حج پياده: پيمودن مسير حج با پاي پياده
حج پياده، طي کردن راه با پاي پياده به قصد انجام دادن مناسک حج يا عمره است. همچنين در برخي اعمال و عبادات مربوط به حج و حرمين پا برهنه بودن توصيه شده است. در قرآن کريم در آيه ۲۷ سوره حجّ/۲۲ (يَأْتُوكَ رِجالاً وَ عَلى كُلِّ ضامِرٍ)، از حج پياده «رجالاً» در برابر حج سواره «و علي کلّ ضامر»؛ «سوار بر شترران باريکاندام [چالاک]»، ياد شده است. برخي مفسران تقدم آن را بر حج سواره، در اين آيه، دليل اهميت و برتري آن بر حج سواره دانستهاند.[۱] در احاديث نيز به فضيلت حج پياده تصريح شده است.[۲] در روايات پيادهروي به سوي کعبه، محبوبترين عبادت نزد خداوند خوانده شده و پاداشي بزرگ براي حج پياده ذکر شده است.[۳]
متون حديثي و تفسيري، از حج پياده حضرت آدم(علیه السلام) به صورت مکرّر و با اعداد گوناگون (۳۰، ۷۰ و ۱۰۰۰)[۴] و نيز از حج پياده حضرت ابراهيم(علیه السلام) و حضرت اسماعيل(علیه السلام) [۵] گزارش دادهاند. بنا بر روايتي از ابن عباس، حواريون عيسي(علیه السلام) در سفر حجشان، هنگامي که به حرم رسيدند، به احترام آن پيادهروي کردند.[۶] بر پايه برخي روايات، پيامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و صحابه نيز مسير مدينه تا مکه را پياده طي کردند.[۷]
منابع حديثي شيعه[۸] و اهل سنت[۹] از سفرهاي متعدد حج امام حسن مجتبي(علیه السلام) (۲۰ تا ۲۵ بار) با پاي پياده و گاه با پاي برهنه حکايت دارند. درباره امام حسين(علیه السلام) نيز گزارشهايي مشابه وجود دارد.[۱۰] بنا بر منابع تاريخي و حديثي امام سجاد(علیه السلام) هم مسير ميان مکه و مدينه را با پاي پياده (در مدت ۲۰ روز) ميپيموده است.[۱۱] در روايتي از پيامبر(صلی الله علیه و آله) برتري پيادگان در حج بر سواران، به برتري ماه شب چهارده بر ستارگان تشبيه شده است[۱۲]؛ نقل شده که امام صادق(علیه السلام) براي شماري از اصحاب خود که پياده عازم مکه بودند، دعا فرمود.[۱۳] بر پايه روايات امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نيز هر ساله با پاي پياده حج ميگزارد.[۱۴] از حج پياده برخي عالمان هم نمونههايي گزارش شده است.[۱۵]
بر پايه احاديث، برهنه بودن پا هنگام ورود به حرم و نيز در حال طواف، مشمول پاداش است و سيره معصومان نيز چنين بوده است.[۱۶] بنا بر روايتي از پيامبر(صلی الله علیه و آله)، هفتاد تن از پيامبران الهي در حجگزاري خود به احترام حرم، مسير ذي طوي تا مکه را با پاي برهنه پيمودهاند.[۱۷] به نظر برخي روايتگران، از جاي پاي موجود در مقام ابراهيم(علیه السلام) نيز بر ميآيد که آن حضرت، هنگام بناي کعبه و قرار گرفتن روي اين سنگ، پابرهنه بوده است.[۱۸]
از احاديث بر ميآيد که حکمت پابرهنگي هنگام زيارت، تواضع و خشوع در برابر خداوند است.[۱۹] حج با پاي برهنه از بارزترين نشانههاي خضوع و تذلّل در پيشگاه خداوند به شمار رفته است.[۲۰] همچنانکه سفر حج، با پاي پياده، نمايانگر تواضع بنده و انقطاع او از مظاهر دنيا دانسته شده است.[۲۱]
در شماري از منابع، فضيلت پابرهنگي در مکانهاي مقدس، همچون حرم مطهر امامان بقيع(علیهم السلام) از آيه ۱۲ سوره طه /۲۰ (فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً) استنباط شده است.[۲۲] برهنگي پا از آداب زيارت برخي معصومان[۲۳] و پيادهروي به سوي مزار آنان، داراي ثواب بسيار[۲۴] شمرده شده است.
احکام حج با پاي پياده: به نظر مشهور فقيهان امامي، وجود مرکب براي سفر حج (راحله) شرط تحقّق استطاعت و وجوب حج است و با فقدان آن، حج واجب نميشود. اما در صورت دارا بودن شرایط وجوب و استطاعت، به جا آوردن حج بدون استفاده از وسيله نقليه و با پاي پياده مجزي و صحيح است.[۲۵] البته در برتري حج پياده بر حج سواره، اختلاف وجود دارد که ناشي از وجود رواياتي دال بر برتري هر يک از اين دو بر ديگري است.[۲۶] برخي فقيهان، در مقام جمع ميان اين دو دسته روايات، گفتهاند که حج پياده، چنانچه موجب ضعف و اخلال به اداي عبادت نگردد، بهتر از حج سواره است[۲۷]؛ ولي در غير اين صورت يا در صورتي که پيادهروي ناشي از بخل و فرار از پرداخت هزينه وسيله نقليه باشد، حج سواره برتر است.[۲۸] همچنين برخي، روايات دال بر برتري حج پياده را بر افضل بودن اداي مناسک با پاي پياده، پس از رسيدن به مکه، حمل کردهاند.[۲۹] وجوه ديگري نيز در مقام جمع ميان اين روايات در فقه امامي مطرح شده است.[۳۰]
از منظر فقيهان شافعي[۳۱]، حنفي[۳۲] و حنبلي[۳۳] اداي حجة الاسلام با پاي پياده، بر کسي که توانايي تأمين وسيله نقليه را ندارد، واجب نيست؛ مگر اينکه ـ به نظر شافعيان و حنبليان ـ فاصله فرد تا مکه کمتر از مسافت قصر (شکسته شدن نماز) يا ـ به نظر حنفيان ـ حجگزار از اهالي مکه باشد. دليل آنان تفسير استطاعت به زاد (توشه) و راحله (وسيله نقليه) در سخن پيامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) است. اما مالکيان[۳۴] و معدودي از فقهاي امامي[۳۵]، انجام دادن حجة الاسلام را با پاي پياده، بر کسي که توانايي راه رفتن داشته باشد، واجب شمردهاند؛ هرچند توانايي تهيه وسيله نقليه را نداشته باشد. برخي مالکيان در اين باره به آيه ۲۷ حجّ/۲۲ استناد کردهاند.[۳۶] (← استطاعت)
در فقه حنفي و حنبلي، به استناد ذکر پيادگان پيش از سوارگان در آيه ۲۷ سوره حجّ/۲۲ و احاديث[۳۷]، حج پياده برتر از حج سواره به شمار رفته است[۳۸]؛ ولي فقهاي شافعي و مالکي، به استناد حج سواره پيامبر(صلی الله علیه و آله)، حج سواره را برتر از حج پياده دانستهاند.[۳۹] به تصريح شماري از منابع فقهي، اختلاف نظر درباره فضيلت اداي حج پياده در عمره نيز وجود دارد.[۴۰]
در منابع فقهي، بر پياده بودن حجگزار هنگام اداي برخي عبادات مربوط به حج و عمره تأکيد شده است. اين عبادات عبارتند از:
- ورود به مکه[۴۱]؛
- طواف[۴۲]؛
- سعي[۴۳]؛
- رفتن به سوي مواقف[۴۴]؛
- هنگام وقوف در مشعرالحرام (براي صروره يعني کسي که نخستين حج خود را به جا ميآورد)[۴۵]؛
- هنگام رمي جمرات: به نظر مشهور فقيهان امامي، به استناد احاديث[۴۶]، رمي پياده مستحب و برتر از رمي به صورت سواره است.[۴۷] شماري ازحنفيان بر آنند که رملي که پس از آن رمي ديگران باشد، مستحب است پياده انجام شود[۴۸] و برخي فقيهان متأخر حنفي به استناد وجود حالت خشوع، رمي پياده را مطلقا برتر شمردهاند.[۴۹] شافعيان، رمي روزهاي ۱۱ و ۱۲ ذيحجه و مالکيان، رمي روزهاي ۱۱-۱۳ ذيحجه را به صورت پياده مستحب دانستهاند.[۵۰]
ـ همه مناسک حج.
