آويزههاي كعبه: اشياي قيمتي و اسناد مهم آويخته بر كعبه
از ديرباز كعبه براي مردمان دور و نزديك محترم بوده است. از اين رو، هدايايي بسيار را به آن تقديم و اسناد مهمي را در آن نگهداري ميكردند. پردهداران كعبه برخي از اين هدايا و اسناد را به ديوارهاي داخلي و خارجي آن ميآويختند. اين اشيا از اسناد مهم تاريخي به شمار ميآيند. (تصوير شماره ۷)
هداياي قيمتي: ۱. كهنترين آويزه كعبه را دو شاخ قوچي دانستهاند كه خداوند به جاي ذبح اسماعيل۷ براي حضرت ابراهيم۷ فرستاد. در فتح مكه پس از پاكسازي كعبه از بتها و تمثالها، اين دوشاخ به دستور پيامبر۹ باقي ماند. در جريان بازسازي كعبه در زمان ابن زبير* به سال ۶۴ق. اين شاخها بر اثر فرسودگي بسيار متلاشي شد
[۱]، هرچند برخي گزارشها از ماندن آن تا زمان حمله قرامطه* به مكه و غارت گوهرهاي كعبه در سال ۳۱۶ق. ياد ميكنند.
[۲] مسعودي ايرانيان را نخستين كساني دانسته كه اموال و گوهرهايي به كعبه هديه كردند.
[۳] ۲. دو آهوي زرين كه عبدالمطلب جدّ پيامبر۹ هنگام حفر چاه زمزم يافت و بر در كعبه آويخت. بر پايه گزارشي، اين دو آهو را ساسان پسر بابك ساساني به كعبه هديه كرده بود و هنگامي كه قبيله خزاعه، جرهميان را از مكه بيرون راند و پردهداري كعبه را از آنان گرفت، اين دو آهو را دفن كردند.
[۴] اين آهوان را نخستين زيور طلاي كعبه دانستهاند.
[۵]۳. شمشيرهايي از جنس قلع كه همراه آهوهاي زرين دفن شده بودند و بر پايه گزارشي عبدالمطلب آنها را نيز بر در كعبه آويخت.
[۶]۴. دو هلال زرين كه پس از فتح مدائن به سال ۱۶ق. براي خليفه دوم عمر بن خطاب فرستاده شد و او آنها را در كعبه آويخت.
[۷]۵. دو شمسه و دو كاسه بلورين كه عبدالملك بن مروان، پنجمين خليفه اموي، آنها را به كعبه هديه كرد.
[۸]۶. سيني سبز رنگ كه ابوالعباس سفاح، خليفه عباسي، به كعبه هديه كرد و بر آن آويخته شد.
[۹]۷. جام شيشهاي معروف به جام فرعوني كه ابوجعفر، برادر منصور عباسي، براي كعبه فرستاد.
[۱۰]۸. قفل طلايي كه در آن ۱۰۰۰ مثقال طلا بود و به در كعبه آويخته ميشد. طاهر بن عبدالله بن طاهر در سال ۲۱۹ق. همراه گروه بسياري از لشكريان، اين قفل را به مكه آورد و جايگزين قفل پيشين كرد. اين قفل طلاكاري داشت و گفتهاند حَجّاج دستور ساخت آن را داده بود.
[۱۱]۹. ياقوت اهدايي مأمون، هفتمين خليفه عباسي، با وزني نزديك به سه مثقال.
[۱۲] اين ياقوت كه براي آويختن به كعبه فرستاده شده بود، هر سال در موسم حج با زنجيري از طلا مقابل در كعبه آويخته ميشد.
[۱۳] سپس آن را همراه زنجير اهدايي متوكل (حك: ۲۳۲-۲۴۷ق.) در روز ششم ذيحجه پيش روي در كعبه ميآويختند و روز ترويه برميداشتند.
[۱۴]۱۰. شمسهاي طلايي كه دُرهاي گرانبها همراه ياقوتي پرارزش و نيز زبرجد در زمينه آن قرار داشت و زنجيري بر آن بود. اين شمسه كه متوكل آن را به كعبه هديه كرده بود، همه ساله در جلو كعبه آويخته ميشد.
[۱۵]۱۱. طوقي طلايي كه در آن ۱۰۰ مثقال طلا بهكار رفته و با زمرد و ياقوت و الماس و يك نگين ياقوت سبز ۲۴ مثقالي آراسته شده بود. اين طوق را يكي از پادشاهان سِنْد پس از مسلمان شدن براي كعبه فرستاد كه به فرمان معتمد عباسي در سال ۲۵۹ق. آويخته شد.
