بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین
با سلام به محضر همه شما شنوندگان و مهمانان عزیز کنفرانس «بقیع، نگین میراث اسلامی» و تشکر از برگزارکنندگان این کنفرانس، عنوان بحثی که در نظر گرفتیم عبارت است از: «آرامگاه بقیع به عنوان میراث مشترک مسلمانان از نگاه حقوق و روابط بینالملل». برای اینکه ما این بحث را بهتر مطرح کنیم، اجازه میخواهم که راجع به سه مطلب اشاره کوتاهی داشته باشم و بعد هم به یک جمعبندی در پایان، درباره اینکه چه ظرفیتها و فرصتهایی در روابط بینالملل و حقوق بینالملل در خصوص احیا و بازسازی بقیع وجود دارد، اشاره کنم.
بنابراین اول میپردازیم به سه مطلب مرتبط: یکی اماکن مقدس است؛ دوم میراث مشترک؛ سوم رویدادهای مهم مربوط به تخریب بقیع و رویدادهای تاریخی مربوط به این حادثه.
اما اماکن مقدس، اصطلاحی است که معمولاً به اماکن و محلهایی گفته میشود که از نظر اهداف دینی و مذهبی و به دلایل تاریخی ـ عقیدتی این اماکن مهم هستند، قابل تبدیل به مکان دیگری نیستند و منحصر به فرد هستند. بنابراین اماکن مقدس میتوانند اماکن عبادی باشند (مثل کلیسا، کنیسه و مسجد) یا اماکن زیارتی باشند و همچنین مقبرهها، آرامگاهها، آرامستانها و حتی سرزمینهای مقدس.
در حقوق بینالملل و اسناد بینالمللی تعریف قابل قبولی از اماکن شریف و اماکن مقدس وجود ندارد. ولی با اینکه تعریف مشخصی وجود ندارد، تقریباً همه نظامهای حقوقی، اماکن مقدس را میپذیرند و در محدوده حاکمیت خودشان این اماکن را دارند؛ براي مثال همین امروز در اسناد بینالمللی از واتیکان به نام سریر مقدس یاد میشود یا در بسیاری از کشورها محل سربازانگمنام وجود دارد. همچنین گورستاني مربوط به کشتهشدگان جنگ و شهدا وجود دارد. در کشورهای حتی سکولار هم این اماکن محترم و مقدس هستند و توهین به این اماکن مجازات دارد.
بنابراین اماکن مقدس و محترم در همه نقاط جهان وجود دارد و پژوهشهای جدید، برای اینکه از نظر حقوقی، اماکن مقدس را مشخص بکنند تا بار حقوقی بر آن مترتب شود، معمولاً شاخصهایی برای آن میشمارند:
براي مثال داشتن نشانه، علائم و مظاهر تقدس، مثل نشانههایی از خداوند، پیامبران یا بروز یک حادثه غیر عادی در مکان خوب؛ این نشان از تقدس آن مکان است. (مثل مکه، خانه خدا)؛
یا داشتن قدمت تاریخی و باستانی مکان که از نظر مذهبی منحصر به فرد است؛
یا مکان مقدس مکانی است که نه تنها برای مردم آن منطقه محترم است، بلکه مردم مناطق دیگر جهان، برای زیارت به آن منطقه مسافرت میکنند؛ این هم یکی از نشانههای مقدس بودن مکان به حساب میآید؛
یا حتی ممکن است مکانی از نظر توافق جمعی بشری، توافق نوعی، بر این است که آن مکان مقدس است؛ به تعبیر دیگر یک تواتر بر مقدس بودن مکان وجود دارد.
اگر ما این شاخصها را کنار هم بگذاریم، میتوانیم بگوییم بقیع نشانههای یک مکان مقدس را از نظر پژوهش بینالمللی دارد. پس بقیع یک مکان مقدس است، اما از نظر میراث مشترک.