به نظر مالکيان پياده بودن در تمام مناسک حج، جز وقوف در عرفات و رمي جمره عقبه، مستحب است.[۵۱]
نذر حج پياده: از ديدگاه مشهور فقيهان امامي، نذر حج پياده صحيح و اداي آن واجب است.[۵۲] اداي حج توسط نذرکننده، به صورت سواره، با وجود توان بر پياده روي، به استناد احاديث[۵۳] نذر را ساقط نکرده و اعاده حج را، در صورت معين نشدن سال حج در نذر، واجب ميسازد. در اين حج، لازم است مسافتي که در حج اول سواره طي شده، پياده پيموده شود.[۵۴] برخي اماميان بر آنند که در اعاده حج بايد همه مسير (چه مسافتي که در حج نخست پياده طي شده و چه مسافتي که سواره طي شده) با پاي پياده پيموده شود.[۵۵] به نظر بيشتر اماميان، در فرض ناتواني حجگزار از پيادهروي و پيمودن مسير به صورت سواره در بخشي از راه، کفارهاي بر عهده او نخواهد بود[۵۶] و معدودي از آنان، در چنين صورتي، پرداخت کفاره را واجب دانستهاند.[۵۷] همچنين ناتواني از حج پياده به سبب وجود موانع، وجوب آن را ساقط ميکند.[۵۸] به تصريح برخي فقيهان امامي در غير موارد اضطرار، سوار شدن بر کشتي، در مقام اداي نذر حج پياده، جايز نيست و در فرض اضطرار نيز لازم است حجگزار در کشتي بايستد[۵۹]؛ به نظر برخي فقيهان امامي، چنانچه اين اضطرار از زمان نذر موجود باشد، نذر منعقد نميگردد.[۶۰] شماري از اماميان انعقاد نذر حج پياده را منوط به افضل بودن حج پياده بر حج سواره دانستهاند.[۶۱]
به نظر برخي فقيهان حنفي[۶۲] و مالکي[۶۳]، پيادهروي در حج، با نذر يا قسم واجب ميشود و در اين صورت، اگر حج به شکل سواره ادا شود، بايد اعاده گردد و در صورت اعاده نشدن، لازم است حيواني به عنوان کفاره قرباني شود.
از ديگر موضوعات درباره نذر حج پياده، تعيين نقطه آغاز و پايان پيادهروي در اداي اين نذر است. بيشتر فقهاي امامي[۶۴] و اهل سنت[۶۵] به ادلهاي چون احاديث و فهم عرفي، نقطه آغاز حرکت در حج پياده را محل سکونت نذرکننده شمرده و برخي هم آن را محل نذر دانستهاند.[۶۶] شماري از اماميان[۶۷] و اهل سنت[۶۸] آغاز وجوب پيادهروي را زمان احرام تعيين کردهاند.
در اين باره اقوال ديگري نيز مطرح شده است.[۶۹] درباره پايان موضع پيادهروي نيز اقوال مختلفي ذکر شده است؛ از جمله: طواف افاضه[۷۰]، طواف نساء[۷۱] و رمي جمرات.[۷۲] البته به تصريح برخي فقيهان، موضوع ابتدا و انتهاي مسير پيادهروي در حج نذري، هنگامي مطرح ميشود که نذر کننده در نذر خود اين دو مکان را مشخص نکرده باشد.[۷۳] گفتني است بر پايه فقه امامي، نذر پيادهروي به سوي مسجدالنبي و حرم امامان(علیهما السلام) و نيز براي اداي مناسک عمره هم الزامآور است.[۷۴]
حج و زيارت با پاي برهنه: بسياري از فقهاي امامي نذر حج با پاي برهنه را، به شرط توانايي و ضرر نداشتن، صحيح شمرده و آن را منعقد ميدانند.[۷۵] به تصريح بسياري از آنان وصيت به چنين حجي نيز نافذ است.[۷۶] ولي معدودي از آنان، به استناد حديثي که در آن پيامبر(صلی الله علیه و آله) زني را که نذر کرده بود با پاي برهنه عازم مکه شود، به سوار شدن بر مرکب امر فرمود، اين نذر را نامشروع دانسته و بر آنند که چنين نذري منعقد نميشود.[۷۷]
به نظر برخي فقهاي اهل سنت، التزام به نذر حج با پاي برهنه، ضروري نيست و نذرکننده ميتواند با کفش مسير حج را بپيمايد.[۷۸]
در منابع حديثي و فقهي برهنه بودن پا در برخي از مقدمات يا واجبات حج و عمره مستحب شمرده شده است؛ از جمله:
۱. ورود به حرم: فقيهان امامي برهنگي پا، هنگام وارد شدن به حرم را مستحب دانستهاند؛ از جمله مستندات آنان در اين باره، روايت ابان بن تغلب است که طبق آن، امام صادق(علیه السلام) هنگام ورود به حرم کفشهاي خود را درآورد و برهنه بودن پا را در اين وضع، مشمول پاداشي فراوان دانست. روايتي مشابه از سيره امام باقر(علیه السلام) هم نقل شده است.[۷۹]
۲. ورود به مکه: به نظر فقهاي امامي[۸۰] و بسياري از شافعيان[۸۱]، مستحب است حجگزار، هنگام ورود به مکه، پابرهنه باشد. برخي اماميان، مستند اين حکم را رواياتي[۸۲] دانستهاند که بر ورود به مکه، همراه با تواضع، تأکيد کردهاند.[۸۳]
۳. ورود به مسجدالحرام: اماميان، به استناد احاديث[۸۴]، بر آنند که مستحب است احرامگزار با پاي برهنه به مسجدالحرام وارد شود.[۸۵]
۴. ورود به کعبه: فقهاي امامي[۸۶]، حنفي[۸۷]، شافعي[۸۸]، و حنبلي[۸۹]، به استناد احاديث[۹۰]، بر آنند که ورود به کعبه با پاي برهنه مستحب است. برخي از فقيهان امامي اين استحباب را به مردان اختصاص داده[۹۱] و برخي ديگر، بر استحباب پا برهنگي در خصوص صروره، تأکيد کردهاند.[۹۲]
۵. طواف: به نظر فقهاي امامي[۹۳] و شافعي[۹۴] طواف با پاي برهنه مستحب است.
