نوشته حسن طارمی بَزمی انصاری
بقیع الغَرقَد (جنة البقیع / بقیع ) ، نخستین و کهنترین گورستان اسلامی مدینه . این کلمه ، نخست بر قطعه زمینی اطلاق می شد که در اصل نوعی گیاه تیغ دار به نام «غرقد» آن را پوشانده بود. سپس آن را از خارها پاک کردند و به دفن مسلمانانی که در مدینه درمی گذشتند اختصاص دادند. چندین «بقیع » دیگر از همین نوع در مدینه وجود داشت ، اما آن که گورستان شد، در منتهی الیه جنوب شرقی این شهر نزدیک حرم حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم و بیرون باروی شهر که اینک ویران است قرار دارد. یکی از دروازه های شهر که همان باب البقیع باشد به جانب این گورستان باز می شود ( رجوع کنید به نقشة مدینه که کایتانی در > سالنامة اسلام < ، ج 2، ص 173 انتشار داده است ) ( در سالهای اخیر بر اثر گسترش شهر، بقیع در داخل شهر قرار گرفته و محوّطة مسجد نبوی توسعه یافته و مسجد و قبرستان با خیابانی از هم جدا می شوند. ) نخستین کس از مهاجرین که در آن به خاک سپرده شد، عثمان بن مَظعون ، صحابی پیغمبر بود که در سال دوم هجرت وفات یافت . ] ولی به نوشتة ابن عبدالبرّ (ج 1، ص 81)، بین مهاجران و انصار در این باره اختلاف بوده و انصار اولین مدفون در بقیع را اسعد * بن زراره ، از اصحاب بیعت عقبة * اولی ' و ثانیه و متوفی پیش از غزوة بدر، می دانسته اند. همچنین آخرین صحابی پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم را که در مدینه درگذشت و در بقیع به خاک سپرده شد، سهل بن سعد ساعدی ، متوفای 91 می دانند. گویا هر یک از قبایل مدینه بخشی از این زمین را به خود اختصاص دادند، همچنانکه در زمانهای بعدی قسمت پیرامون قبور امامان شیعه علیهم السلام بیشتر در اختیار شیعیان و بقیة قبرستان به پیروان سایر مذاهب اسلامی اختصاص داشته است .
البته در منطقة اصلی قبرستان ، که محل دفن بزرگان صحابه و امامان اهل بیت بوده ، دفن مردگان انجام نمی شود. [ دختران حضرت رسول ، پسر نوزادش ابراهیم ، همسرانش (امهات المؤمنین ) و نیز بازماندگانش همه ، به استنثای امام حسین علیه السلام ، در آنجا مدفون اند. اما محل دقیق قبر فاطمة زهرا علیهاالسلام نیز مورد گفتگوست . ( مسعودی به مناسبت یادکردِ وفات امام صادق علیه السلام ، به سنگ مرمری که بر روی آن نام حضرت زهرا علیهاالسلام و چهار تن از امامان شیعه نوشته شده بوده است ، اشاره می کند (ج 3، ص 297). ) . از جملة صحابه و تابعین که در آنجا مدفون اند، این کسان را می توان نام برد: جعفربن ابی طالب ، برادرش عقیل ، عثمان بن عفّان ، مالک بن أَنس و استادش نافع ، حلیمة سعدیه ـ دایة پیغمبر ـ و عباس عموی آن حضرت . کم کم ، دفن شدن ، در آن گورستان میان اهل البیت و ائمه و مقدسین مایة شرف و افتخار گردید ( در کتب سیره آمده است که حضرت رسول صلّی اللّه علیه وآله وسلّم در یکی از آخرین شبهای زندگی به بقیع رفتند و برای مدفونان در آن استغفار کردند (حلبی ، ج 3، ص 343). شاید این اقدام رسول خدا ـ که به گفتة خودشان از طرف خدا به آن مأمور بودند ـ در این گرایش مؤثر بوده باشد. ) .