میراث مشترک عنوانی است که به اموال مادی و فرهنگی متعلق به همه اطلاق میشود که دارای دو بعد مادی و معنوی است. بعد مادی مثل فضا، کرات آسمانی، کره ماه، دریاها، اقیانوسها و مناطق قطبی که متعلق به همه است و متعلق به هیچ دولت خاصی نیست. بعد معنوی و فرهنگی مثل ادبیات، زبان ادیان، شیوههای آموزش، آداب و رسوم فرهنگها و باورهای دینی و مذهبی.
امروزه در ادبیات حقوقی از میراث مشترک بشریت، هم به عنوان یک اصل حقوقی یاد میکنند و هم به عنوان یک حق. وقتی از اصل حقوقی یاد میکنند، بیشتر در حقوق بینالملل از آن بحث میشود، اما وقتی به عنوان یک حق یاد میشود، این مباحث بیشتر حقوق بشری است. به هر حال میراث مشترک بشریت ـ یعنی اموال، کالاها و تعلقات بشری که کسی نمیتواند آن را حیازت بکند ـ به خاطر اینکه متعلق به همه است و مرز و نسل در آن دخیل نیست، این یا بلامالک است یا مشاع است. همه اینها میتواند قابل بحث باشد، اما در عین حال امروزه جامعه بشری به این نتیجه رسیده است که خود بشر از یک مجموعه اموال و داراییها و تعلقاتی برخوردار است که متعلق به همگان است و مرز در آن مهم نیست.
خود یونسکو، حدود چهل سال پیش، یک سندی صادر کرده و در آن سند اعلام نموده که میراث مشترک بشریت فقط اموال و طبیعت نیست، بلکه تعلقات فرهنگی و غیر مادی هم متعلق به بشریت است. اگر از این نگاه به میراث مشترک بشریت نگاه بکنیم، به نظر میرسد که قبرستان بقیع، میراث مشترک جهانی و میراث مشترک اسلامی است؛ یعنی یک میراث خاص است و خاص بودن این میراث، منافاتی با حمایت بینالمللی آن ندارد؛ به دلیل اینکه بقیع، نخستین آرامگاه اسلامی است که قدمت آن به زمان پیامبر اکرم9 برمیگردد و از نظر عموم مسلمانان محترم است و این احترام قرنهاست که به جا آورده میشود و هر ساله میلیونها انسان به قصد زیارت این مکان حرکت میکنند. از نظر تاریخی هم ثابت شده است که قدمت تاریخی قابل قبولی دارد.
دوم مطلب سوم برمیگردد به حوادث و رویدادهایی دو سه قرن اخیر که در تحلیل حوادث بقیع حتماً باید مد نظر قرار بگیرد:
مورد اول توافق سال ۱۷۷۴ میان محمد بن عبدالوهاب و محمد بن سعود است که مبنای قدرت حقوقی در عربستان امروز است؛
رویداد بعدی، حمله سال ۱۸۰۲ به کربلاست (یعنی قرن دوازدهم هجری) و همچنین به نجف و قتل عام شیعیان و تخریب آثار شیعی؛
حادثه سوم، تخریب قبرستان بقیع در سال ۱۸۰۶ است، حدود ۲۱۴ سال قبل؛
تخریب بعدي، در سال ۱۹۲۵ بود که از سوی عبدالله بریهید و به رهبری این شخص انجام گرفت.
البته راجع به این چهار حادثه نوشتهها زیاد است و من در آن ورود نمیکنم؛ ولی با توجه به مجموعه آثاری که در خصوص تخریب بقیع نوشته شده است، متأسفانه باید گفت بیشتر این نوشتهها، انعکاس عصبانیت جهان اسلام از این رفتارهاست و عمدتاً آیین و باورهای وهابیت را نسبت به قبور، هدف گرفتهاند و کمتر از منظر یک پژوهش آکادمیک و یک پژوهش قابل توجه از منظر معادلات بینالمللی و قواعد بینالملل به این مسئله نگاه شده است. تکنگاریهایی در این باره هست، ولی واقعیت آن است که به یک کار جدی نیاز است تا بتوان از نظر معادلات و قواعد بینالمللی به این موضوع پرداخت.