۶. وقوف در مشعرالحرام: فقهاي امامي، با استناد به احاديثي[۹۵]، وقوف به مشعرالحرام با پاي برهنه را براي صروره مستحب دانستهاند.[۹۶] برخي فقها اين استحباب را براي غير صروره نيز قائلند.[۹۷] شيخ مفيد اين استحباب را به مردان اختصاص داده است.[۹۸]
افزون بر موارد ياد شده، پابرهنه بودن هنگام به جا آوردن برخي عبادات، از جمله هنگام خارج شدن براي نماز عيد فطر، نماز عيد قربان و نيز نماز جمعه، مستحب به شمار رفته است.[۹۹]
منابع
احکام القرآن: احمد بن علي الجصاص (م,۳۷۰ق.)، به کوشش قمحاوي، بيروت، دار احياء التراث العربي، ۱۴۰۵ق؛ احکام النساء: شيخ مفيد محمد بن محمد بن النعمان (۳۳۶-۴۱۳ق.)، تحقيق مهدي نجف، بيروت، دار المفيد، ۱۴۱۴ق؛ اخبار مکة في قديم الدهر و حديثه: محمد بن اسحاق الفاکهي (م,۲۷۵ق.)، به کوشش عبدالملک بن عبدالله بن دهيش، بيروت، دار خضر، ۱۴۱۴ق؛ اخبار مکة و ما جاء فيها من الآثار: محمد بن عبدالله الازرقي (م,۲۴۸ق.)، به کوشش رشدي الصالح ملحس، مکه، دار الثقافه، ۱۴۱۵ق؛ اخلاق و آداب در حج و زيارت: محمد تقي رهبر، تهران، مشعر، ۱۳۸۳ش؛ الارشاد في معرفة حجج الله علي العباد: شيخ مفيد محمد بن محمد بن النعمان (۳۳۶-۴۱۳ق.)، تحقيق مؤسسة آل البيت لاحياء التراث، بيروت، دار المفيد، ۱۴۱۴ق؛ الاستبصار فيما اختلف من الاخبار: محمد بن حسن الطوسي (۳۸۵-۴۶۰ق.)، به کوشش سيد حسن موسوي الخرسان، تهران، دار الکتب الاسلاميه، ۱۳۶۳ش؛ الامالي: محمد بن علي بن بابويه (شيخ صدوق) (۳۱۱-۳۸۱ق.)، تصحيح قسم الدراسات الاسلاميه مؤسسه البعثه، تهران، بنياد بعثت، ۱۴۱۷ق؛ الانصاف في معرفة الراجح من الخلاف علي مذهب الامام احمد بن حنبل: علي بن سليمان المرداوي (م,۸۸۵ق.)، به کوشش محمد حامد فيقي، بيروت، دار احياءالتراث العربي، ۱۳۷۷ق؛ الانوار البهية في تاريخ الحجج الالهيه: عباس قمي (۱۲۵۴-۱۳۱۹ش.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، ۱۴۱۷ق؛ البحر الرائق (شرح کنز الدقائق): زينالدين بن ابراهيم بن نجيم (م,۹۷۰ق.)، به کوشش زکريا عميرات، بيروت، دار الکتب العلميه، ۱۴۱۸ق؛ بدائع الصنائع في ترتيب الشرائع: ابوبکر بن مسعود الکاشاني (م,۵۸۷ق.)، پاکستان، المکتبة الحبيبيه، ۱۴۰۹ق؛ براهين الحج للفقهاء و الحجج: رضا مدني کاشاني، کاشان، المدرسة العلمية المدني؛ البرهان في علوم القرآن: بدرالدين محمد بن عبدالله الزرکشي (م,۷۹۴ق.)، تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره، احياءالکتب العربيه، ۱۳۷۶ق؛ البيان و التحصيل: محمد بن احمد القرطبي (م,۴۵۰ق.)، به کوشش محمد حجي و ديگران، بيروت، دار الغرب الاسلامي، ۱۴۰۸ق؛ تاريخ مدينة دمشق: علي بن الحسن بن عساکر (م,۵۷۱ق.)، به کوشش علي شيري، بيروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق؛ التبيان في تفسير القرآن: محمد بن حسن الطوسي (۳۸۵-۴۶۰ق.)، به کوشش احمد حبيب قصير عاملي، بيروت، دار احياء التراث العربي، ۱۹۶۳م؛ تبيين الحقائق شرح کنز الدقائق: عثمان بن علي الزيعلي (م,۷۴۳ق.)، القاهره، دار الکتب الاسلامي، ۱۳۱۳ق؛ تحرير الاحکام الشرعيه علي مذهب الاماميه: حسن بن يوسف حلي (۶۴۸-۷۲۶ق.)، به کوشش ابراهيم بهادري، قم، انتشارات مؤسسه امام صادق، ۱۴۲۰ق؛ تحرير الوسيله: سيد روح الله خميني (م,۱۳۶۸ش.)، نجف، دار الکتب العلميه، ۱۳۹۰ق؛ تذکرة الفقهاء: حسن بن يوسف حلي (۶۴۸-۷۲۶ق.)، قم، مؤسسة آل البيت لاحياء التراث، ۱۴۱۴-۱۴۲۳ق؛ تفسير سمرقندي (بحرالعلوم): محمد بن احمد السمرقندي (م,۳۷۵ق.)، به کوشش محمود مطرجي، بيروت، دار الفکر؛ تلخيص الحبير في تخريج احاديث الرافعي الکبير: ابن حجر العسقلاني، بيروت، دار الفکر، بيتا؛ التنبيه في الفقه الشافعي: ابي اسحاق فيروزآبادي (م,۴۷۶ق.)، به کوشش احمد حيدر، بيروت، عالم الکتب، ۱۴۰۳ق؛ الثمر الداني علي رسالة القيرواني: صالح بن عبدالله الأبي الازهري (م,۱۳۳۰ق.)، بيروت، مکتبة الثقافيه، بيتا؛ جامع المدارک في شرح المختصر النافع: سيد احمد الخوانساري (م,۱۴۰۵ق.)