دست دادهاند مثلاً نك: فرهاد ميرزا، 70 بب؛ حسام السلطنه، 51-52؛ هدايت، 67- 68.
تسلط مجدد وهابيها در 343ق/924م بر حجاز، تهاجم ديگري را از سوي آنها بر گورستان بقيع در پى داشت امين، 0؛ هاجري، 07 بب. خبر اين ويرانى و هتك حرمت از مقابر ائمه و ديگر نام آوران تاريخ صدر اسلام، در ايران و برخى كشورهاي اسلامى موجى از نگرانى و نفرت پديد آورد امين، همانجا؛ به ويژه در ايران موضوع مذكور در مجلس شوراي ملى مطرح شد «مذاكرات...»؛ نيز نك: هاجري، 47 بب و سپس هيأتى رسمى براي تحقيق در اين موضوع، در 304ش به حجاز رفت محقق، 6-7؛ نيز نك: اسناد...، 6 بب. در طول ساليان بعد نيز علما و رجال سياسى ايران از پىگيري موضوع تجديد بناي گورستان بقيع چنانكه شايستة آن است، باز نايستادهاند براي اسناد رسمى، نك: همان، 49 بب؛ براي كوششهاي علمى داير بر لزوم تجديد بناي بقيع و زيارت آنجا، نك: امين، 57 بب؛ سبحانى، 3 بب.
بايد گفت: در مجاميع حديثى هم فضايل منسوب به بقيع به تفصيل آمدهاستمثلاًنك: مراغى، 25؛ فاسى،/01 بب؛سمهودي،/88 - 89. همچنين دربارة بقيع پارهاي آثار اختصاصى نگارش يافته كه از آن جمله است: البقيع قصة تدمير آل سعود للا¸ثار الاسلامية، نوشتة يوسف هاجري بيروت، 411ق/990م؛ قبور ائمة البقيع قبل تهديمها، اثر عبدالحسين حيدري موسوي بيروت، 420ق/ 999م، و البقيع الغرقد، از محمد حسينى شيرازي بيروت، 420ق/999م.
مآخذ: ابن اثير، الكامل؛ ابن براج، عبدالعزيز، المهذب، قم، 406ق/986م؛ ابن بطوطه، رحلة، به كوشش على منتصر كتانى، بيروت، 405ق/985م؛ ابن جبير، محمد، رحلة، بيروت، 384ق/964م؛ ابن سعد، محمد، الطبقات الكبري، بيروت، دارصادر؛ ابن شبه، عمر، تاريخ المدينة المنورة، به كوشش فهيم محمد شلتوت، قم، 410ق/990م؛ ابن قتيبه، محمد، المعارف، به كوشش ثروت عكاشه، قاهره، 960م؛ ابن قولويه، جعفر، كامل الزيارات، به كوشش عبدالحسين امينى تبريزي، نجف، 356ق/937م؛ ابن نجار، محمد، الدرة الثمينة، به كوشش محمد زينهم محمد عزب، قاهره، 416ق/995م؛ ابوعبيد بكري، عبدالله، معجممااستعجم، به كوشش مصطفى سقا، قاهره، 364ق/945م؛ اخبار الدولة العباسية، به كوشش عبدالعزيز دوري و عبدالجبار مطلبى، بيروت، 971م؛ اسناد روابط ايران و عربستان سعودي 304- 357ش، به كوشش على محقق، تهران، 379ش؛ امين، محسن، كشف الارتياب، تهران، كتابخانة بزرگ اسلامى؛ اولياچلبى، الرحلة الحجازية، ترجمة احمد مرسى، قاهره، 420ق/999م؛ «البقيع» نك: مل ، امارة ؛بلاذري، احمد، جمل من انساب الاشراف، به كوشش سهيل زكار و رياض زركلى، بيروت، 996م؛ حازمى، محمد، الاماكن، به كوشش حمد جاسر، حجاز، 415ق؛ حسام السلطنه، سلطان مراد، سفرنامة مكه، به كوشش رسول جعفريان، قم، 374ش؛ حكيم، محسن، دليل الناسك، تهران، 389ق؛ دينوري، احمد، الاخبار الطوال، به كوشش عبدالمنعم عامر، قاهره، 959م؛ سبحانى، جعفر، الوهابية فى الميزان، قم، 407ق؛ سخاوي، محمد، التحفة اللطيفة، به كوشش اسعد طرابزونى، 399ق/979م؛ سمهودي، على، وفاء الوفا، به كوشش محمد محيى الدين عبدالحميد، بيروت، 404ق/984م؛ شيخ طوسى، محمد، المبسوط، به كوشش محمد تقى كشفى، بيروت، 412ق/992م؛ شيخ مفيد، محمد، الارشاد، قم، 413ق؛ همو، المزار، به كوشش محمدباقر ابطحى، قم، 409ق؛ همو، المقنعة، قم، 410ق؛ صاحب جواهر، محمد حسن، جواهر الكلام، به كوشش عباس قوچانى، تهران، 392ق؛ على بن موسى، «وصف المدينة المنورة»، رسائل فى تاريخ المدينة المنورة، به كوشش حمد جاسر، رياض، داراليمامه؛ فاسى، محمد، شفاء الغرام، بيروت، دارالكتب العلميه؛ فرهاد ميرزا قاجار، سفرنامه، به كوشش اسماعيل نواب صفا، تهران، 366ش؛ مجلسى، محمدباقر، بحار الانوار، بيروت، 403ق/983م؛ محقق، على، «بررسى تطبيقى شكلگيري دو نظام جديد»، «اسناد روابط ايران...» هم ؛ محقق حلى، جعفر، شرايع الاسلام، به كوشش صادق شيرازي، تهران، 409ق؛ «مذاكرات مجلس شوراي ملى»، اطلاعات، 1 شهريور 305ش، س، شم 5؛ مراغى، ابوبكر، تحقيق النصرة، به كوشش محمد عبدالجواد اصمعى، بيروت، 401ق/ 981م؛ مسعودي، على، مروج الذهب، به كوشش شارل پلا، بيروت، 973م؛ معصوم عليشاه، محمد معصوم، سفرنامه، تهران، 362ش؛ نجفى، محمدباقر، مدينه شناسى، كلن، 364ش؛ نجمى، محمد صادق، «تاريخ حرم ائمة بقيع»، ميقات حج، 373ش، س ، شم ؛ واقدي، محمد، المغازي، به كوشش مارسدن جونز، لندن، 966م؛ هاجري، يوسف، البقيع، بيروت، 411ق/991م؛ هدايت، مهديقلى، سفرنامه، تهران، مطبعة مجلس؛ ياقوت، بلدان؛ يعقوبى، احمد، تاريخ، به كوشش هوتسما، ليدن، 969م؛ نيز: html. sa/fadealwamaalim2. gov. imaratalmadinah. www. Imarat...,