الآن با توجه به این سه مطلبی که عرض کردم، نوبت این است که ما به این سؤال بپردازیم که آیا واقعاً از منظر روابط، قواعد و حقوق بینالملل معاصر، ظرفیتهایی برای بازسازی بقیع میتوان پیدا کرد یا خیر؟ به طور اجمال پاسخ مثبت است؛ برای اینکه در تحلیلهای جدید و آکادمیک، حوادث بقیع را از منظر روابط میان دولتها، بیش از آنکه یک حادثه مذهبی بدانند (یعنی بیش از آنکه یک حادثهای بدانند که در باورهای پیروان محمد بن عبدالوهاب ریشه دارد)، آن را یک رویداد سیاسی و قابل مذاکره میدانند؛ به خاطر اینکه تخریب بقیع، حتی در عصر خود محمد بن عبدالوهاب هم اتفاق نیفتاده، بلکه بعد از آن اتفاق افتاده است.
به عنوان مثال وقتی در سال ۱۸۰۶ بقیع تخریب شد، در اولین تخریب عقبنشینی کردند و ابراهیم پاشا و دولت عثمانی بقیع را بازسازی کردند. همان سالها اینها معتقد بودند که باید قبر پیامبر هم تخریب شود، اما هیچ وقت این کار را نکردند؛ به دلیل اینکه جهان اسلام مقاومت کرده و با اینکه اینها از نظر فقهی چنین فتوایی دارند، اما هیچ وقت دست به این کار نزدند. این معنایش این است که رفتار پیروان آل سعود و محمد بن عبدالوهاب تصمیمات مقطعی و سیاسی بوده است.
بنابراین یکی از تحلیلها این است که بیش از آنکه آنها به عنوان یک باور به تخریب اماکن مقدس بپردازند، دنبال بهرهبرداریهای سیاسی بودهاند. در نتیجه حمله به کربلا و نجف در سال ۱۸۰۲ و چهار سال بعد تخریب قبرستان بقیع و همچنین تخریب دوم بقیع در سال ۱۹۲۵، عمدتاً به خاطر این بوده است که به باورها و دولت شیعی حمله شود. در نتیجه از میان جمعیتهای جهان اسلام، چون جمعیت تشیع را در اقلیت دیدهاند، دست به این اقدامات زدند و در مقابل عقیده خودشان و مقاومت جمعیت اکثر، عقبنشینی کردند و عقبنشینی میکنند. پس این نشان میدهد که اقدامات آنها بیشتر سیاسی و مقطعی است و بیشتر برای به خشم آوردن و عصبانیت گروههایی است که با آنها مخالف دارند یا میخواهند آنها را عصبانی کنند و به خشم بیاورند.
در خصوص بقیع هم اتفاقاً به دلیل اینکه احترام بقیع از سوی شیعیان بیش از سایر مذاهب است (چراکه چهار امام از دوازده امام شیعه در این قبرستان به خاک سپرده شدهاند و احترام فوقالعادهاي شیعیان به این مکان قائل هستند)، به تخریب بقیع پرداختند. اگر حفاظت سالانه آنها را در قبرستان بقیع هم ببینیم متوجه خواهیم شد که بیشتر محافظت آنها و ایستادگی آنها درست در همین مکانی است که متعلق به امامان شیعه است.
دلیل دیگر آن است که حتی پیروان مذهب حنبلی هم با رفتاری که آل سعود و پیروان محمد بن عبدالوهاب نسبت به بقیع انجام دادند، مقاومت کردند و آن را نپذیرفتند. به اضافه حتی رفتار امروز سعودی هم نشان میدهد که آن اتفاقات، اتفاقات کینهتوزانهای بوده است و قابل مذاکره میتواند باشد.
