در بساط عاشقان شوری فراهم ساختی
عالمی را شادمان کردی و با غم ساختی
نان شهر از برکت خوان تو بود، اما دریغ
با نمک برزخم خود همواره مرهم ساختی
دوستانت اندکی و دشمنانت بیشمار
ای به قربان دلت! با بیش و با کم ساختی
خنجر جور و جفا را هرچه محکمتر زدند
رشتۀ مهر و وفا را باز محکم ساختی
آنچنان مثل علی بودی که یک عمرِ تمام
در میان خانهات با ابن ملجم ساختی
بر تنت - حاشا و کلا ـ از کفن کمتر نبود
جامۀ صلحی که بر جنگش مقدم ساختی
بیگمان روزی قیام کربلا آغاز شد
که تو با خون جگر از عشق پرچم ساختی
در بساط عاشقان شوری فراهم ساختی
عالمی را شادمان کردی و با غم ساختی
نان شهر از برکت خوان تو بود، اما دریغ
با نمک برزخم خود همواره مرهم ساختی
دوستانت اندکی و دشمنانت بیشمار
ای به قربان دلت! با بیش و با کم ساختی
خنجر جور و جفا را هرچه محکمتر زدند
رشتۀ مهر و وفا را باز محکم ساختی
آنچنان مثل علی بودی که یک عمرِ تمام
در میان خانهات با ابن ملجم ساختی
بر تنت - حاشا و کلا ـ از کفن کمتر نبود
جامۀ صلحی که بر جنگش مقدم ساختی
بیگمان روزی قیام کربلا آغاز شد
که تو با خون جگر از عشق پرچم ساختی