کنیه زید، ابوالحسن یا ابوالحسین (طوسی، ص۱۱۳؛ خوئی، 1431ق، ج۷، ص۳۴۰؛ قهپایی، ص۷۸) بود. وی فرزند ارشد امام حسن مجتبی (علیه السلام)، و مادرش ام بشیر بنت ابیمسعود البدری بود (ابن سعد، 1215ق، ج۵، ص۲۴۴؛ بلاذری، ج۳، ص۷۳ و ۳۰۴؛ یعقوبی، 1373ق، ج۲، ص۱۵۹)
تاریخ تولد زید، مبهم است و هیچ یک از مورخان و علمای رجال اشارهای به آن نداشتهاند. وفات وی در سال ۱۲۰ قمری بوده و در هنگام وفات ۱۰۰ یا ۹۵ یا ۹۰ سال داشته است (ابن حجر عسقلانی، ج۳، ص۳۵۰؛ محسن امین، ج۷، ص۹۵؛ خوئی، 1431ق، ج۷، ص۳۴۰) پس میتوان احتمال داد وی بین سالهای ۲۰ تا ۳۰ هجری متولد شده است.
به رغم گزارشی که درباره عدم حضور وی در کربلا وجود دارد(ابن عنبه، بیتا، ص۸۹)؛ ولی مقاتل الطالبیین، که قدیمیترین منبع درباره شهدای آل ابیطالب است، زید را جزء اسرای کربلا دانسته است (اصفهانی، 1385ش، ص۱۱۹)
زید بن حسن(علیه السلام)، امور مربوط به صدقات رسولالله (صلی الله علیه و آله) را بر عهده داشت که پس از به حکومت رسیدن سلیمان بن عبدالملک، به دستور او، از این مقام عزل شد (مفید، 1413ق، ج۲، ص۲۱) تا هنگامیکه عمر بن عبدالعزیز به خلافت رسید. خلیفه وقت نامهای بدین مضمون برای عامل مدینه نوشت: «زید بن حسن (علیه السلام)، [شخصیت] شریف بنیهاشم و مسنترین آنان است. وقتی که این نامه به دست تو رسید، صدقات پیامبر (صلی الله علیه و آله) را به او بازگردان و در این کار، او را یاری کن» (مفید، 1413ق، ج۲، ص۱۷۶)
در مذمت وی، روایتی در بحار به نقل از خرائج رواندی آمده است که وی نزد خلیفه، امام باقر (علیه السلام) را متهم به سحر کرد و در شهید شدن ایشان نقش داشت. ولی آيةالله خویی این روایت را به دلیل مرسل بودن و اشکال محتوایی نمیپذیرد (راوندی، 1409ق، ج۲، ص۶۰۱؛ خوئی، 1431ق، ج۷، ص۳۴۰)
در تاریخ وفات زید، اختلاف است. شیخ مفید گفته است که وی در سن نود سالگی وفات یافت و سیدمحسن امین وفات وی را در سال ۱۲۰ قمری در سن نود یا صد یا 95 سالگی میداند. وی در سرزمینی میان مکه و مدینه به نام «حاجز» (در ۶ میلی مدینه) ـ نزدیک «ثغره»، که محلی در حجاز است ـ وفات یافت (مفید، 1413ق، ج۲، ص۲۲؛ عمری، 1422ق، ص۲۰؛ محسن امین، 1403، ج۷، ص۹۵)
در تشییع جنازه زید، برادرزادههایش، حسن بن حسن و ابراهیم بن حسن، زیر تابوت را گرفته بودند و عبدالله بن حسن المثنی، معروف به عبدالله محض، پیشاپیش جنازهْ پیاده حرکت کرد و به احترام وی، دیگران نیز از مرکب پیاده شدند. جنازه را وارد منزل کردند و در آنجا غسل دادند. سپس آن را به قبرستان بقیع بردند و همانجا به خاک سپردند. پس از مرگ وی، برخی شعرا در وفاتش مرثیهها سرودند؛ از جمله قدامة بن موسی الجحمی (بلاذری، 1959، ج۳، ص۷۲ـ۷۳؛ ابن عساکر، 1421ق، ج۶، ص۳۰۲؛ محلی، 1423ق، ج1، ص۱۰۷)