، به کوشش غفاري، تهران، مکتبة الصدوق، ۱۴۰۵ق؛ جامع المسائل: محمد تقي بهجت، قم، شفق، ۱۴۲۶ق؛ جامع المقاصد في شرح القواعد: علي بن حسين الکرکي (م,۹۴۰ق.)، انتشارات مؤسسه آل البيت لاحياء التراث،، ۱۴۱۱ق؛ الجامع للشرائع: يحيي بن سعيد حلي (۶۰۱-۶۹۰ق.)، قم، مؤسسه سيدالشهداء، ۱۴۰۵ق؛ جرعهاي از صهباي حج: جوادي آملي، تهران، مشعر، ۱۳۸۶ ش؛ جواهر الکلام في شرح شرائع الاسلام: محمد حسين نجفي (م,۱۲۶۶ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، بیتا؛ حاشية الدسوقي: محمد بن احمد الدسوقي (م,۱۲۳۰ق.)، احياء الکتب العربيه؛ حاشية رد المحتار علي الدر المختار: شرح التنوير الابصار في فقه مذهب الامام ابيحنيفه النعمان، محمد امين بن عابدين (م,۱۲۵۲ق.)، بيروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق؛ الحاوي الکبير في فقه مذهب الامام الشافعي: علي بن محمد الماوردي (م,۴۵۰ق.)، بيروت، دار الفکر، بيتا؛ حواشي العلامتين عبدالحميد الشرواني و احمد بن قاسم العبادي علي تحفة المنهاج بشرح المنهاج ابن حجر الهيثمي: الشرواني (م,۱۳۰۱ق.)و العبادي (م.۹۹۴ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، بيتا؛ الخصال المحموده و المذمومه: محمد بن علي بن بابويه (شيخ صدوق) (۳۱۱-۳۸۱ق.)، به کوشش علياکبر غفاري، قم، دفتر انتشارات اسلامي، ۱۴۱۰ق؛ الدر المختار: علاءالدين محمد بن علي الحصکفي (م,۱۰۸۸ق.)، بيروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق؛ درر الحکام شرح غرر الاحکام: ملا خسرو محمد بن فرامرز (م,۸۸۵ق.)، دار الاحياء الکتب العربيه؛ الدروس الشرعية في فقه الاماميه: محمد بن مکي (م,۷۸۶ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، ۱۴۱۲ق؛ دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضايا و الاحکام: نعمان بن محمد المغربي (م,۳۶۳ق.)، تحقيق آصف بن علي اصغر فيضي، قاهره، دار المعارف، ۱۳۸۳ق؛ دليل الناسک: السيد محسن الطباطبائي، به کوشش السيد محمد القاضي، نجف، دار الحکمه، ۱۴۱۶ق؛ ذخيرة المعاد: محمدباقر سبزواري (م,۱۰۹۰ق.)، انتشارات مؤسسه آل البيت لاحياء التراث، ۱۴۲۷ق؛ رساله ابن ابي زيد: القيراواني (م,۳۸۹ق.)، به کوشش صالح عبدالسميع، بيروت، المکتبه الثقافة؛ الرسائل العشر: احمد بن محمد بن فهد الحلي (۷۵۷-۸۴۱ق.)، به کوشش سيد مهدي رجايي، قم، انتشارات کتابخانه آيتالله العظمي مرعشي نجفي، ۱۴۰۹ق؛ الروضة البهية في شرح اللمعة الدمشقيه: زينالدين بن علي، شهيد ثاني (۹۱۱-۹۶۶ق.)، تحقيق سيد محمد کلانتر، قم، مکتبة داوري، ۱۴۱۰ق؛ رياض المسائل في بيان احکام الشرع بالدلائل: سيد علي طباطبائي (م,۱۲۳۱ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، ۱۴۱۲ق؛ السرائر الحاوي لتحرير الفتاوي: محمد بن احمد بن ادريس (م,۵۹۸ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، ۱۴۱۱ق؛ السنن الکبري: احمد بن الحسين البيهقي (۳۸۴-۴۵۸ق.)، بيروت، دار الفکر، ۱۴۱۶ق؛ الشرح الکبير: عبدالرحمن بن قدامه (م,۶۸۲ق.)، بيروت، دار الکتب العلميه؛ شرح فروع الکافي: محمد هادي بن محمد صالح مازندراني (م,۱۱۲۰ق.)، به کوشش محمد جواد محمودي و محمد حسين درايتي، قم، انتشارات دارالحديث، ۱۴۲۹ق؛ العروة الوثقي: سيد محمدکاظم طباطبايي يزدي (۱۲۴۷-۱۳۳۷ق.)، بيروت، مؤسسة الاعلمي، ۱۴۰۹ق؛ علل الشرائع و الاحکام: محمد بن علي بن بابويه (شيخ صدوق) (۳۱۱-۳۸۱ق.)، به کوشش سيد محمد صادق بحرالعلوم، نجف، مکتبة الحيدريه، ۱۳۸۵ق؛ عيون اخبار الرضا: محمد بن علي بن بابويه (شيخ صدوق) (۳۱۱-۳۸۱ق.)، تحقيق حسين اعلمي، بيروت، مؤسسة الاعلمي، ۱۴۰۴ق؛ عيون الحقائق الناظره: حسين آل عصفور (م,۱۲۱۶ق.)، قم، النشر الاسلامي، ۱۴۱۰ق؛ غاية المرام و حجة الخصام: هاشم بن سليمان البحراني (م,۱۱۰۷ق.)، به کوشش عاشور؛ غايه المراد في شرح نکت الارشاد، محمد بن مکي (۷۳۴-۷۸۶ق.)، تحقيق گروهي از محققان، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، ۱۴۱۴ – ۱۴۲۱ق؛ الفتاوي الهنديه في مذهب الامام الاعظم ابي حنيفه النعمان: گروهي از علما زير نظر نظامالدين بلخي، بيروت، دار الفکر، ۱۳۱۰ق؛ فتح الباري شرح صحيح الامام ابيعبدالله محمد بن اسماعيل البخاري: ابن حجر العسقلاني (۷۷۳-۸۵۲ق.)