ندارد گنبد و گلدستهای اما چراغانیست
مزار حضرت خورشید گرم نورافشانیست
امان از ظلمتی که در پی تکفیر خورشید است
شب بیداد، در دستان تارش نور زندانیست
اگرچه خاکی است آنجا پر و بال کبوترها
هوای چشمهای عاشقان هر لحظه بارانیست
کجا تنهاست وقتی لشکر دلها سپاه اوست
بدانید اهل عالم! که حسن امروز تنها نیست
تمام شیعیانش آشکارا عاشقش هستند
اگرچه سهم آنها از زیارت بغض پنهانیست