مادرش فاطمه، دختر حسین بن علی بن حسین (علیه السلام) بود (مفید، 1413ق، ج۲، ص۲۰۹) امام صادق (علیه السلام) اسماعیل را بسیار دوست داشت (مفید، ص۲۸۴ـ 285)
تاریخ تولد اسماعیل دقیقاً مشخص نیست؛ اما برخی گفتهاند با توجه به تولد برادر او، امام کاظم (علیه السلام)، در سال ۱۲۸ یا ۱۲۹ قمری و اختلاف ۲۵ سال میان امام کاظم (علیه السلام) و اسماعیل، احتمالاً اسماعیل در سال ۱۰۳ یا ۱۰۴ قمری به دنیا آمده است.
ارتباط خطابیه[1] با اسماعیل و دعوت ایشان به امامت وی، در بسیاری از منابع، از جمله منابع اسماعیلی، امامی و غیر شیعی نقل شده است. سعد بن عبدالله اشعری (اشعری، 1361ش، ص۸۰-۸۱) و نوبختی(نوبختی، 1388ش، ص۵۷-۵۹)، اسماعیلیه خالصه را همان خطابیه دانستهاند که گروهی از ایشان در زمره پیروان محمد بن اسماعیل درآمده و قائل به مرگ اسماعیل در زمان حیات پدر شدهاند. ابوحاتم رازی[2] مینویسد: «خطابیه در زمان امام صادق (علیه السلام) قائل به امامت اسماعیل بودهاند». به گزارش ابوحاتم رازی، (رازی، 2003م، ص۲۸۹) مبارکیه[3] قائل به مرگ اسماعیل و امامت فرزندش، محمد بن اسماعیل، در زمان حیات امام صادق (علیه السلام) بودهاند. به اعتقاد این گروه، اسماعیل جانشین امام صادق (علیه السلام) بوده است؛ اما چون در زمان حیات پدر فوت کرد، امام (علیه السلام) امر امامت را به محمد، فرزند وی، سپرد؛ زیرا پس از امام حسن و امام حسین (علیه السلام) جایز نیست که امامت از برادر به برادر منتقل شود (اشعری، 1360ش، ص۸۱-۸۰؛ نوبختی، 1388ش، ص۵۸)
آيةالله خویی پس از بیان گزارشهای مدح و ذم[4]، روایات مدح را ترجیج میدهد و وی را شخصی جلیل و مورد عطوفت پدر معرفی میکند (خویی، 1431ق، ج۳، ص۱۲۷)
سالهای ۱۳۳، ۱۳۸ و ۱۴۵ به عنوان سال وفات اسماعیل در منابع متفاوت ذکر شده است؛ اما بنا به برخی دلایل، به نظر میرسد سال ۱۳۸ صحیحتر است (عمری، 1422ق، ص۱۰۰؛ مقریزی، 1418ق، ص۱۵؛قمی، 1361ش، ص۲۲۴)
اسماعیل در منطقهای به نام عُرَیض، در نزدیکی مدینه، از دنیا رفت (حلی، 1417ق، ج۱، ص۲۶۱؛ بخاری، 1376ش، ص34) تابوت وی بر دوش مردم در حالی به گورستان بقیع تشییع شد (بخاری، ص۳۴؛ علوی، 1422ق، ص۱۰۰) که امام صادق (علیه السلام) با وضعیتی غیر معمول پیشاپیش آن حرکت میکرد.
بر پایه روایتی از زرارة بن اعین، امام صادق (علیه السلام) ساعاتی پس از مرگ اسماعیل و پیش از دفن او، حدود ۳۰ تن از یاران نزدیک خود را درباره مرگ فرزندش شاهد گرفت (نعمانی، ۴۶۷-۴۶۹؛ ابن شهرآشوب، 1376ق، ج۱، ص۲۶۶)
در دوره خلفای اسماعیلی ِ فاطمیان (۲۹۷ -۵۶۷ق.)، که مهم ترین مروّج فرقه اسماعیلیه بودند، آرامگاهی بزرگ بر قبر اسماعیل ساخته شد. مرقد اسماعیل با دیوارهایی بدون در و پنجره احاطه شده بود و در بیرون از گورستان، به فاصله پانزده متری دیوار بقیع، در جهت غرب و روبهروی قبرهای ائمه قرار داشت. نیمی از محوطه در خیابان و نیمی از آن در پیادهرو بود و زائران در پیاده رو به زیارت میپرداختند (نجمی، 1380ش، ص۲۹۰-۲۸۹) این قبر، بر اساس نوشته مطری (م.۷۴۱ق.)، مزاری بزرگ بود که در غربِ قبه عباس و چهار امام قرار داشت. قبر اسماعیل از سوی محبّان اهل بیت از شیعیان، به ویژه اسماعیلیه، زیارت میشد و بر اساس گزارش عیاشی،[5] در قرن چهارم هجری بسیار پررونق بود. حجگزاران شیعه ایرانی در سفر به مدینه، غالباً هنگام زیارت بقیع، به زیارت این امامزاده نیز میپرداختند و برخی از آنان در سفرنامههای خود، توصیفی از بارگاه او ثبت کردند. فرهادمیرزا (م.۱۳۰۵ق.)، که در سال ۱۲۹۲ قمری/۱۲۵۴ شمسی به مدینه رفته، گزارشی از این بارگاه ارائه کرده است (فرهادمیرزا، 1366ش، ص۱۵۸)