، شرح عبدالعزيز بن عبدالله بن باز، تحقيق محمد فؤاد عبدالباقي و محبالدين خطيب، بيروت، دار المعرفه، بیتا؛ فتح العزيز: عبدالکريم بن محمد رافعي قزوينی (م,۶۲۳ق.)، دار الفکر؛ الفصول المهمة في تأليف الامه: سيد عبدالحسين شرفالدين (م,۱۳۷۶ق.)، تهران، بعثت؛ فقه الحج بحوث استدلاليه في الحج: لطف الله صافي گلپايگاني، قم، مؤسسه سيدة المعصومه، ۱۴۲۳ق؛ فقه الصادق عليه السلام: سيد محمد صادق حسيني روحاني، قم، دار الکتاب، ۱۴۱۳ق؛ قواعد الاحکام في معرفة الحلال و الحرام: حسن بن يوسف حلي (۶۴۸-۷۲۶ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، ۱۴۱۳ق؛ الکافي في فقه الامام احمد: عبدالله بن قدامه (م,۶۲۰ق.)، بيروت، دار الکتب العلميه، ۱۴۱۴ق؛ الکافي في فقه اهل المدينه: يوسف بن عبدالله بن عبدالبر (۳۶۸-۴۶۳ق.)، بيروت، دار الکتب العلميه، ۱۴۰۷ق؛ الکافي: محمد بن يعقوب کليني (م,۳۲۹ق.)، به کوشش علياکبر غفاري، تهران، دار الکتب الاسلاميه، ۱۳۷۵ش؛ کامل الزيارات: جعفر بن محمد بن قولويه (م,۳۶۷ق.)، به کوشش القيومي، قم، نشر الفقاهه، ۱۴۱۷ق؛ کتاب الحج: سيد محمود حسيني شاهرودي، نجف، مطبعة القضاء، ۱۳۸۲ش؛ کشاف القناع عن متن الاقناع: منصور بن يونس البهوتي (م,۱۰۵۲ق.)، به کوشش محمد حسن محمد اسماعيل شافعي، بيروت، دار الکتب العلميه، ۱۴۱۸ق؛ کشف اللثام: محمد بن الحسن الفاضل الهندي (م,۱۱۳۷ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، ۱۴۱۶ق؛ کمالالدين و تمام النعمه: محمد بن علي بن بابويه (شيخ صدوق) (۳۱۱-۳۸۱ق.)، به کوشش علياکبر غفاري، قم، دفتر انتشارات اسلامي، ۱۴۰۵ق؛ لوامع صاحبقراني: محمد تقي المجلسي، قم، اسماعيليان، ۱۴۱۴ق؛ المبسوط في فقه الاماميه: محمد بن حسن الطوسي (۳۸۵-۴۶۰ق.)، به کوشش محمدباقر بهبودي و سيد محمدتقي کشفي، تهران، مکتبة المرتضويه، ۱۳۵۱ش؛ المبسوط: محمد بن احمد السرخسي (م,۴۸۳ق.)، بيروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق؛ مجمع الفائدة و البرهان في شرح ارشاد الاذهان: مقدس اردبيلي احمد بن محمد (م,۹۹۳ق.)، به کوشش مجتبي عراقي و حسين يزدي و علي پناه اشتهاردي (۱۲۹۶-۱۳۸۷ش.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، ۱۴۰۳ق؛ المجموع شرح المهذب: يحيي بن شرف النووي (۶۳۱-۶۷۶ق.)، بيروت، دار الفکر؛ المحاسن: احمد بن محمد بن خالد البرقي (م,۲۷۴ق.)، به کوشش سيد جلالالدين محدث ارموي، تهران، دار الکتب الاسلاميه، ۱۳۲۶ش؛ المحرر في الفقه: عبدالسلام بن عبدالله (م,۶۵۲ق.)، الرياض، مکتبة المعارف: ۱۴۰۴ق؛ مختصر المزني: اسماعيل بن يحيي المزني (م,۲۶۳ق.)، بيروت، دار المعرفه، بيتا؛ المختصر النافع في فقه الاماميه (النافع في مختصر الشرائع): جعفر بن حسن محقق حلي (۶۰۲-۶۷۶ق.)، تهران، بنياد بعثت، ۱۴۱۰ق؛ مختلف الشيعه في احکام الشريعه: حسن بن يوسف حلي (۶۴۸-۷۲۶ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، ۱۴۱۲ق؛ مدارک الاحکام في شرح شرائع الاسلام: سيد محمد بن علي موسوي عاملي (۹۵۶ – ۱۰۰۹ق.)، قم، مؤسسة آل البيت لاحياء التراث، ۱۴۱۰ق؛ المدونة الکبري: روايت سحنون بن سعيد التنوخي عن عبدالرحمن بن قاسم عن ابي عبدالله مالک بن انس، قاهره، دار السعاده، بيتا؛ مرآة العقول في شرح اخبار آل الرسول: محمد باقر المجلسي (۱۰۳۷-۱۱۱۰ق.)، به کوشش سيد هاشم رسولي محلاتي، تهران، دار الکتب الاسلاميه، ۱۳۶۳ش؛ مسالک الافهام الي تنقيح شرائع الاسلام: زينالدين بن علي، شهيد ثاني (۹۱۱-۹۶۶ق.)، قم، انتشارات معارف اسلامي، ۱۴۱۶ق؛ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل: حسين نوري الطبرسي (۱۲۵۴-۱۳۲۰ق.)، قم، مؤسسة آل البيت لاحياء التراث، ۱۴۰۸ق؛ المستدرک علي الصحيحين: محمد بن عبدالله الحکام النيسابوري (م,۴۰۵ق.)، به کوشش مرعشلي، بيروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق؛ مستدرکات اعيان الشيعه: سيد حسن امين، بيروت، دار التعارف، ۱۴۰۸ق؛ مستند الشيعة في احکام الشريعه: احمد بن محمد مهدي النراقي (۱۱۸۵-۱۲۴۵ق.)