عبدالله دومین پسر امام صادق (علیه السلام) (پس از اسماعیل) (مفید، 1413ق، ج۲، ص۲۱۰)، و مادرش فاطمه، دختر حسین بن علی بن حسین بن علی (علیه السلام) بود (مفید، ج۲، ص۲۰۹) او به خاطرِ داشتن سرِ پهن (افطح الرأس) (ابن حزم اندلسی، 1418ق، ص۵۹) یا پاهای پهن (افطح الرِجلَین)، به عبدالله افطح معروف شد. بنا بر نقل شیخ مفید، جایگاه عبدالله نزد پدرش همانند دیگر برادرانش نبود؛ چراکه او از نظر اعتقادی، متهم به مخالفت با پدرش بود و با حشویه نشست و برخاست میکرد و به مذهب مرجئه گرایش داشت (مفید، 1413ق، ج۲، ص۲۱۱)
هنگام شهادت امام صادق (علیه السلام)، عبدالله بزرگترین پسر ایشان بود. او با استناد به اینکه امامت به پسر بزرگ امام میرسد، ادعای امامت کرد و در ابتدا گروهی از شیعیان به او گرویدند. نقل شده است امام صادق (علیه السلام) پیش از رحلت خود، از ادعای دروغین امامت توسط عبدالله خبر داده و به فرزندش امام کاظم (علیه السلام) سفارش کرده بود عبدالله را واگذارد؛ چراکه به زودی از دنیا خواهد رفت (مسعودی، 1409ق، ص۱۹۸)
در منابع آمده است شیعیان و اصحاب برای آنکه به صحت ادعای عبدالله یقین پیدا کنند، پرسشهایی مطرح کردند، ولی او از پاسخ صحیح باز ماند و در نتیجه بسیاری از شیعیان از او برگشتند. این پرسشها در منابع نقل شده است... (نباطی بیاضی، 1384ق، ج۲، ص۱۹۱-192)
از عبدالله، نسلی باقی نماند؛ ولی در برخی منابع اسماعیلی و غیر آن (ابن حزم الاندلسی، 1418ق، ص۵۹) صریحاً آمده است که خلفای فاطمی، نخست به جای اسماعیل، برادرش عبدالله افطح را امام و جدّ خود معرفی کردند و سپس از این امر عدول، و امامت اسماعیل را مطرح کردند. عبدالله هفتاد روز پس از شهادت امام صادق (علیه السلام) از دنیا رفت و در بقیع به خاک سپرده شد (قاضی نعمان، 1416ق، ج۳، ص۳۱۰) قبری نیز در قبرستان بابالصغیر دمشق به وی منسوب است (خامهیار، 1390ش، ص۹۷)