[۱۶]۱۲. محفظهاي از نقره حاوي بيعتنامه جعفر بن معتمد و برادرش ابواحمد موفق. در اين محفظه كه داراي ۳۵۰ درهم نقره بود، نامه و نوشتههايي قرار داشت و در قسمت پيشين آن، سه روزنه بود كه از آنها زنجيرههاي نقرهاي آويخته بودند. اين محفظه در صفر سال ۲۶۲ق. آويخته شد.
[۱۷]۱۳. قنديلهايي كه المطيع لله عباسي در سال ۳۵۹ق. هديه كرد و همگي نقره و تنها يكي از آنها به وزن ۶۰۰ مثقال از طلا بود.
[۱۸]۱۴. محرابهاي داراي منبّتكاري، اهدا شده از امير عمان در سال ۴۲۰ق. كه وزن هر يك از آنها بيش از يك قِنْطار (حدود ۵۰۰ كيلو گرم) بود. اين محرابها همراه قنديلهايي درون كعبه بر ديوار مقابل درٍِِ آن نصب شدند.
[۱۹]۱۵. قنديلهاي طلا و نقره كه ملك منصور عمر بن علي بن رسول، حاكم يمن، در سال ۶۳۲ق. به كعبه هديه كرد.
[۲۰]۱۶. چهار قنديل طلا كه حاكم بغداد در سال ۷۱۲ق. هديه نمود.
[۲۱]۱۷. دو حلقه طلايي مزيّن به لؤلؤ و لعل، هر يك به وزن ۱۰۰۰ مثقال كه در هر حلقه، شش مرواريد گرانبها و در ميان آنها شش لعل قيمتي وجود داشت. اين حلقهها را علي شاه، وزير سلطان ابوسعيد خدابنده، همراه حاجي مولا واخ در سال ۷۱۸ق. به كعبه آورد و اجازه يافت كه پس از اندك زماني آنها را بر در كعبه بياويزد. اندكي بعد رُمَيْثَة بن ابي نُمَي، امير مكه از آل قتاده، آنها را براي خود تصاحب كرد.
[۲۲]۱۸. چهار قنديل بزرگ، دو تا از طلا و دو تا از نقره كه سلطان شيخ اويس، حاكم بغداد، آنها را در دهه هفتم سده هشتم هديه داد. اين قنديلها مدتي كوتاه آويخته شدند. سپس آنها را برداشتند و عَجْلان بن رميثه، امير مكه، آنها را تصاحب نمود.
[۲۳]۱۹. دو شمعدان طلايي مرصّع با سنگهاي قيمتي كه سلطان سليمان قانوني، پادشاه عثماني، آنها را به كعبه هديه كرد.
[۲۴]۲۰. سه قنديل مرصّع با جواهر كه گفتهاند سلطان مراد عثماني در سال ۹۸۴ق. به كعبه هديه كرد.
[۲۵] دو قنديل را به سقف كعبه و سومي را در حجره شريف نبوي آويختند.
[۲۶]۲۱. به نقل فاسي (م,۸۳۲ق.) قنديلهاي باقي مانده در زمان او ۱۶ قنديل بود؛ شامل سه قنديل نقره، يك قنديل طلا، يك قنديل بلور، دو قنديل مس و بقيه كه از آبگينه حلب ساخته شده بود. بسياري از اين قنديلها را افراد عادي به كعبه هديه كرده بودند.
[۲۷]آويزههاي كعبه مانند ديگر هداياي آن، در طول تاريخ بارها غارت شد.
[۲۸] از جمله به سال ۳۱۷ق. قرامطه در حمله به مسجدالحرام همه زينتها و ذخاير كعبه را غارت كردند.
[۲۹] محمد
بن جعفر معروف به ابن ابيهاشم حسني، امير مكه، در سال ۴۶۲ق. قنديلها، پردهها و ورق طلا و نقره درهاي كعبه را به دليل نرسيدن مقرري ساليانه از سوي مستنصر فاطمي، حاكم مصر، برداشت.
[۳۰] حسن بن جعفر علوي پس از خروج بر خليفه عباسي، الحاكم بالله،
زينتهاي كعبه را برداشت و با آنها به ضرب
دينار و درهم پرداخت و براي لشكريان خود
هزينه كرد.
[۳۱] امير مكه، رميثة بن ابي نُمَي از
آلقتاده، و پسرش عجلان كه پس از او امير
مكه شد، بسياري از اين هدايا را براي خود تصاحب كردند.
[۳۲] اين در حالي است كه پيامبر اكرم۹ اجازه استفاده از اين هدايا را حتي در جهاد برابر دشمنان اسلام نداد.