، قم، مؤسسة آل البيت لاحياء التراث، ۱۴۱۵ق؛ مصباح الهدي في شرح العروة الوثقي: محمدتقي آملي (م,۱۳۹۱ق.)، تهران، انتشارات فردوسي، ۱۳۸۰ق؛ مطالب أولي النهي: مصطفي الرحيباني (م,۱۲۴۳ق.)، دمشق، المکتب الاسلامي، ۱۹۶۱م؛ المعتبر في شرح المختصر: جعفر بن حسن محقق حلي (۶۰۲-۶۷۶ق.)، قم، انتشارات سيد الشهداء، ۱۳۶۴ش؛ معتمد العروة الوثقي: محاضرات الخويي (۱۳۱۷-۱۴۱۳ق.)، به کوشش رضا خلخالي، قم، انتشارات مدرسه دار العلم، ۱۴۰۴ق؛ المعجم الکبير: سليمان بن احمد الطبراني (۲۶۰-۳۶۰ق.)، به کوشش حمدي عبدالمجيد السلفي، بيروت، دار احياء التراث العربي، ۱۴۰۵ق؛ مغني المحتاج الي معرفة معاني الفاظ المنهاج: محمد بن احمد الشربيني (م,۹۷۷ق.)، بيروت، دار احياء التراث العربي، ۱۳۷۷ق؛ المقنع: محمد بن علي بن بابويه (شيخ صدوق) (۳۱۱-۳۸۱ق.)، قم، انتشارات مؤسسة الامام الهادي، ۱۴۱۵ق؛ المقنعه: شيخ مفيد محمد بن محمد بن النعمان (۳۳۶-۴۱۳ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، ۱۴۱۰ق؛ مکه و مدينه تصويري از توسعه و نوسازي: عبيدالله محمد امين کردي، ترجمه صابري، مشهد، ۱۳۸۲ش؛ مکه و مدينه تصويري از توسعه و نوسازي: عبيدالله محمد امين کردي، تهران، مشعر، ۱۳۸۰ ش؛ من لايحضره الفقيه: محمد بن علي بن بابويه (شيخ صدوق) (۳۱۱-۳۸۱ق.)، تحقيق و تصحيح علياکبر غفاري، قم، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق؛ مناسک حج: محمد اسحاق الفياض، قم، عزيزي، ۱۴۱۸ق؛ مناقب آل ابيطالب: ابن شهر آشوب (م,۵۸۸ق.)، به کوشش گروهي از اساتيد نجف، نجف، المکتبه الحيدريه، ۱۳۷۶ق؛ منتهي المطلب في تحقيق المذهب: حسن بن يوسف حلي (۶۴۸-۷۲۶ق.)، مشهد، انتشارات بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي، ۱۴۱۴ق؛ المهذب: عبدالعزيز بن نحرير البراج (م,۴۸۱ق.)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، ۱۴۰۶ق؛ مواهب الجليل: محمد بن محمد الحطاب الرعيني (م,۹۵۴ق.)، به کوشش زکريا عميرات، بيروت، دار الکتب العلميه، ۱۴۱۶ق؛ موسوعه طبقات الفقهاء: جعفر سبحاني، قم، مؤسسه امام صادق، ۱۴۱۸ق؛ النجوم الظاهره: ابن تغري بردي الاتابکي (م,۸۷۴ق.)، مصر، وزارة الثقافة والارشاد القومي؛ النهاية في مجرد الفقه و الفتاوي: محمد بن حسن الطوسي (۳۸۵-۴۶۰ق.)، بيروت، دار الکتاب العربي، ۱۴۰۰ق؛ نيل الاوطار: شرح منتقي الاخبار من الحاديث سيد الاخيار، محمد بن علي الشکوکاني (م,۱۲۵۵ق.)، بيروت، دار الجيل، ۱۹۷۳م؛ الهدايه (في الاصول و الفروع): محمد بن علي بن بابويه (شيخ صدوق) (۳۱۱-۳۸۱ق.)، قم، انتشارات مؤسسة الامام الهادي، ۱۴۱۸ق؛ وسائل الشيعه (تفصيل وسائل الشيعة الي تحصيل مسائل الشريعه): محمد بن الحسن الحر العاملي (۱۰۳۳-۱۱۰۴ق.)، به کوشش عبدالرحيم رباني شيرازي، بيروت، دار احياء التراث العربي، ۱۴۰۳ق؛ الوسيلة الي نيل الفضيله: محمد بن علي بن حمزه (م,۵۶۰ق.)، به کوشش الحسون، قم، مکتبة النجفي، ۱۴۰۸ق.
[۱]. احکام القرآن، ج۵، ص۶۵؛ البرهان، ج۳، ص۲۴۹؛ زبدة البيان، ص۲۲۴.
[۲]. الاستبصار، ج۲، ص۱۴۱-۱۴۲؛ الفصول المهمه، ج۲، ص۱۷۵-۱۷۶.
[۳]. من لايحضره الفقيه، ج۲، ص۲۱۸؛ الخصال، ج۱، ص۳۵؛ المحاسن، ج۱، ص۷۰.
[۴]. من لايحضره الفقيه، ج۲، ص۲۲۹؛ عيون اخبار الرضا، ج۱، ص۲۲۰.
[۵]. علل الشرائع، ج۲، ص۴۲۳؛ تفسير سمرقندي، ج۲، ص۴۵۶؛ التبيان، ج۷، ص۳۰۹.
[۶]. اخبار مکه، الازرقي، ج۲، ص۱۳۷؛ تاريخ مدينة دمشق، ج۶۸، ص۷۰.
[۷]. اخبار مکه، الفاکهي، ج۱، ص۳۹۲-۳۹۳.
[۸]. الامالي، ص۲۴۴؛ الاستبصار، ج۲، ص۱۴۱-۱۴۲.
[۹]. اخبار مکه، الفاکهي، ج۱، ص۳۹۴-۳۹۷؛ المستدرک علی الصحيحين، ج۳، ص۱۶۹؛ السنن البيهقي، ج۴، ص۳۳۱.
[۱۰]. المحاسن، ج۱، ص۷۰؛ اخبار مکه، الفاکهي، ج۱، ص۳۹۷؛ المعجم الکبير، ج۳، ص۱۱۵.
[۱۱]. الارشاد، ج۲، ص۱۴۴؛ مناقب، ج۳، ص۲۸۰-۲۸۱؛ مستدرک الوسائل، ج۸، ص۳۱.
[۱۲]. اخبار مکه، الفاکهي، ج۱، ص۳۹۸.
[۱۳]. المحاسن، ج۲، ص۳۵۵؛ وسائل الشيعه، ج۱۱، ص۴۰۸.
[۱۴]. الکافي، ج۱، ص۳۳۲؛ کمال الدين، ص۴۷۲-۴۷۳؛ مستدرک الوسائل، ج۸، ص۳۲-۳۳.
