شور تو در سر است و هوای تو در دل است
هر خطبهات عنایت دریا به ساحل است
چون تیغِ آفتاب، دلت علم را شکافت
یک ذره نیز شک به مقام تو باطل است
مثل شراب کهنه پس از سالها هنوز
شیوایی حدیث تو نقل محافل است
با نام عشق در دل ما سکه ضرب کن
این سکه، سکهایست که چون ماه کامل است
با اذن چشمهای توای صبح بی غروب!
دلهایمان به قائم این عصر مایل است
بر بقعهات چه رفت؟ جوابی به ما بده
پشت در بقیع پر از خیل سائل است
وقتی مرا به حلقۀ درس تو راه نیست
دیگر سرودن غزلی ناب مشکل است