دلیلش این است که همین امروز سعودی، برخی از مناطق داخل کشور خودش را به عنوان میراث فرهنگی در یونسکو، به ثبت رسانده است. مثل مدین صالح، واحه طریف در درعیه و ۱۱ مورد را در انتظار ثبت فرهنگی قرار داده، مثل راه آهن حجاز، مسیر حج مصریان، مسیر حج سوریان.
بنابراین بنا به یک تحلیل، ریشه رفتار سعودیها سیاسی بوده است و چون سیاسی بوده، از نظر معادلات بینالمللی قابل گفتوگو است و امکان بازسازی بقیع وجود دارد. البته سهم آن باور مذهبی، قابل دقت و غیر قابل انکار است که البته به عنوان یک عامل اصلی در نظر گرفته نمیشود.
اما آیا از نظر قواعد بینالملل هم میتوان از بقیع، به عنوان یک مکان مقدس، حمایت به عمل آورد؟ واقعیت آن است که رشته حقوق بینالملل، رشته نوپایی است و بررسی این گونه موضوعات، نیازمند یک کار علمی و جدی است و تلاشهایی هم انجام گرفته است. اگر ما آن رویدادهای تاریخی سالهای ۱۸۰۲ و ۱۸۰۶ و ۱۹۲۵ سعودیها را با معیارهای امروز حقوق بینالملل مقایسه کنیم، ـ یعنی حمله به کربلا و نجف و تخریب بارگاه امام حسین و حضرت علی و قتل عام شیعیان و همچنین تخریب بقیع ـ با معیارهای امروز حقوق بینالملل و مطابق مواد ۷ و ۸ اساسنامه دیوان بینالمللی کیفری، بدون تردید از مصادیق جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی است.
ولی حقوق بینالملل الان به این نتیجه رسیده است؛ حقوق بینالملل معاصر از اماکن مقدس حمایت به عمل میآورد، ولی در چند حوزه مختلف، در حقوق بشر با تکیه بر آزادی دینی؛ در حقوق مخاصمات مسلحانه و به تعبیری حقوق جنگ و حقوق بشر دوستانه، از طریق ممنوع کردن حمله به اماکن فرهنگی و مذهبی و عبادی؛ در حقوق بینالملل کیفری همین مواد ۷ و ۸ از جمله حمله به مناطق مسکونی حمله به مناطق عبادی ممنوع است؛ ولی امروزه این مقررات وجود دارد.
اما برای جلب حمایت جوامع اسلامی به این موضوع مهم و همچنین جوامع بینالمللی به این موضوع، واقعیت قضیه این است که نباید از دولتها انتظار داشت که از این گونه حمایتها به عمل بیاورند. برای اینکه دولتها به میزان کافی درگیر هستند. فرض کنید دولت ایران خودش برای برگزاری ایام حج با مشکلات عدیدهای روبه رو است لذا درگیر شدن و طرف گفتوگو قرار گرفت با دولتی که سابقه نزدیک به ۲۵۰ ساله درگیری با جوامع شیعی دارد، کار سختی است. در عین حال امروزه اینگونه مطالبات را به جوامع مدنی و نهادهای مردم نهاد میسپارند.