[۱۵]. النجوم الزاهره، ج۹، ص۳۲۷؛ مستدرکات اعيان الشيعه، ج۳، ص۶۸؛ موسوعه طبقات الفقهاء، ج۳، ص۸۴.
[۱۶]. المحاسن، ج۱، ص۶۸؛ الکافي، ج۴، ص۳۹۸، ۴۱۲.
[۱۷]. تلخيص الحبير، ج۷، ص۲۷۵.
[۱۸]. مکه و مدينه تصويري از توسعه و نوسازي، ص۱۶۲.
[۱۹]. الکافي، ج۴، ص۳۹۸؛ تهذيب، ج۵، ص۹۷.
[۲۰]. فقه الحج، ج۲، ص۶۶-۶۷.
[۲۱]. اخلاق و آداب در حج، ص۸۸؛ جرعهاي از صهباي حج، ص۴۳.
[۲۲]. جواهر الکلام، ج۱۹، ص۲۸۳؛ جرعهاي از صهباي حج، ص۲۵۸.
[۲۳]. کامل الزيارات، ص۲۵۵، ۳۶۳، ۳۹۲؛ تهذيب، ج۶، ص۵۴، ۸۶.
[۲۴]. الانوار الالهيه، ص۱۳۰.
[۲۵]. المبسوط في فقه الاماميه، ج۱، ص۳۰۲؛ المختصر النافع، ص۷۵-۷۶؛ مدارک الاحکام، ج۷، ص۷۹-۸۰.
[۲۶]. نک: تهذيب، ج۵، ص۱۱-۱۳.
[۲۷]. المقنعه، ص۳۸۵؛ المبسوط في فقه الاماميه، ج۱، ص۳۰۲؛ تذکرة الفقهاء، ج۷، ص۹۴-۹۵.
[۲۸]. من لايحضره الفقيه، ج۲، ص۲۱۸-۲۱۹؛ منتهي المطلب، ج۱۰، ص۱۱۶-۱۱۷؛ مسالک الافهام، ج۲، ص۱۵۰، ۱۵۱.
[۲۹]. شرح فروع الکافي، ج۵، ص۳۲۱.
[۳۰]. نک: تهذيب، ج۵، ص۱۲-۱۳؛ لوامع صاحبقراني، ج۷، ص۱۲۶-۱۲۸.
[۳۱]. فتح العزيز، ج۷، ص۷-۱۲؛ مغني المحتاج، ج۱، ص۴۶۳؛ الحاوي الکبير، ج۴، ص۱۳.
[۳۲]. بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۲۲؛ البحر الرائق، ج۲، ص۵۴۸؛ حاشية رد المحتار، ج۲، ص۵۰۶.
[۳۳]. الشرح الکبير، ج۳، ص۱۷۰؛ کشاف القناع، ج۲، ص۴۵۰؛ الانصاف، ج۳، ص۴۰۲-۴۰۳.
[۳۴]. نک: بدائع الصنائع، ج۲، ص۱۲۲؛ مواهب الجليل، ج۳، ص۴۵۷-۴۵۸؛ البيان و التحصيل، ج۴، ص۱۲.
[۳۵]. المعتبر، ج۲، ص۷۵۲؛ منتهي المطلب، ج۱۰، ص۷۷؛ مناسک حج، ص۱۰-۱۲.
[۳۶]. البيان و التحصيل، ج۴، ص۱۲.
[۳۷]. المستدرک علی الصحيحين، ج۱، ص۴۶۱.
[۳۸]. المبسوط، سرخسي، ج۴، ص۱۳۱؛ کشاف القناع، ج۲، ص۵۷۲-۵۷۳؛ حاشية رد المحتار، ج۲، ص۶۸۱.
[۳۹]. المجموع، ج۷، ص۹۱؛ مواهب الجليل، ج۳، ص۵۱۴-۵۱۵؛ حاشية الدسوقي، ج۲، ص۱۰.
[۴۰]. مواهب الجليل، ج۳، ص۵۱۶.
[۴۱]. الوسيله، ص۱۷۲؛ المجموع، ج۸، ص۶؛ الحاوي الکبير، ج۴، ص۳۰۸.
[۴۲]. المجموع، ج۸، ص۱۴، ۲۷؛ کشاف القناع، ج۲، ص۵۶۴.
[۴۳]. المبسوط في فقه الاماميه، ج۱، ص۳۶۱؛ مواهب الجليل، ج۳، ص۵۱۶.
[۴۴]. مواهب الجليل، ج۳، ص۵۱۶.
[۴۵]. لوامع صاحبقراني، ج۸، ص۴۴۰.
[۴۶]. الکافي، ج۴، ص۴۸۶؛ تهذيب، ج۵، ص۲۶۷.
[۴۷]. تحرير الاحکام، ج۲، ص۱۱؛ مدارک الاحکام، ج۸، ص۱۳؛ جواهر الکلام، ج۱۹، ص۱۱۰.
[۴۸]. المبسوط، سرخسي، ج۴، ص۲۳؛ البحر الرائق، ج۲، ص۶۱۲؛ الدر المختار، ج۲، ص۵۷۴.
[۴۹]. البحر الرائق، ج۲، ص۶۱۳؛ حاشية رد المحتار، ج۲، ص۵۷۴.
[۵۰]. المدونة الکبري، ج۱، ص۴۲۳؛ المجموع، ج۸، ص۲۴۲؛ مواهب الجليل، ج۴، ص۱۷۸-۱۷۹.
[۵۱]. مواهب الجليل، ج۳، ص۵۱۶.
[۵۲]. مرآة العقول، ج۱۷، ص۱۶۴؛ الروضة البهيه، ج۲، ص۱۸۲.
[۵۳]. الاستبصار، ج۲، ص۱۴۹.
[۵۴]. المقنعه، ص۴۴۱، ۵۶۵؛ السرائر، ج۳، ص۶۱؛ جواهر الکلام، ج۳۵، ص۳۸۴.
[۵۵]. المختصر النافع، ص۷۶؛ مختلف الشيعه، ج۴، ص۳۷۹؛ جواهر الکلام، ج۳۵، ص۳۸۵.
[۵۶]. المقنعه، ص۴۴۱، ۵۶۵؛ السرائر، ج۳، ص۶۱.
[۵۷]. المبسوط في فقه الاماميه، ج۱، ص۳۰۲؛ وسائل الشيعه، ج۲۳، ص۳۲۲.
[۵۸]. العروة الوثقي، ج۴، ص۵۲۷؛ تحرير الوسيله، ج۱، ص۳۹۰.
[۵۹]. العروة الوثقي، ج۴، ص۵۲۷.
[۶۰]. تحرير الوسيله، ج۱، ص۳۹۰.