[۳۳] نيز هنگامي كه عمر بن خطاب به پيشنهاد برخي ميخواست زيورهاي كعبه را براي جهاد هزينه كند، امام علي۷ او را از اين كار بازداشت.
[۳۴] هر چند همه فقيهان به اين موضوع نپرداختهاند، حرمت استفاده از زيورهاي كعبه در كارهاي ديگر را ميتوان در برخي فتواها يافت.
[۳۵] اسناد: ۱. متن پيماننامه تحريم اقتصادي و اجتماعي بنيهاشم از سوي قريش در فاصله سالهاي هفتم تا دهم بعثت.
[۳۶] ۲. معلّقات سبع، مجموعهاي از برجستهترين شعرهاي عرب عصر جاهلي، كه به نشان ارزش آنها و براي محفوظ ماندن، درون كعبه آويخته شده بود.
[۳۷]۳. پيمان ولايتعهدي امين و مأمون از سوي پدرشان هارون. پس از بروز اختلاف ميان امين و مأمون، فضل بن ربيع در روزگار خلافت امين، آن بيعتنامه را پاره كرد.
[۳۸] بر پايه برخي گزارشها، از آن پس هر يك از پادشاهان كه افتخار خدمت به بيتالله الحرام را مييافت، لوحهاي را كه در آن نام سلطان همراه زمان خدمتش به بيت را نوشته بودند، به يادگار بر ديوار دروني كعبه ميآويخت.
[۳۹] از ديگر اسناد، پيماننامه ولايتعهدي معتمد عباسي براي فرزند و برادرش بود.
[۴۰] اينگونه پيماننامهها پس از پايان دوره تاريخي خود، از كعبه بيرون برده ميشدند.
[۴۱]۴. لوحهاي يادمان توسعه و ترميمهاي كعبه و مسجدالحرام از سوي خلفا، اميران و پادشاهان. آخرين اين لوحها، يادمان توسعه حرم در دوران فهد است كه تاريخ ۱۴۱۶ق. را بر خود دارد.
[۴۲]سفرنامههايي كه پيش از سلطه وهابيان بر حرمين تدوين شدهاند، از وجود بسياري از اين اموال و اشياي قيمتي در كعبه خبر ميدهند؛ از جمله شمار بسياري از قنديلهايي كه ميان ستونهاي كعبه، بر سقف آويخته بودند.
[۴۳] اين اشيا در دوره اخير مفقود گشته و تنها اشيايي كم ارزش از قبيل آفتابه، لگن و قهوهخوري به عنوان عتيقههاي خانه كعبه، در آن نگهداري ميشود.
[۴۴] منابع
اتعاظ الحنفا باخبار الائمة الفاطميين: المقريزي (م,۸۴۵ق.)، به كوشش الشيال، القاهره، المجلس الاعلي للشئون الاسلاميه، ۱۴۱۶ق؛ اخبار مكه: الازرقي (م.۲۴۸ق.)، به كوشش رشدي الصالح، مكه، مكتبة الثقافه، ۱۴۱۵ق؛ اخبار مكه: الفاكهي (م.۲۷۹ق.)، به كوشش ابندهيش، بيروت، دار خضر، ۱۴۱۴ق؛ الاعلام باعلام بيتالله الحرام: محمد بن احمد النهروالي (م.۹۹۰ق.)، مكه، المكتبة التجاريه، ۱۴۱۶ق؛ انساب الاشراف: البلاذري (م.۲۷۹ق.)، به كوشش زكار، بيروت، دار الفكر، ۱۴۱۷ق؛ البداية والنهايه: ابن كثير (م.۷۷۴ق.)، بيروت، مكتبة المعارف؛ البلدان: ابن الفقيه (م.۳۶۵ق.)، به كوشش يوسف الهادي، بيروت، عالم الكتب، ۱۴۱۶ق؛ تاريخ ابن خلدون: ابن خلدون (م.۸۰۸ق.)، به كوشش خليل شحاده، بيروت، دار الفكر، ۱۴۰۸ق؛ تاريخ طبري (تاريخ الامم و الملوك): الطبري (م.۳۱۰ق.)، به كوشش محمد ابوالفضل، بيروت، دار احياء التراث العربي؛ التاريخ القويم: محمد طاهر الكردي، به كوشش عبدالملك دهيش، بيروت، دار خضر، ۱۴۲۰ق؛ تاريخ مكه: احمد السباعي (م.