من در پایان فقط یک نمونه عرض میکنم که یک نمونه خوبی میتواند باشد برای این دست مطالعات. در سال ۲۰۱۲ در کشور مالت، یک جزیره کوچکی است در دریای مدیترانه، یک تلاش قابل توجهی انجام گرفت مبنی بر حمایت از اماکن مقدس در منطقه مدیترانه، دولت مالت از کارشناسان مذهبی سه دین، یعنی مسیحیت، اسلام و یهود دعوت کرد که منطقه مدیترانه مرکز ادیان ابراهیمی است و ادیان توحیدی، بنابراین تمرکز اماکن مقدس در همین منطقه است؛ از شام، کنعان، فلسطین، مکه و این سرزمین، بنابراین چگونه میتوانیم از این سرزمین مقدس حمایت به عمل بیاوریم؟ کارشناسان سه دین نشستند و یک اعلامیه تنظیم کردند. این اعلامیه حدود ۷ تا ۸ ماده دارد. از بقیه دولتها خواستند که با مطالعه این اعلامیه و حتی با الحاق به این اعلامیه و حمایت از این اعلامیه گامی در جهت حفظ اماکن مذهبی ادیان ابراهیمی بردارند؛ اعم از اماکن اسلامی و مسیحی و یهودی.
خب جالب است که کشور مالت، با اینکه کشور خیلی کوچکی است، اما ابتکار بزرگی به خرج داده است و در سال ۲۰۱۲ یک کنفرانسی برگزار شد و حاصل این کنفرانس هم یک کتاب است که در این کتاب هم چند تا مقاله مربوط به سرزمینهای اسلامی است. گرچه در مورد بقیع چیزی در این کتاب نیست، اما در مورد مکه مقاله قابل توجهی... .
پایان این کنفرانس اعلامیهای صادر شده است. در این اعلامیه، پنج اصل به عنوان اصول مشترک حمایت از اماکن مقدس در منطقه مدیترانه اعلام شد و آن ناظر به همین پنج موضوع است. پنج اصل است: اصل اول عبارت است از ارتباط میان اماکن مقدس و آزادی دینی یعنی ارتباط با حقوق بشر؛ اصل دوم عبارت است از اهمیت اماکن مقدس برای تمام جوامع و برای تمام بشریت؛ اصل سوم عبارت است از حمایت از اماکن مقدس، هم از جهت مادی و هم از جهت معنوی و فرهنگی. یعنی اماکن مقدس به طرز مناسب و شایستهای بازسازی بشوند و آنچه که شایسته یک مکان مقدس است، مورد بازدید قرار بگیرد؛ و به ویژه به عنوان اصل چهارم، بین اماکن مقدس و جوامع ایمانی ذیربط، ارتباط برقرار بشود. به عنوان مثال اگر بین بقیع و مسلمانان ارتباط است و در این میان از میان مذاهب اسلامی ارتباط بیشتری بین این قبرستان و شیعیان وجود دارد، یا بین اسماعیلیه و این قبرستان وجود دارد، این ارتباط ایمانی مورد احترام قرار بگیرد و آنها به خشم نیایند و بی احترامی به پیروان یک مکان مقدس انجام نگیرد و به عنوان اصل پنجم، دسترسی به اماکن برای همه بدون تبعیض. یعنی این مکان متعلق به همه مذاهب است. به عنوان مثال قبرستان بقیع به همه مذاهب اسلامی تعلق دارد؛ چون میراث مشترک اسلامی است و از زمان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله تا به امروز.
خب این یک کاری است که تقریباً ۱۰ سال قبل، هشت سال قبل، در جایی شروع شده و شبیه این کار میتواند به پیگیری علمی و پیگیریهای اجتماعی در موضوع اماکن مقدس کمک بکند. من امیدوارم که این نشست علمی که امروز برگزار شده است، فرصتی باشد برای تعمیق بحث در موضوع اماکن مقدس و باعث توجه بیشتر به جوامع اسلامی به موضوع شود. این ابتکار همانطور که برای اماکن مقدس در منطقه مدیترانه گرفته شده، میتواند یک تلاشی باشد که مشابه آن در کشورهای اسلامی شروع شود و ما هم امیدوار هستیم که در کشور ما هم شبیه این نوع تلاشهای آکادمیک و علمی بیشتر مورد توجه قرار بگیرد.
با تشکر از همه شما و به امید حفظ و حمایت از آثار مقدسه اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین، السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.