[۶۱]. غاية المراد، ج۳، ص۴۴۶-۴۴۷؛ عيون الحقائق، ج۲، ص۲۶۲؛ جواهر الکلام، ج۳۵، ص۳۸۳.
[۶۲]. البحر الرائق، ج۳، ص۱۳۲-۱۳۳؛ حاشية رد المحتار، ج۲، ص۵۰۷.
[۶۳]. المدونة الکبري، ج۱، ص۴۶۵-۴۶۶؛ رساله ابن ابي زيد، ص۴۳۳؛ الثمر الداني، ص۴۳۳.
[۶۴]. قواعد الاحکام، ج۳، ص۲۸۷؛ کشف اللثام، ج۹، ص۸۶؛ الروضة البهيه، ج۲، ص۱۸۱.
[۶۵]. المبسوط، سرخسي، ج۴، ص۱۳۱؛ مختصر المزني، ص۲۹۷؛ مواهب الجليل، ج۴، ص۵۱۲، ۵۱۵.
[۶۶]. مختلف الشيعه، ج۸، ص۱۸۹-۱۹۰؛ مجمع الفائدة و البرهان، ج۶، ص۱۲۲؛ عيون الحقائق، ج۲، ص۲۶۲.
[۶۷]. مدارک الاحکام، ج۷، ص۱۰۳؛ جواهر الکلام، ج۳۵، ص۳۸۳؛ العروة الوثقي، ج۴، ص۵۲۶.
[۶۸]. فتح الباري، ج۱۱، ص۵۱۱؛ نيل الاوطار، ج۹، ص۱۴۸؛ الکافي في فقه اهل المدينه، ص۲۰۱.
[۶۹]. نک: مصباح الهدي، ج۱۱، ص۲۷۶؛ کتاب الحج، ج۱، ص۴۱۹-۴۲۰؛ فقه الصادق، ج۹، ص۳۲۶.
[۷۰]. الکافي في فقه اهل المدينه، ص۲۰۱.
[۷۱]. الدروس الشرعيه، ج۱، ص۳۱۹؛ غاية المرام، ج۱، ص۳۹۸.
[۷۲]. الروضة البهيه، ج۲، ص۱۸۱؛ مدارک الاحکام، ج۷، ص۱۰۳؛ جواهر الکلام، ج۳۵، ص۳۸۶.
[۷۳]. تحرير الوسيله، ج۱، ص۳۹۰؛ معتمد العروة الوثقی، ج۱، ص۴۴۹؛ جامع المسائل، ج۲، ص۲۲۳.
[۷۴]. الجامع للشرائع، ص۴۲۴-۴۲۵؛ تحرير الاحکام، ج۴، ص۳۵۶.
[۷۵]. ذخيرة المعاد، ج۱، ص۵۶۶؛ العروة الوثقي، ج۴، ص۵۲۴-۵۲۵.
[۷۶]. العروة الوثقي، ج۴، ص۵۸۸؛ مصباح الهدي، ج۱۱، ص۳۵۱-۳۵۲؛ براهين الحج للفقهاء و الحجج، ج۲، ص۱۹۴-۱۹۵.
[۷۷]. الدروس الشرعيه، ج۱، ص۳۱۷؛ الرسائل العشر، ص۱۹۶.
[۷۸]. مغني المحتاج، ج۴، ص۳۶۴؛ حواشي الشرواني، ج۱۰، ص۸۹.
[۷۹]. الکافي، کليني، ج۴، ص۳۹۸؛ تهذيب، ج۵، ص۹۷؛ تذکرة الفقهاء، ج۸، ص۷۹.
[۸۰]. المبسوط في فقه الاماميه، ج۱، ص۳۵۵؛ الوسيله، ص۱۷۲؛ تحرير الاحکام، ج۱، ص۵۷۹.
[۸۱]. فتح العزيز، ج۷، ص۲۷۶-۳۷۵؛ المجموع، ج۸، ص۶؛ مغني المحتاج، ج۱، ص۴۸۳.
[۸۲]. الکافي، کليني، ج۴، ص۴۰۱.
[۸۳]. جواهر الکلام، ج۱۹، ص۲۸۳؛ جامع المدارک، ج۲، ص۴۹۱.
[۸۴]. الکافي، کليني، ج۴، ص۴۰۱؛ من لايحضره الفقيه، ج۲، ص۲۰۴؛ تهذيب، ج۵، ص۱۶۷.
[۸۵]. النهايه، ص۲۳۵؛ تحرير الاحکام، ج۱، ص۵۸۵-۵۸۶؛ الدروس الشرعيه، ج۱، ص۳۱۹.
[۸۶]. المقنع ص۲۹۰؛ المهذب ج۱، ص۲۶۳؛ السرائر، ج۱، ص۶۱۴؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۶۱-۶۲.
[۸۷]. درر الحکام، ج۱، ص۲۳۲؛ تبيين الحقائق، ج۲، ص۳۷؛ الفتاوي الهنديه، ج۱، ص۲۳۵.
[۸۸]. التنبيه، ج۱، ص۷۹؛ المجموع، ج۸، ص۲۶۹.
[۸۹]. مطالب اولي النهي، ج۲، ص۴۳۹؛ المحرر في الفقه، ج۱، ص۲۴۸.
[۹۰]. الکافي، کليني، ج۴، ص۵۲۸؛ تهذيب، ج۵، ص۲۷۶؛ تلخيص الحبير، ج۷، ص۲۷۵.
[۹۱]. احکام النساء، ص۳۳.
[۹۲]. قواعد الاحکام، ج۱، ص۴۴۹؛ رياض المسائل، ج۷، ص۱۴۵-۱۴۶.
[۹۳]. المهذب، ج۱، ص۲۳۳؛ السرائر، ج۱، ص۵۷۰؛ دليل الناسک، ص۲۶۴.
[۹۴]. مغني المحتاج، ج۱، ص۴۸۷؛ حواشي الشرواني، ج۱۰، ص۸۹.
[۹۵]. الکافي، کليني، ج۴، ص۴۶۸-۴۶۹؛ من لايحضره الفقيه، ج۲، ص۵۴۵.
[۹۶]. تذکرة الفقها، ج۸، ص۲۰۱-۲۰۲؛ جامع المقاصد، ج۳، ص۲۲۷-۲۲۸؛ جواهر الکلام، ج۱۹، ص۸۳.
[۹۷]. جامع المدارک، ج۲، ص۵۴۴؛ مستند الشيعه، ج۱۳، ص۸۴.
[۹۸]. احکام النساء، ص۳۳.
[۹۹]. دعائم الاسلام، ج۱، ص۱۸۲؛ منتهي المطلب، ج۶، ص۴۴.