روی مقبرة اعیان وفیات ، گنبدها و بارگاههای بزرگی ساختند، مثلاً گنبد مقبرة امام حسن علیه السلام و عباس ،
بنا به قول ابن جبیر، بسیار مرتفع بود. ] ابن بطوطه (ج 1، ص 128) در نیمة اول قرن هشتم ، بقیع را چنین دیده است :قبر مالک بن انس با گنبدی کوچک ، قبر ابراهیم با گنبدی سپید، مقبره ای متعلق به همسران پیغمبر، مقبرة عباس وامام حسن علیهماالسلام با گنبدی بلند و محکم ، قبر خلیفة سوم با گنبدی بزرگ و قبر فاطمه بنت اسد در نزدیکی آن . صَفَدی (ج 4، ص 103، ج 11، ص 127) اشاره کرده که مدفن چهار امام شیعه و عباس عموی پیامبر اکرم دارای گنبد بوده است . فرهاد میرزا قاجار در 1293 (ص 170ـ173، 190) و محمدحسین خان فراهانی در 1303 (ص 228ـ 234) بقیع را چنین وصف کرده اند: بقعه ای پیرامون قبور
چهار امام علیهم السلام و عباس و قبر منسوب به حضرت زهرا با یک پرده گلابتون دوز بر ضریح حضرت زهرا اهدایی سلطان احمد عثمانی در 1131، بقعه ای بر روی قبور دختران پیامبر و بقعه ای بر روی قبور همسران آن حضرت و بقعه های دیگر. [ . اما بورکهارت که پس از به قدرت رسیدن وهابیان از آن دیدن کرده ، ملاحظه کرده که بقیع به صورت یکی از حقیرترین گورستانهای شرق درآمده است . این گورستان مانند مقبرة حمزه در اُحُد، یا نخستین مسجد اسلام درقبا که از محله های حومة شهر است ، در شمار مکانهای مقدسی است که حاجیان زیارت آنها را از اعمال عبادی می دانند.
در زمان حیات حضرت رسول صلّی اللّه علیه وآله وسلّم ، بقیع بسیار کوچک بود، قبر عثمان بن عفان و حلیمة سعدیه در درون حصار آن قرار نداشت . عثمان نخست در حَشّ کوکب مدفون بود که بعدها، بنی امیه آن را به بقیع افزودند. نیز تعدادی از کسانی که به هنگام اشغال مدینه به دست امویان کشته شدند ( رجوع کنید به واقعة حَرّه * ) در محدوده ای مدفون اند که آن خود خارج حصار کنونی بقیع قرار دارد. گنبدها و بناهایی که در 1221 نخستین دسته های وهابی ویران کردند، به دستور عبدالحمید دوم سلطان عثمانی مرمت گردید، اما در 1344 دوباره به دست امیرمحمد حاکم مدینه و به دستور پدرش عبدالعزیز آل سعود ویران شد ( پیش از این اقدام و به منظور پیشگیری از اعتراضات مسلمانان دنیا و خصوصاً شیعیان ، قاضی القضاة حکومت سعودی ، عبدالله بن سلیمان بن بلیهد، شخصاً به مدینه رفت و با نامه ای رسمی نظر علمای مدینه را دربارة ساختن بنا بر قبور جویا شد. در پاسخِ نامه ، که گفته می شود با اجبار و تهدید همراه بوده است ، به حرمت بنا بر قبور، و نیز موقوفه بودن بقیع (مَسْبله ) اشاره شده است . در پی انتشار این پاسخ ، بقیع ویران شد که اعتراض شدید مسلمانان را در پی داشت . به نوشتة سیّدمحسن امین عاملی (ص 60) اقدام پادشاه سعودی علمای مذهبی و مقامات دولتی ایران را نگران کرد و هیئتی رسمی راهی حجاز شد و گزارشی از کارهای انجام شده تهیه کرد. ) . همچنین اضطرابات شدیدی در هند پدید آمد و هیئتی به نمایندگی از آنجا به مکه رفت تا شدیداً به این اقدام اعتراض کند. با اینهمه سلطان تسلیم خواسته های آنان نشد و هنوز هم مقابر بدون گنبد و بارگاه اند. روی قبرها سنگهایی نصب کرده اند که نه نوشته ای دارند و نه کتیبه ای . روتر که در 1305 ش ، یعنی اندکی پس از دومین غلبة وهابیان از گورستان دیدن کرده ، آن را به ویرانه های شهری تشبیه می کند که گرفتار زلزله شده است . در 1333 ش ( بر اثر فشار مراجع دینی و اقدامات سیاسی ) به دستور سعودبن عبدالعزیز گذرگاههایی از سیمان ساختند تا آمد و شد زائران را تسهیل کند. ( در زمان فیصل بن عبدالعزیز نیز درِ بزرگی برای آن تهیه شد و سالها بعد سایه بانی در ضلع غربی بقیع تعبیه شد. علاوه بر آن ، چند تن از علمای اسلامی دربارة ادعاهای وهابیان نسبت به تخریب قبور، و از جمله بقیع ، کتابهایی نوشتند که از آن جمله است : کشف الارتیاب نوشتة سیدمحسن امین عاملی ؛ دعوی الهدی الی الدرع فی الافعال و التقوی ، نوشتة محمد جواد بلاغی ، و نیز: «معجم ما الفّه علماء الاسلام رداً علی الوهّابیّه » در مجلة تراثنا ، سال چهارم ، (شوال 1409، ش 17. ).