۱۴۰۴ق.)، نادي مكة الثقافي، ۱۴۰۴ق؛ تحصيل المرام: محمد بن احمد الصباغ (م.۱۳۲۱ق.)، به كوشش ابن دهيش، مكه، ۱۴۲۴ق؛ سفرنامه ايازخان: قشقايي (م.۱۳۵۸ق.)، به كوشش شاكري، تهران، مجلس شوراي اسلامي، ۱۳۸۸ش؛ سفرنامه حجاز: محمد لبيب البتنوني، ترجمه: انصاري، مشعر، ۱۳۸۱ش؛ سفرنامه ميرزا داود: وزير معارف: داود بن علينقي (م.۱۲۷۷ق.)، به كوشش قاضي عسكر، تهران، مشعر، ۱۳۷۹ش؛ السيرة النبويه: ابن هشام (م.۸-۲۱۳ق.)، به كوشش السقاء و ديگران، بيروت، المكتبة العلميه؛ شرح نهج البلاغه: ابن ابيالحديد (م.۶۵۶ق.)، به كوشش محمد ابوالفضل، دار احياء الكتب العربيه، ۱۳۷۸ق؛ شفاء الغرام: محمد الفأسي (م.۸۳۲ق.)، به كوشش مصطفي محمد، مكه، النهضة الحديثه، ۱۹۹۹م؛ الطبقات الكبري: ابن سعد (م.۲۳۰ق.)، به كوشش محمد عبدالقادر، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۱۸ق؛ كعبه و جامه آن از آغاز تا كنون: محمد الدقن، ترجمه: انصاري، تهران، مشعر، ۱۳۸۳ش؛ مرآة الحرمين: ابراهيم رفعت پاشا (م.۱۳۵۳ق.)، قم، المطبعة العلميه، ۱۳۴۴ق؛ مروج الذهب: المسعودي (م.۳۴۶ق.)، به كوشش اسعد داغر، قم، دار الهجره، ۱۴۰۹ق؛ المسالك والممالك: ابوعبيد البكري (م.۴۸۷ق.)، به كوشش ادريان فان ليوفن و اندري فيري، دار الغرب الاسلامي، ۱۹۹۲م؛ مكه و مدينه تصويري از توسعه و نوسازي: عبيدالله محمد امين كردي، ترجمه: صابري، مشعر، ۱۳۸۰ش؛ منائح الكرم في اخبار مكه: علي بن تاج الدين السنجاري (م.۱۱۲۵ق.)، مكه، جامعة ام القري، ۱۴۱۹ق؛ مناقب آل ابيطالب: ابن شهر آشوب (م.۵۸۸ق.)، به كوشش گروهي از اساتيد، نجف، المكتبة الحيدريه، ۱۳۷۶ق؛ المنتظم: ابن الجوزي (م.۵۹۷ق.)، به كوشش محمد عبدالقادر و ديگران، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۱۲ق؛ مواهب الجليل: الحطاب الرعيني (م.۹۵۴ق.)، به كوشش زكريا عميرات، بيروت، دار الكتب العلميه، ۱۴۱۶ق؛ ميقات حج (فصلنامه): تهران، حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت؛ نهج البلاغه: الرضي، (م ۴۰۶ق.)، به كوشش عبده، قم، دار الذخائر، ۱۴۱۲ق.
گروه تاريخ ۲ و احمد رضا حسينزاده
[۱]. اخبار مكه، ازرقي، ج۱، ص۲۲۴.
[۲]. تاريخ طبري، ج۱۱، ص۱۱۹.
[۳]. مروج الذهب، ج۱، ص۲۶۵؛ شفاء الغرام، ج۱، ص۲۲۳.
[۴]. الطبقات، ج۱، ص۶۹؛ مروج الذهب، ج۱، ص۲۶۵؛ تاريخ ابن خلدون، ج۲، ص۴۰۳.
[۵]. السيرة النبويه، ج۱، ص۱۴۷.
[۶]. السيرة النبويه، ج۱، ص۱۴۷؛ الطبقات، ج۱، ص۶۹.
[۷]. اخبار مكه، ازرقي، ج۱، ص۲۲۴؛ منائح الكرم، ج۱، ص۵۲۶؛ مرآة الحرمين، ج۱، ص۲۷۸.
[۸]. اخبار مكه، ازرقي، ج۱، ص۲۲۴؛ مرآة الحرمين، ج۱، ص۲۷۸.
[۹]. اخبار مكه، ازرقي، ج۱، ص۲۲۵؛ البلدان، ص۷۷؛ شفاء الغرام، ج۱، ص۲۲۳.
[۱۰]. البلدان، ص۷۷؛ شفاء الغرام، ج۱، ص۲۲۳.
[۱۱]. شفاء الغرام، ج۱، ص۲۲۴.
