بررسي وضعيت گذشته و حال قبرستان بقيع با تكيه بر اسناد معتبر موضوع اين كتاب است. نويسنده ابتدا شرح حال مختصري از دفنشدگان معروف در بقيع ارائه كرده و سپس به تاريخ تخريب بقيع و بقاع متبركه مدينه و مكه ميپردازد و آنها را به روايت اسناد تاريخي گزارش ميكند. گزارش نويسنده بر مبناي واكنشهاي افراد و نهادهاي مختلف به تخريب بقيع است.
در مقدمه كتاب مىخوانيم: «متأسفانه در زمان ما، آنگاه كه مسلمانان براى آشنايى با اين آثار و الگوهاى الهى به سرزمين وحى سفر مىكنند، با كمال تأسف آنها را ويرانشده مىبينند و بهناچار اشك تأثر مىريزند و با خود مىانديشند كه چگونه يك فكر غلط موجب از بين رفتن اينهمه آثار بزرگ و عبرتآموز شده است! چرا قبور اهلبيت(ع) و گنبد و بارگاههاى موجود در بقيع، احد، مقبرة المعلى تخريب شده است؟ چرا از خانه امام صادق(ع) و امام سجاد(ع) و صحابه جليلالقدر رسول خدا(ص) در مدينه و خانه خديجه كبرى(ع) و محل ولادت كوثر رسول(ص) زهراى بتول(ع) خبرى نيست؟ چرا آثار بهجامانده از جنگها و نبردهاى افتخارآميز مسلمانان در دفاع از اسلام همه از بين رفته است؟ اين چراها همه بىپاسخ است؛ زيرا مخاطبان، كسانى هستند كه مظاهر توحيد را، نشانههاى شرك مىدانند و نگاه متحجرانه خوارج را به دين و آموزههاى دينى، بار ديگر در مقابل افكار جهانيان به نمايش مىگذارند. اين نوشتار تنها توانسته است گوشه بسيار كوچكى از آثار اين فكر متحجرانه و واپسگرا را ترسيم كند.
نویسنده، مباحث را با اين عبارت آغاز مىكند: «بقيع تنها يك گورستان نيست، بلكه گنجينه تاريخ اسلام است. قبور چهار امام معصوم شیعیان و نيز قبور همسران، دختران، برخى فرزندان، اصحاب، تابعين و عمههاى پيامبر خدا(ص) و نزدیک به ده هزار نفر از شخصيتهاى نامدار تاريخ اسلام در آنجا واقع است. بقيع بااينهمه عظمت درعينحال غريب و مظلوم است...».
وى خاطرنشان مىكند كه: «قبور امامان معصوم(ع) و تعداد ديگرى از دفنشدگان در بقيع نيز داراى قبه و سايبان بوده، كه در حمله وهابيان تخريب گرديد و هماكنون اين قبرستان، بدون سقف و خاکى است و تنها برخى از قبور آن با ديوارهاى سنگچينشده مشخص و نسبت به ديگر قبرها ممتاز است».
نویسنده سپس به ذكر مدفونين بقيع پرداخته و با اهلبيت(ع) آغاز نموده است. پس از آن همسران، فرزندان، اصحاب و ديگر بزرگان مدفون در بقيع را با ذكر شرح حال مختصرى از آنها متذكر شده است. درباره 26 تن از چهرههاى معروف صدر اسلام نيز تنها به ذكر نام بسنده كرده است.
از جمله اماكنى كه در بقيع بنايى داشته، بيتالاحزان است كه مكان كوچكى در قسمت شمالى قبور ائمه بقيع بوده است. فاطمه زهرا(س) پس از رحلت پدر بزرگوارش، به آنجا مىآمده و بهشدت مىگريسته است. اين مكان به مسجد فاطمه هم معروف بوده و تا اوايل سده اخير بنايى داشته كه مردم در آنجا زيارت خوانده و نماز مىگزاردند.
پس از آن نویسنده اسنادى را كه حاكى از وجود قبهها و بناهاى ساختهشده بر قبور ائمه(ع) و ديگر صالحان است را متذكر مىشود. بيشتر سفرنامهنويسان از اين بناها گزارش كردهاند. تصويربرداران نيز تصاوير گويا و روشنى از اين قبرستان و بناهاى ساختهشده در آن برداشتهاند كه نمونههایى از آن را «ابراهيم رفعت پاشا» در سالهاى 1318 تا 1325ق و نيز «محمد لبيكبك» در سال 1377ق، از خود به يادگار گذاشتهاند.
قاضى عسكر در ادامه مباحث در تشريح تخريب آثار مىنويسد: «پس از تسلط سعوديان بر حجاز و با توجه به پيوند فكرى و مذهبى آنان با محمد بن عبدالوهاب، در هر شهر و منطقهاى كه وارد مىشدند، آثار و ابنيه ساختهشده بر روى قبور بزرگان صدر اسلام را خراب و ويران میكردند». بيشتر مطالب اين بخش از كتاب تاريخ وهابيان نقل است.
از اينجاى كتاب تا به آخر، عكسالعملها منعكس شده است. با انتشار خبر تخريب ابنيه بقيع، بهخصوص آثار قبور پيشوايان معصوم مدفون در آن قبرستان، افكار عمومى در ایران بهشدت تحت تأثير قرار گرفت و شیعیان از خود واكنشهاى شديدى نشان دادند، بهگونهاى كه رئيسالوزراى وقت، مجبور شد روز شانزدهم صفر را عزاى عمومى اعلام كند.
نامهها و تلگرافهاى علما و مراجع، واكنش ديگر مسلمانان، ممنوعيت سفر به حجاز، مأموريت حبيبالله هويدا و تلاش براى بازسازى، از جمله عناوين مباحث در اين قسمت از كتاب است.
در نكته پايانى كتاب مىخوانيم: «تلاش عالمان و بزرگان شيعه و پيروان اهلبيت(ع) براى بازسازى بقيع از ديرزمان تاكنون پيوسته ادامه يافته و اين موضوع بارها در گفتگوهاى سياسى سران دو كشور ایران و عربستان مطرح شده است؛ ليكن متأسفانه تا اين زمان، آنگونه كه بايد تأثيرى در پى نداشته و وهابيان همچنان نسبت به عقايد خويش اصرار ورزيده، بر اقدامات تخريبىشان افزودهاند».
آخرين سطرهاى كتاب به فتاواى مراجع معظم تقليد در پاسخ به سؤال درباره لزوم تلاش براى بازسازى قبور ائمه بقيع(ع) اختصاص يافته است.
فهرست مطالب در ابتداى كتاب آمده است. نویسنده، تصاويرى را كه از بقيع به دست آورده، در انتهاى كتاب آورده است.
سپس در سال ۱۳۹۲ اين اثر به زبان هاي عربي و تركي نيز ترجمه شد.
این کتاب تاکنون به زبانهای عربی، اردو و ترکی استانبولی منتشر شده است:
ترجمه عربي: تخريب البقيع و اعمارها بالوثائق والمستندات، سيدعلي قاضي عسكر، ۱۳۹۲، ۱۳۵ صفحه، رقعي.
ترجمه تركي استانبولي: ترجمه تورگوت آتام، ۱۳۹۲، ۱۷۲ص، رقعي.
ترجمه اردو: بقيع كي تخريب اور تعمير نو دستاويزات كي روشني ميس، ترجمه سيد ضغيم عباس همداني، تهران، نشر مشعر، ۱۳۹۴، ۱۷۲صفحه، پالتويی