با قدرتگیری وهابیان در حجاز، مرقدها و بارگاهها ویران شد. در سال ۱۳۹۴قمری هنگام زیرسازی خیابان غربی بقیع، محوطه پیرامون قبر اسماعیل تخریب، و چنین شایع شد که جنازه او پس از سدهها به صورت سالم، آشکار شده است. بر پایه برخی دیدهها و گفتههای محلی، با پیشبینیهای صورت گرفته و با هماهنگی برخی از بزرگان اسماعیلیه، جسد اسماعیل به درون گورستان بقیع منتقل، و نشانه گذاری شد. محل دفن او به دلیل وصفهای متفاوت و از میان رفتن نشانهها، دقیقاً مشخص نیست. محل آن را حوالی قبر امالبنین یا نزدیک شهیدان حرّه یا در ده متری قبر حلیمه سعدیه، در انتهای بقیع، دانستهاند (نجمی، 1380ش، ص۲۹۰؛ جعفریان، 1378ش، ص۳۴۸)
[1]. خطّابيّه، فرقهای از غالیان زمان امام صادق (علیه السلام) به سرکردگی ابوالخطاب محمد بن ابیزینب بودند. اعضای این فرقه به حلول بدا و نوعی باطنیگرایی معتقدند. شاخههای پدیدآمده از آنان را تا ۵۰ فرقه شمردهاند.
[2]. ابوحاتِم احمد بن حَمدان رازی وَرسَنانی (زاده: پشاپویه ری ـ مرگ: ۳۲۲ ق) از مبلغان نیرومند و متکلمان زبانآور و محدثان نامدار شیعه بود که توانست نقش مهمی در شیعه شدن بخش وسیعی از مردم ری، گیلان، قزوین، طالقان، آذربایجان، اصفهان و همدان (و اساساً نواحی جبال یا عراق عجم) در اوائل قرن ۴ قمری ایفا کند.[۱] او بنا به عقیدة متأخرین، فداکارانه امر امامت دوازدهمین امام شیعه امامیه، و بنا به عقیدة فاطمیان: عبیدالله المهدی یا رجعت محمد بن اسماعیل بن جعفر، را در ایران تبلیغ میکرد و به قدری در این کار قدرت داشت که توانست مرداویج (پادشاه مؤسس آل زیار) سنیمذهب را نیز با مناظراتی علمی در حضور وی، شیعه سازد؛ ولی پس از مدتی علمای اهل سنت نزد مرداویج زیاری، سِعایتِ او را کردند و مرداویج را پشیمان ساختند و او را به دستگیری و قتل ابوحاتم رازی تحریک کردند. ابوحاتم نیز چون زن و فرزندی نداشت و مجرد میزیست، به سرعت گریخت؛ اما در میانة راه بر اثر بیماری و ضعف و گرسنگی، در کوهستانهای آذربایجان درگذشت و حتی جسد او نیز به دست نیامد. امروزه قبری از این عالم شیعی موجود نیست (مامقانی، 1371ش، ج12، ص341)
[3]. علت نامگذاری ایشان به مبارکیه، انتساب آنان به مبارک، غلام اسماعیل، است. ایشان بر این باور بودند که پس از امام صادق (علیه السلام)، امامت متعلق به محمد بن اسماعیل بن صادق است؛ چراکه امامت متعلق به اسماعیل بود و چون او در زمان حیات پدرش وفات یافت، امامت در اعقاب او باقی ماند. ایشان معتقدند پس از حسن و حسین (علیهما السلام)، امامت در برادر نخواهد بود؛ چنانکه با وجود امام علی بن الحسین (علیهما السلام)، حقی برای محمد بن حنفیه ثابت نبود و لذا ایشان محمد بن اسماعیل را امام میدانستند. عقـاید این فرقـه زمینـهای شد تا خطّابیه قائـل به امامت محمد بن اسماعیل شوند.
[4] . گزارشهای خوب و بد درباره افراد را در علم رجال اصطلاحاً مدح و ذم گویند.
[5]. محمد بن مسعود بن محمد بن عیاشی سمرقندی کوفی، مکنا به ابوالنضر و معروف به «عیاشی»، فقیه بزرگوار و عالم وارستهای است که در رشتههای فقه، ادب، حدیث و تفسیر تبحر فراوان داشت. او از اعیان علما و از اکابر فقهای شیعه در عهد مرحوم ثقة الاسلام کلینی، و استاد کلینی بود.