[۱۲]. اخبار مكه، فاكهي، ج۵، ص۲۳۶؛ شفاء الغرام، ج۱، ص۲۲۳، ۲۲۶.
[۱۳]. اخبار مكه، ازرقي، ج۱، ص۲۲۵؛ اخبار مكه، فاكهي، ج۵، ص۲۳۶.
[۱۴]. اتعاظ الحنفا، ج۱، ص۱۴۱.
[۱۵]. اخبار مكه، ازرقي، ج۱، ص۲۲۵؛ شفاء الغرام، ج۱، ص۲۲۳.
[۱۶]. شفاء الغرام، ج۱، ص۲۲۵.
[۱۷]. اخبار مكه، فاكهي، ج۵، ص۲۳۶-۲۳۷؛ مرآة الحرمين، ج۱، ص۲۷۹.
[۱۸]. شفاء الغرام، ج۱، ص۲۲۶؛ تاريخ مكه، ص۲۷۷؛ تحصيل المرام، ج۱، ص۱۵۰.
[۱۹]. المسالك و الممالك، ج۱، ص۳۷۰؛ شفاء الغرام، ج۱، ص۲۲۶.
[۲۰]. شفاء الغرام، ج۱، ص۲۲۶؛ تحصيل المرام، ج۱، ص۱۵۰.
[۲۱]. تحصيل المرام، ج۱، ص۱۵۱.
[۲۲]. شفاء الغرام، ج۱، ص۲۲۶-۲۲۷؛ تحصيل المرام، ج۱، ص۱۵۱.
[۲۳]. شفاء الغرام، ج۱، ص۲۲۷؛ مرآة الحرمين، ج۱، ص۲۷۹-۲۸۰.
[۲۴]. التاريخ القويم، ج۳، ص۴۷۴؛ سفرنامه حجاز، ص۲۳۰.
[۲۵]. تحصيل المرام، ج۱، ص۱۵۱؛ التاريخ القويم، ج۳، ص۴۷۴.
[۲۶]. التاريخ القويم، ج۳، ص۴۷۴-۴۷۵؛ الاعلام، ج۱، ص۹۸-۹۹.
[۲۷]. شفاء الغرام، ج۱، ص۲۲۷؛ تحصيل المرام، ج۱، ص۱۵۱.
[۲۹]. تاريخ طبري، ج۱۱، ص۱۱۹؛ المنتظم، ج۱۳، ص۲۸۱-۲۸۲؛ البداية والنهايه، ج۱۱، ص۱۶۰-۱۶۱.
[۳۰]. شفاء الغرام، ج۱، ص۲۲۸.
[۳۱]. شفاء الغرام، ج۱، ص۲۲۷؛ مرآة الحرمين، ج۱، ص۲۷۸.
[۳۲]. نك: شفاء الغرام، ج۱، ص۲۲۷؛ مرآة الحرمين، ج۱، ص۲۷۹-۲۸۰.
[۳۳]. اخبار مكه، ازرقي، ج۱، ص۲۴۶؛ منائح الكرم، ج۱، ص۳۸۱.
[۳۴]. شرح نهج البلاغه، ج۱۹، ص۱۵۸؛ مناقب، ج۲، ص۱۸۹؛ نهج البلاغه، ج۴، ص۶۵.
[۳۵]. مواهب الجليل، ج۴، ص۵۲۵؛ منائح الكرم، ج۱، ص۳۸۲.
[۳۶]. السيرة النبويه، ج۱، ص۳۵۰؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۲۷۰.
[۳۷]. البداية والنهايه، ج۲، ص۲۱۹-۲۲۰؛ تاريخ ابن خلدون، ج۱، ص۸۰۳.
[۳۸]. اخبار مكه، ازرقي، ج۱، ص۲۲۵، ۲۳۵-۲۴۱؛ الاعلام، ص۹۷.
[۳۹]. سفرنامه حجاز، ص۲۴۴.
[۴۰]. تاريخ طبري، ج۹، ص۵۱۴؛ المنتظم، ج۱۲، ص۱۶۳.
[۴۱]. مكه و مدينه تصويري از توسعه، ص۶۲.
[۴۲]. مكه و مدينه تصويري از توسعه، ص۶۲.
[۴۳]. سفرنامه ميرزا داود، ص۱۲۴؛ سفرنامه قشقايي، ص۱۰۸-۱۰۹؛ سفرنامه حجاز، ص۲۳۰.
[۴۴]. كعبه و جامه آن، ص۷۲؛ ميقات حج، ش۱۸، ص۱۹۶، «درون كعبه از دو ديوار».