منابع :
(1) ابن بطوطه ، سفرنامة ابن بطوطه ، ترجمة محمدعلی موحد، تهران 1361 ش ؛
(2) ابن جبیر، رحلة ابن جبیر ، چاپ دخویه ، لیدن 1907، ص 195 به بعد؛
(3) ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب ، چاپ علی محمد بجاوی ، بیروت 1412/1992؛
(4) ابن نجار، اخبار مدینة الرسول ، مکه 1366/1947، ص 127ـ130؛
(5) محسن امین ، کشف الارتیاب ، تهران 1347؛
(6) عبدالقدّوس انصاری ، آثارالمدینة المنوّرة ، دمشق 1353/1934؛
(7) محمدلبیب بتنونی ، الرحلة الحجازیة ، قاهره 1329، ص 256ـ257؛
(8) علی بن ابراهیم حلبی ، السّیرة الحلبیّة ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(9) علی بن عبدالله سمهودی ، وفاءالوفا ، قاهره 1326/1908، ص 78ـ104؛
(10) خلیل بن ایبک صفدی ، کتاب الوافی بالوفیات ، ویسبادن 1381 ـ 1408/ 1962 ـ 1988؛
(11) احمدبن عبدالحمید عباسی ، عمدة الاخبار فی مدینة المختار ، دمشق 1371/1951،ص 93ـ102؛
(12) عبدالحق بن سیف الدین عبدالحق دهلوی ، جذب القلوب الی دیارالمحبوب ، کانپور 1311/1893، ص 149ـ173؛
(13) یوسف عبدالرزاق ، معالم دارالهجرة ، قاهره ( بی تا. ) ، ص 297ـ299؛
(14) محمدحسین بن مهدی فراهانی ، سفرنامة میرزامحمدحسین حسینی فراهانی ، چاپ مسعود گلزاری ، تهران 1362 ش ؛
(15) فرهاد میرزا قاجار، سفرنامة فرهاد میرزا معتمدالدوله ، چاپ اسماعیل نواب صفا، تهران 1366 ش ؛
(16) ابوبکربن حسین مراغی ، تحقیق النصرة ، مدینه 1374/1955، ص 123ـ129 و فهرست ؛
(17) علی بن حسین مسعودی ، مروج الذّهب و معادن الجوهر ، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره 1384ـ 1385/ 1964ـ1965؛
(18) محمدبن احمد مطری ، التعریف بمااَنَسَتِ الحُجرة من معالم دارالهجرة ، دمشق 1372/1952، ص 36ـ40؛
(19) عبدالسلام ندوی ، تاریخ الحرمین الشریفین (به زبان اردو)، پندی بهاءالدین 1342/1932، ص 209، 218؛
(20) Burckhardt, Travels in Arabia, London 1829, , 222-226;
(21) R. F. Burton, Pilgrimage to el-Medinah and Meccah, London 1855, , 300-320;
(22) Leone Caetani, Annali dell' Islam, Milano 1905-1926;
(23) E. Rutter, The Holy cities of Arabia , New York 1928, , 256 ff.;
(24) A. J. Wensinck, Mohammed en de Joden te Medina, Leiden 1908, 15;
(25) Wدstenfeld, Geschichte der Stadt Medina, Gخttingen 1860, 140 ff.